۱۳۸۹ فروردین ۲۱, شنبه

::لـیـمـو میـ گهـ:: خاطره‌ی وامانده

 
 

Sent to you by Terme via Google Reader:

 
 

by Joonomi on 4/10/10

وسط اون صحنه‌های کم‌رنگی که از بمباران تهران یادم هست، یه چیزی خیلی خوب تو ذهنم مونده. وقتی بمباران شروع می‌شد همسایه‌ها هی داد می‌زنن خاموش کن برادر... که مثلا موشک یه وقت لامپ‌ها رو نبینه بیاد له‌مون کنه.
یه بار یه همسایه‌ای که ابتکار عمل‌ش این بود که برای جلوگیری از آوار و ترکش‌ها با یه کارتون روی سرش می‌رفت وسط پارک می‌نشست، داد زد: خاموش کن برادر!
صدای یکی بلندتر اومد: خفه شو برادر!

 
 

Things you can do from here:

 
 

--
دریافتـ اینـ پیامـ بدلیلـ اینکهـ شما یکیـ از بهترینـ اعضایـ شناختهـ شدهـ در گروهـ لـــــــیـــــــمــــــو هستید.
 
برایـ دیدنـ از گروهـ :
http://groups.google.com/group/lymoo
http://groups.google.com/group/lymoo
http://groups.google.com/group/lymoo
 
 
ساده ترینـ راهـ برایـ گذاشتنـ یکـ مطلبـ و فرستادنـ آنـ برایـ همهـ ، استفادهـ از لینکـ زیر استـ:
http://groups.google.com/group/lymoo/post
 
یا می توانید پستـ خود را به آدرسـ زیر بفرستید :
(اینـ بهترهـ)
lymoo@googlegroups.com
 
 
وبسایتـ عمومیـ :
http://www.lymoo.wordpress.com
 
 
my mail: mj.shadmehr@gmail.com
 
 
 
برایـ سایر گزینهـ ها ، بهـ اینـ گروهـ مراجعهـ کنید در
http://groups.google.com/group/lymoo?hl=fa
 
با تشکر:
مـــدیــریــتــــ گروهـــ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر