۱۳۸۹ فروردین ۲۲, یکشنبه

Our Iran رنجنامۀ مهندس عزت الله سحابی

 
 
 
 
تظلم و رنجنامۀ مهندس عزت الله سحابی خطاب به مردم و حکومت ایران
 

نمی‌دانم بر حاکمان ما چه رفته است که برای حفظ قدرت دو روزۀ دنیا، اینطور قید هرگونه اخلاق و مذهب را زده‌اند

جرس: مهندس عزت الله سحابی،عضو شورای انقلاب، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی، رئیس سازمان برنامه و بودجه، نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی و از پیش کسوتان مبارزه برای آزادی در ایران، با انتشار نامه ای سرگشاده ، از ستمی که امروز بر ایران و شهروندان ایرانی می رود،ابراز نگرانی کرد. وی به عنوان کسی که فضای زندان را قبل و بعد از انقلاب تحمل کرده،برخوردهای غیراخلاقی با زندانیان را بی سابقه دانسته، می گوید من نمی‌دانم بر حاکمان ما چه رفته است که برای حفظ قدرت دو روزه دنیایی این طور قید هرگونه اخلاق و مذهب را زده‌اند و از هر روش وابزاری برای ادامه قدرت خود استفاده می‌کنند. سحابی در قسمت دیگری ازین رنج نامه ازینکه دروغ  سنت غالب زمانه شده، اظهار تاسف کرده است.متن کامل این نامه به شرح زیر است:

به نام خدا

درد این دختران و پسرانم را به کجا ببرم؟

تحمل حوادث و دردهایی که در این نه ماهه بر این سرزمین و فرزندانش رفته است برای من در این سنین آخر عمر بسی سخت و ناگوار بوده است. از توان ملی این کشور که به سان قالبی یخ در دست دولتی بی کفایت به سرعت در حال ذوب شدن است تا آنچه در خیابانها و زندانها بر فرزندان حق‌گو و حق‌طلب این آب و خاک گذشته است. اما در روزهای اخیر شنیده‌هایم غم جانکاه دیگری بر این تن رنجور ریخته است که نمی‌دانم شکایت این درد را به کجا ببرم و چه کاری از دستم ساخته است.
در این روزها مرتب می‌شنوم که برخی دختران زندانی‌ام همچون خانم بدرالسادات مفیدی، هنگامه شهیدی، شیوا نظرآهاری و... را باز زیر فشارهای بازجویی مضاعف و مکرر و برخوردهای مملو از توهین و افترا گرفته‌اند تا روحیه‌شان را بشکنند و پشت سرشان جهنمی بسازند که دیگر هیچ وقت هوس بازگشت به آن را نکنند. این برخوردها تا آن حد بوده است که برخی از این بانوان از خدا طلب مرگ کرده‌اند.
در گذشته هم حتی برخی هیئت‌های رسمی که از زندان‌ها دیدن می‌کردند مکرر اظهار می‌داشتند برخی زندانیان از توهین‌ها و فحاشی‌های تند و رکیک بیشتر از ضرب و شتم شدید در خیابان یا زندان، شکوه و شکایت می‌کردند.
هم چنین باز در هفته‌های اخیر مکرر می‌شنوم که فرزندان دیگرم هم‌چون احمد زیدآبادی، منصور اصانلو، مسعود باستانی و ... که مسلم است زندانیان عقیدتی، سیاسی و صنفی هستند، برخلاف همه عرف‌های اخلاقی و قانونی مبتنی بر طبقه‌بندی زندانیان به زندان‌های دیگری مملو از مجرمانی با جرایم سنگین جنایی (که البته خود قربانیان همین جامعه و همین حاکمیت هستند) تبعید شده‌اند، دچار چه فشارها وشداید هدایت شده‌ای هستند و بعضا جان و سلامت جسمی و روحی‌شان در خطر افتاده است.
برای بنده که فضای بازجویی و زندان در حاکمیت قبل و بعد از انقلاب را تجربه کرده‌ام، انقلابی که به سهم خود نقش ناچیزی در آن داشته‌ام؛ بسیار غمبار است که اذعان کنم برخوردهای غیراخلاقی با زندانیان و تهدید جان و سلامت آنان با تبعیدکردن‌شان میان برخی متهمان به قتل و آدم‌کشی و زیر اعدام و یا اعمال فشار و فحاشی به زنان و آوردن فشار بر برخی از آنان برای اعترافات شرم‌آور و نظایر آن در رژیم قبل نیز کم‌سابقه یا بی‌سابقه بوده است.
من نمی‌دانم بر حاکمان ما چه رفته است که برای حفظ قدرت دو روزه دنیایی این طور قید هرگونه اخلاق و مذهب را زده‌اند و از هر روش وابزاری برای ادامه قدرت خود استفاده می‌کنند. ما یادمان نرفته است که قبل از انقلاب چه طور دیگران را نقد می‌کردیم که هدف، وسیله را توجیه نمی‌کند.
من به عنوان یک فرد مذهبی که اخلاق را ستون فقرات و هدف اصلی مذهب می‌دانم و پیامبرمان هم برای تعالی اخلاق مبعوث شده است (انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق) شرم‌ام می‌آید در زمانه‌ای زندگی می‌کنم که به نام خدا و دین، دختران و پسران و زنان و مردان این جامعه را به جرم حق‌گویی و حق‌خواهی زیر شدیدترین فشارهای جسمی و روحی می‌گیرند، وقیحانه‌ترین کلمات را برای بانوان به کار می‌برند و اعترافات دروغ از آنها می‌خواهند.
وااسفا «دروغ» که در فرهنگ ملی و مذهبی ما بزرگ‌ترین گناه است، امروزه به سنت غالب زمانه تبدیل شده، دولت‌مردان با لاف و گزاف به راحتی به مردم دروغ می‌گویند و خیالات واهی داخلی و بین‌المللی‌شان را صبح و شب با تکرار و تکرار می‌خواهند به خورد مردم فهیم این مملکت بدهند. مردمی که دیگر گول این دروغ‌ها را نمی‌خورند (و در قم مراجع مذهبی مردم نیز از چهره‌های دروغ‌پرداز روی برمی‌گردانند). اما متأسفانه هم‌چنان در زندان‌ها می‌خواهند زندانیان زن و مرد را به دروغ‌گویی وادارند والا یا تبعید می‌شوند و یا زیر فشارهای مضاعف می‌روند. خدایا این دردها را باید به چه کسی گفت و پیش چه کسی برد؟
امیدوارم اگر گوش شنوا و ترس از خدا و آخرت در بین هر یک از مسئولان سیاسی و قضایی هنوز وجود داشته باشد، ناله بنده را بشنوند و تغییری در وضعیت زندانیانی که اسم برده‌ام یا دیگرانی که در همین وضعیت هستند و بنده نمی‌شناسم، به وجود بیاورند و خانواده‌های زجرکشیده‌شان را از این اضطراب جانکاه نجات دهند.
خدایا تو شاهدی وعده‌ای که انقلاب به ملت ما می‌داد حکومت عدل علی‌وار بود، حکومتی که سخت‌گیری عدالتش نزدیک‌ترین افراد به علی را هم در برمی‌گرفت و رحم و مروت‌اش دورترین و دشمن‌ترین افراد نسبت به او را.
در حالی که آنچه حاکمیت ما به نام دین علی انجام می‌دهد آسان‌گیری و گذشت از هر فساد و تباهی سیاسی و اقتصادی و قتل و غارتی است که بعضی از خودی‌ها در بانک و شرکت و بازار و یا کوی دانشگاه و زندان اوین و کهریزک انجام می‌دهند و سخت‌گیری و فشار، آن هم با به کارگیری انواع فشار‌ها علیه زنان و مردان دست‌بسته و چشم‌بسته و بی‌گناهی است که اهداف و آمال و وعده‌‌های همان انقلاب را مطالبه می‌کنند. ای خدای بزرگ، ای تغییر دهنده قلب‌ها و فکرها، یا حال و روز ما را دگرگون کن یا مرگ مرا برسان.
ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها واجعل لنا من لدنک ولیا واجعل لنا من لدنک نصیرا (نساء، 75)
عزت الله سحابی
21 فروردین 1389

 
 
 
========================
 
 
 
 
 
روزنامه شرق منتشر شد، پارلمان‌نیوز

 

پارلمان‌نیوز: از امروز روزنامه شرق که پیش از عید انتشار آزمایشی خود را شروع کرده رسما منتشر شد و بر روی کیوسک‌های مطبوعاتی قرار گرفت.

به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، این روزنامه که مشی اصلاح‌طلبانه دارد در 16 صفحه و به قیمت پانصد تومان ارائه شد .

توپولوف رییس جمهور لهستان را هم کشت، تیتر یک امروز این روزنامه است

 

در اولین شماره شرق پس از رفع توقیف گفتگو با ستاری‌فر و یادداشت‌هایی از پورنجاتی و بهمن کشاورز به چشم می‌خورد.

روزنامه شرق که پر تیراژ ترین روزنامه خصوصی ایران بود در تاریخ ۲ شهریور ۱۳۸۲ با مدیرمسوولی رحمانیان منتشر شد. تحریریهٔ این روزنامه، تحریریهٔ سابق یکی از ضمیمه‌های روزنامه همشهری با نام «همشهری جهان» (همشهری دوم) بودند که با روی کار آمدن دومین دورهٔ شورای شهر تهران و انتخاب محمود احمدی نژاد به عنوان شهردار و تغییراتی که در مدیریت روزنامهٔ همشهری بوجود آمد مجبور به استعفا شدند.

این روزنامه ۳ بار دور دوران فعالیت خود توقیف شد. اولین بار به مدت یک روز و در کنار روزنامه "یاس نو" پیش از برگزاری انتخابات مجلس هفتم و بدلیل انتشار نامه اعتراضی نمایندگان مجلس ششم در پی ردصلاحیت‌های صورت گرفته توقیف شد که بعد از عذرخواهی از انتشار این نامه رفع توقیف شد.

این روزنامه یک‌بار دیگر در تاریخ ۳۰ دی ۱۳۸۲ از سوی شعبهٔ ۶ دادسرای ویژهٔ کارکنان دولت توقیف و در تاریخ ۷ اسفند ۱۳۸۲ رفع توقیف شد و بار دوم در تاریخ ۲۰ شهریور ۱۳۸۵ مجدداً خبر توقیف آن انتشار یافت که علت آن چاپ یک کاریکاتور در صفحه پایانی شماره ۸۵۳ روز پنجشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۸۵ عنوان شد.

این روزنامه مجدداً در تاریخ ۲۰ اسفند ۱۳۸۵ رفع توقیف شد و پس از هشت ماه توقیف از سوی هیأت نظارت بر مطبوعات ، انتشار مجدد خود را از روز دوشنبه ۲۴ اردیبهشت از سرگرفت در دوره جدید انتشار روزنامه شرق، محمد قوچانی (سردبیر سابق) و محمد عطریانفر (رییس سابق شورای سیاست گذاری) از آن جدا شدند و به همراه بخشی از تحریریه سابق شرق به روزنامه تازه رفع توقیف شده هم‌میهن به مدیر مسئولی غلامحسین کرباسچی رفتند.

روزنامه شرق در ۱۵ مرداد ۱۳۸۶ بار دیگر به دستور هیأت نظارت بر مطبوعات توقیف شد

 


========================
 
 
 
 
 
 

درخواست بيش از صدروزنامه‌نگار و گروهی از وکلا از رييس قوه‌قضاييه: همکاران دربندمان را هرچه سريع تر آزاد کنيد، پارلمان‌نيوز

پارلمان‌نيوز: بيش از صد روزنامه‌‌نگار و وب‌نگار ايرانی، با انتشار نامه‌ای سرگشاده به رييس قوه قضاييه خواستار آزادی همکاران در بند خود شده‌اند.اين درخواست روزنامه‌نگاران مورد حمايت بسياری از وکلای مدافع حقوق روزنامه‌نگاران نيز قرار گرفت.

به گزارش پايگاه خبری فراکسيون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نيوز»، روزنامه‌نگاران در اين نامه با اشاره‌ای کوتاه به شرايط امنيتی که پس از انتخابات در ايران رخ داد و تا امروز همچنان ادامه دارد، از آيت‌الله آملی لاريجانی به‌عنوان بالاترين مقام قضايی خواسته‌اند که هرچه سريعتر شرايط آزادی و بازگشت دوباره را به کانون گرم خانواده و تحريريه رسانه‌ها فراهم کند.

اکنون مسعود باستانی، عمادالدين باقی، عماد بهاور، عليرضا بهشتی‌شيرازی، محمد جوادی‌حصار،محمد داوری، احمد زيدآبادی، عيسی سحرخيز، هنگامه شهيدی، ابوالفضل عابدينی، مسعود لواسانی، جواد ماه‌زاده، مهدی محموديان، ياسر معصومی، بدرالسادات مفيدی، علی مليحی، احسان مهرابی، شيوا نظرآهاری، حسين نورانی‌نژاد و محمد نوری‌زاد ماه‌ها است که در زندان به‌سر می‌برند.

متن کامل اين نامه که در تاريخ ۲۱ فروردين‌ماه منتشر شده، به شرح زير است:

به نام خدا

رياست محترم قوه قضائيه، حضرت آيت‌الله صادق آملی‌لاريجانی؛

همانطور که استحضار داريد پس از انتخابات دهمين دوره رياست‌جمهوری در تابستان سال گذشته، حوادثی در ايران رخ داد که غيرمنتظره و گاه رنج‌آور بود.اين حوادث از يک سو با اعتراضات آرام و گسترده‌ی بخش‌های کثيری از مردم ايران آغاز شد، اعتراضاتی که تا امروز هم ادامه دارد و از سوی ديگر در همان زمان با برخوردهای ..... همراه شد.دستگيری‌های گسترده، محاکمه‌ها و زندان‌هايی که همه، زير نظر دستگاه قضايی و يا ظاهراً توسط ضابطان قضايی انجام ‌شد و همچنان ادامه دارد، بخشی از اين برخوردها است.

در اين ميان آنچه مايه‌ی نگرانی و تأسف مضاعف ما است، برخورد با روزنامه‌ها و روزنامه‌نگاران منتقد با جريان حاکم است.روزنامه‌ها و نشريات متعددی توقيف شد؛ وب‌سايت‌های بسياری فيلتر و ده‌ها روزنامه‌نگار منتقد بازداشت شده‌اند. برخی از روزنامه‌نگاران در دادگاه‌های انقلاب، بدون حضور هیأت منصفه و بعضاً حتی بدون وکيل، محاکمه و محکوم شده‌اند و بسياری هنوز ماه‌هاست بلاتکليف، در بازداشت موقت به سر می‌برند وگروهی از آنان نيز با سپردن وثيقه‌های سنگين بطور موقت از زندان خارج شده‌اند.

از طرفی ماه‌ها پيش دفتر «انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ايران» پلمپ و چندی بعد دبير محترم تنها نهاد صنفی مورد اعتماد روزنامه‌نگاران؛ سرکار خانم بدرالسادات مفيدی، بازداشت شد و همچنان هم بدون اينکه در دادگاه صالحه محاکمه و يا برای تبديل قرار بازداشت او به قرار مناسب برای آزادی اقدامی صورت گيرد در زندان به‌سر می‌برد. جنابعالی به روشنی واقفيد که بازداشت موقت در زمره موارد استثنايی است و اصل بر صدور قرار حتی در صورت احراز اتهام بوسيله وثيقه يا کفالت است که اين موضوع در مورد روزنامه‌نگاران مشکل پذيرفته می شود.

رياست محترم قوه قضائيه؛

آيا پلمپ دفتر رسمی تنها انجمن صنفی مورد اعتماد روزنامه‌نگاران، زندانی بودن دبير اين انجمن و به زندان افتادن ده‌ها روزنامه‌نگار و وب‌نگار به اين معنی تلقی نمی‌شود که جمهوری اسلامی ايران، تحمل روزنامه‌نگاران و انتقادات علنی آنها را ندارد؟ و اين برداشت در افکار عمومی، آيا بدترين نوع تبليغ عليه نظام و خشن و غير منطقی جلوه‌دادن چهره‌ی آن نيست؟
از سوی ديگر آيا تعيين عناوين مجرمانه و توسعۀ جرم‌انگاری توسط دستگاه‌های ذيربط که تنها وظيفه‌شان اجرای قوانين مصوب مجلس شورای اسلامی است، دخالت در وظايف قوای مربوطه (مقننه و قضائيه) و در نهايت رويه‌ای عليه استقلال دستگاه قضايی و به معنی مخدوش کردن چهره نظام نيست؟

اگر نوشتن يک مقاله در يک نشريه يا وب‌سايت و يا مصاحبه با يک رسانه‌ی غير ايرانی حسب ادعا منجر به مخدوش شدن چهره‌ی نظام می‌شود، آيا ماه‌ها برخورد با روزنامه‌ها و روزنامه‌نگاران و وب‌نگاران زندانی که ضوابط دادرسی عادلانه در مورد آنها رعايت نشده است، خدشه‌ای بر چهره‌ی نظام وارد نمی‌کند؟

رياست محترم قوه قضائيه؛

با گذشت حدود چهار ماه از بازداشت دبير انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ايران و با توجه به اخبار منتشر شده، نگرانی از وضعيت ايشان افزايش يافته است و در شرايطی که همزمان با سرکار خانم مفيدی بسياری از همکاران و دوستان روزنامه‌نگار و وب‌نگار ديگر در زندان به‌سر می‌برند، اين نگرانی‌ها روزبه‌روز بيشتر می‌شود.

ما روزنامه‌نگاريم. وظيفه‌ی ما خبررسانی و تحليل اوضاع سياسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور است. وظيفه‌ی ما ترسيم سيمای واقعی از هرآن چيزی است که در حال اتفاق افتادن است. و البته انتقاد بديهی‌ترين «حق» ما است.

دوستان و همکاران ما را آزاد کنيد تا به وظيفه‌ی خود عمل کنند.

۲۱ فروردين‌ماه ۱۳۸۸

روزنامه‌نگاران

آبا شيوا
ابراهيم‌زاده فرزانه
استيری فاطمه
اسلاميه سعيده
افتخاری‌راد اميرهوشنگ
آقايانی زهره
الله‌بداشتی ساناز
امامی پروين
انواری اميرهادی
اياز ليدا
ايمانی معصومه
بارسقيان سرگه
بختيارنژاد پروين
بختياری ستاره
بسته‌نگار محمد
بکتاش صدرا
بنی‌يعقوب ژيلا
بهکام نگين
بيک‌پور فاطمه
پاک‌نهاد ايمان
پوررضايی محمود
تاجيک عبدالرضا
تاجيک مهدی
تهرانی رضا
جعفرزاده زهرا
جعفری حميد
جعفری محمد
جعفری نوشين
جلايی‌پور حميدرضا
جوالچی رضا
جودکی نرگس
حقی فرشته
حکمت علی
حيدری محمد
حيدری هادی
خامسيان عليرضا
خجسته‌رحيمی رضا
خسروی الهه
دهقان علی
راد نيما
رجايی عليرضا
رحمانی تقی
رحمتی شبنم
رحيمی‌نژاد عليرضا
رستگاری ثمينا
رسولی مرضيه
رسولی نرگس
رضايی نسرين
رفيعی‌طالقانی مسعود
رنجی‌پور علی
روستايی فرزانه
زهدی محمدرضا
ستوده معصومه
سحابی عزت‌الله
سراب‌پور سونيتا
سوری پوريا
سيدآبادی علی‌اصغر
شبانی مريم
شجاعيان رضا
شعردوست صبا
شفيعی حامد
شمس‌الواعظين ماشالله
شيرافکن آمنه
صابر هدی
صادقی محمد
طالقانی اعظم
طاهری سيامک
طباطبايی ريحانه
عابدی احسان
عبداللهی عشرت
عدلی محمد
علم‌الهدی امين
علمی حديث
عليپور محمدحسن
عليجانی رضا
غيبی رضا
فراهانی عذرا
فرجی مهران
فرهاديان سروش
فرهاديان سليمان
فغفوری گيسو
قلی‌زاده مهتاب
کاضميان مرتضی
گلبری اعظم
لقايی سارا
لقايی مرجان
متقی سيدحميد
محمدی حسن
محمدی داوود
محمدی سليمان
محمدی نرگس
محمودی‌سرايی سام
مدنی سعيد
مزروعی علی
مظفر محمدجواد
معتمدی ابوذر
معصومی سارا
مهرجو بهراد
مهرگان کيوان
موسوی آمنه
مومنی مينو
موميوند بيژن
نظری مريم
نمازی‌خواه سحر
نوروزيان مهدی
ويسمه اعظم
همتی زينب
يوسفی مسعود

وکلای حامی روزنامه‌نگاران

احمدی نعمت

بختياری ساقی
پوربابايی هوشنگ
دادخواه سيدمحمدعلی
ستوده نسرين
سلطانی عبدالفتاح
سيف‌زاده سيدمحمد
سيفی سحر
عبادی شيرين
غيرت فريده
کرباسی مريم
کيان‌ارثی مريم
نيک‌آرا مرضيه
نيکبخت صالح


 ***************************

این ایمیل را برای دوستان خود نیز ارسال کنید. رسانه شمایید

جهت عضو شدن در گروه ايران ما. كافي است كه به آدرس زير يك ايميل ارسال کنید. لازم نيست كه هيچ چيزي در ايميل بنويسيد. سپس یک ایمیل از جانب گروه دریافت خواهید کرد و باید روی لینک داده شده در ایمیل کلیک کرده و درخواست خود را تایید نمایید.
OUR_IRAN+subscribe@googlegroups.com

چنانچه مایل به دریافت این ایمیلها نیستید برای لغو عضویت خود به آدرس زیر یک ایمیل ارسال کنید و لازم نیست که در ایمیل چیزی بنویسید:
OUR_IRAN-unsubscribe@googlegroups.com

--
---------------------------------------------------------------------------------------------------
You received this message because you are subscribed to the Google Groups "OurIran" group.
To post to this group, send email to OUR_IRAN@googlegroups.com
 
To unsubscribe from this group, send email to OUR_IRAN-unsubscribe@googlegroups.com
 
To subscribe to this group, send and email to OUR_IRAN+subscribe@googlegroups.com
 
For more options, visit this group at http://groups.google.com/group/OUR_IRAN?hl=fa

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر