۱۳۸۹ اردیبهشت ۵, یکشنبه

Our Iran عرض پوزش از ایمیلهای مزاحم و آخرین اخبارو مطالب روز

 
 
 
با سلام به اعضاء محترم گروه ایران ما
 
متاسفانه اخیرا مزاحمین بی اخلاق اینترنتی چند ایمیل نامربوط به اعضاء فرستادند. امیدواریم که با تغییراتی در تنظیمات گروه داده شد از ادامه این روند جلوگیری شود. 
 
با تشکر
محسن سلیمی  
 
 
================
 
 
 
 
 

مهدی کروبی: در سالگرد انتخابات ریاست جمهوری تظاهرات می‌کنیم

نتایج انتخابات ریاست جمهوری از محمود احمدی‌نژاد با عنوان «مصیبتی برای ملت ایران» یاد کرده و ضمن تاکید بر اهمیت ادامه مبارزه با وی اعلام کرده است، معترضان به نتایج انتخابات در نخستین سالگرد انتخابات دست به تظاهرات خواهند زد.

مهدی کروبی، یکی از نامزدهای معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران در گفت و گویی با هفته‌نامه آلمانی اشپیگل از ادامه اعتراض‌های خیابانی نسبت به نتایج انتخابات در خرداد ماه خبر داده است.

وی در این گفت و گو که قرار است در شماره هفته‌ آینده اشپیگل در روز دوشنبه منتشر شود، با اشاره به در پیش بودن سالگرد انتخابات ریاست جمهوری خرداد ماه گفته است، معترضان به نتایج انتخابات خواستار صدور مجوز برای برگزاری تظاهرات در این روز شده‌اند.

این در حالی است که مقام‌های جمهوری اسلامی در ماه‌های پس از انتخابات ریاست جمهوری و گسترش اعتراض‌ها به نتایج آن با وجود درخواست‌های مکرر رهبران معترض تاکنون هیچ گاه با برگزاری تظاهرات معترضان موافقت نکرده و برای آن مجوز صادر نکرده‌اند.

هر چند بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تظاهرات و راهپیمایی بدون حمل اسلحه مجاز است و نیازی به دریافت مجوز هم ندارد.

مهدی کروبی همچنین در بخش دیگری از گفت و گوی خود با هفته‌نامه اشپیگل با اشاره به روند تحولات پس از انتخابات گفته است: « هر چند در ماه‌های اخیر اوضاع در خیابان‌ها آرام شده است، اما نارضایتی در میان مردم بسیار گسترده است.»

وی که به همراه میرحسین موسوی، دیگر نامزد معترض به نتایج انتخابات به عنوان یکی از رهبران جنبش سبز شناخته می‌شود، با اشاره به چشم‌انداز آینده اعتراض‌ها افزوده است: « مردم منتظر یک جرقه هستند.»

آقای مهدی کروبی همچنین یک بار دیگر به تکرار اتهام‌های خود علیه رژیم جمهوری اسلامی در زمینه شکنجه و بدرفتاری با بازداشت‌شدگان پرداخته و با اشاره به این که شماری از بازداشت‌شدگان در اثر شکنجه در زندان جان باخته‌اند، گفته است، که خود وی حداقل از چهار مورد خبر دارد.

مهدی کروبی که برای نخستین بار موضوع تجاوز جنسی به بازداشت‌شدگان رویدادهای پس از انتخابات را برملا کرده بود، با تاکید دوباره به اظهارات خود در این زمینه گفته است، پنج تن از قربانیان و از جمله دو مرد جوان را که مورد تجاوز قرار گرفته بودند، می‌شناسد.

به نوشته هفته‌نامه آلمانی اشپیگل آقای مهدی کروبی با وجود سرکوب شدید معترضان به نتایج انتخابات و تمام فشارهای وارده به خود وی، همچنان بر مواضع خود استوار باقی مانده است.

در حالی که نزدیک به یک سال از انتخابات ریاست جمهوری در ایران می‌گذرد، وی همچنان از پذیرش نتایج آن خودداری می‌ورزد.

مهدی کروبی همچنین از محمود احمدی‌نژاد با عنوان «مصیبتی برای ملت ایران» یاد کرده و افزوده است: «باید با وی مبارزه کرد، البته مبارزه‌ای بدون خشونت ولی با تمام قدرت.»

این نامزد معترض به نتایج انتخابات تاکید کرده است: « باید نشان دهیم که همچنان مبارزه می‌کنیم، البته مبارزه ما با جمهوری اسلامی نیست، بلکه ما برای اجرای قانون اساسی تلاش می‌کنیم که در آن بر آزادی بیان و دمکراسی تصریح شده است.»

مهدی کروبی همچنین در باره احتمال بازداشت خود وی یک بار دیگر گفته است: « آماده پرداخت هرگونه هزینه‌ای هستم.»

رادیو فردا

http://www.radiofarda.com/content/F11_Iran_Postelection_Karroubi_Spiegel/2023559.html

====================
 
 
 
 
طنز

یکشنبه ۵ ارديبهشت ۱۳۸۹

ابراهیم نبوی

از ژئوپورنوگرافی

 

یا چگونه به چیز فکر کنم و بعد از اینکه دلمان لرزید منتظر آوار بمانیم و نتوانیم به سووالات پاسخ بدهیم.

 

سووال اول: زلزله با چه لباسی مربوط است؟

گزینه اول: شلوار و پیراهن

گزینه دوم: کت و دامن

گزینه سوم: مانتو و چادر

گزینه چهارم: وقتی همه لباس های گزینه اول تا سوم دربیاید

 

سووال دوم: آیت الله کاظم صدیقی را چه نام باید داد؟

گزینه اول: امام جمعه سکسی عبادی

گزینه دوم: آیت الله لرزنده

گزینه سوم: آیت الله برجسته

گزینه چهارم: آیت الله جامه دران

 

سووال سوم: زلزله با چه علمی بیشترین ارتباط را دارد؟

گزینه اول: ژئوگرافی

گزینه دوم: ژئوپلیتیک

گزینه سوم: دموگرافی

گزینه چهارم: پورنوگرافی

 

سووال چهارم: از کجا می فهمیم که حیوانات زلزله را زودتر احساس می کنند؟

گزینه اول: چون احمدی نژاد اعلام خطر کرد

گزینه دوم: چون امام جمعه تهران هشدار داد

گزینه سوم: اصولا کابینه تشکیل جلسه داد.

گزینه چهارم: لطفا به حیوانات احترام بگذارید.

 

سووال پنجم: کدام یک از زنان زیر بیشتر باعث زلزله می شوند؟

گزینه اول: مریلین مونرو

گزینه دوم: فاطمه رجبی

گزینه سوم: انجلینا جولی

گزینه چهارم: پاملا اندرسون

 

سووال ششم: چرا ایران از حضور در شورای حقوق بشر سازمان ملل انصراف داد؟

گزینه اول: چون هنوز خیلی خرتو خر نیست.

گزینه دوم: چون خرتوخر است، ولی یک کم بهتر شده

گزینه سوم: چون شیرتوشیر است.

گزینه چهارم: کلا باغ وحش

 

سووال هفتم: منطقی مدیر عامل سابق ایران خودرو گفت " بزودی هواپیما می سازیم" با شنیدن این جمله چه احساسی به شما دست می دهد؟

گزینه اول: غرور و سقوط

گزینه دوم: دروغ و سقوط

گزینه سوم: خیالپردازی در حال سقوط

گزینه چهارم: بقول امام خمینی " هیچ"

 

 

سووال هشتم: با توجه به اینکه رهبر انقلاب تمسخر لهجه ها را حرام دانست، حالا چکار کنیم؟

گزینه اول: جوک نمی گوئیم، عوضش عرق می خوریم.

گزینه دوم: همین احمدی نژاد را نگاه می کنیم کلی می خندیم.

گزینه سوم: کردها را می کشیم، ولی مسخره نمی کنیم.

گزینه چهارم: آی می خندیم!

 

سووال نهم: چرا تنها گروهی که دولت رسما با آنها امان نامه داد گروه ریگی بود؟

گزینه اول: چون رسما آدم بیگناه می کشتند و از این لحاظ فرقی با دولت نداشتند.

گزینه دوم: چون بالاخره بین قاتل و مخالفین تحصیلکرده باید تفاوتی وجود داشته باشد.

گزینه سوم: چون آب می گردد جوب را پیدا می کند.

گزینه چهارم: چون تره به تخمش می رود، ریگی هم ته کفش شان نیست.

 

سووال دهم: چرا نمی توانیم گفته رجانیوز را که " رضایی و ناطق نوری یاران انقلاب هستند." قبول کنیم؟

گزینه اول: چون اگر یاران انقلاب بودند، حتما دستگیر می شدند.

گزینه دوم: چون اگر یاران انقلاب بودند، حتما فرار می کردند.

گزینه سوم: چون اگر یاران انقلاب بودند، حداقل بچه های شان را می کشتند.

گزینه چهارم: حالا اینقدر از انقلاب دفاع کن تا حال مان به هم بخورد.

 

روزآنلاین

========================
 
 
 
 
 
 
به رغم نیاز به جراحی و استراحت مطلق، تاج زاده یکشنبه به اوین می رود، جرس
 

ابوالقاسم صلواتی قاضی رئیس شعبهٔ ۱۵ دادگاه انقلاب تهران، چهارم اردیبهشت ماه ۸۹، خواستار بازگشت هرچه سریع تر سیدمصطفی تاج زاده به زندان اوین شد.

فخرالسادات محتشمی پور، همسر مصطفی تاج زاده، در گفتگو با جرس، ضمن تایید این خبرو بیان اینکه مسئول بند ۲ الف زندان اوین طی تماسی با تاج زاده، خواستار برگشت او به زندان اوین شده، منبع دستور را قاضی صلواتی اعلام کرد و خاطرنشان ساخت: "مقامات زندان از تاج زاده خواسته بودند که همین امروز و هر چه سریع تر خود را به زندان اوین معرفی کند؛ اما وی بدلیل اینکه مشکلاتِ بیماری و دردِ کمر و ستون فقراتشان تشدید شده و قرارهای بسیار مهم پزشکی در این رابطه داشتند، فردا قرار است خود را به زندان معرفی نماید

لازم به ذکر است تاج زاده، عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب و جبهه مشارکت، که بعد از نه ماه بازداشت، در تاریخ ۱۹ اسفند ماه گذشته از زندان آزاد شده بود، ۲۵ فروردین ماه به دلیل عود کردن دیسک کمر و وخامت حالش به بیمارستان منتقل شد و تحت نظارت پزشکان قرار گرفت.

فخرالسادات محتشمی پور، همچنین متذکر شد: "پزشک معالجِ تاج زاده، تاکید ویژه ای بر عمل جراحیِ ایشان داشته و آنرا ضروری و فی الفور تجویز کرده بود و امروز نیز برای همین مسئله قرار بود مشورت و بستریِ قریب الوقوع انجام شود؛ اما متاسفانه این مسئله را پیش آوردند و دیگر زمان این معالجات مشخص نیست."

همسر تاج زاده ضمن ابرازِ تاسف از اینکه "برخورد انسانی"، "تعقل"، "خرد" و "انصاف" از مسئولین رخت بربسته، خواستار آزادیِ همۀ زندانیان سیاسی، سلامتیِ آنان و استقامتِ سبزِ همۀ مردم ایران شد و خاطرنشان کرد: "این روزها تاسف خوردن بابت این موارد و این مسائل، متاسفانه طبیعی شده و ما امسال تصمیم به استقامت و پایداریِ سبز داریم و محکم نیز در راهِ خود ایستاده ایم."

ایشان از مردم، فعالان و همۀ کسانی که با پیام و حضور و حمایت، تاج زاده و خانوادۀ وی را تنها نگذاشته و مورد پشتیبانی قرار دادند، تشکر کرد و صبر و سلامتی برای آنان آرزو نمود.

لازم به ذکر است در حکمی که شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی روز ۲۹ فروردین صادر کرد، مصطفی تاج زاده، محسن میردامادی (دبیرکل جبهه مشارکت) و داود سلیمانی (عضو دیگرِ آن حزب)، به اتهام واهی "اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی و فعالیت تبلیغی علیه نظام" و به استناد مواد ۶۱۰ و ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی، هر کدام به ۶ سال حبس تعزیری و به استناد ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی به ۱۰ سال محرومیت از فعالیت در احزاب و مطبوعات محکوم شدند .

دو هفته پیش نیز، دو حزب مجاهدین انقلاب و مشارکت، که تاج زاده عضو شورای مرکزیِ آنهاست، توسط کمیسیون ماده ده احزاب و بواسطه حکمی غیرقانونی، توقیف شده اند.

به گزارش سامانه خبری- تحلیلیِ «کلمه»، بامداد امروز شنبه چهارم اردیبهشت، همچنین آیة الله العظمی عبدالکریم موسوی اردبیلی، مرجع تقلید شیعیان طی تماسی تلفنی با سید مصطفی تاج زاده، جویای احوال و سلامت ایشان شد و با ابراز تأسف از شرایط پیش آمده برای وی، علت عدم عیادت حضوری خود را اقامت در قم و نیز بیماری و مشکلات جسمی خود بیان کرد و برای شفای عاجل ایشان دعا کرد.

شامگاه گذشته نیز، مهدی کروبی برای عیادت تاج زاده به منزل او رفت و برای ایشان آرزوی سلامتی کرد.

به گزارش همین منبع خبری، در این دیدار که پس از افطار روزه سیاسی زندانیان سیاسی و خانواده های آنان انجام شد، تعدای از آزادگان رها شده و نیز خانواده های زندانیان سیاسی حضور داشتند .

طی چند هفته اخیر، مصطفی تاج زاده علی رغم بیماری شدید و عود ناراحتی های کمر و ستون فقرات، به دیدار بسیاری از خانواده های زندانیان سیاسی رفته و از آنان دیدار و دلجوئی نمود

http://news.gooya.com/politics/archives/2010/04/103830.php

 
=======================
 
 
 
 
یکشنبه ۵ ارديبهشت ۱۳۸۹
نتیجه بحث شیرین زلزله تهران

معتقدان به آیت الله خوشوقت درحال ترک تهران

پس از اظهارات جنجالی کاظم صدیقی امام جمعه موقت تهران در حمایت از گفته های محمود احمدی نژاد درباره "لزوم خروج 5 میلیون نفر از تهران به دلیل احتمال وقوع زلزله" و طرح این مساله که "بی حجابی و زنا خطر وقوع زلزله را افزایش می دهد"، در آخرین نماز جمعه نیز آیت الله احمد جنتی با طرح دوباره این موضوع بحث مطرح شده از سوی رییس دولت مستقر و کاظم صدیقی را پیگیری کرد و این پیش بینی را ناشی از "اهل دل" بودن دانست.

احمد جنتی در این باره گفت: "در مواردي كه بناست زلزله‌اي ايجاد شود، كسي كه پيشگويي مي‌كند بايد اهل دل باشد و با جايي ديگر رابطه داشته باشد كه البته در همين جا هم قابل پيشگيري است. البته پيشگيري معنوي و الهي و نه فيزيكي."

امام جمعه موقت تهران در ادامه اظهارات خود با بالا بردن "شأن و مرتبه" کسانی که این موضوع را مطرح کرده اند(آیت الله عزیزاله خوشوقت، محمود احمدی نژاد و کاظم صدیقی) تصریح کرد: "ممكن است زلزله هم در كتاب نوشته شده باشد و آقايي كه ارتباطي دارد، آن را فهميده باشد، ولي با دعا و توجه به خدا، قابل جلوگيري است و اين كاري است كه در اختيار بندگان مومن خداست كه ديگران اين امكان را ندارند و البته اين موضوع سابقه دارد چرا كه درباره قوم حضرت يونس نيز قرار بود كه عذاب بر آن‌ها نازل شود اما آنها ايمان آوردند و خداوند عذاب را برگرداند."

دبیر 85 ساله شورای نگهبان همچنین در خطبه ی اول نماز جمعه این هفته تهران که سرتاسر به موضوع زلزله اختصاص داشت، افزود: "به خاطر زلزله هم كه شده، بهتر است خود را پاك كنيم و ديگران را حلال كنيم و از خدا بخواهيم كه از ما بگذرد. همچنين اگر امانتي از مردم در دست داريم، با توجه به اينكه مرگ خبر نمي‌كند، بهتر است آن را بدهيم و وصيت‌نامه خود را نيز آماده كنيم و اين‌ها همه مقدمه زلزله باشد."

احمد جنتی حتی در خطبه دوم نماز جمعه  این هفته تهران هم که ربطی به خطبه اولش نداشت،مثال هایی زد که یادآور بحث هایی همچون "توفان شن" و "زلزله" باشد. او با بکار بردن عبارت "از واقعه طبس عبرت بگيريد" علاوه بریادآوری ماجرای توفان شن و حضور نظامیان خارجی، کوشید خاطره زلزله تاریخی و ویرانگر طبس را نیز در اذهان عمومی زنده کند.

اظهارات احمد جنتی در شرایطی است که هفته گذشته حجت الاسلام کاظم صدیقی در حمایت از اظهارات محمود احمدی نژاد مبنی بر "لزوم خروج 5 میلیون نفر از شهر تهران به دلیل احتمال وقوع زلزله " گفته بود: "جاذبه هایی برخی زنان و دختران در بیرون از فضای خانواده و زندگی محیط خصوصی ایجاد می کنند که دل جوانان می لرزد و به طغیان و بلهوسی کشیده می شوند، دامنشان آلوده می شود و زنا در جامعه زیاد می شود و یکی از مسایلی که پدید می آید، زنا توسعه پیدا می کند و زلزله زیاد می شود".

 وی در این اظهارات که با واکنش های بسیاری در داخل و خارج از کشور روبرو شد از مردم خواسته بود تا "توبه  و استغفار کنند" و به این وسیله جلوی وقوع زلزله را بگیرند.

 

زلزله و انحراف افکار عمومی

حمایت امامان جمعه تهران از اظهارات محمود احمدی نژاد  درباره وقوع زلزله درپایتخت پس ازآن است که وی  روز 18 فروردین ماه در مراسم بازدید از مجتمع اسکان های اضطراری غرب تهران گفت: "یکی از علماي بزرگ تهران (آیت الله عزیزله خوشوقت) به من پيغام داد كه از مردم بخواهم مراقب باشند و ضمن پرهيز از گناه، براي دوري از بلايا دعا كنند، از مردم تهران خواست كه موضوع زلزله و مقاوم‌سازي ساختمان‌هاي خود در برابر اين بلاي طبيعي را جدي بگيرند."

رییس دولت مستقر در ادامه با اعلام اینکه "حادثه خبر نمي‌كند و گرچه زمان وقوع زلزله مشخص نيست اما تهران در معرض زلزله قرار دارد و شرايط طبيعي نشان مي‌دهد كه بروز زلزله در تهران قطعي است و اگر زلزله رخ دهد از فيروزكوه تا نظر‌آباد آسيب مي‌بيند و ابعاد آن گسترده خواهد بود" خواستار خروج "دست کم 5 میلیون نفر" از شهر تهران شده بود.

همزمان برخی دیگر از مقامات دولت مستقر از تهیه "طرح جامع امنیتی"، "طرح خروج دانشگاه ها از تهران"، و "سبک سازی جمعیت تهران" سخن گفتند؛ طرح هایی که وقتی در پس "ابراز نگرانی" محمود احمدی نژاد از وقوع زلزله در تهران قرار گرفت از تلاش برای کاهش جمعیت پایتخت به دلایل امنیتی و برای کنترل اعتراضات احتمالی مردم تهران حکایت می کرد.

گزارش روز در همین باره:

http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem/article/////-3613830171.html

از سوی دیگر اظهارات محمود احمدی نژاد در شرایطی مطرح و توسط امامان جمعه تهران و رسانه های حامی دولت مورد توجه و تاکید قرار گرفت که همزمان و در نخستین ماه سال نو، مسایلی همچون پرونده فساد مالی محمدرضا رحیمی معاون اول احمدی نژاد، کشمکش مجلس و دولت برسر اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها و اثرات اقتصادی ناشی از اجرای آن در کوتاه مدت، تداوم بحران داخلی ناشی از انتخابات ریاست جمهوری و همچنین فشارها و تهدیدات خارجی ناشی از سیاست های دولت مستقر در مرکز توجه مردم قرار داشت.

به همین دلیل بود که میرحسین موسوی در واکنش به این اظهارات گفت: "راه حل مشکلات کشور در منحرف کردن اذهان مردم از مسائل اساسی نیست. حکومت باید همیشه به فکر زلزله ی پایتخت باشد، نه آنکه خوابنما شود که زلزله ای بزرگ در راه است. در حالی که دولت مدیریت و قدرت جابجایی حتی چند هزار نفر در تهران را ندارد، نباید با لفظ آمرانه از خروج پنج ملیون نفر از مردم تهران صحبت کند."

 

طرح نتیجه معکوس داد

با این همه اما نکته قابل توجه پس از اظهارات احمدی نژاد و صدیقی و جنتی خبری بود که روز گذشته در برخی از سایت های اینترنتی منتشر شد: "پس از اعلام خبر احتمال وقوع زلزله در تهران، تعدادی از طلاب و مریدان آیت الله خوشوقت مقدمات لازم برای خروج از تهران را آغاز کرده اند."

سایت های "شیعه آنلاین" و "خبرآنلاین" همچنین نوشتند که: "در پی اعلام خبر احتمال وقوع زلزله در تهران توسط آیت ‌الله شیخ عزیزالله خوشوقت، تعدادی از طلاب و مریدان این استاد تصمیم گرفتند از تهران به دیگر شهرها به ویژه شهر مقدس قم هجرت کنند. این عده از طلاب هم اکنون به دنبال تهیه منزل در شهرهای دیگر به ویژه قم هستند."

به این ترتیب اظهارات احمدی نژاد در مورد "هشدار آیت الله خوشوقت درباره وقوع زلزله در تهران" توسط طرفداران و معتقدان وی جدی گرفته شده؛ شاید به همین دلیل بود که احمد جنتی علی رغم تاکید بر وقوع زلزله در خطبه های نماز جمعه این هفته تهران با حفظ احتیاط خطاب به نماز گزاران گفت که: "اين گونه مسائل هيچ قطعيتي ندارد و هيچ كس نمي‌تواند به طور قطع آن را پيش‌بيني كند، پس آنچه كه گفته مي‌شود براساس احتمالات است. پس بايد مرتب دعا كرد و صدقات و خيرات داد چرا كه روايت است صدقه بلا را رفع مي‌كند پس بهتر است صدقه‌هايمان را بيشتر كنيم و صبح و شب صدقه بدهيم تا شب راحت بخوابيم و روز راحت زندگي كنيم."

روزآنلاین

 
 
 
======================
 
 
 
 
 
یکشنبه ۵ ارديبهشت ۱۳۸۹
همسر مهدی کروبی:

حکومت مسئول جان همسرم است

 

یک روز پس از ابراز نگرانی حسین کروبی از توطئه علیه پدرش، فاطمه کروبی با انتشار نامه ای اعلام کرد: "هر اتفاقی برای من، همسرم و فرزندانم رخ دهد، حکومت مسئول مستقیم آن است".

همزمان مهدی کروبی نیز به هفته نامه اشپیگل آلمان گفت به راه خود ادامه می دهد و تقاضای صدور مجوز برای راهپیمایی در سالروز برگزاری انتخابات را داده است. این نامزد معترض به کودتای انتخاباتی 22 خرداد، با  بیان اینکه "هرچند آرامش بازگشته‌ است، اما جامعه فقط منتظر یک جرقه است" افزود: "مردم بدانند ما به مبارزه خود ادامه می‌دهیم. مبارزه ما نه بر علیه این جمهوری است، بلکه برای رعایت قانون اساسی است که در آن آزادی عقیده و دمکراسی تصریح شده است."

 

هشدار خانواده کروبی

در حالیکه سایت جهان نیوز، متعلق به علیرضا زاکانی، نماینده اصولگرای مجلس مدعی شده است که مهدی کروبی "به شدت با يک بيماری صعب‌العلاج دست و پنجه نرم می‌کند" همسر مهدی کروبی از سلامت او خبر داد و اعلام کرد حکومت مسئول جان مهدی کروبی است.

پیشتر محمد حسین صفار هرندی، وزیر ارشاد دولت نهم هم در یادداشتی در روزنامه کیهان با اشاره به "بیماری یک اصلاح طلب"، از مهدی کروبی خواسته بود که "استغفار" کند.

حسین کروبی، فرزند مهدی کروبی، این شایعات را تهدید "بسیار جدی" علیه پدرش دانسته و در گفتگو با بی بی سی از اینکه "اینها بخواهند برنامه ای برای آقای کروبی بچینند و الان دارند زمینه چینی می کنند" ابراز نگرانی کرده بود.

اکنون فاطمه کروبی، همسر مهدی کروبی نیز منتشر کنندگان شایعه بیماری دبیر کل حزب اعتماد ملی  را "دین فروشان و آلودگان به قدرت" توصیف کرده است که آقای کروبی را به دلیل افشای "جنایات فراموش نشدنی" در برخورد با مخالفان، مستحق "توهین، افترا و ترور" می دانند.

نامه خانم کروبی که در وب سایت سحام نیوز، ارگان رسمی حزب اعتماد ملی منتشر شده، با اشاره به پیش بینی بیماری صعب العلاج آقای کروبی از سوی حامیان احمدی نژاد، خطاب به مردم تصریح کرده است: "شاید آن 15 نفر مسلحی که با مرعوب کردن سرایدار به طور غیرقانونی و در غیاب ما به منزل ورود کرده اند و یا افراد مسلحی که در روز 22بهمن گازی مشکوک را مستقیما به صورت ایشان زدند، کاری را صورت دادند که خدای ناکرده در آینده نتیجه آن را باید شاهد باشیم."

پیش از این دو بار منزل شخصی مهدی کروبی از سوی لباس شخصی ها مورد تهاجم قرار گرفته بود و اکنون همسر این روحانی معترض، از ورود 15 نفر مسلح به منزل او خبر می دهد.

خانم کروبی با بیان اینکه "طالبان کسب مشاغل و قدرت نیز بعنوان پیاده نظام، غیب گویان در سخنرانی ها و مقالات شان خواستار توبه آقای کروبی به خاطر ظلم به نظام در یکسال گذشته شدند"، نوشته است: "از منظر این دین فروشان و آلودگان به قدرت، ارتکاب جنایات هولناک و تکان دهنده کهریزک ظلم به نظام نبوده و مرتکبین و آمرین، همچون این دنیا لابد در آخرت پست و مقام و ارتقای منزلت خواهند گرفت و افشاگر جنایات فراموش نشدنی و مدافع راستین مردم همچون این دنیا که هرگونه توهین، افترا، ترور و … به او مجاز تشخیص داده شده، در آن دنیا نیز مستحق مجازات خواهد بود!"

وی افزوده است: "اینبار آقایان در کنار دیگر کمالاتشان ازجمله اعلام دقیق نتایج انتخابات، قبل از شمارش آراء صاحب علم غیب گردیده اند".

این نماینده سابق مجلس با بیان اینکه "خانواده مهدی کروبی به دلیل حمایت صریح و قاطع از مردم مظلوم فاقد حداقل امنیت است"، تصریح کرده: "بدون ترس و واهمه از وحشی گری مزدوران مجددا تاکید می کنم هر اتفاقی برای من، همسرم و فرزندانم رخ دهد، حکومت مسئول مستقیم آن است و هرگز نمی تواند از بار مسئولیت آن شانه خالی کند."

روزآنلاین

 
============================
 
 
 
 
 
 
 
 
شنبه ۴ ارديبهشت ۱۳۸۹
ناصح فریدی در مصاحبه با روز: فکر کردیم همه را برای اعدام می برند

در دادگاه نمایشی و جمعی چه گذشت

ناصح فریدی، دبیر سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تربیت معلم تهران، عضو مرکزی کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی و عضو شورای سیاست گذاری ستاد "شهروند آزاد" حامی مهدی کروبی، یکی از حاضرین در دادگاه های نمایشی بعد از انتخابات بود. وی که هم اکنون با قید وثیقه خارج از زندان به سر میبرد، در مصاحبه با "روز" در مورد روند این دادگاه های نمایشی گفته است: "زمانی که وارد سالن اجتماعات دادگاه شدیم دوربین های صدا و سیما را دیدم و خبرنگارانی راکه گزینش شده بودند، در میان آنها هیچ خبرنگاری از روزنامه های مستقل یا اصلاح طلب مشاهده نمی شد".

این مصاحبه در پی می آید.

 

آقای فریدی، شما چه تاریخی دستگیر شدید؟ از علت دستگیری خود بگویید.

من در تاریخ 24 خرداد ماه سال گذشته و تنها دو روز بعد از به اصطلاح انتخابات و در واقع کودتای سوم ایران دستگیر شدم. آنچه که موجب بازداشت من و بسیاری دیگر از فعالین شد در ظاهر بحران و بن بست ناشی از انتخابات مذکور بود که برای حاکمیت ایجاد شده بود.  زیرا وقتی مردم دروغ های آشکار و غیر قابل باور در این زمینه را مشاهده کردند و از طرفی دیدند به شعور جمعی همه آنها توهین شده بود، دست به اعتراضات گسترده و فراگیری زدند؛ این اعتراضات با حضور همه طیف ها و اقشار مختلف جامعه شکل گرفت. لذا ترسی در دل حکومت ایجاد شد که مبادا این اعتراضات مقطعی به جنبشی فراگیر و عام تبدیل شود و همین مساله منجر گردید که با دستگیری های فله ای و به کارگیری انواع خشونت های عریان در رویارویی با معترضین مانع از باروری حرکات مردمی، توسعه و شکل گیری جنبشی مطالبه محور با حضور تمام طیف ها شوند. بعد برای ایجاد رعب و وحشت و اثبات حقانیت کاذب دولت،  سناریو سازی هایی صورت گرفت که به نظر من جزئیات آن مدتها قبل از انتخابات طراحی شده بود [به هر حال هرچند کم اما احتمال اعتراض به نتیجه اعلام شده در انتخابات از سوی مردم در تحلیل های دست اندرکاران و طراحان  امر کودتا می رفت]. این چنین بود که دستگیری های گسترده ای صورت گرفت و عمدتا آنهایی هم در موج اول بازداشت ها سر از زندان در آوردند که از قبل شناسایی شده  و کینه ای هم به خاطر فعالیت هایشان  چه در فضای انتخاباتی و چه قبل از آن در دل سرکوبگران وجود داشت.

واضح است برخوردهایی که در زندان با بنده شد و همچنین کیفر خواستی که طراحی کرده بودند و حکمی که بعدا دریافت کردم، هیچ گونه سنخیتی با اعتراضات انتخاباتی نداشت. چرا که من کمتر از 48 ساعت پس از شمارش آرا مهلت داشتم که کیفرخواستی چنین عریض و طویل را ازآن خود کنم و این هم امری محال و مافوق طاقت بشری بود. من درهمان اوایل بازداشت متوجه شدم که مساله انتخابات در واقع یک بهانه برای انتقام گیری از یک طرف و امحای اعتراضات صورت گرفته از دیگر سوست.

 

مگر قبلا چه فعالیت هایی داشتید که زمینه را برای دستگیری شما فراهم کرد؟

آنچه که بیش از همه موجب حساسیت نهادهای امنیتی و قضایی در مورد بنده شد، فعالیت در کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی و حقوق بشر و مصاحبه با رسانه های خبری در مورد وضعیت زندانیان و دفاع از حقوق آنها بود. هر چند که قبلا در دانشگاه تربیت معلم تهران به عنوان دبیر انجمن اسلامی فعالیت داشتم ومورد قهر نهادهای امنیتی واقع شده بودم، اما برخوردها عمدتا در حد احضارو تهدید و بازداشتهای کوتاه مدت بود و بسیار کم پیش می آمد که فعالیت های دانشجویی منجر به صدور احکام قضایی سنگین و دراز مدت شود. بعداز فراغت از تحصیل  در دانشگاه تربیت معلم تهران به عضویت در کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی در آمدم و همین امر دلیل اصلی بازداشت ام در تاریخ 24 خرداد بود.

در همان ساعات اولیه شخص بازجو همراه با چند نیروی امنیتی دیگربه این امر اذعان کرد که از مدتها قبل قصد دستگیری مرا داشته اند اما  به زعم آنها حضورم در ستاد شهروند آزاد (که در فضای انتخابات ریاست جمهوری توسط عده ای از فعالین دانشجویی، زنان و حقوق بشر در راستای پیگیری مطالبات خود ایجاد شده بود و با پذیرش منشور ستاد مذکور از طرف آقای کروبی، از کاندیداتوری وی حمایت کرد) فرایند دستگیری را به تاخیر انداخت، چرا که در آن صورت آقای کروبی هیاهو به پا می کرد.

 

چگونه و توسط کدام سازمان دستگیر شدید؟

شب 24 خرداد بود که در دفتر ستاد شهروند آزاد مشغول تهیه گزارشی در مورد برخوردهای وحشیانه و خشونت آمیز نظامیان با مردم بی دفاع و معترض به نتیجه انتخابات  بودم که با یورش مامورین وزارت اطلاعات به مکان مذکور دستگیر شدم. ابتدا شخصی با نشان دادن کارت جعلی گفت که از مامورین نیروی انتظامی منطقه ونک است و به خاطر شکایتی که از دفتر ما شده برای پیگیری به آنجا آمده. به محض اینکه در دفتر را به طور کامل باز کردم، حدود 8 نفر وارد شدند و بعد از کندو کاو محل و پرس و جو های بی مورد مرا با خود بردند.  همزمان با انتقال به خودوری آنها، ضرب و شتم ها و توهین و تحقیرهایشان شروع شد و گفتند از طرف وزارت اطلاعات ماموریت دستگیری من را دارند. برای اینکه بهانه بیشتری برای ضرب و شتم داشته باشند، سئوالهای بی موردی می پرسیدند از قبیل اینکه فلان شخص را می شناسی و با فلانی چه ارتباطی داری؟ اسامی اشخاصی را می بردند که هیچگاه آنها را نشنیده بودم. باز می پرسیدند که چه کسی رابط اصلی شما با سازمان است که ماموریت راه اندازی تظاهرات و آتش زدن اتوبوس ها را به عهده شما گذاشته است؟ وقتی پرسیدم کدام سازمان؟ ضرب و شتم را از سر گرفتند و گفتند کدام سازمان؟ خوب سازمان تروریستی منافقین را می گوییم. بنده از همان لحظه متوجه سناریو شدم و قویا این اتهام بی اساس و هرگونه ارتباط وحتی هواداری از سازمان مجاهدین خلق را انکار کردم که متعاقبا مورد ضرب و شتم بیشتری قرار گرفتم. اصولا در بازجویی ها نقش هایی همیشه بازی می شود، آنهایی که سابقه دستگیری توسط وزارت اطلاعات را دارند با این نقش بازی کردن ها به خوبی آشنایی دارند. یکی  نقش بازجوی بد را بازی می کند و یکی هم نقش بازجوی خوب را! در این اثنا بازجوی خوب آمد و دست بازجوی بد را گرفت و با کمی تملق گفت این بنده خدا قصد همکاری دارد چرا اذیتش می کنی؟ رو به من گفت که "آقا سید" از روی دلسوزی و پدرانه  دارد تو را کتک می زند و نیت بدی ندارد! به نفعت هست که همکاری کنی تا کمتر از یک هفته آزادت کنیم. او در طول راه که بنده را به زندان اوین منتقل می کردند با تملق گویی مدام سعی می کرد من را قانع کند تا اتهام ارتباط و هواداری از سازمان مجاهدین خلق را بپذیرم  و هرچه سریعتر آزاد شوم و حکم قضایی هم دریافت نکنم.

 

فعالیتهای انتخاباتی  شما چگونه بود؟

در فضای انتخاباتی دوره دهم ریاست جمهوری بود که اراده عمومی در ایران و خصوصا در میان فعالینی که هیچ امید و چشم داشتی به حل مشکلات مورد نظرشان و تحقق مطالبات خود از طریق شرکت در انتخابات نداشتند، حول تصمیم به شرکت در انتخابات به منظور نفی جریانی که در طول چهار سال گذشته تصدی امور اجرایی کشور را در دست داشت شکل گرفت. در این راستا بود که مجموعه ای از فعالین در حوزه های دانشجویی، زنان و حقوق بشر با ارائه منشوری، مطالبات خود را در انتخابات ارائه کردند. در واقع این منشور شروطی بود که این مجموعه برای حضور در عرصه انتخابات گذاشته بودند و انتظارات آنها از دولت بعدی را منعکس می کرد. آقای کروبی تنها نامزدی بود که تمامی مطالبات را به رسمیت شناخت و متعاقبا مجموعه مذکورهم با ایجاد ستاد شهروند آزاد (مطالبه محوران حامی برنامه های مهدی کروبی) حمایت خود را از کاندیداتوری آقای کروبی اعلام کرد. بنده هم که افتخار حضور در این جمع را داشتم به عنوان مدیر داخلی و عضو شورای سیاستگذاری ستاد فعالیت های انتخاباتی خود را انجام دادم.

 

از روزها و  شرایط بازداشت و زندان بگویید؟

شب دستگیری به بند 240 منتقل شدم ولی در برگه پذیرش زندان، بند 209 درج شده بود. لازم به ذکر است که طبق شنیده ها بند 240 در اختیار حفاظت اطلاعات قوه قضاییه و بند 209 مشترکا در اختیار حفاظت اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات قرار دارد. آن شب بعد از اتمام مراحل پذیرش مرا به سلول منتقل کردند و چند ساعت بعد حدود 13 نفر دیگر را هم به آن سلول منتقل کردند. آمار دستگیری ها آنقدر زیاد بود که شرایطی که برای بازداشت شدگان بایستی رعایت می شد زیر پا گذاشته شده بود و از هر قشری آنجا دیده می شد؛ از فعالین احزاب و ستادهای انتخاباتی کاندیدا های اصلاح طلب و حتی اصول گرا گرفته تا مردمی که قصد عزیمت به خانه هایشان را داشتند و یا برای  بیرون آوردن زباله های منزلشان به مدت چند دقیقه از خانه بیرون آمده بودند.

از فردای آن شب بازجویی ها شروع شد. در اولین جلسه، شخصی که بنده را بازجویی می کرد حتی نمی دانست به چه علتی من را دستگیر کرده اند، فقط این را می دانست که یک متهم در مقابلش قرار گرفته و بایستی  از وی بازجویی به عمل بیاید. از من می پرسید که چرا دستگیر شده ای؟  من هم می گفتم نمیدانم و حتی شاکی می شدم. بعد او  سئوالاتی را طراحی کرد و در برگه بازجویی از من پرسید.

دو شب را در آن شرایط بسیار سخت،  که به زحمت جایی برای نشستن پیدا می شد چه برسد به خوابیدن و استراحت کردن، گذراندم تا اینکه تعداد دستگیر شدگان به حدی رسید که ظرفیت سلول ها جوابگو نبود. حدودا 150 نفر به قرنطینه شماره یک زندان اوین منتقل شدیم. چون هنوز تفکیک زندانیانی که با هدف قبلی بازداشت شده بودند انجام نشده بود 8 روز را هم در قرنطینه سپری کردم و مرتبا از طرف سپاه و ارگان های دیگری که هیچ نشانی از خود بر جا نمی گذاشتند بازجویی شدم. هنگامی که در اثنای پرس و جوها مطلع می شدند که فعالیت های دانشجویی و حقوق بشری داشته ام بسیار تند و شدید برخورد می کردند. آنها حتی نمی دانستند چرا بازداشت شده ام و سئوالهایی عمدتا از این دست می پرسیدند که چه کانال های ماهواره ای نگاه می کنی؟ یا به کدام نامزد رای داده ای؟ من وقتی جواب می دادم این مطالب جز مسائل شخصی می باشد،  با لحنی طلبکارانه می گفتند که برای ما پررو بازی در می آوری؟ ما محرم همه هستیم. و امواجی از مشت ولگد بود که بر تن من فرود می آمد.

جمعیت بازداشت شده ها در قرنطینه هم به چیزی حدود 5 برابر ظرفیت تکمیلی خود رسیده بود و به همین دلیل عده ای را مرتب با سپردن قرار و ثیقه آزاد می کردند. در میان بازداشت شدگان قاضی ای به چشم می خورد که بدون هماهنگی با سعید مرتضوی دادستان وقت تهران 20 نفر را آزاد کرده بود و به  همین دلیل در بازداشت به سر می برد. اینجاست که استقلال قوه قضاییه و هویت بعضی از افراد همچون مرتضوی آشکار می شود. اصولا قاضی بایستی به عنوان یک مقام بی طرف بین دادستان و متهم عمل بکند ومستقل از هر جریانی رای یا قرار معینی صادر نماید  اما می بینیم که دادستان وقت تهران کارش به جایی رسیده بود که حتی قاضی هم از دستش در امان نبود! این اعطای قدرت نامحدود به آقای مرتضوی از کجا نشات می گرفت جای پرسش دارد.بعد از 8 روز و وقتی که تفیک متهمان صورت گرفت، به همراه دوست عزیزم آقای علی بی کس به بند 209 زندان اوین منتقل شدیم وهمان کسانی که ما توسط آنها بازداشت شده بودیم را در اتاق هایی بازجویی بند 209 مشاهده کردیم. در اولین جلسه بازجویی دربند 209 که 8 ساعت طول کشید بازجویی که نقش پلیس خوب را بازی می کرد تمام توان خود را به کار گرفت تا ما را وادار به پذیرفتن اتهام هایی نماید که حتی تصورش هم به ذهن من خطور نمی کرد. از همان جلسه اول از مرام ومعرفت سخن می گفت و اینکه شما ها بیایید فداکاری بکنید و برای اینکه جامعه را از دست ابر قدرتها نجات بدهیم و مردم را از انحراف برهانیم با ما همکاری کنید. منظور وی از همکاری، پذیرفتن اتهامات و اعتراف در مقابل دوربین بود که در راستای سناریو هایشان برای القای این تفکر به جامعه پیش می رفت که همه این اعتراضات مردمی توسط سازمانهای به قول خود معاند و دشمنان ایران و اسلام مهندسی شده است. وی که منت حضورش در جبهه ها را بر سر من و سایرین می گذاشت، می گفت من برای حفظ میهن و ناموس مردم ایران فداکاری کرده ام اکنون نوبت شماست که خود را در این راه فدا کنید. وقتی که از اجرای منویات وی سر پیچی می کردم سرو کارم با بازجوی خشن می افتاد و تهدید هایی از این دست که مرا آنقدر آنجا نگه میدارند که موهای سرم مانند دندان هایم سفید شود. هنگامیکه این حربه ها به قول معروف جواب نداد و می گفتم خوب مگر شما نمی گویید من با سازمانهای محارب ارتباط داشته ام، آیا دلیل و مدرکی هم برای اثبات مدعای خود دارید؟  اگر بتوانید کوچکترین مدرکی در این زمینه ارائه کنید من هم می پذیرم، اولین واکنش این بود که چه اعتراف بکنی یا نکنی ما به اندازه کافی دلیل و مدرک داریم. حال اگر خود اعتراف بکنی حداقل به خاطر همکاری ای که میکنی مستحق تخفیف خواهی شد. هنگامی که با اصرار من مواجه شدند سعی کردند که کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی را به عنوان ارگانی که  ادعا میکردند بعد ازانهدام خبرنامه امیرکبیر، از سوی سازمان مجاهدین خلق راه اندازی شده است تا فقدان آن خبرنامه جبران شود، معرفی کنند. هنگامی که قافیه به تنگ می آمد می گفتند ما میدانیم و اطلاع کامل داریم. تو هم چاره ای جز پذیرفتن آن نداری. اما وقتی می گفتم که این کمیته سال 1377 تاسیس شده است، سئوال عوض می شد که چه کسانی آن را تاسیس کرده اند؟ بنده هم اسامی موسسین کمیته را بردم. فاز بعدی برای تحمیل کردن اتهامات این بود که اعضای هیات موسس را به نحوی با احزاب و سازمانهای اپوزیسیون خارج از کشور ربط بدهند. قاعدتا چون آن اشخاص هم ساکن ایران نبودند تا از خود دفاع نمایند پس بهترین روش برای آنها همین انتساب اعضای کمیته( که در خارج از ایران به سرمی بردند) به اپوزیسیون خارج از کشور بود.

من هنگام بازداشت می دانستم که بازجویان از هیچ تلاشی برای تحمیل اتهامات ساختگی دریغ نمی کنند و بالاخص چون در بحبوحه انتخابات دستگیر شده بودم این می توانست زمینه مناسبی برای طراحان کودتا فراهم کند تا هم اعتراضات مردمی و هم فعالیت های انتخاباتی و حقوق بشری و همچنین کاندیداتور مورد حمایت  مارا زیر سئوال ببرند. کما اینکه  زمانی  که در زندان برای پذیرفتن اتهامات و اعتراف در مقابل دوربین تحت فشار بودم، روزنامه های کیهان، ایران و سایت های هوادار دولت پیش دستی کردند و با سناریویی که بازجو طراحی کرده بود دستاویزی پیدا کردند تا با زدن تیتر "سخنگوی منافقین در ستاد کروبی" تخریب هایشان را عملی سازند. البته باید بگویم قبل از بازداشت، من به عنوان سخنگوی کمیته در رسانه های خبری در مورد وضعیت زندانیان سیاسی  مصاحبه می کردم.  در آن زمان، من  در ستاد آقای کروبی حضور نداشتم بلکه عضو ستاد شهروند آزاد بودم که مستقل از ستاد آقای کروبی عمل می کرد.

 

آیا اتهامات را پذیرفتید؟ چگونه در مقابل اتهامات از خود دفاع کردید؟

خیر. هیچ کدام از اتهامات را چه در مرحله بازجویی و چه در بازپرسی و یا محاکمه در دادگاه نپذیرفتم چون اساسا چنین اتهاماتی در مورد بنده صحت نداشت و حتی بازجویان هم در اواخر دور دوم بازجویی به  صرافت افتادند و محض دلجویی هم که بود به من می گفتند: "ما می دانیم که تو منافق نیستی و در مورد کارهایی هم که کرده ای فریب خورده ای". در این مقطع چون هیچ مدرکی دال بر اثبات اتهاماتی که بازجویان می گفتند وجود نداشت و نتوانسته بودند اعترافی هم از بنده بگیرند از ادعای خود عقب نشینی کردند اما برای آنکه زحماتشان هم به هدر نرود، برای القای اینکه به منظور دفاع از حقوق بشر دچار اشتباه شده ام، می گفتند فریب خورده ام. من هم برای آنکه دوباره باب جدیدی برایشان باز نشود سعی می کردم از بحث و جدل با آنها بپرهیزم. به منظور دفاع از خود و کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی لازم است بگویم که این کمیته اولین نهادی است که به منظور دفاع از حقوق زندانیان سیاسی و عقیدتی در چارچوب فعالیت های حقوق بشری در سال 1377 توسط عده ای ازفعالین دانشجویی آقایان حسن زارع زاده اردشیر، مرحوم اکبر محمدی، حشمت الله طبرزدی، کوروش صحتی، دکتر کاوه اجاق، منوچهر محمدی،  محمدرضا کثرانی، مهندس فخری اخوان و محمود شوشتری  تاسیس شد. چون فعالیتهای این کمیته به مذاق نهادهایی که به طور سیستماتیک دست اندر کار نقض حقوق اساسی مردم و حتی قوانین داخلی ایران هستند ودستی هم در قدرت دارند، سازگار نیست، هزینه های زیادی هم پرداخت نموده است. به عنوان مثال آقای محمد رضا کثرانی اولین کسی بود به خاطر فعالیت در کمیته در سال 1377 بازداشت شد و در زندان توحید مورد شکنجه واقع شد.  یا آقایان سعید کلانکی، آرسام مصباحی و خانم شیوا نظر آهاری که به عنوان دبیر در این کمیته فعالیت داشتند بارها بازداشت و تحت پیگیرد قرار گرفته اند. همچنین آقای حسن زارع زاده اردشیر موسس و دبیر اول کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی هم بارها بازداشت و در شعبه 26 دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی حداد به دو سال حبس محکوم شد. هم اکنون هم آقای علی بی کس  که از اعضای کمیته هستند در بازداشت به سر می برند و به 7 سال حبس تعزیری محکوم شده اند. من هم به عنوان یکی از اعضای این کمیته از این قاعده مستثنی نبودم و مورد بغض نهادهای امنیتی قرار گرفتم.

 

در مورد دادگاهی که در آن حضور داشتید، توضیح دهید؟ از کیفر خواست و از اتهامات  وارده.

هنگامی که حاضر نشدم اتهامات بی اساس را بپذیرم اساسا گزینه مناسبی  برای دادگاههای نمایشی نبودم، اما برای آنکه بی نصیب هم نمانم در تاریخ 17/5/1388 حوالی ساعت 5 صبح بود که یکی از زندانبانها من را از خواب بیدار کرد و یک دست لباس تازه به من داد تا بپوشم و گفت خودت را آماده کن تا برویم. پرسیدم کجا باید برویم؟ جوابش این بود: نمی دانم. در این لحظه هم بندی هایم از خواب بیدار شدند و دیدند که سراغ من آمده اند همه فکر کردند که مرا در آن ساعات اول صبح برای اعدام می برند.  فضای بسیار ناراحت کننده ای در سلول ایجاد شد. قابل ذکر است که مرا با اتهام محاربه مواجه کرده بودند. حتی بازپرس حیدری فرد هم که برای تفهیم اتهام به زندان اوین آمده بود مرا تهدید به اعدام کرد. این موارد موجب تشدید احتمال اعدام می شد. به هر حال از همبندی هایم خداحافظی کردم و حلالیت طلبیدم تا اینکه دیدم  تعداد زیادی از زندانیان دیگر را هم در مقابل بند 209 گردآورده اند. اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که قصد دارند اعدام های دسته جمعی و فضای سال های دهه 60 را دوباره به جریان بیاندازند.  بعضی اوقات چشم بند خود را بالا می بردم و سعی می کردم بقیه زندانیان را ببینم، وقتی آقایان احمد زید آبادی، علی بیکس، ضیا نبوی، جواد امام و... را دیدم بسیار اندوهگین شدم که چرا بایستی این عزیزان را اعدام کنند؟ به هرحال هر کس شاید بتواند فضایی که در آن قرار گرفته است را تحمل کند، اما وقتی افراد خوشنامی همچون آقای زید آبادی را در ان شرایط اسفباردیدم برایم سنگین بود. وقتی که داشتند ما را به وسیله  خودروهای "ون" منتقل می کردند از رادیوی خودرو شنیدم که  "دادگاه متهمان حوادث پس از انتخابات به صورت علنی امروز در شعبه 15 و به ریاست قاضی صلواتی برگزار می شود". تازه  فهمیدم که ما را برای محاکمه می برند ولی چرا بی اطلاع ؟ مگر متهم حق انتخاب وکیل را ندارد؟ با وجود آنکه بسیاری از حقوق ما به عنوان متهم زیر پا گذاشته شده بود، وقتی که متوجه شدم دادگاه علنی است خوشحال شدم؛ زیرا محاکمه در دادگاه علنی آرزوی هر زندانی سیاسی است. غافل از آنکه فقط 5 نفر را محاکمه می کنند آن هم با برنامه های از پیش تعیین شده و اعترافات ساختگی!

زمانی که وارد سالن اجتماعات دادگاه شدیم دوربین های صدا و سیما را دیدم و خبرنگارانی که گزینش شده بودند چون هرچه نگاه می کردم خبرنگاری از روزنامه های مستقل یا اصلاح طلب مشاهده نمی شد. صرفا خبرنگارهایی از روزنامه کیهان و سایت های هوادار دولت به چشم می خورد. همان موقع متوجه نمایشی بودن دادگاه شدم چون به نظرم بعید می آمد که بگذارند به عنوان مثال بنده در مقابل این دوربین ها و خبرنگاران از خود دفاع بکنم و به قول معروف حرف دل خود را بزنم. مدتی طول کشید که سازماندهی صندلی های دادگاه به پایان رسید، گویا حتی برای اینکه چه کسی کجا بنشیند برنامه ریزی شده بود. چند دفعه جایم را تعییر دادند و مرا  در ردیف های اول نشاندند. دادگاه شروع شد و اعلام کردند که کیفرخواست عمومی از سوی معاون دادستان قرائت می شود. من که چیزی به اسم کیفرخواست عمومی برایم تازگی داشت، قصد داشتم اعتراض کنم اما در کنارهر متهم یک مامورنیروی انتظامی نشانده بودند تا احیانا صدایی از کسی در نیاید. از سوی مامورین چند دفعه اخطار گرفتم  تا بالاخره مجبور شدم بنشینم و ادامه داستان را گوش کنم.

اولین نفر مرحوم محمد رضا علی زمانی بود که در جایگاه متهم حاضر شد و به جای آنکه به دفاع از خود بپردازد همه اتهامات را پذیرفت. این کار وی بیشتر به خودزنی شبیه بود.  اوقبل از آنکه به جایگاه برود به یکی از متهمانی که در کنار نشسته بود و اطلاعی از قضیه نداشت پیغامی رساند که "استرس نداشته باش من امروز در دادگاه صحبت می کنم. مطالبی که می گویم مصلحتی است و جهت همکاری با بازجویان است. همه اتهامات را می پذیرم نگران نباش مشکلی پیش نمی آید قراراست مورد عفو رهبری قرار بگیریم و به زودی آزاد شویم".

دومین متهم  مرحوم آرش رحمانی پور بود که به جایگاه متهم رفت. باز هم همان داستان ادامه داشت. من از قبل مطلع بودم ایشان ماه ها قبل از انتخابات دستگیر شده بودند و در میزان فعالیت های وی نیز اغراق شده بود.

بقیه متهمین هم به این شیوه به جایگاه خودزنی رفتند و به امید عفو رهبری و آزادی قریب الوقوع به گناه های ناکرده شان اعتراف کردند. قضیه برایم لوث و بی معنا شده بود تا اینکه خانم کلوتید ریس (شهروند فرانسوی) به جایگاه رفت و انصافا زبان فارسی را بهتر از معاون دادستان صحبت کرد. در مورد آن خانم فرانسوی، اتهام جدیدی مطرح شد. اتهام جاسوسی! حساس شدم تا ببینم وی برای کدام کشور جاسوسی کرده است؟ او در خلال حرفهایش گفت: در یکی از تجمعات عکس گرفته و همراه مقداری توضیحات برای یکی از بستگانش از طریق ای میل ارسال کرده است و از مردم ایران به خاطر این گناه نابخشودنی طلب بخشش کرد.  در ان لحظه، آرزو کردم که ای کاش مجال آن را داشتم تا از طرف مردم ایران به وی بگویم که ما از شما عذر خواهی می کنیم چون از نظر ما رد و بدل کردن "ای میل" جرم محسوب نمی شود. حساب ما را از کسانی که تو را مجبور به ایراد این سخنان کرده اند جدا کنید. اما افسوس که مجالی نبود! مطلب دیگری هم که از همان آغاز نظر من را جلب کرد برخورد قاضی صلواتی با متهمان بود که از آنان «خواهش» می کرد در جایگاه حاضر شوند. یا از وکلا خواهش می کرد برای دفاع از موکلشان به جایگاه مخصوص بروند(مشخص بود که رفتار ایشان نوعی نمایش مقابل دوربین بود). قاضی صلواتی معروف که  در جلسه محاکمه گاهی اوقات شخصا از جا برمی خواست ومتهم را کتک می زد و اجازه ورود وکیل بنده به دفتر شعبه اش را نمی داد، چقدر مهربان شده است! آن جلسه طاقت فرسا تمام شد و حوالی عصر بود که ما را به زندان برگرداندند. به محض اینکه وارد سلول شدم، هم بندی هایم را دیدم که هنوز زانوی غم بغل گرفته و با دیدن من شادی های دوستانه ای که با هم داشتیم دوباره به سلول برگشت. عجیب آنکه هرچقدر سرو صدا و شلوغی از سلول برخاست مورد شماتت زندانبان واقع نشدیم. شاید آنها هم ما را درک می کردند!

در اولین کیفر خواستی که 4 روز بعد ازبازداشت توسط شخصی ناشناس (بدون معرفی خود و حتی شعبه بازپرسی و دیگر جزئیاتی که متهم باید از آنها اطلاع داشته باشد و همچنین بایستی در عرض 24 ساعت بعد از بازداشت متهم را به بازپرسی ارجاع بدهند) به من و آقای علی بیکس ابلاغ شد. اتهاماتی همچون ارتباط و همکاری با سازمان ماهدین خلق، ایجاد حریق و آتش زدن اموال عمومی، زیر سئوال بردن نتیجه انتخابات تفهیم شد. اما در بازجویی هایی که قبل از انتقال به بند 209 از ما به عمل آمد اصلا این موارد مطرح نبود. به هرحال دور اول بازجویی های من تمام شد. حدودا  40 روز از بازداشت من گذشته بود که بازپرس حیدری فرد به زندان اوین آمد و دوباره من وچند نفر دیگر را تفهیم اتهام کرد و آخرین دفاعیات را از ما گرفت. این بار اتهامات بسیار سنگین تر و بیشتر شده بود و هر آنچه درمورد اتهامات سیاسی به نظرش می آمد در برگه درج کرده بود. مواردی همچون "محاربه از طریق ارتباط و همکاری با سازمان تروریستی منافقین، فعالیت موثر در راستای پیشبرد اهداف گروهک منافقین، اقدام علیه امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام، تجمع وتبانی به قصد برهم زدن نظم داخلی کشور، ایجاد جو رعب ووحشت در جامعه، ایجاد حریق و آتش سوزی، تخریب اموال عمومی، زیر سئوال بردن نتیجه انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم و..." باز برای من این سئوال مطرح بود این آسمان و ریسمان بافتن ها برای چیست؟  چون هیچکدام از اتهامات را نپدیرفتم برای دفاع از خود در برگه بازپرسی نوشتم مگر شما نمی گویید که سازمان مجاهدین خلق یک سازمان تروریستی است؟ من هم به خاطر فعالیت های حقوق بشری دستگیرشده ام. پس چه سنخیتی  بین این دو وجود دارد؟  بازپرس حیدری فرد برآشفت و همه متهمان را به اعدام تهدید کرد. بعد از آن بازپرسی دور دوم بازجویی ها آغاز شد. ولی این بار سعی کردند به من تحمیل کنند که با سازمان مجاهدین خلق همکاری داشته ام  ولی خودم از این قضیه بی خبر بوده ام یا بهتر بگویم نا آگاهانه بوده است. باز هم دلیل و مدرکی ارائه نمی شد.

 

وکیل شما تعیینی  بود یا تسخیری؟ آیا ایشان موفق شدند بر روند قضایی  پرونده تاثیر بگذارند؟

وکیل من آقای محمد اولیایی فرد بود که قبل از بازداشت با ایشان صحبت کرده بودم و بصورت تعیینی بود. وی هم در هنگام بازداشت و هم بعد ازآن و در جریان محاکمه و روند دادگاه زحمات زیادی کشید. هنگامی که بنده در بازداشت به سر می بردم ایشان بسیار تلاش کردند که بتوانند من را در زندان ملاقات بکنند اما این اجازه را به وی ندادند. در حالی که قانونا هر متهمی حق دارد ازهمان لحظه اول بازداشت وکیل خود را ببیند و ازوی راهنمایی بگیرد.

 

درمورد آخرین جلسه دادگاه بگویید؟

در آخرین جلسه محاکمه که در شعبه 26 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباس و به طور غیر علنی برگزار شد، اتهامات بنده باز تغییر کرده و به دو اتهام تقلیل یافته بود. وقتی نماینده دادستان اتهامات را قرائت کرد تعجب کردم. محاربه و بر هم زدن نظم داخلی کشور! در آخرین جلسه بازپرسی اتهام محاربه به بنده تفهیم نشد ولی باز محاربه در پرونده بود!

وارد محاکمه شدیم که نماینده دادستان از اتاق قاضی بیرون رفت و بعد از مدت کوتاهی برگشت. به قاضی گفت که اتهام متهم محاربه نیست و نمی توان وی را محارب دانست. اما میتوان اقدام علیه امنیت ملی را به وی نسبت داد. با تغییر کیفرخواست روند محاکمه عوض شد. من هم هیچ کدام از اتهامات را نپذیرفتم تا اینکه قاضی فعالیت های حقوق بشری را مورد استناد قرار داد و به مصاحبه های من با رسانه های بیگانه اشاره کرد و اینکه در مورد زندانیان سیاسی اطلاع رسانی کرده ام. با پذیرفتن این موارد و دفاع از خودم قاضی عکس العمل نشان داد و گفت: "مگر تو چکاره مملکتی که از زندانیان سیاسی دفاع می کنی؟" تنها جوابی که داشتم این بود که اگر در این مملکت کاره ای بودم، دلم برای کسی نمی سوخت! قاضی به من گفت که تو افکار انحرافی داری و مانع از ادامه دفاعیات من شد. سپس ادامه داد که شما با بزرگ نمایی مسائل پیش پا افتاده و سیاه نمایی جو را آلوده می کنید. غربی ها و آمریکا هم که خود حقوق بشر را نقض می کنند چماق این مسائل را بر سر ما فرود می آورند. با خود گفتم که باز پای آمریکا و غرب وسط آمد. در این مملکت اگر بخواهی کاری بکنی بایستی اول به نهادهای امنیتی و قضایی مراجعه کنی و کسب تکلیف نمایی تا ببینی آمریکا و غرب در این مورد برنامه خاصی ندارند؟  پس تکلیف نهادهای مردمی،  ngo ها چه می شود؟  خلاصه آن جلسه با بحث و جدل با قاضی پیش رفت و اکثرا هم حق دفاع را از من می گرفت تا اینکه جناب آقای اولیایی فرد وارد دفاع حقوقی شد. ایرادات جدی به صلاحیت دادگاه گرفت. قاضی هم پذیرفت و گفت من می توانم اعتراض شما را ثبت بکنم اما این قضیه به دادگاه تجدید نظر ارجاع می شود وآنها هم رد می کنند و دوباره به همین جا بر می گردد! تنها تاثیری که دارد این است که روند محاکمه را به تاخیر می اندازد. من به وکیل گفتم نیازی به تاخیر نیست. محاکمه ادامه پیدا کند بهتر است. دوباره آقای اولیایی فرد دفاعیات خود را شروع کرد و این بار اتهامات را زیر سئوال برد که قاضی مرتب مانع از ادامه صحبت های ایشان می شد و سعی می کرد اتهامات را بدون تغییر نگه دارد. در پایان جلسه محاکمه وقتی وکیل دریافت گویا دفاعیات حقوقی در این شعبه خریداری ندارد به قاضی گفت موکل من جوان است اگر شما بخواهید برایش حکمی صادر کنید در حق وی اجحاف شده است. قاضی در جواب گفت که ما به جوانی متهم رحم کردیم که اعدامش را تبدیل به5 سال زندان کرده ایم (منظور وی تبدیل محاربه به اقدام علیه امنیت ملی بود که مجازات اولی اعدام و دومی 5 سال زندان است). نکته  قابل ذکر این است که من قطعا از اتهام محاربه تبرئه می شدم چون حتی قاضی هم می دانست چنین اتهامی در مورد من موضوعیت ندارد. لذا با تبدیل اتهام زمینه را برای صدور حکم سنگین تری آماده کردند آن هم توسط نماینده دادستان نه قاضی چرا که قاضی بایستی بین متهم و دادستان بی طرف باشد. اما گویا دادستان به عنوان شاکی بین من و قاضی بی طرف بود!دو هفته از روز محاکمه گذشت که از سوی دادگاه تلفنی احضار شدم تا برای ابلاغ حکم به دفتر شعبه مراجعه کنم. من هم استنکاف کردم. چرا که احضار تلفنی به دادگاه اصلا قانونی نبود و حکم بایستی از کانال قانونی و توسط مامور ابلاغ به وکیل یا خود متهم ابلاغ می شد. به وکیلم اطلاع دادند که اگر برای ابلاغ حکم مراجعه نکند عینا همین حکم بدون حق اعتراض به اجرای احکام ارسال می شود. متعاقبا همراه وکیلم به دادگاه مراجعه کردیم که با در نظر گرفتن اشد مجازات، حکم 6 سال زندان و 74 ضربه شلاق به ما ابلاغ شد.

در رای دادگاه هم عینا مطالبی که توسط روزنامه های کیهان و ایران درج شده بود به عنوان گزارش مامورین وزارت اطلاعات مورد استناد قاضی قرار گرفته بود. جالب است هنگام بازداشت وقتی از جریان این روزنامه ها مطلع شدم به شدت به بازجو اعتراض کردم. بازجو هم قسم می خورد که از این قضیه اطلاعی ندارد و من حق شکایت از این روزنامه ها را برای خود محفوظ می دانم. البته کیست که نداند که شکایت از روئین تنی مثل کیهان راه به جایی نمی برد.

 

بالاخره چگونه و کی آزاد شدید؟

در تاریخ 9/6/1388 با سپردن وثیقه آزاد شدم. یک هفته قبل از این تاریخ مرا به بازپرسی شعبه 3 امنیت در دادگاه انقلاب تهران بردند و توسط بازپرس بیگی دوباره تفهیم اتهام شدم و آخرین دفاعیاتم را اخذ کرد. این بار برخورد بازپرس بسیار بهتر و اتهامات هم مقداری سبکتر شده بود.

 

و نکته­ی آخر؟

در پایان ضمن ادای احترام به تمامی شهدای راه آزادی و برابری، خصوصا شهدای جنبش سبز، یادی می کنم از تمامی عزیزانی که اکنون در بند استبداد گرفتار آمده اند. مقاومت های آنها را می ستایم

روزآنلاین

http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem/article////107/-744a1bf05e.html

 

========================

 

 

 

مروری بر دور جدید برخورد با اساتید دانشگاهها
 

مژگان مدرس علوم

 
جرس: هر چند از زمان بسته شدن فضای انتقاد در کشور، همواره اساتید و روشنفکران برجسته در تیررس پروژه تهدید و تصفیه قرار داشتند، اما این سناریو بعد از روی کار آمدن احمدی نژاد با بهره گیری از اندیشه های افراطی باند مصباح یزدی وارد فاز جدیدی شد. بطوریکه محمود احمدی‌نژاد، در دور اول ریاست‌جمهوری خود در جمع دانشجویان برگزیده کشور گفت: "دانشجو باید امروز در دانشگاه بر سر رییس‌جمهوری فریاد بزند که چرا استاد لیبرال و سکولار در دانشگاه‏ها حضور دارد."

 

 

پروژه حذف اساتید منتقد و برجسته با سخنان آقای خامنه ای مبنی بر ضرورت بازنگری در علوم انسانی در دانشگاهها در سطوح گسترده تری به اجرا در آمد و چندی بعد اساتید و متفکران برجسته ای در دانشگاه تربیت مدرس ممنوع‏التدریس شدند.

 

گفتنی است رهبری تدریس بسیاری از مواد علوم انسانی در دانشگاه‌ها را  منجر به ترویج شکاکیت و تردید در مبانی دینی و اعتقادی دانسته و با اشاره به تحصیل حدود دو میلیون دانشجو در رشته‌های علوم انسانی گفته بود: "این مسئله نگران کننده است زیرا توانایی مراکز علمی‌ و دانشگاه‌ها در زمینه کار بومی‌ و تحقیقات اسلامی در علوم انسانی و همچنین تعداد اساتید مبرز و معتقد به جهان بینی اسلامی رشته‌های علوم انسانی در حد این تعداد دانشجو نیست."

 

پروژه تصفیه اساتید منتقد از حوزه های دانشگاهی

 

از زمان به قدرت رسیدن محمود احمدی‌نژاد بیش از پنجاه تن از استادان دانشگاه‌های کشور با عناوین بازنشستگی اجباری ، اخراج یا ممنوع التدریسی از حوزه های دانشگاهی بیرون رانده شده و بسیاری از این اساتید برجسته هم اکنون در زندان یا در انتظار حکم داداگاه بسر می برند.

 

کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران این اخراج‌ها را بخشی از پروژه اخراج پرسنل علمی دانشگاه دانسته که دارای اندیشه‌های متفاوت از دولت هستند و یا از دانشجویان در جریان اعتراضات دانشجویی حمایت کرده‌اند.

 

در ادامه این اقدامات ناموجه با اساتید دانشگاهی، کامران دانشجو، وزیر علوم اعلام کرده بود که پرسنل علمی دانشگاه‌ها که با نظام همسو نیستند و التزام عملی به ولایت فقیه ندارند، اخراج خواهند شد. وی خطاب به روسای دانشگاهها گفته بود: "شما حق ندارید کسی را در دانشگاه ها جذب کنید که در مسیر التزام عملی به ولایت فقیه و قانون اساسی حرکت نمی کند."

 

این در حالی است که ارون رودز، سخنگوی کمپین بین‌المللی حقوق بشر می‌گوید: "پاکسازی دانشگاه‌ها از اساتیدی با نگرش‌های "مستقل"، توهین به حقوق بشر و آزادی علمی است.این سیاست‌ها منجر به سیاسی و بی‌ارزش شدن دانشگاه‌ها می‌شود. دانشگاه‌هایی که مایه "غرور" ملی و مورد تحسین متفکرین جهانی است."

 

منع تدریس موسوی وتعلیق تدریس مشاوران وی

 

چندی پیش، فرهاد دانشجو درباره تدریس میرحسین موسوی در دانشگاه تربیت مدرس گفته بود: " موسوی از حدود شش سال پيش از دانشگاه تربيت مدرس به فرهنگستان هنر مامور شده بود و هنوز نامه‌ای مبنی بر پايان ماموريت وی از فرهنگستان هنر به دانشگاه تربيت مدرس نرسيده است. فعلاً با توجه به شرایط جامعه و شرایطی که وجود دارد ما اصرار نداریم که وی ماموریتش را تمام کند و به دانشگاه بیاید."مدتی بعد، منع تدریس موسوی در دانشگاه تربیت مدرس در شرایطی اعلام شد،که وی از فرهنگستان هنر هم کنار گذاشته شده است.

 

بدنبال برکناری میرحسین موسوی از فرهنگستان هنر و دانشگاه تربیت مدرس، بسیاری از یاران و مشاوران وی نیز مورد هجوم قرار گرفتند به عنوان مثال تدریس علیرضا بهشتی (فرزند آیت‌الله بهشتی) استاد دانشگاه تربیت مدرس در روزهای اخیر، به حالت تعلیق درآمده است. این در حالی است که فرهاد دانشجو رئیس دانشگاه تربیت مدرس اعلام کرده بود که دکتر بهشتی فعالیت آموزشی خود را در دانشگاه تربیت مدرس مانند روال قبل ادامه خواهد داد.

 

همچنین دکتر قربان بهزادیان نژاد مشاور میرحسین موسوی و از اساتید برجسته رشته باکتری شناسی در دانشگاه تربیت مدرس است که هم اکنون در بازداشت بسر می برد هم به حالت تعلیق درآمد.در نامه ای که برای خانواده وی از طرف دانشگاه ارسال شده به تعلیق فعالیت تا نتیجه حکم قضائی اشاره شده است.

 

علی عرب‌مازار از دیگر استادان دانشگاه علامه تهران که در جریان انتخابات مشاور اقتصادی میرحسین موسوی بود، از هفته دوم دی ماه بازداشت شده و همچنان در بازداشت به سر می‌برد. بسط اندیشه اقتصادی با رویکردی علمی و همه جانبه در فضای دانشگاه از تلاش بیست ساله این استاد برجسته در دانشگاه است.

 

صادق زیبا کلام عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران با اشاره به کرسی های "آزاداندیشی" گفت: "صحبت از کرسی‌های آزاداندیشی در زمانی صورت می‌گیرد که شاهد عکس جریان آزاداندیشی در بعضی از دانشگاه‌ها هستیم. طی روزهای گذشته اساتید دانشگاه اخراج شدند و سپس عبدالله رمضان‌زاده عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران به ۵ سال زندان محکوم شد. در این شرایط کرسی‌های آزاد اندیشی چه مفهومی دارد. سیاست کلی نظام در خصوص اساتید دگراندیش ومنتقد نباید حذف آنها باشد."

 

وی با انتقاد از سکوت نمایندگان مجلس در این خصوص گفت: " دفاع از حقوق شهروندان از وظایف مجلس است. نمایندگان مجلس بویژه کمیسیون فرهنگی باید به این امر رسیدگی کند."

 

تاکید اساتید بر فضای امن سیاسی اجتماعی در دانشگاه‏ها

 

در حالی که وزیر دولت احمدی نژاد، استادان مخالف نظام را هفت یا هشت نفر می داند، محمد محمدیان، رئیس نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه‌ها می گوید که در دانشگاه ها شرایط مثل قبل نیست و واقعیت را نمی‌توان کتمان کرد و براساس آمارهای "موجود" هفتاد درصد دانشگاهیان در انتخابات ریاست جمهوری به کسی رای داده‌اند که اکنون در راس مدیریت کشور نیست و این مسئله را ناامید کننده خوانده است.

 

در جریان حوادث ناگوار بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته تعداد بسیار زیادی از اساتید برجسته دانشگاههای کشور به نحوه برخوردهای خشونت آمیز مسئولین با مردم و دانشجویان معترض به نتایج انتخابات اعتراض کرده و بیانیه هایی درمحکومیت این رفتارهای غیرقانونی صادر کرده بودند که از آن جمله می توان به نامه 116 استاد دانشگاه تربیت مدرس به آقای خامنه ای، نامه دانشجویان و استادان دانشگاه شریف به صادق لاریجانی، نامه 88 استاد دانشکده فنی دانشگاه تهران به رهبری اشاره کرد.

 

در نامه یکصد و شانزده نفر از استادان دانشگاه تربیت مدرس تهران به آقای خامنه ای آمده است: "زمانی مقرر بود که برای تشویق دانشجویان و اعضای هیات علمی به تضارب افکار و اندیشه‏های گوناگون، فضای امن سیاسی اجتماعی در دانشگاه‏ها فراهم شود؛ از برخوردهای نظامی- امنیتی پرهیز گردد و نیروهای امنیتی به حریم دانشگاه‏ها وارد نشوند ؛ اما شرایط موجود اینگونه نیست."

 

گفتنی است رحیمی معاون اول احمدی نژاد خواستار حضور اساتید بسیجی در دانشگاهها شده و این اظهارات در حالی بیان می شود که کامران دانشجو گفته است که اساتيد و دانشجويان می توانند با طيب خاطر به نقد دولت بپردازند و در اين باره هيچ مشكلی وجود ندارد.

 

واکنش نمایندگان مجلس به بازنشستگی های اجباری

 

در ادامه پروژه تصفیه و پاکسازی اساتید صاحب نظر و منتقد سیاستهای افراطی دستگاه حکومتی، موجی از بازنشستگی های اجباری اساتید دانشگاهها بویژه دانشگاه علامه طباطبایی در دستور کار قرار گرفت اما همزمان با این دستورالعمل موجی از واکنشهای منفی از سوی نمایندگان مجلس شکل گرفت.

 

در این ارتباط علی عباسپورتهرانی، رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس ایران با تاکید بر ضرورت اصلاح قانون بازنشستگی در مجلس گفته است که رئیس دانشگاه علامه طباطبایی باید درباره روند بازنشستگی استادان این دانشگاه گزارش کتبی دهد.

 

رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس با اشاره به قانونی که بر اساس آن اساتید اگر به سن هفتاد سالگی برسند باید بازنشسته شوند، افزود: " این قانون  اصلا منطقی نیست و اگراستادی از نظر جسمی سالم باشد و استاد ارزنده ای باشد چه اشکالی دارد که بعد از هفتاد سالگی هم تدریس کند."

 

این در حالی است که مهدی ایران‌منش، معاون وزیر و رییس مرکز هیات‌های امنایی و هیات‌های ممیزه وزارت علوم با تاکید این موضوع که غیر از احکام صادره از سوی دادگاه‌های ذی‌صلاح هیچ‌کس حق اخراج اساتید دانشگاه‌ها را ندارد، بیان داشت: " برخی از اساتید به دلیل احکامی که از سوی هیات‌های انضباطی در دانشگاه‌ها با مشکل مواجه می‌شوند، که معمولا در این موارد در دانشگاه‌ها به اساتید پیشنهاد می‌شود که برای حفظ شان خود اقدام به بازنشستگی کنند."

 

موج سوم "تصفیه" اساتید

 

بسیاری از تحلیلگران از برخورد دولت احمدی نژاد با اساتید دانشگاه با عنوان "موج سوم تصفیه اساتید" یاد کرده و ریشه آنرا در ترس حکومت از تفکرات روشنگرانه و تاثیر گذار این اساتید در حوزه های علمی و دانشگاهی می دانند که زمینه های آگاهی قشر دانشجویان را فراهم می سازد.

 

مدتی قبل حمیدرضا برادران شرکا، محمد ستاری فر رئیس سابق سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور ، علی صادق تهرانی، بهروز‌ هادی زنوز، محمود ختایی، صادق بختیاری، رضا عاصی و دکتر جهرمی‌ که همگی از اعضای هیئت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه تهران بودند ، طی ماههای اخیر بازنشسته و ممنوع‌التدریس شده‌اند.

طی روزهای اخیر نیز مرتضی مردیها از دانشگاه علامه طباطبایی و سیدعلی‌اصغر بهشتی و محمد شهری، دوتن از استادان دانشگاه علم وصنعت حکم اخراج از دانشگاه را دریافت کرده اند.

 

گفتنی است علی‌اصغر بهشتی شیرازی ومحمد شهری  در اعتراض به صدور احکام سنگین و بی‌سابقه برای دانشجویان توسط کمیته انضباطی، نامه‌ نوشته و ضمن حمایت از دانشجویان، به ورود نیروهای لباس شخصی به دانشگاه و ضرب‌وشتم دانشجویان اعتراض کرده بودند.

 

از سوی دیگر صبا واصفی، پژوهشگر و فعال حقوق بشر نیز از ابتدای بهمن سال گذشته، از تدریس در دانشگاه شهید بهشتی محروم شد.  پرفسور تورج محمدی، رئیس دپارتمان مهندسی شیمی نیز پس از اینکه مدتها به‌خاطر مخالفت با سیاست‌های دانشگاه نسبت به دانشجویان از سوی دانشگاه علم و صنعت تحت فشار قرار گرفته بود، استعفا داد.

 

گفتنی است غلامرضا خواجه سروی، معاون فرهنگی وزير علوم و آموزش عالی و دبير هيئت مرکزی نظارت بر تشکل‌های اسلامی دانشگاهيان، گفته بود که فعاليت انجمن اسلامی مدرسين مشروط شده است و مسئولان فرهنگی اين وزارتخانه به انجمن اسلامی دانشگاه‌های تهران و شريف هم هشدارهای جدی داده‌اند.

 

انقلاب فرهنگی با "رضایت" رهبری

 

سناریوی تصفیه و پاکسازی استادان برجسته دانشگاه‌ها موضوع تازه ای نیست، بلکه درسالهای اوایل پیروزی انقلاب اسلامی پروژهایی بنام انقلاب فرهنگی شکل گرفت که پیامدش اخراج، بازنشستگی زودتر از موعد و ممنوع التدریسی بود. این در حالی است که تحلیلگران بر این باورند که پیامدهای انقلاب فرهنگی، آسیب های غیرقابل جبرانی را به بدنه علمی کشور وارد کرده و زمینه های پدیده فرار مغزها را فراهم می سازد.

 

کامران دانشجو وزیر علوم در خصوص اخراج اساتید برجسته و منتقد اعلام کرده است که به میزان مورد نیاز افراد دلسوز در وزارت علوم داریم که بخواهیم افراد غیرهمسو از بدنه را خارج کنیم و از این اقدام خود شرمنده نخواهیم بود.

 

این در حالی است که آقای خامنه ای با تاکید براینکه استادان دانشگاه باید فرماندهان جنگ نرم باشند، می گوید: "فرماندهان این جبهه باید با شناخت مسائل کلان، شناسایی دشمن و کشف اهداف او، طراحی کلان انجام دهند و براساس این طراحی حرکت کنند و استادی که بتواند، این "نقش" را ایفا کند، استادی شایسته برای حال و آینده نظام جمهوری اسلامی خواهد بود."

 

پيام فضلي‌نژاد مقاله نویس "کیهان"  با اشاره به سخنان آقای خامنه ای انقلاب فرهنگي دوم را ضرورت دهه چهارم انقلاب دانسته و گفت: "انقلاب فرهنگي واجب است و انشاءالله وزارت علوم دست از تسامح و تساهل با اساتيد سكولار و گروهك‌هاي سكولار بردارد و شوراي عالي انقلاب فرهنگي موجبات رضايت رهبري را در انقلاب فرهنگي دوم پديد بياورد و رسانه‌ها اين موضوع را رها نكنند."

سایت جرس
 

==============
 
 
 
 
 
 
 
سپاه پاسداران؛ از حفظ تا ذبح آرمانها؟!
 

یلدا آراسته

 
جرس: سردار حسین علایی به بهانه سالگرد تاسیس سپاه پاسداران با پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، گفتگو کرد. به نظر وی که اولین فرمانده  نیروی دریایی  سپاه بوده است و سابقه ریاست ستاد مشترک سپاه و قائم‌مقامی وزارت دفاع و ریاست سازمان صنایع هوایی وزارت دفاع را به عهده داشته است این نهاد نیاز به بازگشت به آرمان های امام دارد.

 

 

وی در این گفتگو گفته است  : " سپاه نیاز دارد که دائم در معرض اندیشه های امام قرار گیرد و سپاه بیش از هر سازمان دیگری نیاز دارد که امام و اندیشه های امام را درست بشناسد و در عین حال اندیشه های امام را به صورت سیستمی ببیند."

 

وی همچنین تاکید می کند: "سپاه باید مراقبت کند که همیشه مقبول و مورد تایید مردم باشد و با رفتارهایی که از خودش بروز می دهد، همان اعتماد و اطمینانی که سپاه در گذشته و به خصوص در دوران جنگ در حد اعلاء داشت را حفظ کند."

 

این سخنان در حالی عنوان می شود که سپاه  پاسداران در حوادث بعد از انتخابات سال گذشته رسما اعلام کرد که مسوولیت امنیت شهر ها را در دست داشته است و مردم این نهاد را مقصر بسیاری از زخمی ها  ، کشتار ها و سرکوب شدید مردم می دانند .

 

نهادی که روزگاری قرار بود در کنار مردم باشد چنان از آنها فاصله گرفت که چیزی جز هراس باقی نمانده است  .

 

برای حفاظت از آرمان ها

 

اردیبهشت ماه 1357 سپاه پاسداران انفلاب اسلامی به فرمان آیتالله خمینی تشکیل شد.

 

این نهاد زیر نظر دولت موقت فعالیت می کرد. هدفی که برای این سازمان در نظر گرفته شده بود حمایت و حفاظت از آرمان های انقلاب اسلامی بود .

 

اصل 150 قانون اساسی نیز در خصوص سپاه پاسداران می گوید : " سپاه پاسداران انقلاب اسلامی كه در نخستین روزهای پیروزی این انقلاب تشكیل شد، برای ادامه ی نقش خود در نگهبانی از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن پا برجا می ماند. حدود وظایف و قلمرو مسؤولیت این سپاه در رابطه با وظایف و قلمرو مسؤولیت نیروهای مسلح دیگر با تأكید بر همكاری و هماهنگی برادرانه میان آنها به وسیله قانون تعیین می شود."

 

در کنار ارتش

 

نظر آیت الله خمینی در آن زمان این بود که ارتش باید نیروی خود را بر روی دفاع از مرزها متمرکز کند و کار سپاه نظارت بر داخل و جلوگیری از خرابکاری های در داخل بود.

 

به هر حال درهشت سال جنگ میان ایران و عراق سپاه پاسداران که در آن زمان دیگر فرمانده ای داشت و نیروهایی آموزش دیده، پا بپای ارتش و گاهی جلوتر ازآن قدم برداشت .

 

مجهزتر از ارتش

 

سپاه پاسداران که به گفته محسن رفیق دوست در زمان جنگ اسلحه اش را از کره و فلسطین می خرید این روزها از نظر تجهیزات گامی فراتر از ارتش است .

 

در این سالها که از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد سپاه پاسداران توانست آنقدر از نظر تسلیحات نظامی پیشرفت بکند که با کوچکترین تهدیدی، موشکی جدید امتحان کند و یا مانور دریایی بدهد که نشان از این دارد که می تواند خطری باشد برای کشورهای دشمنی که در منطقه هستند .

 

اما این پیشرفت ها به همین جا ختم نشد. پای سپاه پاسداران به سیاست ایران باز شد . در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری سپاه پاسداران تلویحا از محمود احمدی نژاد حمایت کرد.

هرچند که سرداران این ستاد اعلام کردند که چهار سال پیش هم از احمدی نژاد حمایت کرده اند.

 

با این کار پا روی فرمان آیت الله خمینی گذاشته شد که نظامیان را از ورود به سیاست منع کرده بود.

 

اتهام انقلاب مخملی

 

یدالله جوانی رئیس دفتر سیاسی سپاه پاسداران، نخستین کسی بود که در خرداد ماه سال گذشته میر حسین و طرفدارانش را به را ه اندازی انقلاب مخملی متهم کرد.

 

هنوز انتخابات آغاز نشده بود که وی اعلام کرد: "هر حرکتی برای انقلاب مخملی در ایران در نطفه خفه خواهد شد."

 

و این اتهام به دلیل آن بود که هواداران میر حسین موسوی از رنگ سبز استفاده می کردند.

 

شهر در دست آنها

 

سرتیپ عبدالله عراقی فرمانده سپاه محمد رسول الله نیز چند ماه بعد از انتخابات اعلام کرد که نیروهای بسیجی به درخواست نیروی انتظامی روز 23 خرداد وارد عمل شدند، اما از 25 خرداد تمام مسئولیت بر عهده سپاه و نیروهای بسیجی گذاشته شد، که تا 25 مرداد ماه ادامه داشت.

 

این زمانی است که در طول آن بزرگترین گردهمایی های معترضین شکل گرقته بود و زخمی ها و کشته های زیادی بر جا گذاشته بود که عملا مسوولیت آن با سپاه پاسداران است.

 

اتهام بر اندازی

 

تیر ماه مجتبی ذوالنوری جانشین نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران، میر حسین موسوی را متهم کرده که با جمع کردن استادان دانشگاهها 52 محور برای ادامه نهضت پس از انتخابات تعیین کرده که یک مورد آن برای محاکمه در دادگاه انقلاب کافی است.

 

او در همان جلسه هاشمی رفسنجانی را نیز متهم کرد که  به همراه محمد خاتمی رئیس جمهور سابق، میرحسین موسوی  و مهدی کروبی   با تشکیل کمیته صیانت از آرا در "طراحی فتنه های اخیر " دست داشتند.

 

تهدید مردم                                                                                                        

 

اما دامنه این مخالفت ها  به سران جنبش سبز ختم نشد و کار به آنجا رسید که سپاه پاسداران بارها مردم معترض را تهدید کرد که اگر در اجتماعات شرکت کنند با آنها برخورد می شود .

 

26شهریورماه و پیش از راهپیمایی روز قدس، سپاه پاسداران در بیانیه ای اعلام کرد که با کسانی که در روز قدس "شعار انحرافی "بدهند یا "نماد سبز "همراه داشته باشند، برخورد خواهد کرد.

 

در آستانه 13 آبان نیز سپاه پاسداران بیانیه ای منتشر کرد و درآن از مردم خواست تا در این راهپیمایی شرکت کنند و تنها شعار مرگ بر امریکا سر بدهند.

 

سردار علی فضلی فرمانده سپاه تهران پیش از 16 آذر اعلام کرد که آمادگی برخورد با هرگونه ناآرامی را دارند.

 

و این در حالی بود که برای تمام این مراسم رهبران جنبش سبز مردم را به حضور در راهپیمایی ها دعوت کرده بودند .

 

سپاه پاسداران ایران مسوولیت بسیاری از دستگیری ها را برعهده گرفت و بسیاری از زندانیان پس از آزاد شدنشان گفتند که تحت نظارت نیروهای سپاه بوده اند.

 

تازه ترین تهدید

 

اما این تهدیدها و دستگیری ها پایان نیافته است و با نزدیک شدن سالگرد انتخابات  سپاه پاسداران تهديد کرد در صورتی که معترضان بخواهند به مناسبت سالروز ۲۲ خرداد موج جديدی از اعتراضات را آغاز کنند در اقدامی قريب الوقوع " ليدرها و محرکان " اعتراضات را بازداشت می کند.

 

سايت "بصيرت " رسانه اينترنتی دفتر سياسی نمايندگی ولی فقيه در سپاه پاسداران به نقل از "يک مقام آگاه " از آنچه " تلاش جريان فتنه برای ايجاد موج جديدی از تلاش های آشوب طلبانه " و " اختلال درامور و زندگی مردم " خوانده ، خبر داده است.

 

اين  مقام آگاه ادعا کرد که معترضان قصد دارند "به بهانه مناسبت های مختلف بويژه ۲۲ خرداد " و " مناسبت های مختلف " موج جديدی از اعتراضات را " کليد بزنند " معترضان را به بازداشت تهديد کرد و مدعی شد که "با تلاش‌های صورت گرفته نهادهای مربوط طی يک ساله گذشته تمامی ليدرها وعوامل اغتشاش در مناسبات يک سال گذشته شناسايی و طی هفته های آتی دستگير خواهند شد. "

 

سپاه پاسداران که قرار بود تشکیل شود تا حافظ منافع انقلاب اسلامی باشد در برابر بیگانگان ، بزرگترین سرکوب گر مردم معترضی شد که بعد از 30 سال از پیروزی انقلاب  دنبال رای خود می گشتند.

 

ارتشی دیگر در درون

 

اما این نهاد در این سالها  تنها سرگرم آماده سازی سلاح و تجهیزات نظامی نبود، فروردین ماه سال گذشته سپاه پاسداران اعلام کرد که "ارتش سایبری " دارد که با متخلقان اینترنتی برخورد می کند .

 

خرداد ماه این ارتش سایبری کاربران اینترنتی را تهدید کرد چنانچه دست به انتشار اخبار در فضای سایبری بزنند یا مطالبی منتشر کنند که تحریک آمیز باشد و مردم را به شرکت در راهپیمایی ها تشویق کنند با آنها برخورد خواهد شد.

 

احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی قبلا اعلام کرده بود که تمام اس ام اس ها و ایمیل ها کنترل می شود.

 

اما نیروی انتظامی هیچ گاه خبری از لشگر سایبری خود نداده است و به نظر می رسد که کنترل ایمیل ها و اس ام اس ها به عهده سپاه پاسداران باشد که از سهامداران عمده وزارت ارتباطات است.

 

فعالیت در عرصه پول

 

سهامدار عمده وزارت ارتباطات تنها بخش کوچکی  از فعالیت اقتصادی سپاه پاسداران است.

 

اول مهر ماه سال گذشته  شورای پول و اعتبار اساسنامه موسسه مالی و اعتباری انصار را برای تبدیل به بانک تصویب کرد و  اولین بانک وابسته به سپاه پاسداران ایران به زودی فعالیت خود را از سر می گیرد.

 

بهمن ماه نیز آمریکا دامنه تحریم ها علیه سپاه پاسداران را گسترش داده و یک مقام ارشد این نهاد و چهار شرکت وابسته به آن را به فهرست تحریم های یکجانبه خود اضافه کرده است.

 

وزارت خزانه داری آمریکا  اعلام کرد که تحریم های جدید بر قرارگاه سازندگی خاتم الانبیای سپاه متمرکز است.

 

چهار شرکتی که تحریم شده اند عبارتند از: موسسه های مکین، رهاب، فاطر و مهندسین مشاور ایمن سازان.

 

استوارت لیوی، معاون امور تروریسم و اطلاعات مالی وزارت خزانه داری آمریکا،  سپاه را متهم کرد که از طریق قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا و موسسه های یاد شده ارتباطش را با جهان خارج حفظ می کند.

 

اما این باز هم بخشی از فعالیت اقتصادی این نهاد است و کارشناسان اقتصادی معتقد هستند که نفوذ این نهاد در اقتصاد ایران بسیار زیاد است .

 

سپاهی برای تمام دنیا

 

پنتاگون ادعا کرد که سپاه پاسداران بر حضور خود در آمریکای لاتین، به ویژه ونزوئلا افزوده است.

آسوشییتدپرس گزارش داد ، در گزارش وزارت دفاع آمریکا برای کنگره در مورد قدرت نظامی ایران آمده سپاه قدس "ظرفیت‌های عملیاتی را در سراسر جهان حفظ می‌کند" 

 

این گزارش می‌افزاید سپاه قدس "در خاورمیانه، شمال آفریقا به خوبی جاگیری کرده، و در سال‌های اخیر شاهد حضور فزاینده این نیرو در آمریکای لاتین بوده ایم".

 

حضور نیروهای سپاه در دنیا مسئله است که همواره مطرح بوده و هیچ گاه با مخالفت و تکذیب نیروهای سپاه مواجه نشده است .

 

با همه این پیشرفت ها در تمام وجوه اما به نظر نمی رسد که هدف اولیه از برقراری چنین نهادی دنبال کردن این اهداف بوده باشد .

 

4 تیر 1358 جمعی از پرسنل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی  به دیدار آیت الله خمینی رفتند.

 

 به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، در این دیدار که در محل اقامت آیت الله خمینی  در قم صورت گرفت، وی  ضمن بیان مبانی پاسداری، به آنها خطر سوءاستفاده از قدرتشان را گوشزد کرد.

 

 آیت الله خمینی در بخشی از سخنان خود آورد :" مبادا خدای نخواسته یک انحرافی حاصل بشود و به نام پاسدار اسلام به برادران خود تعدی کنید."

 

تیر ماه 30 سال بعد از این تذکر، جوانان ایرانی در خیابان ها  در برابر گلوله های نیروهای بسیج و سپاه قرار گرفتند، کشته شدند یا به زندان رفتند .

 

و این در حالی بود که چند وقت مانده به سی امین سالگرد این سخنرانی آیت الله خمینی همین نیروها به کوی دانشگاه حمله کردند و با قدرتی که در این سی سال به آن افزوده شده بود خون جوانانی را به گردن گرفتند که می خواستند قانون اساسی رعایت شود که سپاه نیز مشروعیتش را از همان جا می آورد.

 سایت جرس

http://www.rahesabz.net/story/14269/
 

--
***************************

این ایمیل را برای دوستان خود نیز ارسال کنید. رسانه شمایید

جهت عضو شدن در گروه ايران ما. كافي است كه به آدرس زير يك ايميل ارسال کنید. لازم نيست كه هيچ چيزي در ايميل بنويسيد. سپس یک ایمیل از جانب گروه دریافت خواهید کرد و باید روی لینک داده شده در ایمیل کلیک کرده و درخواست خود را تایید نمایید.
OUR_IRAN+subscribe@googlegroups.com

چنانچه مایل به دریافت این ایمیلها نیستید برای لغو عضویت خود به آدرس زیر یک ایمیل ارسال کنید و لازم نیست که در ایمیل چیزی بنویسید:
OUR_IRAN-unsubscribe@googlegroups.com

--
---------------------------------------------------------------------------------------------------
You received this message because you are subscribed to the Google Groups "OurIran" group.
To post to this group, send email to OUR_IRAN@googlegroups.com
 
To unsubscribe from this group, send email to OUR_IRAN-unsubscribe@googlegroups.com
 
To subscribe to this group, send and email to OUR_IRAN+subscribe@googlegroups.com
 
For more options, visit this group at http://groups.google.com/group/OUR_IRAN?hl=fa

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر