۱۳۸۹ مهر ۱۵, پنجشنبه

نشد - شعر


 
66.jpg
 

سعي كردم كه كنم قلب تو را رام، نشد
سعي كردم دل خود را كنم آرام، نشد
روزها بي تو گذشتند و نشد از تو گذشت
بي حضور تو  دمي در همه ايام نشد
پس اين پرده نداني چه بسررفت مرا
مانده بس كار و يكي فرصت انجام نشد
نقشه ها ريخته ، دامي سر راهت چيدم
كه بيايي و بيفتي تو بدين دام ، نشد
به تو صد نامه نوشتم به اميد كرمت
دو سه خطي بنويسي دو سه دشنام ، نشد
حيف و صد حيف ترا ميل به ديدار نبود
واي و صد واي دلم لايق اكرام نشد
هركه آمد به كنارم به نصيحت بنشست
گرچه دل با همهء موعظه ها خام نشد
هرچه آمد بسرم از تو و از عشق تو بود
دل من ازغم تو ، نيك سرانجام نشد
هوس انگيز و عطش زاست شراب لب تو
زين عطش مردم و آن لب به لبم كام نشد
بر سر عشق تو من با همه در جنگ شدم
به خدا نام "ستاره" ز تو خوشنام نشد

ستاره.تهران 


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر