Subject: مشکل زبان انگلیسی !!!
یک زن روسی و یک مرد آمریکایی با هم ازدواج کردند و زندگی شادی را در سانفرانسیسکو آغاز کردند. طفلکی خانم، زبان انگلیسی بلد نبود اما میتوانست با شوهرش ارتباط برقرار کند.
یک روز او برای خرید ران مرغ به مغازه رفت. اما نمیدانست ران مرغ به زبان انگلیسی چه میشود. برای همین اول دست هایش را از دو طرف مانند بال مرغ بالا و پایین کرد و صدای مرغ درآورد. بعد پایش را بالا آورد و با انگشت رانش را به قصاب نشان داد. قصاب متوجه منظور او شد و به او ران مرغ داد.
روز بعد او میخواست سینه مرغ بخرد. بازهم او نمیدانست که سینه مرغ به انگلیسی چه میشود. دوباره با دست هایش مانند مرغ بال بال زد و صدای مرغ درآورد. بعد دگمه های پالتو اش را باز کرد و به سینه خودش اشاره کرد. قصاب متوجه منظور او شد و به او سینه مرغ داد.
چن روزبعد ، خانم ، طفلک میخواست سوسیس بخرد. او نتوانست راهی پیدا کند تا این یکی را به فروشنده نشان بدهد. این بود که شوهرش را به همراه خودش به فروشگاه برد ..
اونوقت میدونین چی شد؟
برای خواندن ادامه داستان به پایین صفحه بروید.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خیلی منحرفید !
حواستون کجاست ؟
شوهرش انگلیسی صحبت میکرد!!
--
Mehrdad Afshari
--
اين ايميل را براي دوستان خود هم بفرستيد.
و به آنها بفرماييد، روي خط پايين كليك كنند تا براي آنها هم مطالب خوب و جالب بفرستيم
http://groups.google.com/group/taf_sar/subscribe
اين ايميل بدليل عضويت شما در گروه تفريح و سرگرمي است.
ايميل گروه اين است. taf_sar@googlegroups.com
اگر از دست ما ناراحت هستيد و نمي خواهيد مطالب ما بدست شما برسد پس خط پايين را كليك كنيد.
taf_sar+unsubscribe@googlegroups.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر