*هنگام محرّم شد و هنگام عزا، های*
*برخیز و بخوان مرثیت کرببلا، های*
*پیراهن نیلی به تن تکیه بپوشان *
*درهای حسینیه ی دل را بگشا، های*
*طبّال بزن طبل که با گریه درآیند*
*طّبال بزن باز بر این طبل عزا، های*
* *
*زنجیر زنان حرم نور بیایید
*
*ای سلسله ها ، سلسله ها ، سلسله ها، های*
*ای سینه زنان، شور بگیرید و بخوانید*
*ای قوم کفن پوش، کجایید ؟ کجا؟ های*
*شمشیر به کف، حیدر حیدر همه بر لب*
*خونخواه حسین اید، درآیید هلا، های *
*کس نیست در این بادیه دلسوخته چون من*
*کس نیست در این واحه به دلتنگی ما، های*
*این داغ چه داغی ست که طوفان شده عالم*
*آتش زده در جان و پر مرغ هوا، های*
*****
*از کوفه خبر می رسد از غربت مسلم*
*از کوفه و کوفی ببرم شکوه کجا؟ های*
*عباسِ علی تشنه و طفلان همه تشنه*
*فریاد و فغان از ستم قوم دغا، های*
*بازوی حرم، نخل جوانمردی و ایثار*
*عباس علی، حضرت شمع شهدا، های*
*آتش به سوی خیمه و خرگاه تو می رفت*
*از دست ابالفضل چو افتاد لوا، های*
*با یاد جوانمردی عباس و غم تو*
*خورشید جدا گریه کند، ماه جدا، های*
*خورشید نه این است که می چرخد هر روز*
*خورشید سری بود جدا شد ز قفا، های*
*می چرخد و می چرخد و می چرخد، گریان*
*هفتاد قمر گردِ سرِ شمس ضُحی، های*
*خونین شده انگشتری سوّم خاتم*
*از سوگ سلیمان چه خبر، باد صبا!؟ های*
*از داغ علی اصغر محزون، جگرم سوخت*
*با رفتن عباس، قدم گشت دو تا، های*
*****
*طفلان عطش نوش تو را حنجره، خون شد*
*از خفتنِ فریاد در آن حنجره ها، های*
*بگذار که از اکبر داماد بگویم*
*با خون سر آن کس که به کف بست حنا، های*
*تنها چه کند با غم شان زینب کبری*
*رأس شهدا وای، غریو اسرا ، های*
*بر محمل اُشتر سر خود کوبید، زینب(س)*
*از درد بکوبم سر خود را به کجا؟ های*
*امشب شب دلتنگی طفلان حسین(ع) است*
*این شعله به تن دارد و آن خار به پا، های** *
*این مویه کنان در پی راهی به مدینه ست*
*آن موی کنان در پی جسم شهدا، های*
*این پیرهن پاره، تن کیست ؟ خدایا*
*گشتیم به دنبال سرش در همه جا، های*
*در آینه سر می کشد این سر، سر خونین*
*در باد ورق می خورد آن زلف رها، های*
*این حنجر داوودی سرهای بریده ست*
*ترتیل شگفتی ست ز سرهای جدا، های*
*بگذار هم از گریه چراغی بفروزم*
*بادا که فروزان بشود شام شما ،های...*
*****
*من تشنه و دل تشنه و عالم همه تشنه*
*کو آب که سیراب کند زخم مرا، های*
*آتش شده ام اتش نوشان منا، هوی*
*عنقا شده ام، سوخته جانان منا، های*
*هنگام اذان آمد و در چِک چک شمشیر*
*او حیّ غزا می زد و من "حیّ علی" های*
*امشب شب شوریدگی، امشب، شب اشک است*
*شمشیر مرا تیز کن از برق دعا، های*
*خون خوردن و لبخند زدن را همه دیدید*
*گل دادن قنداقه ندیدید الا، های*
*با فرق علی(ع) کوفه ی دیروز، چها کرد؟*
*از کوفه ندیدیم بجز قحط وفا، های*
*بر حنجره ی تشنه چرا تیر سه شعبه؟*
*کس نیست بپرسد ز شمایان که چرا ؟ های*
*این کودک معصوم چه می خواست ؟ چه می گفت؟*
*در چشم شما سنگدلان مُرد حیا، های*
**** *
*هر راه که رفتید همه خبط و خطا بود *
*هر کار که کردید هدر بود و هبا، های *
*این قوم نبودند مگر نامه نبشتند*
*گفتند که ما منتظرانیم بیا! های*
*گفتند اگر رو به سوی کوفه کنی، نَک*
*از مقدم تو می رسد این سر به سما، های*
*گفتند به شکرانه ی دیدار شما شهر*
*آذین شده با آینه و نور و صدا، های*
*آیینه تان پر شده از زنگ و دورویی*
*چشمان شما پر شده از روی و ریا، های*
*مختار، به حبس اندر و میثم، به سر دار*
*در کوفه ندیدیم بجز حرمله ها، های*
*این بود سرانجام وفا؟ رسم امانت؟*
*ای اف به شما، اف به شما، اف به شما، های*
*ای اف به شمایان که سرم بر سر نیزه ست*
*بس نیست تماشای شهیدان مرا؟ های!*
*در جان شما مرده دلان زمزمه ای نیست*
*در شهر شما سنگدلان مرده صدا، های*
*ای قوم تماشاگر افسونگر بی روح!*
*یک تن ز شمایان بنمانید به جا، های*
*****
*یک تن ز شما دم نزد آن روز که می رفت*
*از کوفه سوی شام سر کشته ی ما، های*
*یک مشت دل سوخته پاشیدم زی عرش*
*یعنی که ببینید، منم خون خدا، های*
*آن شام که از کوفه گذشتند اسیران*
*از هلهله، از هی هی و هی های شما، های*
*دیروز تنی بودم زیر سم اسبان*
*امروز سری هستم در طشت طلا، های*
*ما این همه با یاد شماییم و شما حیف*
*ما این همه دلتنگ شماییم و شما... های*
*****
*از کرببلا هروله کردیم سوی شام*
*از مروه رسیدیم دوباره به صفا، های*
*خورشید فراز آمده از عرش به نیزه*
*جبریل فرود آمده از غار حرا، های*
*این هیات بی سر شدگان قافله ی کیست؟*
*شد نوبت تو، قافله سالار منا! های*
*من قافله سالارم و ما قافله ی تو*
*ای بَرشده بر نیزه، تویی راهنما ، های*
*ما آمده بودیم بمیریم و بمانیم*
*ما آمده بودیم به پابوس فنا، های*
*****
*یا سید شوریده سران! کوفه چه می خواست؟*
*آن روز در آن هروله ی هول و ولا ، های*
*منظومه ی خونین جگران! کوفه چه دارد؟*
*از کوفه چه مانده ست بجز گریه به جا؟ های*
*خون نامه ی بی سرشدگان! کوفه نفهمید*
*سطری ز سفرنامه ی دلتنگ تو را، های*
*پیراهن یوسف نفسان! کوفه چه داند؟*
*منظومه ی هفتاد و دو گیسوی رها! های*
*****
*در مشعر زخم تو رسیدم به تشهّد*
*تا از عرفات تو رسیدم به منا ، های*
*با گریه و با نذر کجا را که نگشتیم*
*حیران تو ای آینه ی غیب نما، های*
*در غربت این سینه برافروز چراغی*
*در خلوت این دیده جمالی بنما، های*
*آن شاعر شوریده که می گفت کجایید*
*اینجاست بیایید شهیدان بلا! های*
*من حنجره ام نذر شهیدان خدایی ست*
*من حنجره ام وقف تمام شهدا، های*
*از خویش بپرسیم کجاییم و چه داریم*
*از خویش برون می زنی امشب به کجا؟ های*
*ماندیم در این خاک و پری باز نکردیم*
*مُردیم در این درد و ندیدیم دوا، های*
*های ای عطش آغشته ترینان! عطشم کُشت*
*آبی برسانید به این تشنه هلا، های*
*یک بار بپرسید ز حالم که چرا هوی*
*تا پاسخ تان گویم یاران که چرا های ...*
*****
*هفتاد و دو دف هر صبح می کوبد در من*
*هفتاد و دو نی هر شب در من به نوا، های*
*این جاده همان جاده ی خون است بپویید*
*این در، در دهلیز بهشت است، درآ، های*
*ای عاشق دل باخته، آهی بکش از جان*
*ای شاعر دلسوخته، اشکی بسرا، های*
*حالی چه کنم گر نکنم شکوه و فریاد*
*در منقبت و مرثیت آل عبا... های*
**
*
*
*
--
اين ايميل را براي دوستان خود هم بفرستيد.
و به آنها بفرماييد، روي خط پايين كليك كنند تا براي آنها هم مطالب خوب و جالب بفرستيم
http://groups.google.com/group/taf_sar/subscribe
اين ايميل بدليل عضويت شما در گروه تفريح و سرگرمي است.
ايميل گروه اين است. taf_sar@googlegroups.com
اگر از دست ما ناراحت هستيد و نمي خواهيد مطالب ما بدست شما برسد پس خط پايين را كليك كنيد.
taf_sar+unsubscribe@googlegroups.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر