۱۳۸۹ آذر ۲۸, یکشنبه

حسرت آزادی

روبرویم باز شده پنجره ای رو
به غبار..و سلولی از سنگ سیاه
برتنم زخم های بیشمار
مونسم میله و سیم خاردار
آرزویم پرواز
غصه ام غربت یار
حسرتم حسرت آزادی است
که همین نزدیکیست
پشت چند تا دیوار
تقدیم به خانم نسرین ستوده و
محمد نوری زاد..م ن

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر