۱۳۸۹ آذر ۲۴, چهارشنبه

[iran7031:252]

کار ما آگاه کردن شماست، شما  خود باید بدانید‌ که چه می‌خواهید .ما مسئول نوشته ديگران نيستيم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای با ما بودن و با ما شدن

E-Mail: iran7031@googlemail.com
http://iran7031.blogspot.com/
http://www.youtube.com/iran7032

مدیر مسیول : بابک خرمدین
هر گاه  دوست  نداشتید که این پیام نامه را دریافت کنید  به ما ایمیل بزنید تا نام شما را از لیست مشترکین پیام نامه  خارج کنیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تارنمای رسمی دولت موقت
www.Iran7033.com
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای کشته شدن این حسین باید جشن گرفت
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
باز هم پلیس آلمان برای ایرانیان معترض در روبروی سفارت مشکل آفرینی کرد
iran7031.blogspot.com
بار دیگر پلیس تا دندان مسلح آلمان همراه با سگهای وحشی خود به ایرانیان معترض در روبروی سفارت ایران در برلین حمله کرد و تعدادی از ایرانیان معترض را دستگیر کرد.
لازم به یاد آوری است پیش از این نیز اقدام مشابهی توسط پلیس آلمان در روبروی سفارت ایران در فرانکفورت صورت گرفت که در آخر با مقاومت شدید هموطنان افراد دستگیر شده آزاد شدند.

همزمان با این برخوردهای وحشیانه پلیس آلمان حمله به منازل تعدادی از فعالین سیاسی ایرانی در آلمان و بازجوئیهای مکرر از فعالین سیاسی مخالف جمهوری اسلامی در این کشور باعث خشم و نفرت ایرانیان مخالف جمهوری اسلامی در آلمان شده است.

قسمتهائی از فیم این تظاهرات را می توانید در لینکهای زیر مشاهده کنید:
http://www.youtube.com/watch?v=wfFBca_Lv4k&feature=player_embedded
http://www.youtube.com/watch?feature=player_embedded&v=a7ePKQ5wXhA
http://www.youtube.com/watch?v=wfFBca_Lv4k&feature=related
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای روز دانشجو

یک دردِ وطن دوا نشد ، دانشجو
از بند یکی  رها نشد ، دانشجو
این عرضه گرِ حکومت عدل علی
یکباره چرا ؟ خدا نشد ، دانشجو

فریاد بزن،بزن،بزن ، دانشجو
از دردِ وطن،وطن،وطن ،دانشجو
تا روزِ رهایی تمامِ  ایران
همراه تو اند مرد و زن ، دانشجو

امروز چراغِ خانه ای ، دانشجو
اندیشه هر جوانه ای ، دانشجو
ذلت نپذیرد این سرای باقی
تا زنده در این کرانه ای ،دانشجو

بردار نمادِ فتنه را ، دانشجو
نیرنگ و چماق و دشنه را ،دانشجو
امروز تویی به سنگر آزادی
دریاب جوانِ تشنه را ، دانشجو

داریوش لعل ریاحی
10 آذرماه 1389
Dlr1266@hotmail.com
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تا حالا از خودتان پرسیدید چرا زنان حق ندارند حتی در میان خودشان پیش نماز باشند؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یه روز یه باباهه داشت بچه شو نصیحت میکرد میگفت:
دروغ نگو،
دست تو دماغت نکن،
جوراباتو بشور،
فحش نده 
با ادب باش ،
یکی داشت رد میشد شنید گفت: اینارو وقتی بچه بود باید بهش میگفتی نه الان که رییس جمهور شده
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ازدلایل و ریشه های انگلیس ستیزی در ایران
p30parsi.com
هیچ می دانستید که در جریان جنگ جهانی اول حدود 40 در صد مردم ایران کشته شده اند ؟ یعنی تقریبا نیمی از کل مردم کشور .

در رابطه با جنگ جهانی اول می گویند که بزرگ ترین و ویرانگر ترین جنگ تمام تاریخ بشریت بوده و باعث مرگ بیش از 10 میلیون انسان شده است . ( رقم 10 میلیون را کمی سبک و سنگین کنید , 10 میلیون مرگ !!! در طی کمتر از 4 سال )

می دانستید که این آمار بدون در نظر گرفتن کشته های قحطی حاصل از جنگ در ایران است ؟ چرا که فقط حدود 9.5 میلیون نفر در ایران کشته شدند . از قحطی و بیماری های واگیردار که در نتیجه ی سو تغذیه در جامعه همه گیر شدند .

در فاصله ی سالهای 1293 تا 1294 خورشیدی ( 1914 تا 1915 میلادی ) اانگلستان از جنوب , دولت عثمانی از غرب و روسیه از شمال ایران را به تصرف در آوردند و حکومت وقت که کمترین توانی برای مقاومت در برابر این سیل بنیان کن دشمنان را نداشت فقط نظاره گر بود .

در سالهای بعد روسیه ی تزاری که در نوع خود کشور ضعیفی محسوب می شد در پی توافقی با دولت انگلستان , ایران را واگذار کرد . در همان زمان عثمانی ها هم به مرز فروپاشی رسیده بودند ( جنگ جهانی اول که از حیث گستردگی ابعاد شگفت آوری دارد باعث نابودی 4 امپراطوری بزرگ و قدرتمند اروپا یعنی : امپراطوری اتریش مجار , روسیه , آلمان و عثمانی شد )

بنابراین استعمار پیر تنها بازیگردان عرصه ی سیاست ایران شد و با خرید گسترده ی غلات و جلوگیری از واردات کالا به ایران و اجازه ندادن برای ورود کمکها دولت آمریکا به ایران باعث ایجاد نایابی مواد غذایی در کشور شد و خشکسالی و بارندگی کم هم قوز بالای قوز شد و چنان قحطی در کشور بروز کرد که بیش از 40 درصد مردم ایران را به کام مرگ برد ( 1917 تا 1919 ) .

نکته ی جالب گزارشهای دلسوزانه ی سفیر وقت دولت آمریکاست که باعث می شود محموله های بزرگ مواد غذایی برای کمک به مردم تیره روز ایران ارسال شود که انگلیسیها به هیچ وجه اجازه ی ورود آنها را به کشور نمی دهند .

" داناهو افسر شناخته شده اطلاعات نظامي انگلستان و نماينده سياسي آن دولت در غرب ايران در سالهاي 1918 و 1919 درباره قحطي درغرب ايران اينگونه مي نويسد:
" اجساد چروكيده زنان و مردان، پشته شده و در معابر عمومي افتاده اند. در ميان انگشتان چروكيده آنان همچنان مشتي علف كه از كنار جاده كنده اند و يا ريشه هايي كه از مزارع در آورده اند به چشم مي خورد؛ با اين علفها مي خواستند رنج ناشي از قحطي و مرگ را تاب بياورند. در جايي ديگر، پابرهنه اي با چشمان گود افتاده كه ديگر شباهت چنداني به انسان نداشت،چهار دست و پا روي جاده جلوي خودرويي كه نزديك مي شد مي خزيد و در حالي كه ناي حرف زدن نداشت با اشاراتي براي لقمه ناني التماس مي كرد...".
مرحوم محمد علي جمال زاده تلفات وحشتناك شيراز را اين طور روايت مي كند:
"جنگ اول جهاني در آستانه اتمام بود[ پائيز 1918] كه در دل شبي تاريك و هولناك سه سوار ترسناك كه هر كدام شمشير و شلاقي به بر داشتند به آرامي از ديوارهاي شهر عبور كردند و به آن وارد شدند. يك سوار نامش" قحطي" ديگري" آنفلوانزاي اسپانيايي" و آخري" وبا "بود. طبقات فقير، پير و جوان، همچون برگ پائيزي در برابر حمله اين سواران بي رحم فرو مي ريختند. هيچ غذايي پيدا نمي شد، مردم مجبور بودند هرچه را كه مي توانستند بجوند و بخورند. به زودي گربه و سگ و كلاغ را نمي شد يافت. حتي موش ها نسلشان بر افتاده بود. برگ، علف و ريشه گياه را مانند نان و گوشت معامله مي كردند. در هر گوشه و كنار، اجساد مردگان بي كس و كار پراكنده بود. بعد از مدتي مردم به خوردن گوشت مردگان روي آوردند...".

نکته ی جالب توجه آن است که بعدها به هیچ عنوان از این نسل کشی و توحش انگلیسیها نامی به میان نیامده و هرگز کسی عنوان نکرد که هیچ کشوری به اندازه ی ایران از جنگ جهانی اول آسیب ندیده , جنگی که ایران در آن بی طرف اعلام شده بود .

عجیب نیست که اتفاقی که فقط 90 سال قبل در کشورمان روی داده به این اندازه برای ما ناشناخته و مجهول باقی مانده بوده ؟

برای آگاهی بیشتر به منبع های زیر بروید :

http://forum.p30parsi.com/showthread.php?t=1773 http://horufe-siyasi.blogfa.com/post-55.aspx
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تغییرات قیمت سوخت در دولت های پس از انقلاب (لیتر/تومان)


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در روز تاسوعا ، محمد نوری زاد در پی اعتصاب غذای سه روزه دچار خونریزی شدید معده و بالا آورد خون شده است

در ضمن زینت نوری زاد (دختر محمد نوری زاد) در فیس بوکش خواستار امضای پتیشن فوق برای پدرش شده است:
http://www.petitiononline.com/Nourizad/petition-sign.html
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فراخوان گزارشگران: جان رضا شهابی فعال کارگری در خطر است. بی دریغ از او حمایت کنیم
gozareshgar.com
آزادگان!
رضا شهابی عضو هیئت مدیره سندیکای شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه در تیر ماه سال جاری دستگیر شده است و در بند 209 زندان اوین  بسر میبرد. چهار ماه قرار بازداشت وی باتمام رسیده است و او هنوز در بند 209 زندان اوین است. طبق اخبار منتشر شده با وجود تهیه قرار وثیقه 60 میلیون تومانی برای آزادی موقت وی  از سوی خانواده اش اما از آزادی رضا شهابی خودداری کردند. این فعال کارگری در اعتراض به بازداشت خود و اعلام نکردن دلائل این اقدام از سوی مقامات رژیم از تاریخ سیزده آذر ماه در اعتصاب غذای خشک بسر میبرد.
وضعیت جسمانی رضا شهابی بسیار وخیم گزارش شده است. هم اکنون  زندانهای رژیم لبریز از زنان و مردان آزاده ای است که جز بر حقوق انسانی خویش و مردم ایران پا فشاری نکرده اند و رنج و محنت زندان و شکنجه و اعدام را بر سرسپردگی به نظام ستم پیشه حاکم بجان خریده اند. فعالین زنان کارگری دانشجوئی و معلمین در سیاهچالهای جمهوری نکبت اسلامی بسر میبرند و اینهمه ستم و جنایات را پایانی نیست.
درحال حاضر به غير از رضا شهابی، منصور اسانلو و سعيد ابوترابيان از ديگر فعالان کارگری شرکت واحد اتوبوسرانی تهران در بند هستند.
ما در دفاع از شرافت کارگری و انساندوستانه رضا شهابی و سایر فعالین کارگری که هم اکنون در زندان بسر میبرند , ضمن اعتراض شدید به جمهوری اسلامی خواهان آزادی بی قید و شرط وی و سایر فعالین کارگری و زندانیان سیاسی اجتماعی هستیم.
رونوشت به زبانهای انگلیسی آلمانی و فرانسه به  نهادهای بین المللی:
حقوق بشر
نهادهای همبستگی کارگری بین المللی
احزاب و نهادهای مترقی و دمکراتیک
و ...
امضاء افراد و نهادها:
11.12.2010
گزارشگران

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شما هم به ويروس ايدز مبتلا شديد

چند وقت پيش در يك سالن سينما خانمي احساس كرد شئ نوك تيزي از صندلي به بدن او فرو رفت وقتي كه بلند شد تا ببيند چه بوده ديد يك سوزني است كه يك يادداشت كوچك هم به آن چسبيده و روي آن نوشته شده:
" شما هم به ويروس ايدز مبتلا شديد"
مركز كنترل بيماريها در پاريس موارد مشابه زيادي را اخيراً در شهرهاي ديگر نيز گزارش كرده كه سوزنهاي آزمايش شده همه به ويروس ايدز آلوده بودند.
اين مركز همچنين گزارش مي كند كه سوزن هاي آلوده در محل دريافت پول عابر بانكها نيز پيدا شده­اند.
ما از همه مي­خواهيم كه براي مواجه نشدن با اينچنين موضوعي احتياط بسيار زيادي كنند بخصوص قبل از استفاده از صندلي در هر مكان عمومي، آن را به دقت بررسي كنيد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تاریخچه سرود ای ایران

در شهریور 1323زمانی که نیروهای انگلیسی و دیگر متفقین تهران را اشغال کرده بودند، حسین گل گلاب تصنیف سرای معروف، از یکی از خیابان های معروف شهر می گذرد.
او مشاهده می کند که بین یک سرباز انگلیسی و یک افسر ایرانی بگو مگو می شود و سرباز انگلیسی، کشیده محکمی در گوش افسر ایرانی می نوازد. گل گلاب پس از دیدنِ این صحنه، با چشمان اشک آلود به استودیوی روح الله خالقی (موسیقی دان) می رود و شروع به گریه می کند.
غلامحسین بنان می پرسد ماجرا چیست؟ او ماجرا را تعریف می کند و می گوید:
کار ما به اینجا رسیده که سرباز اجنبی توی گوش نظامی ایرانی بزند ! سپس کاغذ و قلم را بر می دارد و با همان حال، می سراید:
ای ایران ای مرز پرگهر
ای خاکت سرچشمه ی هنر
دور از تو اندیشه بدان
پاینده مانی و جاودان
ای دشمن! ار تو سنگ خاره ای من آهنم
جان من فدای خاک پاک میهنم...

همانجا، خالقی موسیقی آن را می نویسد و بنان نیز آن را می خواند و ظرف یک هفته، تصنیف "ای ایران" در یک ارکستر بزرگ اجرا می شود.

سرود «اي ايران» دقيقا در 27 مهر ماه سال 1323 در تالار دبستان نظامي [دانشکدۀ افسري فعلي] و در حضور جمعي از چهره‌هاي فعال در موسيقي ايران متولد شد. شعر اين سرود را «حسين گل گلاب» استاد دانشگاه تهران سروده بود، و از ويژگي‌هاي آن، اول اين است که تک‌تک واژه‌هاي به کار رفته در سروده، فارسي است و در هيچيک از ابيات آن کلمه‌اي معرب يا غير فارسي وجود ندارد. سراسر هر سه بند سرود، سرشار از واژه‌هاى خوش‌تراش فارسى است. زبان پاكيزه‌اى كه هيچ واژه بيگانه در آن راه پيدا نكرده است، و با اين همه هيچ واژه‌اى نيز در آن مهجور و ناشناخته نيست و دريافت متن را دشوار نمى‌سازد.
دومين ويژگي سرود «اي ايران» در بافت و ساختار شعر آن است، به‌گونه‌اي که تمامي گروه‌هاي سني، از کودک تا بزرگ‌سال مي‌توانند آن را اجرا کنند. همين ويژگي سبب شده تا اين سرود در تمامي مراکز آموزشي و حتي کودکستان‌ها قابليت اجرا داشته باشد.
و بالاخره سومين ويژگي‌اي که براي اين سرود قائل شده‌اند، فراگيري اين سرود به لحاظ امکانات اجرايي است که به هر گروه يا فرد، امکان مي‌دهد تا بدون ساز و آلات و ادوات موسيقي نيز بتوان آن را اجرا کنند.
آهنگ اين سرود که در آواز دشتي خلق شده، از ساخته‌هاي ماندگار «روح‌الله خالقي» است. ملودي اصلي و پايه‌اي کار، از برخي نغمه‌هاي موسيقي بختياري که از فضايي حماسي برخوردار است، گرفته شده.
اين سرود در اجراي نخست خود به‌صورت کر خوانده شد. اما ساختار محکم شعر و موسيقي آن سبب شد تا در دهه‌هاي بعد خوانندگان مطرحي همانند «غلامحسين بنان» و نيز «اسفنديار قره‌باغي» آن را به‌صورت تک‌خواني هم اجرا کنند.
در سالهاي اوليه پس از انقلاب، اين سرود براي مدت کوتاهي به‌عنوان «سرود ملي» از راديو و تلويزيون ايران پخش مي‌شد، اما بعدا چند سالي از رسانه‌هاي داخلي حذف شد تا در دهۀ اخير که باز در مناسبت‌هاي مختلف تاريخي، آن را مي‌شنويم.

ای ایران ای مرز پر گهر
ای خاكت سرچشمه هنر
دور از تو اندیشه بدان
پاینده مانی و جاودان
ای … دشمن ارتو سنگ خاره ای من آهنم
جان من فدای خاك پاك میهنم
مهر تو چون شد پیشه ام
دور از تو نیست اندیشه ام
در راه تو ، كی ارزشی دارد این جان ما
پاینده باد خاك ایران ما

سنگ كوهت دُر و گوهر است
خاك دشتت بهتر از زر است
مهرت از دل كی برون كنم
برگو بی مهر تو چون كنم
تا … گردش جهان و دور آسمان بپاست
نور ایزدی همیشه رهنمای ماست
مهر تو چون شد پیشه ام
دور از تو نیست ، اندیشه ام
در راه تو ، كی ارزشی دارد اين جان ما
پاینده باد خاك ايران ما

ایران ای خرم بهشت من
روشن از تو سرنوشت من
گر آتش بارد به پیكرم
جز مهرت بر دل نپرورم
از … آب و خاك و مهر تو سرشته شد دلم
مهرت ار برون رود چه می شود دلم
مهر تو چون ، شد پیشه ام
دور از تو نیست ، انديشه ام
در راه تو ، كی ارزشی دارد اين جان ما
پاینده باد خاك ایران ما
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روزی که کوروش گریه میکند

کوروش تو نخواب که ملتت در خواب است
آرامـــگـهـت غـــرقــه بـه زیـــر آب اسـت
ایـنبار نـه بیــگانه که دشـمن ز خـود است 
صد ننـگ به ما کـه روح تو بی تاب است

روزی کوروش در حال نیایش با خدا گفت: خدایا به عنوان کسی که عمری پربار داشته وجز خدمت به بشر هیچ نکرده از تو خواهشی دارم. آیا میتوانم آن را مطرح کنم؟خدا گفت: البته!
- از تو میخواهم یک روز، فقط یک روز به من فرصتی دهی تا ایران امروز رابررسی کنم.سوگند میخورم که پس از آن هرگز تمنایی از تو نداشته باشم.
- چرا چنین چیزی را میخواهی؟ به جز این هرچه بخواهی برآورده میکنم، اما این را نخواه.
- خواهش میکنم. آرزو دارم در سرزمین پهناورم گردش کنم و از نتیجه ی سالها نیکی و عدالت گستری لذت ببرم. اگر چنین کنی بسیار سپاسگذار خواهم بود واگر نه، باز هم تو را سپاس فراوان می گویم.
خداوند یکی از ملائک خود را برای همراهی با کوروش به زمین فرستاد و کوروش را با کالبدی، از پاسارگاد بیرون کشید. فرشته در کنار کوروش قرار گرفت.کوروش گفت: «عجب!اینجا چقدر مرطوب است!» و فرشته تاسف خورد.
- میتوانی مرا بین مردم ببری؟ میخواهم بدانم نوادگان عزیزم چقدر به یاد من هستند.
و فرشته چنین کرد. کوروش برای اینکار ذوق و شوق بسیاری داشت اما به زودی ناامیدی جای این شوق را گرفت. به جز عده ی اندکی، کسی به یاد او نبود.کوروش بسیار غمگین شد اما گفت: اشکالی ندارد. خوب آنها سرگرم کارهای روزمره ی خودشان هستند. فرشته تاسف خورد.
در راه میشنید که مردم چگونه یکدیگر را صدا میزنند: عبدالله! قاسم! …
- هرگز پیش از این چنین نام هایی نشنیده بودم!
فرشته گفت: این اسامی عربی هستند و پس از هجوم اعراب به ایران مرسوم شدند.
- اعراب؟!
- بله. تو آنها را نمیشناسی. آن موقع که تو بر سرزمین متمدن و پهناورایران حکومت میکردی و حتی چندین قرن پس از آن، آنها از اقوام کاملا وحشی بودند.
کوروش برافروخت: یعنی میگویی وحشی ها به میهنم هجوم آورده و آن را تصرف کردند؟!پس پادشاهان چه میکردند؟!
فرشته بسیار تاسف خورد.
سکوت مرگباری بین آنها حاکم شده بود. بعد از مدتی کوروش گفت: تو می دانیکه من جز ایزد یکتا را نمی پرستیدم. مردم من اکنون پیرو آیینی الهی هستند؟
- در ظاهر بله!
کوروش خوشحال شد: خدای را سپاس! چه آیینی؟
- اسلام
- چگونه آیینی است؟
- نیک است
و کوروش بسیار شاد شد. اما بعد از چندین ساعت معنی در ظاهر بله را فهمید …
- نقشه فتوحات ایران را به من نشان می دهی؟ می خواهم بدانم میهنم چقدر وسیع شده ... وفرشته چنین کرد.
- همین؟!
کوروش باورش نمی شد. با نا باوری به نقشه می نگریست.
- پس بقیه اش کجاست؟ چرا این سرزمین از غرب و شرق و شمال و جنوب کوچک شده است؟!
و فرشته بسیار زیاد تاسف خورد...
- خیلی دلم گرفت ، هرگز انتظار چنین وضعی را نداشتم. میخواهم سفر کوتاهی به آنسوی مرزها داشته باشم و بگویم ایران من چه بوده شاید این سفر دردم راتسکین دهد.
فرشته چنین کرد، تازه به مقصد رسیده بودند که با مردی هم کلام شدند. پس ازچند دقیقه مرد از کوروش پرسید: راستی شما از کجا می آیید؟ کوروش با لبخندی مغرورانه سرش را بالا گرفت و با افتخار گفت:
ایران!
لبخند مرد ناگهان محو شد و گفت : اوه خدای من، او یک تروریست متحجّر است!
عکس العمل آن مرد ابدا آن چیزی نبود که کوروش انتظار داشت. قلب کوروش شکست…
- مرا به آرامگاهم باز گردان.
فرشته بغض کرده بود: اما هنوز خیلی چیزها را نشانت نداده ام، وضعیت اقتصادی، فساد، پایمال کردن …
کوروش رو به آسمان کرد و گفت: خداوندا مرا ببخش که بیهوده بر خواسته ام پافشاری کردم، کاش همچنان در خواب و بی خبری به سر می بردم.

واقعا چه بر سر ایران و ایرانی آمده ...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیدگاه خوانندگان در رابطه با این شماره خبرنامه را می توانید در آدرس زیر بخوانید و یا دیدگاههای خود را با دیگران به اشتراک گذارید.
http://www.facebook.com/group.php?gid=342751176306
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از آنکه کتابخانه دارد نترس , از آن کسی بترس که
فقط یک کتاب دارد و آن را مقدس و آسمانی می پندارد

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

--
You received this message because you are subscribed to the Google
Groups "iran7031" group.
To post to this group, send email to iran7031@googlegroups.com
To unsubscribe from this group, send email to
iran7031+unsubscribe@googlegroups.com
For more options, visit this group at
http://groups.google.com/group/iran7031?hl=en?hl=en

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر