۱۳۸۹ آذر ۲۵, پنجشنبه

Re: شب چله زایش خورشید

 
 
 
درود بر شما بانو نسرین
 
با پوزش فراوان ,فراموش کردم پیوندهای اینترنتی را همراه بفرستم. امیدوارم که موجب سوی تفاهم نشده باشد
متن های فرستاده شده , گردآوری از پیوندهای اینترنتی بالا می باشد
هدف من تنها رسانایی آگاهی تاریخی این جشن بوده است.
 
همواره شاد باشید
 
س بهخو
   

فال حافظ و شاهنامه خواني در شب یلدا


يكي ديگر از رسم هاي شب يلدا، «فال حافظ گرفتن» است اگر رسم ها و آيين هاي ديگر يلدا را ميراثي از فرهنگ چند هزار ساله بدانيم ولي فال حافظ گرفتن در شب يلدا و نيز در «تيرماه سيزه شو» (جشن تيرگان در مازندران) _ در سده هاي اخير به رسم هاي شب يلدا افزوده شده است. شاهنامه خواني و قصه گويي پدربزرگ و مادربزرگ دور كرسي براي كوچكترها نيز از آيين هاي يلدا است كه خاطرات شيريني براي بزرگسالي آنها فراهم مي آورد.

جعفر شهري در «طهران قديم» مي نويسد: «زمستان دو چله به اسم چله بزرگه و چله كوچكه داشت كه چله بزرگه از اول دي تا دهم بهمن بود كه زمين نفس دزده كشيده، تك (حدّت) سرما مي شكست و از آن به بعد، تا آخر بهمن كه چله كوچك بوده مي گفتند كاري كه چله بزرگه نكرده چله كوچكه مي كند و چله كوچكه گفته اگر پشتم به بهار نبود بچه را در قنداق خشك مي كردم و تقريبا به همين صورت هم بود و هرگز سرماي چله بزرگه به پاي سرماي چله كوچكه نمي رسيد و با تمام شدن چله كوچكه هم بود كه فقرا مي گفتند زمستان تمام شد و روسياهي به ذغال ماند و غم سرما و عدم استطاعت تهيه خاكه ذغال را فراموش مي كردند كه پشتش به بهار مي باشد. و شب اول چله بزرگه يا شب يلدا كه «بلندترين شب سال» بود هر دسته از خويش و اقارب و همسايه شب نشيني گرفته در آن بساط سور و سات از آجيل و شيريني و ميوه و مخصوصا هندوانه و انار و خربزه فراهم كرده، دور هم جمع شده به خوشگذراني و شب زنده داري و گرفتن فال حافظ مي پرداختند، و در اين شب بود كه مي گفتند با خوردني هاي سفره شب يلدا، مثل خوراكي هاي پاي سفره هفت سين طبيعت گرم را مي توانند سرد و طبيعت سرد خود را گرم بكنند. به اين صورت كه اگر از گرمي مزاج رنج مي برند هندوانه و انار و اگر از سردي ناراحت مي شوند توت و كشمش و خرما و مثل آن بخورند و تا سحر آن كه گفت و شنيد و بگو و بخند مي كردند. بگو و بخند و دور هم جمع شدني كه مربوط به شب يلدا و مثل آن نبوده، از هر فرصت و بهانه براي به وجود آوردن آن استفاده مي كردند. بعد از آن اهمن و بهمن و پس از آن سرما پير زن بود كه سه دهه اسفند را در بر مي گرفت.

اهمن و بهمن كه دو برادر زمستان بودند و مي گفتند «اهمن و بهمن، عهده همه با من» يعني هر كاري كه زمستان و چله هاي آن نكرده اند ما كرده و تلافي همه را ما در مي آوريم، و سرما پير زن هم آن بود كه مي گفتند در زمان حضرت رسول (ص) پير زني شتري داشت كه مست شده بود و نزد حضرت شكايت مي برد كه زمستان تمام شد و شتر من مست، يعني فهل گير يا فهل ده نشده است و حضرت دعا فرموده ده روز به زمستان اضافه شده سرماي آن برگشت مي كند، و سرماي ديگري هم به مدت ده روز از اول نوروز تا دهم آن بود كه آن را هم سرما گل سرخ مي گفتند.»
منبع :چراغهای رابطه
 

2010/12/16 Nasrin Aliakbary <naliakbary@yahoo.com>

با عرض سلام
ابتدا به دلیل ارسال این مطلب ارزشمند علمی که از نوشته های آقای دکتر مرادی غیاث آبادی است از شما دوست فرهیخته تشکر می کنم.
در عین حال یادآوری می کنم که نام محقق از قلم افتاده است که برای رعایت حقوق معنوی ایشان شایسته است یادآوری شود.
با سپاس مجدد
دکتر نسرین علی اکبری


From: saboktakin Behkhoo <behkhoo@googlemail.com>
To: friends-of-radio-golha <Friends-of-Radio-Golha@googlegroups.com>; nedaye-golha@googlegroups.com
Sent: Wednesday, December 15, 2010 15:01:52
Subject: شب چله زایش خورشید

2010

شب چله (یلدا) شب زايش خورشيد و آغاز سال نو ميترايی

دیر زمانی است كه مردمان ایرانی و بسیاری از جوامع دیگر، در آغاز فصل زمستان مراسمی را برپا می‌دارند كه در میان اقوام گوناگون، نام‌ها و انگیزه‌های متفاوتی دارد. در ایران و سرزمین‌های هم‌فرهنگ مجاور، از شب آغاز زمستان با نام «شب چله» یا «شب یلدا» نام می‌برند كه همزمان با شب انقلاب زمستانی است. به دلیل دقت گاهشماری ایرانی و انطباق كامل آن با تقویم طبیعی، همواره و در همه سال‌ها، انقلاب زمستانی برابر با شامگاه سی‌ام آذرماه و بامداد یكم دی‌ماه است. هر چند امروزه برخی به اشتباه بر این گمانند كه مراسم شب چله برای رفع نحوست بلندترین شب سال برگزار می‌شود؛ اما می‌دانیم كه در باورهای كهن ایرانی هیچ روز و شبی، نحس و بد یوم شناخته نمی‌شده است. جشن شب چله، همچون بسیاری از آیین‌های ایرانی، ریشه در رویدادی كیهانی دارد.

 خورشید در حركت سالانه خود، در آخر پاییز به پایین‌ترین نقطه افق جنوب شرقی می‌رسد كه موجب كوتاه شدن طول روز و افزایش زمان تاریكی شب می‌شود. اما از آغاز زمستان یا انقلاب زمستانی، خورشید دگرباره بسوی شمال شرقی باز می‌گردد كه نتیجه آن افزایش روشنایی روز و كاهش شب است. به عبارت دیگر، در شش‌ماهه آغاز تابستان تا آغاز زمستان، در هر شبانروز خورشید اندكی پایین‌تر از محل پیشین خود در افق طلوع می‌كند تا در نهایت در آغاز زمستان به پایین‌ترین حد جنوبی خود با فاصله 5/23 درجه از شرق یا نقطه اعتدالین برسد. از این روز به بعد، مسیر جابجایی‌های طلوع خورشید معكوس شده و مجدداً بسوی بالا و نقطه انقلاب تابستانی باز می‌‌گردد. آغاز بازگردیدن خورشید بسوی شمال‌شرقی و افزایش طول روز، در اندیشه و باورهای مردم باستان به عنوان زمان زایش یا تولد دیگرباره خورشید دانسته می‌شد و آنرا گرامی و فرخنده می‌داشتند. 

در گذشته، آیین‌هایی در این هنگام برگزار می‌شده است كه یكی از آنها جشنی شبانه و بیداری تا بامداد و تماشای طلوع خورشید تازه متولد شده، بوده است. جشنی كه از لازمه‌های آن، حضور كهنسالان و بزرگان خانواده، به نماد كهنسالی خورشید در پایان پاییز بوده است، و همچنین خوراكی‌های فراوان برای بیداری درازمدت كه همچون انار و هندوانه و سنجد، به رنگ سرخ خورشید باشند.

بسیاری از ادیان نیز به شب چله مفهومی دینی دادند. در آیین میترا (و بعدها با نام كیش مهر)، نخستین روز زمستان به نام «خوره روز» (خورشید روز)، روز تولد مهر و نخستین روز سال نو بشمار می‌آمده است و امروزه كاركرد خود را در تقویم میلادی كه ادامه گاهشماری میترایی است و حدود چهارصد سال پس از مبدأ میلادی به وجود آمده؛ ادامه می‌دهد. فرقه‌های گوناگون عیسوی، با تفاوت‌هایی، زادروز مسیح را در یكی از روزهای نزدیك به انقلاب زمستانی می‌دانند و همچنین جشن سال نو و كریسمس را همچون تقویم كهن سیستانی در همین هنگام برگزار می‌كنند. به روایت بیرونی، مبدأ سالشماری تقویم كهن سیستانی از آغاز زمستان بوده و جالب اینكه نام نخستین ماه سال آنان نیز «كریست» بوده است. منسوب داشتن میلاد به میلاد مسیح، به قرون متأخرتر باز می‌گردد و پیش از آن، آنگونه كه ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه نقل كرده است، منظور از میلاد، میلاد مهر یا خورشید است. نامگذاری نخستین ماه زمستان و سال نو با نام «دی» به معنای دادار/خداوند از همان باورهای میترایی سرچشمه می‌گیرد.

نخستین روز زمستان در نزد خرمدینانی كه پیرو مزدك، قهرمان بزرگ ملی ایران بوده‌اند (كه هنوز هم حامیان سرمایه‌داری لجام گسیخته اندیشه‌های عدالت‌جویانه او را سد راه منافع طبقاتی خود می‌دانند) سخت گرامی و بزرگ دانسته می‌شد و از آن با نام «خرم روز» یاد می‌كرده و آیین‌هایی ویژه داشته‌اند. این مراسم و نیز سالشماری آغاز زمستانی هنوز در میان برخی اقوام دیده می‌شود كه نمونه آن تقویم محلی پامیر و بدخشان (در شمال افغانستان و جنوب تاجیكستان) است. همچنین در تقویم كهن ارمنیان نیز از نخستین ماه سال نو با نام «ناواسارد» یاد شده است كه با واژه اوستایی «نوسرذه» به معنای «سال نو» در پیوند است.

هر چند برگزاری مراسم شب چله و میلاد خورشید در سنت دینی زرتشتیان پذیرفته نشده است؛ اما خوشبختانه اخیراً آنان نیز می‌كوشند تا این مراسم را همچون دیگر ایرانیان برگزار كنند. البته در تقویم نوظهوری كه برخی زرتشتیان از آن استفاده می‌كتتد و دارای سابقه تاریخی در ایران نیست، زمان شب چله با 24 آذرماه مصادف می‌شود كه نه با تقویم طبیعی انطباق دارد و نه با گاهشماری دقیق ایرانی و نه با گفتار ابوریحان بیرونی كه از شب چله با نام «عید نود روز» یاد می‌كند. از آنرو كه فاصله شب چله با نوروز، نود روز است.

امروزه می‌توان تولد خورشید را آنگونه كه پیشینیان ما به نظاره می‌نشسته‌اند، تماشا كرد: در دوران باستان بناهایی برای سنجش رسیدن خورشید به مواضع سالانه و استخراج تقویم ساخته می‌شده كه یكی از مهمترین آنها چارتاقی نیاسر كاشان است كه فعلاً تنها بنای سالم باقی‌مانده در این زمینه در ایران است. پژوهش‌های نگارنده كه در سال 1380 منتشر شد (نظام گاهشماری در چارتاقی‌های ایران)، نشان می‌دهد كه این بنا بگونه‌ای طراحی و ساخته شده است كه می‌توان زمان رسیدن خورشید به برخی از مواضع سالانه و نیز نقطه انقلاب زمستانی و آغاز سال نو میترایی را با دقت تماشا و تشخیص داد. چارتاقی نیاسر بنایی است كه تولد خورشید بگونه‌ای ملموس و قابل تماشا در آن دیده می‌شود. این ویژگی را چارتاقی «بازه هور» در راه نیشابور به تربت حیدریه و در نزدیكی روستای رباط سفید، نیز دارا است كه البته فعلاً دیواری نوساخته و الحاقی مانع از دیدار پرتوهای خورشید می‌شود.

هر ساله مراسم دیدار طلوع و تولد خورشید و بررسی نظریه نگارنده در چارتاقی‌های ایران و از جمله چارتاقی‌های نیاسر، نویس و بتخانهٔ آتشکوه، با حضور دوستداران باستان‌ستاره ‌شناسی ایرانی و دیگر علاقه‌مندان در محل چارتاقی‌ها برگزار می‌‌شود.



 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر