عتیقهفروشی در روستایی به منزل رعیتی ساده وارد شد. دید كاسهای نفیس و
قدیمی دارد كه در گوشهای افتاده و گربه در آن آب میخورد. دید اگر قیمت كاسه
را بپرسد رعیت ملتفت مطلب میشود و قیمت گرانی بر آن مینهد. لذا گفت: عموجان
چه گربه قشنگی داری آیا حاضری آن را به من بفروشی؟ رعیت گفت: چند میخری؟ گفت:
قدیمی دارد كه در گوشهای افتاده و گربه در آن آب میخورد. دید اگر قیمت كاسه
را بپرسد رعیت ملتفت مطلب میشود و قیمت گرانی بر آن مینهد. لذا گفت: عموجان
چه گربه قشنگی داری آیا حاضری آن را به من بفروشی؟ رعیت گفت: چند میخری؟ گفت:
یک درهم . رعیت گربه را گرفت و به دست عتیقه فروش داد و گغت :خیرش را ببینی.
عتیقهفروش پیش از خروج از خانه با خونسردی گفت: عموجان این گربه ممكن است در
راه تشنهاش شود بهتر است كاسه آب را هم به من بفروشی. رعیت گفت: قربان من به
این وسیله تا به حال پنج گربه فروختهام. كاسه فروشی نیست.
*
*
*هرگز فکر نکنید *
*دیگران احمقند
-- عتیقهفروش پیش از خروج از خانه با خونسردی گفت: عموجان این گربه ممكن است در
راه تشنهاش شود بهتر است كاسه آب را هم به من بفروشی. رعیت گفت: قربان من به
این وسیله تا به حال پنج گربه فروختهام. كاسه فروشی نیست.
*
*
*هرگز فکر نکنید *
*دیگران احمقند
اين ايميل را براي دوستان خود هم بفرستيد.
و به آنها بفرماييد، روي خط پايين كليك كنند تا براي آنها هم مطالب خوب و جالب بفرستيم
http://groups.google.com/group/taf_sar/subscribe
اين ايميل بدليل عضويت شما در گروه تفريح و سرگرمي است.
ايميل گروه اين است. taf_sar@googlegroups.com
اگر از دست ما ناراحت هستيد و نمي خواهيد مطالب ما بدست شما برسد پس خط پايين را كليك كنيد.
taf_sar+unsubscribe@googlegroups.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر