۱۳۹۰ مرداد ۱۲, چهارشنبه

[گروه لیمو:6368] گردو بیاورید و مرا بخرید

دیر کرده بود. هیچ وقت برای نمازجماعت دیر نمی‌آمد. نگرانش شدند و رفتند دنبالش. توی کوچه باریکی پیدایش کردند. دیدند روی زمین نشسته، بچه‌ای را سوار کولش کرده و برایش نقش شتر را بازی می‌کند.

- از شما بعید است، نماز دیر شد. رو به بچه کرد و گفت: «شترت را با چند گردو عوض می‌کنی» و بچه چیزی گفت. گفت بروید گردو بیاورید و مرا بخرید. کودک می‌خندید، پیامبر هم.

--
--~--~---------~--~----~------------~-------~--~----~
-------------------ـگروه‌فرهنگی‌لیموـ----------------------
جهت بازدید از وبسایت گروه http://lymoo-group.ir
قابل توجه تازه‌واردا جهت مشاهده قوانین گروه http://lymoo-group.ir/lymoo-grooh
جهت ارسال به این گروه، ایمیل را ارسال کنید به lymoo@googlegroups.com
آدرس آینده گروه لیمو https://groups.google.com/forum/#!forum/lymoo
آدرس فعلی گروه http://groups.google.com/group/lymoo?hl=fa
-------------------ـگروه‌فرهنگی‌لیموـ----------------------
-~----------~----~----~----~------~----~------~--~---

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر