۱۳۹۰ مهر ۱۶, شنبه

Fwd: جشن مهرگان


From: Mehrdad Abdolahbeigi <mehrdad1832@gmail.com>
Date: 2011/10/7
Subject: جشن مهرگان
To:


با مهر
امروز شنبه 16 مهر ماه
جشن مهرگان نام گذاری شده
راجع به این جشن بزرگ که متاسفانه در استانه خاموشی و فراموشی است حتما دوستان عزیز خوانده اند و میدانند
و پرداختن به ان باشد برای مجالی دیگر
اما ان چیزی که مهمه کثرت جشن هایی است که پدران و نیاکان ما
انها را عاشقانه پاس میداشتند
بگذریم که دست روزگار چه بازی انگیخت
فقط محض اطلاع برای عزیزانی که راجع به این جشن ها عنایت کمتری دارند عرض کنم که
طبق گاه شماری ایرانی هر روز در ماه یک اسمی داشته
مثلا روز شانزدهم هر ماه بنام مهر نامگذاری شده
که در ماه مهر این روز را بنام مهرگان جشن میگرفتند
همین طور است ابانگان یا خردادگان و.....غیره
پس با این حساب به تعداد ماه های سال جشن های مفصل داشتیم
واضافه کنید نوروز عزیز را
بر ماست که نگذاریم مهرگان و سده ....فراموش شوند
ما باید این امانت که بدست مان رسیده است را به ایندگان بسپاریم



دوست گرامی آقای Mehrdad Abdolahbeigi

با تشکر و سپاس فراوان  به خاطر تبریکتان برای زیباترین روزهای نیاکانمان .

اما بر خود واجب دانستم که نکته ای را اشاره کنم و در انتها گوشه ای از این جشن را برایتان بفرستم. نکته نخست اینکه  در تقویم ایران باستان هر روز به اسمی نامگذاری می شده است برای مثال اولین روز

" اورمزد" دومین روز"وهمن"  دهمین روز"آبان" (جشن آبانگان)، سیزدهمین روز"تیر" (جشن تیرگان) و شانزدهمین روز "مهر" (جشن مهرگان) نامیده می شده است. "جشن مهرگان" در شانزدهمین روز از ماه مهر برگزار می شده است که  به سبب تغییرات تقویم زرتشتی با تقویم شمسی جابجایی روزها را خواهیم داشت. با این احتساب روز ماهر، از ماهِ مهر برابر می شود با 10 مهر تقویم شمسی.

و اما مطلبی درباره "جشن مهرگان"

 

 

روز مهر  و  ماه مهر  و  جشن فرخ مهرگان

مهر  بیفزا ، ای  نگار  ماه چهر  مهربان

 

مهربانی کن  به  جشن مهرگان  و  روز مهر

مهربانی کن  به  روز مهر  و جشن مهرگان

                                         مسعود سعد سلمان

 

 

واژه مهر یک واژه بسیار پر مفهومی است .در حالی که معنای عامیانه آن تنها به محبت محدود می شود ولی در اوستا و به ویژه در مهریشت می بینیم که مهر مفهوم گسترده تری دارد .در باور زرتشتی خداوند « اهورا مزدا » یا « ابَردانا » ست و هر چه آفریده گوهر است و هیچ چیز در جهان در نفس خود بد نیست ، یعنی بد مطلق نباشد در جهان. این دیدگاهی است که اشو زرتشت گسترش داد و گفت که پس از این که انسان به وجود آمد به خاطر برخوردار شدن از دو گوهر بسیار والا که یکی خرد است یا « منه » و دومی « دئنه » است یا وجدان یا دین ، جهان از دیدگاه انسان معنی پیدا نمود و تا پیش از پدید آمدن انسان مفاهیم نیکی و بدی وجود نداشت. انسان می تواند « من »  خود را تغییر دهد و به طرف « هومن » و یا « سپنته مئینو » برود و یا به طرف بدی برود و بشود « دژمن » یا دشمن و یا بدتر شود و « اکمن » بشود یعنی خیلی بدمنش بشود و همین طور اگر خیلی بدتر شد به « انگره مئینو » تبدیل می شود.

پس هرچه که خداوند در وجود ما آفریده « گوهر » است یعنی نه نیک است نه بد است و ما می توانیم از این گوهر به هر شکل که مایلیم استفاده کنیم و این آزادی عمل را خداوند به ما داده که از « گوهر » استفاده کنیم . می فرماید : همان که انسان آفریده شد به او آزادی بخشیده شد تا هرکس بنا به اراده خویش رفتار نماید.

پس در وجود ما دو دسته صفت هست که هر دو دسته اهورایی هستند و هر دو گوهر هستند. ما کین داریم ، خشم داریم ، آز داریم  ، و ده ها صفت دیگر که اگر چه اهورایی هستند و خداوند به ما داده ولی اگر به اندازه و بجا استفاده کنیم ، بسیار خوب است و این صفات را باید در درونمان مهار کنیم و بزرگ نکنیم تا « دیو » نشوند ، اما نباید آن ها را کشت. در برابر این صفات ، صفات ایزدی هستند همچون نیک اندیشی و مهر و راستی و غیره که باید این ها را هر چه بیشتر در درون خود تقویت کنیم و با آن ها زندگی کنیم. بنابراین ایزدان و دیوان پیوسته در درون و برون ما در جنگ هستند که متاسفانه بعدها برخی آن را به دوگانه پرستی تعبیر کردند در حالی که این دوگانگی در اندیشه و گفتار و کردار ما وجود دارد و ما داریم با آن ها زندگی می کنیم.

موبدان بعدها نام این ایزدان را بر سی روز ماه گذاردند. یکی از این بزرگ ترین ایزدان یا ستودنی ها ایزد مهر است و بسیار خوب است که این ایزد را در درون خود پر و بال دهیم. مهر در اوستا علاوه بر این که محبت و عشق معنی می دهد به این گونه تعبیر شده است که دارای بیور چشم و بیور گوش است ( بیور یعنی "بدونِ وَر " یا بی نهایت ) و به این مفهوم است که مهر در درونمان بی نهایت چشم و گوش دارد تا با هوشیاری مواظب خودمان و خانوده و وطن و هم وطنان و همه مردم دنیا باشیم و حتا گیاهان و حیوانات دنیا را هم دوست داشته باشیم. با مهر می توان جهانی را پرمهر نمود چون بر بنیان اوستا مهر در درون شما محدود نیست و دارای دشت های فراخ است.در اوستا پیوسته گفته شده است که مهر باید با پیمان همراه باشد و چنان که از مهریشت بر می آید یک بهدین باید افزون بر مهر پیمان دار هم باشد و بر پیمان خود پایبند باشد و مهری که بر پیمان استوار نباشد سطحی است و پایه و اساسی ندارد.حلقه مهر که زن و شوهر به دست هم می کنند و یا حلقه مهری که در گذشته هنگام پیمان بستن بین دو نفر رد و بدل می شد ، نشان این است که در فرهنگ ما پیوسته مهر با پیمان همراه است.

    در فرهنگ ما جشن مهرگان جشن مهرورزی و عشق به مفهوم واقعی کلمه نه به مفهوم سطحی آن ، تعیین شده است . در حالی که در خیلی فرهنگ ها این طور نیست و آن چه بر آن نام عشق یا « love » را  گذاشته اند بیشتر به مفهومی سطحی به کار می رود و حتا روزی را به آن اختصاص داده اند که روز والنتاین نامیده می شود و ما آن را گرامی نمی داریم و معتقدیم که در والنتاین بیشتر ظاهری و بچگانه به عشق نگاه می شود.

    همچنین مهر در اوستا دارای چراگاههای فراخ و دارای هزار گوش  و ده هزار چشم معرفی شده است. بدین طریق بر پیمان و قول نظارت دارد و پیمان شکنان را کیفر می دهد. "مهر"که نام آفتاب نیز هست ، ایزدی است که داوری اعمال را بر عهده دارد. در برخی متون آن را ایزد بخشایش دانسته اند.

آذرباد گفته است: در روز مهر اگر تو را ازکسی ستم رسیده است ، در برابر مهر بایست و از او داوری بخواه و در نزد او بلند زاری کن.

    جشن مهرگان در ایران باستان پس از نوروز از بزرگ ترین جشن های ایرانیان بوده است و آیین هایی مشابه نوروز داشته است. مردم در مهرگان به دید و بازدید همدیگر می رفتند ، کینه را کنار می گذاشتند و دوستی ها را بیشتر می کردند و به یکدیگر هدیه می دادند که به آن « مهرگانی » می گفتند . در گذشته در بیشتر جشن ها سفره هایی گسترده می شد و بر آن ها ، خواه سفره های شادی باشند خواه سفره های روان درگذشتگان ، نشانه هایی از فروزه های اهورایی « امشاسپندان » را می نهادند و این ها صفاتی اهورایی هستند که انسان نیز با تلاش می تواند به آن ها دست یابد. نماد « اهورامزدا » بر این سفره ها معمولا « کتاب مقدس » یا انسانی است که بر سر این سفره می نشیند. پس از آن ، نماد « اردی بهشت » آتش است. نماد « وهومن » سپیدی است مثل تخم مرغ یا شیر و نماد « شهریور » سکه است ( البته در سفره های روان سکه نمی گذارند و معمولا فلزات می گذارند ) و بعد نماد « سپندارمذ » چیزهایی است که از زمین بر می آید مثل میوه ها . نماد « خورداد » هم آب است و نماد « امرداد » گل و گیاه است. البته بسته به زمان ، در این آیین ها تغییراتی جزئی راه یافته و این تا آنجا پذیرفتنی است که به کل لطمه نزند.

نکته ای که در این آیین ها باید توجه کرد سادگی است چون در فرهنگ ما ساده زیستی سفارش شده است. مثلا ما در جشن ها همچون جشن مهرگان « سرو » به همدیگر هدیه می دهیم و شاخه سرو نماد سرسبزی و سربلندی و نماد سرزمین ایران است . در جشن اسفندگان هم که محیط مناسب بوده و روز زن و زمین و زندگی هم هست ، درخت سرو می کاشته اند. در آیین های روان نیز شاخه سبز گیاه مورد به هم می دهند.

 

امیدواریم که همه ایرانیانی که بر این باور هستند ، پایبند به اصول مهرورزی باشند و مهریشت را با دید بسیار علمی و درست بخوانند و درک کنند و در زندگی بکار برند.



                                                                                                             

                                                                خوش سلیقه



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر