به گزارش آفتاب، یکی از خوانندگان بورس نیوز با ارسال ایمیلی به تحریریه در خصوص سهام صدرا نظرات خود را اعلام کرده است و تقاضای انتشار برای پاسخگویی از سوی مسئولان را نموده است.
۱- در بهار امسال ریاست جمهوری ایران با عقد قرارداد چند ده میلیارد دلاری با شرکتهای داخلی جانشین شرکتهای خارجی اعلام بیاثر بودن تحریمها و توان داخلی صنعت ایرانی را داد.
۲- صدرا یکی از پیمانکاران اصلی این قرار داد است و چند میلیارد دلار قرارداد جدید به او با ترک تشریفات واگذار میشود.
۳- صدرا در بورس است. از طرفی در علم اقتصاد منفی شدن هر سهم در بورس نشان ازعدم باور به ان شرکت و وضعیت نامناسب آن شرکت میباشد.
۴- ازدیدگاه اقتصادی و در هر بورسی اگر شرکتی قرارداد چند میلیارد دلاری ببندد نماد آن در بورس مثبت و پیشتازخواهد بود.
۵- قرارداد چندمیلیارد دلاری باصدرا بسته میشود اما بر خلاف علم اقتصاد صدرا از آن روز در بورس منفی میخورد و سقوط میکند و یکی ازعجایب اقتصادی رخ میدهد.
۶- مدیر عامل صدرا هر روز از وضعیت خراب این شرکت مینالد و سودآوری را تضمین نمینماید.
۷- واکنش بازار بورس به هر سهمی نشان از ان است که بازار به آن سهم و شرکت اعتقاد دارد یا نه بنابراین منفی شدن صدرا یعنی بازار به آن اعتقاد ندارد.
۸- مدیرعامل صدرا می گوید ماکماکان زیانده ایم وضعیت این شرکت خوب نیست ورشکسته است ولی دولت ایران بر خلاف اصول تجاری به این شرکتی که مدیرعاملش فریاد از وضعیت بد میزند پروژههای بینالمللی ملی مهمی دهد.
تحلیل موضوع
۱- صدرا قرارداد چند میلیارد دلاری گرفته ولی بورس به آن واکنش منفی داده پس ظاهرا نتیجه میگیریم که قراردادهای جدید توسعه پارس جنوبی با آن همه سر وصدا در باطن صوری و جهت نمایش و استفاده در عرصه بینالمللی بوده، چرا که نخبگان اقتصاد ایران که در بورس هستند به صدرا واکنش منفی نشان دادهاند بنابراین آنها معتقدند که این قراردادها یک نوع بازی است و به نتیجه نمیرسد.
۲- دولت به یک شرکت ورشکسته که مدیر عاملش داد از ورشکستگی شرکت و اوضاع خراب آن در کویو برزن میزند قرارداد ملی میدهد، بالاخره آبروی دولت در سطح بینالمللی مطرح است پس نتیجه اینکه دولت هم میداند قرارداد قابل اجرا نیست و گرنه آن را به یک شرکتی که حداقل مدیر عاملش به شرکتش اعتقاد دارد میداد.
۳-مردم با نخریدن و فروختن صدرا نشان از عدم اعتقاد به صحبتهای مسئولان نفتی و توان داخلی برای جایگزینی با شرکتهای خارجی دادند؟ آیا مسئولان خلاف میگویند یا مردم (نخبگان اقتصاد ایران) اشتباه میکنند؟
اگر موارد فوق اشتباه است مسئولان محترم دولت و وزارت نفت و شرکت صدرا پاسخ دهند و روشنگری کنند.
حسن میر اسدالهی، همسر فاطمه سمسارپور در گفتگو با "روز" اعلام کرد دادسرای نظامی از او خواسته دیه بگیرد اما او حاضر به گرفتن دیه نیست. فاطمه سمسارپور به اتفاق پسرش، کاوه میراسدالهی روز ۳۰ خرداد سال گذشته در جریان اعتراضات مردمی، در مقابل منزلشان مورد اصابت گلوله قرار گرفتند. خانم سمسارپور همان روز جان باخت اما پسرش بعد از دو جراحی سنگین، زنده ماند.
پیکر خانم سمسارپور، به گفته همسرش شبانه و در شهرستان بابل دفن شده است. آقای میراسدالهی که شکایت کرده و خواهان معرفی قاتل همسر و ضارب فرزندش شده است به "روز" می گوید: آخرین جواب دادگاه این بود که ضارب شناسایی نشد و بهتر است دیه بگیرید.
در حین مصاحبه صدای پسر کوچک این خانواده که از پنجره شاهد گلوله خوردن مادر و برادرش بوده به گوش می رسد. او از پدرش گله میکند که: چرا باز این مسائل را تکرار میکنید. چرا آن صحنه ها را برای من زنده می کنید، بسه دیگه و…
کوشا میراسدالهی روز ۳۰خرداد وقتی مادر و برادرش گلوله خوردند از پشت پنجره نظاره گر بود و به گفته پدرش به همین علت از نظر روحی ضربه خورده و تحت درمان روانپزشک است. این پسر که اکنون ۱۳ سال دارد، در قالب شعری، شهادت مادرش را توصیف کرده است. او در این شعر مرگ مادرش را چنین توصیف کرده: گل او ریخت که ریخت، پرپر شد ولی این چشم ندید، گل او را بردند، بذر او بر دل ماست… جسم او را بردند، ریشه اش در تن ماست….
گفتگوی "روز" با حسن میراسدالهی، همسر فاطمه سمسارپور را در ذیل بخوانید.
آقای میر اسدالهی، روز ۳۰ خرداد چه اتفاقی افتاد؟
من از صبح رفته بودم سر کار؛ آن روز کارم زیاد بود و گفته بودم دیر برمیگردم. خانه ما در کوچه سینا است پشت مجتمع قضایی و نزدیک آزادی. آن روز همه جا شلوغ بود، من به خاطر بچه ها که یکی دانشجوی دانشگاه شریف بود و دومی هم در مدرسه مفید، نزدیک خوابگاه شریف درس می خواند، در نزدیک آزادی خانه گرفته ام. فاطمه گاهی می خندید و می گفت: این همه جا؛ تو ما را آوردی اینجا! و من می گفتم به خاطر بچه ها اینجا بهتر است و…
آن روز نگران بودم، ساعت ۶ غروب دل شوره داشتم زنگ زدم خانه و با فاطمه حرف زدم؛ حالشان خوب بود و منزل بودند. ساعت ۷ بود که دل شوره و استرس شدید آزارم میداد، پسر کوچکم کوشا زنگ زد اصلا نمی توانست حرف بزند. به سرعت راه افتادم سمت منزل، همه مسیرها بسته بود. اما هر طور بود خودم را به منزل رساندم. دیدم پسر کوچکم هراسان و گریان در خانه است و فاطمه و کاوه نیستند. چند تن از همسایگان هم منزل ما بودند. آنها گفتند فاطمه و کاوه گلوله خورده اند.
این اتفاق چگونه رخ داده بود؟ همسر و فرزند شما چگونه تیر خورده بودند؟
حدود ساعت یک ربع به ۷ بوده که فاطمه و بچه ها صدای انفجاری را در کوچه می شنوند. فاطمه و کاوه سراسیمه پایین می روند ببینند چه خبر است. همسایه های دیگر هم پایین می آیند. چند نفر را می بینند که کلت به دست ایستاده اند. تعقیب و گریز با مردم به کوچه ما کشیده بود. جنب منزل ما، یک مجتمع چند طبقه است. رئیس مجتمع رو به نظامیانی که اسلحه به دست بودند، دستانش را بالا می برد و با اشاره به لوله گاز می گوید: شلیک نکنید، اینجا منفجر می شود. اما همان لحظه با گلوله به پای مرد همسایه می زنند و بلافاصله هم فاطمه و کاوه را که کنار او ایستاده بودند. فاطمه را به قلبش و کاوه را به شکمش می زنند. و همه اینها در حالی اتفاق می افتد که کوشا از پنجره همه را می دیده است.
بعد از تیراندازی چه اتفاقی می افتد؟ همسر و پسرتان و همچنین همسایه تان را کجا می برند؟
بااینکه نزدیک خانه ما درمانگاه بود و آمبولانس هم وجود داشت اما هیچ اقدامی نمی کنند. مردم خود آنها را به درمانگاه بهگر و سپس بیمارستان شهریار می برند. نمی دانم چگونه رفتم تا درمانگاه بهگر… در مسیر شاید حدود ۲۰ بار باتوم خوردم اما عین خیالم نبود.. اصلا نبودم انگار در این دنیا… چگونه می رفتم فقط خدا میداند… به درمانگاه رسیدم و پرسیدم؛ هیچ کس جوابگو نبود. تا پرستاری راهنمایی ام کرد. بعد وسایلی رادر گوشه ای تلنبار شده. دیدم در بین کوه وسایل ساعت مچی همسرم که سال گذشته برای تولدش خریده بودم بود. پرستارگفت برده اند شهریار… رفتم بیمارستان شهریار… همه چیز آشفته بود… رفتم بیمارستان شهریار، سراغ فاطمه و کاوه را گرفتم. پرستاری گفت خانمت فوت کرده اما پسرت زنده است. رفتم بالای سر کاوه، دیدم غرق در خون است. گفتند پزشک ندارند، مسیر ها بسته است و پزشک ها نتوانسته اند به بیمارستان برسند. فاطمه که نزدیک ساعت ۷ گلوله خورده بود، مدتی طولانی بدون پزشک روی تخت افتاده و جان داده بود. دکتر که بعد آمد و دید گفت اگر به او رسیده بودند زنده می ماند. ساعت حدود ده بود که دکتر دهخدا رسید. با سختی و داوطلبانه آمده بود. مسیر بسته بود و تمام طول راه، پشت فرمان و در حالیکه دستش کارت شناسایی و بیرون از پنجره بود، تا بیمارستان آمده بود. خدا خیرش دهد آن شب جان ۶ نفر را نجات داد که یکی هم کاوه بود. کاوه را جراحی کرد. دو ماه تمام به روده اش دستگاه وصل بود و بعد دوباره جراحی شد. ۲۵ سانتی متر از محل روده شکافته شد، آپاندیست اش را هم درآوردند و…
اکنون حال کاوه چطور است؟
الان حالش بهتر است و دانشگاه میرود. کاوه مهندس برق است. ورودی سال ۸۳، دانشگاه شریف و در مقطع فوق لیسانس هم رتبه دوم را آورده بود و رشته ام بی ای می خواند.
چرا پیکر فاطمه را در بابل به خاک سپردید؟
رفتم جنازه را بگیرم پرسیدند شکایتی داری؟ از ترس اینکه جنازه را تحویل ندهند گفتم نه. از محل، استشهاد جمع کردیم که در تظاهرات نبوده و جلوی در منزلش بوده. بعد تعهد گرفتند که از کسی شکایت نکنم و اینکه مراسم برگزار نکنیم. تعهد را دادم، استشهاد را دادم و فاطمه را آوردند بهشت زهرا و شستند و تحویل دادند. ما هم بردیم به بابل که زادگاهمان است. شبانه بردیم و در تنهایی و غربت به خاک سپردیم. ترسیدیم باز مشکلی پیش بیاید. بعد که به خاک سپردیم، رفتم به مادر فاطمه قضیه را گفتم که قبر دخترت اینجاست. نمیدانید چقدر سخت است. نمیدانید چه دردی است آدم در وطن خودش غریب باشد. فاطمه را ما در نهایت غربت و تنهایی به خاک سپردیم.
و بعد شکایت کردید؟
بله شکایت کردم، پرونده در دادسرای نظامی است. اما آخرین جوابی که به ما دادند این بود که شما در شکایتتان گفته اید "نظامی ناشناس" زده است. گفتم بله نظامی بوده اما ناشناس، چون ما اسم او را که نمی دانیم. گفتند پس ناشناس است و از بیت المال دیه بگیرید. اعتراض کردم؛ گفتم سلاح شناسایی شده، شما نوع گلوله را نیز شناسایی کرده اید، چطور نمی توانید شناسایی کنید آن روز چه کسانی در عملیات بودند، چه کسانی شلیک کرده اند و از اسلحه شان شلیک شده، اما هیچ جوابی ندادند.
به شما گفته اند گلوله از چه نوعی بوده؟
در گزارش نوشته اند. هم نوع کلت را مشخص کرده اند، هم گلوله را نوشته اند، از نوع نه میلی متری بوده است.
گواهی پزشکی قانونی چی؟ آیا در این گواهی اصابت گلوله را نوشته اند؟
بله نوشته اند فوت بر اثر اصابت گلوله.
گفتید کوشا شاهد گلوله خوردن مادر و برادرش بود. او در چه وضعیتی است؟
کوشا الان سیزده سال دارد. خدا میداند چی کشیدیم. فاطمه پر کشید. کاوه روی تخت بیمارستان بود و کوشا به شدت از نظر روانی به هم ریخته بود. شب ها مدام از خواب می پرید و فغان میکرد. هوار می کشید گریه میکرد و نمی توانستیم آرامش کنیم. او الان تحت نظر روانپزشک است. احساسش برای مادرش را با شعری بیان کرده با اینکه کم سن است اما شعری که گفته خیلی تاثیر گذار است. سنتور میزند برای مادرش و… هم برای کوشا و هم برای کاوه، نمیدانستم چگونه باید موضوع را بگویم با آن وضعیت وحشتناکی که پشت سر می گذاشتند. از روانشناس کمک گرفتم و گفتم که مادرشان نیست و… خدا سر هیچ کسی نیاورد.
آقای میر اسدالهی، این روزها شما چه میکنید؟ گویا بازنشسته شده اید؛ جایی خواندم که اجباری شما را بازنشسته کرده اند صحت دارد؟
اجباری نبود. من ایران خودرو کا رمیکردم و مهر ماه از مدیران ایران خودرو درخواست کردم به دلیل مشکلاتی که دارم و نمی توانم کار کنم با بازنشستگی ام موافقت کنند. خوشبختانه موافقت کردند هرچند که علیرغم وعده هایشان با حداقل حقوق انجام شد و بیمه تکمیلی هم چند ماهیست که قطع شده اما مهم نیست. الان نشسته ام خانه و خانه داری میکنم به دو پسرم می رسم که از درس عقب نیفتند و…
[در اینجا صدای کودکی به گوش می رسد]
آقای اسدالهی گویا صدای فریاد پسرتان است.
بله حرفهای مرا شنیده و به هم ریخته؛ فریاد می زند که تمامش کنم. می گوید بس است اینقدر آن صحنه ها را زنده نکنید برای من و… این بچه همه صحنه را به چشم خود دیده. من چگونه می توانم عمق درد و فاجعه را بیان کنم… به خاطر بچه ها نه فریاد زدم نه گریه کردم تا آنها آرام باشند. اما مگر می شود؟
شب ها با عکس فاطمه سخن میگویم؛ در خلوت خودم گریه می کنم و زار میزنم. زندگی مرا از هم پاشیدند و بعد از چند ماه بعد آقایانی آمدندکه بله این بار این جوری شده و عذر می خواهیم… بعد یک کارت به من دادند به عنوان شهید… همسر من که ۲۶ سال عاشقانه زیستیم با یک کارت عوض شد… همین شد که دیگر کسی را به خانه ام راه نمیدهم؛ هر کسی زنگ زد که میخواهد بیاید گفتم همه زندگی مرا ویران کردید کجا بیایید؟ چرا بیایید؟
متاسفم که ناچار شدید این دردها را بازگویی کنید؛ اگر در پایان سخن خاصی دارید بفرمایید.
کلمه درد هم کم است در مقابل این چیزی که ما کشیدیم و می کشیم. صبح برای یک لقمه نان حلال بیرون میروی زنت را می کشند، پسرت را غرق در خون می کنند و پسر دیگرت همه را از پنجره می بیند. آخر این چه رسمی است؟ از استانداری آمده بودند خانه ما. به آنها گفتم شما در روضه هایتان از مظلومیت فاطمه می گویید و بعد فاطمه مرا کشتید… منی که زمان انقلاب عکس و بیانیه های آقای خمینی را پخش می کردم و مبارزه می کردم و حالا این پاداش من است؟ همسر و بچه من که اصلا خیابان هم نبودند گاهی می گویم کاش در تظاهرات بودند و سنگی هم زده بودند، آخر یک لحظه آمده اند جلوی در خانه و این… تمام همسایه ها شاهد بودند همه دیده اند چه اتفاقی افتاده و…
روزنامه سیاست روز نوشت:
در تاریخ دوشنبه هفتم تیرماه دکتر محمود احمدینژاد اقدام به برگزاری یک مصاحبه مطبوعاتی کرد که به صورت زنده از شبکه خبر و رادیو سراسری پخش شد.
متاسفانه در مصاحبههای رئیس جمهور و در حالت کلی نحوه اطلاع رسانی دولتهای نهم و دهم، شاهد اتفاقاتی هستیم که با مشی عدالتطلبانه رئیس جمهوری و نظرات وی در حوزه نقد و نقادی تناقضات بسیاری دارد.
به عنوان نمونه، در سه مصاحبه مطبوعاتی اخیر رئیس جمهوری هیچگاه فرصت طرح سوال به من نرسیده و جالب آنکه در دو مورد از این سه مصاحبه مطبوعاتی، به عنوان نماینده دو رسانه حضور داشتم. یکی خبرنگار حوزه دولت روزنامه سیاست روز و دیگری خبرنگار حوزه دولت یکی از پایگاههای اطلاع رسانی دولتی!
از آنجایی که در مصاحبه اخیر احمدینژاد، مسئولین برگزار کننده مجددا فرصت طرح سوال به من ندادند، مجبورم از این طریق سوالاتی را مطرح کنم و امید است این سوالات را حمل بر تخریب دولت و رئیس جمهوری نکرده و یا حداقل آنها را به استماع دکتر احمدینژاد برسانند.
۱ – آقای رئیس جمهور،
بر اساس کدام ضابطه قانونی و یا حداقل عرف مرسوم، واحد اطلاع رسانی نهاد ریاست جمهوری از خبرنگاران میخواهد که سوالات خود را پیش از طرح در جلسه به اطلاع آنها رسانده و اگر سوالی به دیده آقایان خوش نیامد، خبرنگار و رسانه فوق را به راحتی از انجام وظیفه خود که پرسشگری است و در این رابطه رهبری معظم انقلاب نظرات صریح و روشنی دارند، محروم میکنند؟
۲ – آقای رئیس جمهور،
به چه دلیل در سه مصاحبه قبلی حضرتعالی به من و به عبارت بهتر به دو رسانهای که نمایندگی آن را برعهده داشته و دارم، علیرغم اینکه سوال خود به اطلاع مسئول کنترل سوالات خبرنگاران!! ارائه کرده بودم، اجازه طرح سوال ندادند؟
آقای رئیس جمهور، جالب است بدانید که من همان خبرنگار پیراهن نارنجی هستم که حضرتعالی سه بار فرمودید سوال خود را بیان کنم، اما مجری و مجریان جلسه اجازه حضور در پشت تریبون را با وجود دستور جنابعالی به من ندادند؟
۳ – آقای رئیس جمهور،
تاکنون یک بار از خود و یا مسئولان واحد اطلاع رسانی و روابط عمومی نهاد ریاست جمهوری سوال کردهاید که چرا همواره یک تعداد رسانههای خاص در مصاحبههای شما فرصت طرح سوال مییابند و جالب آنکه حتی ترتیب سوال کنندگان نیز تغییر نمیکند؟
در مصاحبه مطبوعاتی روز دوشنبه جنابعالی، به محض ورود از آقای … که مسئولیت …. نهاد ریاست جمهوری را برعهده دارد، خواهش کردم حداقل این بار این اجازه را به من بدهند. ایشان فرمودند ترتیب سوالات بر اساس ساعت ورود خبرنگاران است و هر خبرنگاری که زودتر آمده باشد، پیش از دیگران فرصت طرح سوال مییابد.
از آنجا که این حرف را پیش از این بارها شنیده بودم، همان موقع ساعت خود را به ایشان نشان داده و گفتم "ببینید تا این لحظه خبرنگاران بسیاری از رسانهها نیامدهاند. امیدوارم این بار اجازه طرح سوال به من بدهید. اما ….
۴ – آقای رئیس جمهور،
تاکنون یک بار از خود و یا مسئولان واحد اطلاع رسانی و روابط عمومی نهاد ریاست جمهوری سوال کردهاید که چرا در سفرهای استانی و یا سخنرانیهای شما تنها چند رسانه خاص دعوت میشوند؟
جالب است بدانید در سفر دو هفته گذشته شما به عسلویه و عقد قراردادهای پارس جنوبی خبرنگار یک رسانه تخصصی حوزه نفت و گاز که متعلق به وزارت نفت هم هست، تقاضا داشت به دلیل مرتبط بودن برنامه با فعالیت آن رسانه، حداقل اینبار اجازه همراهی به عنوان خبرنگار با تیم خبری ریاست جمهوری را داشته باشد. اما ….
۵ – آقای رئیس جمهور،
چرا برنامه خبری روزهای چهارشنبه هیئت دولت که خبرنگاران رسانههای مختلف میتوانستند بدون مانع سوالات خود را از جنابعالی و وزرای کابینه مطرح کنند، تا این اندازه محدود شده است؟ دعوت از چند رسانه خاص در روزهای یکشنبه دیگر چه فلسفهای دارد که ما از آن اطلاعی نداریم و حتی یک بار هم به این جلسه دعوت نشدهایم.
۶ – آقای رئیس جمهور،
شاید برای شما این سوال پیش نیامده باشد، اما برای خبرنگاران و رسانههای داخلی همواره این سوال مطرح است که چرا حضرتعالی تاکنون دهها بار با رسانههای خارجی (آنهم رسانههایی از آمریکا و انگلیس و آلمان و … ) به صورت اختصاصی مصاحبهکردهاید، اما تاکنون حتی یک رسانه مستقل و یا حتی دولتی (به غیر صدا و سیما) چنین فرصت مهمی را پیدا نکرده است.
آقای رئیس جمهور،
شما و تیم همراهتان در دولت، بارها از عدم اطلاع رسانی صحیح عملکرد دولت گلایهها کردهاید. خودتان انصاف دهید، وقتی حتی فرصت طرح یک سوال نداریم و هرگونه حمایت تنها به سمت رسانههای خاص روانه شود، از کجا باید بدانیم شما و همکارانتان در دولت چه کردهاید و میکنید که بخواهیم آن را به اطلاع مردم برسانیم.
آقای دکتر احمدینژاد، به عنوان یک دلسوز. اجازه دهید راحتتر و صمیمانهتر با شما صحبت کنم. به عنوان یک بچه محل قدیمی از حضرتعالی تقاضا دارم در تیم اطلاعرسانی نهاد ریاست جمهوری تجدید نظر جدی بفرمایید تا اینگونه خبرنگاران و رسانهها مورد بی مهری این افراد قرار نگیرند.
معاون حقوقی رییسجمهور در مورد شکایت دولت از شهردار تهران گفت: این شکایت هنوز در دادسرا قرار دارد.
به گزارش ایسنا، فاطمه بداغی روز چهارشنبه در حاشیه جلسه هیات دولت در جمع خبرنگاران و در پاسخ به این سوال که مشایی گفته قوه قضاییه به این پرونده رسیدگی نکرده است؟ تاکید کرد: بله رسیدگی نشده است.
وی در پاسخ به سوالی درباره موضوع شکایت دولت از قالیباف گفت: جزییات پرونده را از قوه قضاییه جویا شوید.
خبرنگاری هم درباره وضعیت شکایت رحیمی از نادران پرسید که بداغی پاسخ داد: آن نیز در مرحله دادسراست.
معاون حقوقی رییسجمهور در پاسخ به این سوال که، نادران گفته است قاضی پرونده باید زودتر به شکایت ما از رحیمی رسیدگی کند و بعد به شکایت رحیمی از ما، گفت: تشخیص این موضوع با دادگاه است.
در گزارش سازمان عفو بینالملل درباره وضعیت حقوق بشر در لیبی، که با نام «لیبی فردا» در ماه اخیر منتشر شده است، ربودن امام موسی صدر از موارد نقض حقوق بشر و مسائل حلنشده حقوق بشری این کشور به شمار آمده است.
به گزارش "تابناک" روابط عمومی مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر اعلام کرد در این گزارش که در تاریخ ۲۳ ژوئن ۲۰۱۰ با نام Libya Of Tomorrow (لیبی فردا) منتشر شده است، مسئله ربوده شدن امام موسی صدر از موارد حلنشده حقوق بشری در لیبی شمرده شده است.
در این گزارش آمده است: از دیگر موارد حل نشده که توجه و اهتمام بین المللی را برانگیخته، ربودن امام موسی صدر است، روحانی شیعه لبنان که در ایران متولد شده است و با دو همراهش، شیخ محمد یعقوب و عباس بدرالدین در حین سفر به لیبی در سال ۱۹۷۸ ناپدید شدند.
بنابر این گزارش مقامات لیبی ادعا کرده اند که آنها دخالتی در ناپدید شدن این سه نفر نداشته اند و حتی دلایلی وجود دارد که آنها لیبی را به مقصد کشوری اروپایی ترک کرده اند!!
«لیبی فردا» ادامه داد: در آگوست ۲۰۰۸ قاضی تحقیق لبنانی حکم جلب معمر قذافی، رهبر لیبی به همراه شش نفر دیگر را صادر کرد و آنان را مسئول ربودن این سه نفر معرفی کرد.
این گزارش میافزاید: همچنین دولت لبنان نیز از شرکت در اجلاس سران عرب که در اواخر مارس ۲۰۱۰ در لیبی بر گزار شد، خودداری کرد. این اقدام پس از دعوت برخی سیاستمداران لبنانی برای تحریم این اجلاس به علت مسئولت لیبی در ربودن امام موسی صدر و دو همراهش صورت گرفت.
در بخش دیگری از این گزارش درباره وضعیت کلی حقوق بشر در لیبی آمده است: حکومت لیبی به وعدههایی که برای پایان دادن به نقض حقوق بشر داده است، عمل نکرده و کماکان نقض حقوق بشر در این کشور ادامه دارد.
گفتنی است این گزارش ۱۲۳ صفحه ای شامل توضیحاتی درباره نظام سیاسی کشور لیبی و موارد مختلف نقض حقوق بشر در این کشور است و در تاریخ ۲۳ ژوئن ۲۰۱۰ منتشر شده و در وب سایت سازمان عفو بین الملل به آدرس
www.amnesty.org قرار گرفته است.
لازم به ذکر است که با توجه به آنچه گفته شد معلوم نیست چرا هیچ حرکت موثری برای تعیین تکلیف این مسئله، نه از سوی مسئولین داخلی و نه از سوی سازمان های بین المللی صورت نمی پذیرد.
اظهارات متکی پیرامون جام جهانی: کشورهای اصلی و نقش آفرین در تحریم جدید ایران در مراحل مقدماتی حذف شدند.
منوچهر متکی روز سه شنبه در نشست با مدیران ارشد، سردبیران، دبیران و خبرنگاران سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) گفته است: آنچه اکنون در صحنه سیاست بین الملل شاهد هستیم، به عینه در نوزدهمین دوره جام جهانی فوتبال به منصه ظهور رسیده است.
وزیر امور خارجه دولت تحلیل کرده است که "در این دوره از جام جهانی، قرابت معنی داری میان مسائل حوزه سیاست و دیپلماسی در جهان امروز با فوتبال مشاهده می شود".
متکی که اغلب در چهره اش لبخند ملیحی نمایان است، توضیح داد که "کشورهای اصلی و نقش آفرین در تحریم جدید ایران مانند انگلیس، آمریکا و فرانسه در مراحل مقدماتی از رقابت های جام جهانی حذف می شوند و برخی کشورهایی که به نوعی در تحریم نقش داشتند، نیز به مراحل بالاتر جام جهانی راه نیافتند.
وزیر امور خارجه البته توضیح صریحی در این زمینه ارائه نکرد، اما به نظر می رسد، این تشبیه او در نهایت اشاره ای به حذف کشورهای حامی قطعنامه علیه ایران از صحنه سیاست در آینده ای نزدیک باشد.
در این نشست خبری "علی اکبر جوانفکر" مدیرعامل ایرنا نیز به نقش آفرینی برزیل در جام جهانی فوتبال اشاره کرد که این سخن او با ایفای نقش جدی تر و موثرتر برزیل در مسائل جهانی بویژه در مخالفت با قطعنامه ضد ایرانی در شورای امنیت همسو به نظر می رسد.
افزایش قیمت برخی از اقلام اساسی در سبد غذایی خانوار طی روزهای گذشته و بیثباتی در بازار این محصولات این نگرانی را دامن زده است که آیا سفرههای مردم در ماه رمضان و یا هنگام اجرای هدفمندسازی یارانهها خالی از قوت خواهد ماند؟
به گزارش ایلنا، افزایش قیمت گوشت قرمز، مرغ و انواع میوهها طی روزهای گذشته باعث شده است که بازارهای مواد غذایی گفته شده با نابسامانی و بیثباتی توأم شود.
درحالی که تنها یک ماه و اندی به آغاز ماه رمضان و تقریبا دو ماه و اندی دیگر به اجرای هدفمندسازییارانهها مانده است، بازارهای موادغذایی به ویژه اقلام اساسی گفته شده با آشفتگی مواجه شده است به گونهای که این نابسامانی به حوزههای دیگر قیمتی اقلام سرایت کرده است.
افزایش قیمت مرغ
در حالی که قیمت مرغ طی روزهای گذشته با افزایش نسبی روبرو بوده است اما کارشناسان اعتقاد دارند این قیمت عرضه شده در بازار، نرخ واقعی بهای مرغ است.
قیمت مرغ بر اساس قیمت تمام شده وزارت جهاد کشاورزی دو هزار و ۲۰۰ تا دو هزار و ۵۰۰ تومان تعیین شده بود که براساس گفتههای بسیاری از کارشناسان قیمت تعیین شده از سوی مسوولان قیمتی بود که جوابگوی هزینههای جاری واحدهای تولیدی را نداشته و دیگر آنکه نسبت به نرخ تورم بسیار در سطح پایینی بود.
از سوی دیگر در حالی که قیمت مرغ طی روزهای گذشته تا سقف سه هزار و ۵۰۰ تومان در بازار افزایش داشته، نگرانیها نسبت به عرضه و قیمت افزایشی آن در ماه رمضان نیز افزایش یافته است.
در حال حاضر قیمت مرغ به طور میانگین بین دو هزار و ۶۰۰ تا سه هزار و ۵۰۰ تومان در بازار تهران عرضه میشود که این قیمتها نسبت به چند سال گذشته یکی از بیثباتترین بازارهای مرغ را به وجود آورده است.
البته ثابت نگه داشتن قیمت مرغ یکی از وعدههای وزیر جهاد کشاورزی بود که گفته بود: قیمت آن تا پایان سال ثابت خواهند ماند اما مشاهده میشود که یکی از بیثباتترین بازارهای غذایی را در ایران به وجود آورده است.
در حال حاضر رقابت تنگاتنگی بین گوشت مرغ و قرمز برای تصاحب جایگاه میانگین رشد قیمت در جریان است.
این درحالی است که قیمت تخم مرغ روز به روز در حال کاهش است به گونهای که براساس گفتههای کارشناسان قیمت تمام شده هر کیلو تخم مرغ در درب واحدهای تولیدی ۱۲۰۰ تومان تعیین شده بود اما در حال حاضر بین ۷۷۰ تا ۸۰۰ تومان به عرضهکنندگان ارائه میشود.
گوشت قرمز همچنان سوار بر غول لجبازی
بیثباتیها همچنان در بازار غذایی کشور ادامه دارد به گونهای که قیمت گوشت با وجود واردات گسترده از سیستان و بلوچستان به تهران و کشور برزیل و همچنین قزاقستان همچنان قیمت آن تعدیل نشده است علت چیست؟!
قیمت گوشت قرمز که طی چند سال گذشته پاشنه آشیل برنامهریزان اقتصادی بوده است کماکان در دنده پیچ قرار دارد و آنگونه که در ذهنها خود را متبادر کرده است که بگویند گوشت قرمز تافتهای جدا بافته از سایر کالاهاست.
قیمت گوشت قرمز در حال حاضر در بازار تهران بین ۱۶هزار تا ۱۸هزار ۲۰۰تومان به فروش میرسد.
البته ورود گوشت قرمز از قرقیزستان گرفتار جنگ داخلی که حتی به دولتهای بزرگ خارجی اجاز نداده تا در مسائل این کشور ریز شوند باعث نگرانی بسیاری از کازشناسان دام بهداشتی کشور شده است.
محسن دستور رییس دامپزشکی ایران در این رابطه میگوید: یک شرکت خصوصی اقدام به واردات گوشت قرمز از کشور قرقیزستان خواهد کرد.
این مقام ارشد دامپزشکی ایران ادامه خاطرنشان میسازد: البته هنوز من از چگونگی اجرا و جزییات ورود گوشت قرمز از کشور قرقیزستان در جریان نیستم اما این اطمینان را به مردم میدهم که تمامی اقدامات بهداشتی در این راستا انجام گرفته است.
گوشت قرمز و بازار آن مسئلهای است که بارها روابط بین برنامهریزان اقتصادی را دچار چالش کرده است و هریک به نوعی در تلاش بوده و هستندکه عامل افزایش قیمت این کالای غذایی را به عملکرد دیگری نسبت دهند.
اما آنچه که واضح بوده این است که کارشناسان اقدامات گفته شده را مقطعی اعلام کردهاند.
صاحبنظران معتقدند: با نزدیک شدن به ماه رمضان قیمت گوشت قرمز به طور یقین دچار شوک دیگری خواهد شد.
بازار میوه در کش و قوس مجادله اتحایه فروشندگان و بارفروشان
قیمت میوهها دربازار نیز با افزایش مواجه شدهاند، افزایشی که باعث مجادله صنفهای عرضه کننده این محصولات موجب شده است.
رییس اتحادیه میوه و تره بار تهران علت افزایش قیمت محصولات میوهای در بازا را وجود دلالان در سطح میادین بار فروشی و عدم نظارت دقیق بر آنها اعلام کرد.
حسین مهاجران با این گفته عملا توپ را در داخل زمین اتحادیه بارفروشان تهران انداخت و مقصر اصلی افزایش قیمت میوهها را اتحادیه بارفروشان ذکر کرد.
اما دبیر اتحادیه بارفروشان در جوابیهای اعلام کرده: مهاجران فرافکنی میکند و این اعضای فروشندگان و زیر مجموعههایهای اتحادیه فروشندگان میوه و تره بار هستند که قیمتها را بدون توجه به فاکتور ارائه شده تا ۱۰۰در صد افزایش قیمت به مصرفکنندگان عرضه میکند.
علی حاج فتحعلی پیش از این گفته است: هر باری که از میادین خارج میشود با صدور فاکتور است تعیین افزایش ۳۰ درصد قیمت بیشتر از قیمت درج شده در فاکتور است اما فروشندگان تا ۱۰۰ درصد قیمتها را افزایش میدهند.
کارشناسان براین عقیدهاند: با وجود فراوانی میوه، دلیل اصلی بی ثباتی بازار میوه را به عملکرد ضعیف وزارتخانههای جهاد کشاورزی و بازرگانی مربوط دانستند.
فعالان بازار معتقدند: با وضعیت به وجود آمده نمیتوان در مورد این بازار اظهار نظر کرد.
این گروه از فعالان میگویند:تا زمانی که بازار بدون نظارت واقعی و عملکرد مقطعی برنامهریزان اقتصادی اداره میشود نمیتوان رنگ ثبات را در آن دید.
در حال حضر قیمت هندوانه هر کیلو ۴۰۰تا ۶۰۰ تومان در بازار به فروش میرسد.
طالبی، هلو و آلبالو نیز به ترتیب از ۱۰۰۰تا یک هزار و ۲۰۰تومان و ۲۰۰۰ هزار تا دو هزار و ۲۰۰ تومان به فروش میرسند.
آیاسفرههای مردم بیش از پیش خالی خواهد شد
این همه نوسانات در حالی رخ میدهد که تنها یک ماه مانده به ماه رمضان و نزدیک به ۶۰ روز مانده به اجرای طرح هدفمندکردن یارانهها، نگرانی در بین صاحبنظران آنچنان افزایش یافته است که آیا سفرهای ماه رمضان خالی از قوت خواهد بود؟
یک فعال سیاسی اصلاحطلب گفت : کسانی که ابزار و قدرت اجرایی دارند، باید برای وحدت تلاش کنند.
به گزراش ایلنا، محمد سلامتی در خصوص ضرورت حفظ وحدت در جامعه که اخیرا از سوی بزرگان نظام مورد تاکید قرار گرفته است،گفت: وحدت نیاز هر اجتماعی است به نحوی که اگر وحدت درجامعهای حاکم نباشد، انجام کارهای اساسی و بزرگ مختل شده و استفاده از ظرفیتهای انسانی و مالی در توسعه کشور به نحو مطلوب آن غیرممکن میشود.
وی با بیان اینکه وحدت قدرت واقعی را ارتقاء میدهد، گفت: وحدت میتواند مشکلات داخلی و خارجی را حل کند که متاسفانه امروز در ایران عدهای این موضوع را نمیخواهند.
این عضو جبهه اصلاحات تاکید کرد: چنانچه اپوزیسیون وحدت را نخواهد هرجی به آن نیست؛ زیرا همانطور که از نامش پیداست بدنبال فضای ناآرام و ماهی گرفتن از آب گل آلود است.
وی افزود: اما متاسفانه امروز بخشی از دست اندرکاران مسوول حرفهایی میزنند و مواضعی میگیرند که مخالف وحدت است، در واقع در جهت تفرقه و تضاد جامعه حرکت میکنند.
سلامتی معتقد است : این افراد یا درک درستی از مملکت داری ندارند و یا منافعشان در تضاد و تفرقه است.
وی با بیان اینکه تفرقه انگیزی و دامن زدن به تنشها کار دشمنان هر نظامی است،گفت: اگر بخواهیم وحدت حاکم شود کسانی باید در این راستا پافشاری و تلاش کنند که قدرت را در دست دارند و به نوعی دست اندرکاران جناح حاکم هستند و همچنین افرادی که رسانهها را در اختیار دارند.
این فعال سیاسی اصلاحطلب با اشاره به مسوولیت مهم و تاثیرگذار رسانه ملی در این راستا و همچنین با انتقاد از عملکرد این نهاد معتقد است: متاسفانه امروز رسانه ملی ما در جهت تفرقه و تنش کار میکند تا وحدت ، و از ظرفیت عظیم خود در جهت عکس استفاده میکنند.
وی تاکید کرد: پتانسیلهایی که رسانه ملی از جهت فراگیر بودن در اختیار دارد را شاید نهاد و گروه دیگری ندارد.
سلامتی تصریح کرد: از طرف دیگر جناح اصلاحطلب علاقمند است که وحدت حاکم شود، اما ابزار لازم را در اختیار ندارد.
وی با بیان اینکه اصلاحطلبان بهدنبال تحکیم بخشیدن به وحدت هستند، گفت: جبهه اصلاحات در این راستا تلاش میکند و حتی از موضع حقی که دارد نیز کوتاه میآید، اما بدلیل اینکه ابزار و قدرت مانور آن محدود است نمیتواند بیش از این موثر واقع شود.
این فعال سیاسی اضافه کرد: بنابراین کسانی که ابزار لازم و قدرت اجرایی در دست دارند باید تلاش خود را مضاعف کنند. بهعنوان مثال رسانه ملی متعلق به همه ملت است پس باید در جهت منافع ملت کار کند.
وی در خصوص عملکرد طیفی از درون جریان اصولگرا که اخیرا برخی از اصولگرایان نیز از آن انتقاد کردهاند،گفت: این گروه برخلاف وحدت عمل میکنند و تفرقه را مشی خود قرار دادهاند، در واقع آب به آسیاب دشمن میریزند و با این اقدامات خود به نظام، انقلاب و اسلام ضربه میزنند.
سلامتی اضافه کرد: برخی در این جریان ممکن است براساس اعتقاد خود این گونه عمل کنند و برخی نیز به جهت وابستگی به خارج از کشور و دگراندیشان.
وی با تاکید بر اینکه عقلا و میانهروها در نظام باید نسبت به این جریان حساس شده و در برابر این افراطیگریهای آنها بایستند؛ اضافه کرد: متاسفانه بعضا خواسته این گروه، حاکم است و افزایش جو بیآعتمادی کار عناصر تندرو است.
وی در پایان ابراز امیدواری کرد که واکنشهای اصولگرایان نسبت به اعمال و رفتارهای افراطی تداوم یافته و شاهد وحدت افکار و سلیقه مختلف در کشور باشیم.
یک نماینده اصولگرا مجلس شورای اسلامی گفت: هر حرکت و سخنی که موجب انشقاق بین یاران حقیقی انقلاب و نظام شود و علاقمندان به این نظام را دلسرد کرده و موجب شود که این افراد از صحنه انقلاب کنار بکشند و منزوی شوند برخلاف مصالح کشور است.
به گزارش ایسنا، حسن غفوریفرد گفت: هر صحبت و عملی که یاران واقعی امام را از صحنه منزوی کند و به صفوف یکپارچه ملت لطمه وارد کند و به اهداف دههی پیشرفت و عدالت ضربه بزند، مردود است.
غفوریفرد در ادامه گفت: ممکن است در دوران انقلاب افرادی باشند که سابقه مجاهدت بیشتری داشته باشند و در دوران جنگ از لحاظ مدیریتی و مبارزاتی بالاتر باشند. اما این افراد نباید خود را از سایرین برتر بدانند و خدمات دیگران را پایین بیاورند.
به گفته این عضو کمیسیون انرژی مجلس نباید کسانی که در دوران انقلاب سرداران قافله بودهاند با عدهای که طبیعتا در عقبه آنها قرار داشتند، از دید بالا بنگرند؛ چرا که این مساله موجب انشقاق در جامعه شده و دلسردی را برای دسته دوم به وجود میآورد.
غفوری فرد با تاکید بر این که باید از همه امکانات و ظرفیتها برای ایجاد اتحاد وانسجام در جامعه استفاده کرد در پایان گفتوگوی خود با ایسنا خاطرنشان کرد که رسیدن به پیشرفت و عدالت تنها در گرو طی این روند است.
هنگامه شهیدی روزنامه نگار زندانی، در سالگرد بازداشتاش نامهای خطاب جعفری دولتآبادی، دادستان استان تهران نوشته است.
به گزارش "تا آزادی روزنامهنگاران زندانی" شهیدی به اتهام شرکت در اجتماعات غیر قانونی، تبانی به قصد بر هم زدن امنیت، تبلیغ علیه نظام، اخلال در نظم عمومی و اهانت به ریاست جمهوری پس از ماهها بازداشت، به شش سال و سه ماه و یک روز حبس تعزیری محکوم شد. وی که پس از حدود چهار ماه بازداشت با قید وثیقه آزاد شده بود، مجددا یک روز پس از تایید حکم اش روانه زندان شد.
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
ریاست محترم دادستانی استان تهران جناب آقای جعفری دولت آبادی
سلام علیکم
در سالگرد بازداشت خود پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری مطالبی را به استحضار می رسانم:
اگر به خاطر داشته باشید که مسلما به یاد دارید من همان زن زندانی سیاسی هستم (که البته از دیدگاه قوه قضاییه زندانی سیاسی وجود ندارد و سیاسیون، زندانی امنیتی تعریف می شوند)که پس از نوروز امسال در بازداشتگاه ۲۰۹ با شما آخرین ملاقا ت حضوری را داشتم و درآن زمان شما با خنده به من گفتید: "هنوز بر هم سر موضع هستی."
درآن ملاقات به عدم استفاده از امکانات مناسب برای زنان زندانی سیاسی مستقر در بازداشتگاه موقت ۲۰۹ معترض بودم و برای شما ازآ خرین گفته های آخرین بازجویم آقای صالحی روایت کردم که ایشان با لذت تمام مرا به طی کردن کامل شش سال حبس و دوران محکومیت در بازداشتگاه ۲۰۹، بدون مرخصی و حتی امکان ملاقات حضوری تهدید کرد و تاکید کرد که دو سال دیگر به حکم من اضافه خواهد کرد و من در پاسخش جز نیشخندی انجام ندادم.
به هر صورت من خرسند بودم لاقل در فضایی مطابق با شئونات یک زندانی سیاسی ایام حبس خود را سپری خواهم کرد. هرچند که تنها در تاریخ پنج فروردین و به دستور جنابعالی تنها با مادرم اجازه ملاقات حضوری یافتم که آن هم با پیگیریهای مستمر از مراجع بالاتر بود و حتی قرار بود سه ساعت قبل از تحویل سال ۱۳۸۹ به مرخصی بیایم، که همان آقای بازجو جلوی مرخصی مرا گرفت. با این عملکردها اینگونه به ذهن متبادل میشود که بحث استقلال قوا خصوصا در قوه قضاییه هنوز در مرحله حرف میگنجد و به مرحله عملی در نیامده است و گوییا فشار وزارت اطلاعات برقوه قضاییه بیشتر است و تهدیدات آقای صالحی موثر واقع شده است و وزارت اطلاعات همچنان ملاقات حضوری اینجانب را قطع و حتی امکان مرخصی برای درمان بیماریهایی که درداخل زندان به آن مبتلا شده ام را از من سلب نموده است و آخرین تهدید ایشان این بوده که در کمیته عفو مشروط وزارت اطلاعات جلوی عفو مشروط مرا که شرط آن طی کردن نصف دوران محکومیت می باشد را خواهد گرفت.
جناب آقای دادستان!
اگرچه رفتن به مرخصی حق هر زندانی (مددجو!) می باشد اما این را بدانید که علت درخواست مرخصی من این نبوده است که مطابق قانون، ایام مرخصی من جزو سنوات محکومیتم به حساب آید و آزادانه در بیرون باشم چرا که بیرون از زندان را جز یک زندان بزرگتر نمی دانم. اما جسم من بیمار است و روح من نیز در میان عده ای از بیماران روحی، معتاد، بزه کار، افراد شرور و … که برخی از آنها واقعا نیازمند بستری در"دارالمجانین" هستند ولی در میان افراد سالم زندگی می کنند و هر روز مشکلات عدیده ای را برای سیاسیون فراهم می آورند، بیمار شده است.
جناب آقای دولت آبادی!
روز یکشنبه که به دادسرای زندان اوین تشریف آورده بودید و با دو تن از زنان زندانی سیاسی ملاقات داشتید برای من دو پیغام داده بودید: اول اینکه اگر کسی انگشتی به من می زند جنجال به راه نیندازم که "ایها الناس مرا کتک زده اند".
اقای دادستان خوشبختانه بر طبق شواهد و مدارک موجود در حفاظت اطلاعات سازمان زندانها اینجانب به خاطر ضرب و شتم توسط خانم "مرجان جهان پناه" از ایشان شکایت به عمل آوردم و چند روز بعد ایشان به "امین اباد" جهت بستری شدن اعزام شدند. ضرب و شتم من به حدی شدید بود که تا چند روز درد آن در بدنم حس می شد. پس مطمئن باشید با یک انگشت زدن دردی به بدن وارد نمی شود که بخواهم وانمود به کتک خوردن بکنم که اصولا نیازی به این کار نیست، در ثانی ممکن بود به جای ضربات مشت و لگدی که از سوی این بیمار روانی نصیب بنده گردید ضربات چاقو یا سرنگ آلوده به ویروس ایدز می بود در آنصورت هم باز شما شکایت داشتید که چرا این خبر به بیرون درز پیدا کرده است؟
پیغام دوم شما به من در خصوص تماس تلفنی من با آقای کروبی بود که خواسته بودید دیگر با ایشان تماس نگیرم تا مرا به حضور بپذیرید. اگر چنین شرطی دارید بنده دیگر به هیچ عنوان تمایل به دیدار با جنابعالی ندارم. لازم به ذکر می دانم آقای کروبی پدر معنوی من و من نیز دختر ایشان هستم و در مرحله بعد فراموش نکنید که اینجانب هنوز عضو حزب اعتماد ملی هستم و مشاور دبیر کل حزب یعنی آقای کروبی می باشم و تا کنون از سوی کمیسیون ماده ۱۰ احزاب فعالیت این حزب غیر قانونی اعلام نشده است و فقط دفاتر حزب به صورت غیر قانونی پلمپ گردیده است و همچنین در جاییکه عده ای اوباش برای یار دیرینه امام حرمت قائل نمی شوند و دائما برای وی مخاطره ایجاد میکنند در زندان برای رفع نگرانی چاره ای جز تماس تلفنی نیست و فکر نمی کنم از نظر قانونی منعی در این زمینه وجود داشته باشد و ما سفیحان را به خدا واگذار می کنیم.
جناب اقای دادستان!
به رغم ادعای شما مبنی بر ملاقات با خانواده های زندانیان سیاسی به طور مستمر از چهار ماه پیش تا کنون خانواده من درخواست ملاقات با جنابعالی را داده اند که هنوز جای سوال است چرا موافقت نشده است. تاکنون چندین بار عوامل شما به زندان آمده اند و از ما سوالات تکراری پرسیده اند و فرمهایی را که در آن نام، نام خانوادگی، میزان محکومیت، مدت سنوات حبس و… که بقیه را خودتان بهتر می دانید برای پر کردن به ما ارائه دادند در صورتی که این اطلاعات برایشان کاملا محرز است و اینکه هر کسی برگه مرخصی یا درخواستی را دارد برای دادستان ارسال کند و هنوز هیچیک از زندانیان زن سیاسی که تقاضاهایشان را ارائه داده اند پاسخی دریافت نکرده اند.
همچنین لطف کنید برای تنویر اذهان عمومی اسامی ۸۱ نفری که به مناسیت میلاد حضرت فاطمه زهرا مشمول عفو مقام معظم رهبری قرار گرفته اند را اعلام فرمایید چرا که این شبهه وجود دارد که اصولا کسی مشمول عفو قرار نگرفته است و لااقل از ۲۴ نفراز زنان زندانی سیاسی بند عمومی هیچ زنی آزاد نشده است. بنده نیز تا کنون چهار بار درخواست برای مرخصی درمانی جهت اعزام به بیمارستان ارائه داده ام و حتی متذکر شده ام ۴۸ ساعت با دستبند، پابند، گردن بند و هر گونه بند دیگری که فکر میکنید لازم است مرا به بیمارستان حتی با هزینه شخصی خود منتقل کنید تا مشکلات و بیماریهای من مرتفع گردد، علی ایحال که شرط ملاقات حضوری را تماس نداشتن با آقای کروبی اعلام کرده اید باید اظهار کنم: "متاسفانه مقدور نمی باشد."
آقای جعفری دولت آبادی!
در زمان دستگیری مجدد من در ششم اسفندماه ۸۸ وزارت اطلاعات شایعه کرد که چون خانم شهیدی قصد داشته است از کشور خارج شود ما وی را پیشتر بازداشت کردیم و حتی یک شایعه دیگری هم برای اینجانب پخش شد که در موقع مقتضی به اطلاع خواهم رساند. برای من این نکته بسیار جالب بود. چرا که هم نزدیک به چهار ماه با تبدیل قرار بازداشت به وثیقه در بیرون از زندان بودم و هم ویزای انگلستان را در پاسپورتم داشتم و هم پاسپورتم در اختیار خودم بود و فقط کافی بود خود را به یک کشور ثالث برسانم تا ایران را مثل بسیاری از افرادی که کشور را ترک کردند برای همیشه رها کنم. من اگر قصد ترک ایران را داشتم پس از نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری که برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا به لندن رفته بودم هرگز باز نمی گشتم.
در آنجا به دلیل محجبه بودن و حضور در همه مراسم های خاص مذهبی به من می گفتند شما از عوامل جمهوری اسلامی هستید و در اینجا هم بازجویان به من می گفتند که شما عامل بیگانگان هستید. نمی گویم که در این زمینه پیشنهاداتی نداشتم که بسیاری از دوستان از سر دلسوزی به من می گفتند اگر ۶ سال حکم دادگاه بدوی شما تایید شود چه خواهی کرد و من پاسخ میدادم: تابع قانون خواهم بود و اگر قطعا محکوم شوم در زندان فقط کتاب خواهم نوشت. هنوز هم بر این اعتقادم که هیچ جرمی مرتکب نشده ام که شایسته و سزاوار چنین مجازاتی باشم.
من اگر قصد تبلیغ علیه نظام داشتم در طول مدتی که خارج از زندان به قید وثیقه آزاد بودم و از همه رسانه های خارجی جهت مصاحبه با من تماس گرفته میشد رنج ها و بلاهایی را که ۱۲۵ روز بر من وارد شده بود را برای آنان بازگو می کردم اما برای حفظ آبروی نظام زبان در دهان گزیدم. من کاری نکرده ام که بخواهم از کشورم متواری شوم. این آب و خاک همانگونه که متعلق به شما است متعلق به من، خانوادهام، فرزندم و وارثان من هم خواهد بود و هیچ گروه و جناحی نمی تواند ایران را به نام خود مصادره کنند. من در ایران ماندم چون جرمی مرتکب نشده ام، البته خدای ناکرده روی سخنم به برخی دوستان و همکارانم که شاید به خاطر شرایط جبر و فشار از ایران خارج شده اند نیست که چون از ایران مهاجرت کرده اند پس حتما جرمی را مرتکب شده اند بلکه روی سخنم با خودم بود تا بگویم و بگویم و بگویم که در ایران می مانم و بی گناهیم را ثابت می کنم حتی اگر راه آن تحمل کامل ۶ سال حبس تعزیری باشد.
من فردی قانون مدار هستم و به قانون احترام می گذارم حتی اگر حکمی خلاف واقع برای من صادر شده باشد. من تا آخرین لحظه ای که مسئولان زیربط دریابند که بازداشت و حکم سنگین من نوعی انتقام گیری از شخص آقای کروبی و فشار به ایشان بوده است، مسئولانه پای عواقب ۶ سال حبس تعزیری خود ایستاده ام.
جناب آقای جعفری دولت آبادی!
ضمن عرض تسلیت شهادت شهید بزرگوار آیت الله بهشتی دوران ریاست موفق ایشان در قوه قضاییه را یاد آور می شوم و اظهار شرمساری میکنم از اینکه من و پسر شهید بهشتی را با هم و با چشم بند از زیر عکسهای پدرش عبور دادند تا برای بازجویی به باز داشتگاه ۲۴۰ ببرند. آیت الله شاهرودی ویرانه ای را به گفته خودشان از آیت الله یزدی تحویل گرفتند که این ویرانه در دوران آقای شاهرودی رو به آبادانی بود لطفا نگذارید این ویرانه ویرانه تر شود.
در خاتمه با این توضیحات خواهشمندم اگر قرار است تهدیدات بازجویان من به طور کامل عملی شود لطفا اولین تهدید ایشان را نیزحتما به مرحله اجرا درآورید و مرابه بازداشتگاه ۲۰۹ که البته اکنون در دست تعمییر است و از این پس زندانیان زن سیاسی هم به بازداشتگاه ۲۴۰ انتقال می یابند بازگردانید. درجاییکه من حق نوشتن خاطرات روزانه خود را ندارم، درجاییکه مواد خام تهیه کتابم توسط آقای دهقان زاده مسئول حفاظت اطلاعات سازمان زندانها ضبط میشود و باز پس داده نمی شود، دیگر چه فرقی میان بندعمومی و بازداشتگاه موقت ۲۰۹ است؟
جناب آقای دادستان!
لطفا یا مرا به بازداشتگاه ۲۰۹ بازگردانید یا برای کمک به مردم غزه همراه با برادران داوطلب در بازداشتگاه ۳۵۰مرا نیز جهت کمک و امداد رسانی به غزه اعزام کنید که کمک در آنجا بسیار مثمر ثمر تر از حضور میان بزه کاران می باشد. مطمئن باشید اینجا چیزی عایدمن نمی شود به جز به سخره گرفتن زندان اوین.
هنگامه شهیدی بازداشتگاه ۲۱۶ نسوان زندان اوین
۹ تیر۱۳۸۹ مطابق با اولین سالگرد بازداشت پس از انتخابات
دبیرکل مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم با بیان اینکه کسانی که منافعشان در حذف دیگران است به سخنان اخیر مقام معظم رهبری توجه نمیکنند، اظهارداشت: از سوی دیگر نفع برخی از کشورهای خارجی در حذف گروههای مرجع و شخیصتهای برجسته جامعه است که متاسفانه این روزها این اقدام در تریبونهای مختلف از طریق توهین و تهمت انجام میشود.
آیت الله سید حسین موسوی تبریزی در گفتو گو با خبرنگار ایلنا، در پاسخ به سوالی در مورد دلیل سخنان اخیر مقام معظم رهبری مبنی بر خودداری از ظلم به افراد در جامعه و معنای دینی این رفتار، با بیان اینکه ظلم، تعدی، تضییع حقوق و آزادی مشروع افراد در تمام طوایف و اقوام حرام است، اظهارداشت: تمام انبیاء مامور بودند تا مردم را به اطاعت پروردگار و خودداری از طغیان که به معنای ظلم است، فراخوان دهند و فرهنگ مبارزه با ظلم در قیام برای عدالت و قصد را ایجاد کند.
وی با بیان اینکه ظلم در شرایط و اشکال گوناگون، ماند تخریب اموال دیگران، کشتار و شکنجه و… نسبت به جامعه و اشخاص روی می دهد، افزود: همیشه باید نسبت به ظلم نکردن تذکر داد، اما متاسفانه اکنون کشور ما دچار آلودگیهای عجیبی شده است و این تاسف وقتی بیشتر میشود که بدانیم کشور ما اسلامی است و اصول دینی باید در آن رعایت شود، البته این آلودگیها همیشه در کشور بوده است، ولی به طور خاص بعد از انقلاب اسلامی به بعضی از آلودگیها مانند تهمت و افترا کمتوجهی شده است.
دادستان کل کشور در زمان امام(ره) یادآور شد: این گونه رفتارها ابتدا از طرف گروههای محارب مانند منافقین، کمونیستها و… آغاز شد و از سوی دیگر کسانی هم که خود را "دین مجسم" فرض میکنند به این مساله دامن زدند و از زمان امام تاکنون این مساله ادامه داشته است.
موسوی تبریزی با بیان اینکه تهمت و افترا گاهی احزاب و جریانات و زمانی دیگر اشخاص را در بر میگیرد، تصریح کرد: در اصول کافی، روایات صحیحه و … تاکید شده است که حرمت مومن حرمت خداست و هرکس آن را بشکند محارب با خداوند است.
وی گفت: متاسفانه در سالهای اخیر و به خصوص انتخابات ریاستجمهوری بداخلاقیهای بسیار زیادی شایع شد که نمونه بارز آن در جریان مناظرهها بود و گویی بعضیها که منابر، تریبونها و روزنامهها را در اختیار دارند، تهمت را وظیفه شرعی خود میدانند، ولی دود این رفتار به چشم همه مسوولان، مردم و دینداران میرود.
دبیر مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم هشدار داد: نفع فضای تهمت و تخریب برای گروههایی است که منتظر هستند هر کاری را که میخواهند در کشور انجام دهند، زیرا در این شرایط دیگر کسی برای اداره کشور باقی نمیماند و هر عملی برای آنها ممکن میشود و در آن صورت هر بلایی بر سرمنابع کشور میآورند و کسی پاسخگو نخواهد بود.
موسوی تبریزی با بیان اینکه کسانی که منافعشان در حذف دیگران است به سخنان اخیر مقام معظم رهبری توجه نمیکنند، اظهارداشت: از سوی دیگر نفع برخی از کشورهای خارجی در حذف گروههای مرجع و شخیصتهای برجسته جامعه است که متاسفانه این روزها این اقدام در تریبونهای مختلف از طریق توهین و تهمت انجام میشود
کلمه: زهرا رهنورد و میرحسین موسوی به تازگی پذیرای جمعی از فعالان جنبش زنان از طیف های مختلف فکری بودند. سخنان این زنان را گوش دادند و هر دو ، نگاه شان را به مسئله زنان ، جنبش زنان و چگونگی پیوندش با جنبش سبز مطرح کردند. اینکه جنبش زنان به عنوان بخشی از بدنه جنبش سبز در یک ساله اخیر توانسته نقش مهمی در پیشروی اهداف جنبش سبز داشته باشد. هر دو به عنوان مخالفان سرسخت سیاست هایی که در حال حاضر برای زنان اعمال می شود؛ معتقدند مسئله زنان را هم مردان و هم زنان پا به پای هم می توانند حل کنند همانی که یک سال پیش در جنبش سبز نیز رخ داد و افراد فراتر از مرد و یا زن بودن، در جنبش سبز در پی تحقق مطالباتشان تلاش کرده و می کنند.
به گزارش کلمه، دکتر زهرا رهنورد که خود به عنوان یکی از فعالان حقوق زنان در ایران شناخته می شود؛ می گوید:" جنبش زنان و جنبش سبز ارتباط ارگانیک جدایی ناپذیری با یکدیگر دارند. یعنی بدون زنان، جنبش سبز نمی تواند موفق شود چرا که نیمی از جمعیت را زنان تشکیل می دهند . دلیل تاکید من روی ارتباط ارگانیک جنبش سبز و جنبش زنان این است که این دو جنبش به آرمانهایشان با هم خواهند رسید . این دو نمی توانند از هم جدا شوند. بنابراین ، جنبش سبز باید درباره زنان ، آسیب پذیری فعلی و نیز آینده شان شاخصه های متقنی داشته باشد . "
نه قانون گذار، نه قانون و نه عرف واقعیت وجودی زن را نمی بیند
به گفته زهرا رهنورد مسئله زنان تنها یک مسئله زنانه نیست؛ بلکه یک مسئله ملی و فراتر از آن جهانی است :" من همیشه این را تکرار می کنم که زندگی بشری پروازی است که با دو بال انجام می گیرد. یک بال زن و یک بال مرد و هیچ پروازی تا کنون با یک بال موفق نبوده است. زنان در کشور ما و در سطح جهانی مدت ها در زیر پوست تاریخ فعالیت داشتند. آنها در طول تاریخ حضور داشتند اما این حضور دیده نمی شده است اما بعد از مشروطه در ایران، زنان از زیر پوست تاریخ بیرون آمدند و در لایه های آشکارتر فعالیت کردند و این فعالیت امروز به آنها حضوری عینی بخشیده است. ما امروز با یک معضل عجیبی روبرو هستیم . این معضل واقعیت وجود زن در شرایط فعلی کشور ما و در فرهنگ و قانون و قانون گذار در مقابل این واقعیت وجودی است. این زنی که امروز پا به عرصه وجود گذاشته است نه قانون گذار او را درک می کند ، نه قانون و نه فرهنگ . با این معضل چه باید کرد؟"
به باور این استاد دانشگاه، نخستین راه، برای حل معضل این است که قبول کنیم زن یک حقیقت است . او در این باره می گوید:" جمله "فاطمه فاطمه است" حاکی از آن است که حضرت فاطمه فقط در مناسبات خانواده دیده نمی شود . او یک حقیقت وجودی است. آنچه ما در درجه اول می خواهیم این است که زن به عنوان واقعیت دیده شود که در این صورت، حیرانی قانونی نیز از بین می رود."
او ادامه می دهد:" حقیقت وجودی زن را بپذیریم ، نه به عنوان همسر، دختر و یا مادر کسی .اگر به لحاظ کائناتی بپذیریم که زن یک واقعینت عینی و حقیقی است آن وقت حالت شی وارگی ، فرمان پذیر بودن و تدوین قوانین قیم مآبانه برای زن برداشته خواهد شد."
ضرورت توجه به واقعیت های اجتماعی در کنار پارامتر نواندیش های دینی
راه حل های عملی برای حل معضلی که رهنورد مطرح می کند؛ چیست؟ او خود دراین باره می گوید:" باید قرائت ما به روز و مناسب زنی باشد که پا به عرصه گذاشته است. دوم این که واقعیت های اجتماعی و توانایی های زن را در کنار پارامتر نواندیش های دینی درباره زنان باید مدنظر گرفت."
همچنین استفاده از تجربیات بین المللی در عرصه زنان از دیگر راهکارهایی است که رهنورد به ان اشاره می کند و می گوید:" استفاده از دستاوردهای بین المللی در حوزه زنان که دور از خواست های شرعی و عرفی یک نظام متعالی نیست. مطمئن باشید استفاده از این تجربیات به اصالت های شرعی و عرفی ما لطمه نمی زند به ویژه اگر از طرف متخصصین امر باشد .با حضور متفکران و در یک تیم ستادی به همه این چیزها رسیدگی خواهد شد. آن موقع خواهیم دید که نه قانون و نه قانون گذار حیران نمی ماند و عدم هماهنگی شخصیت فعلی زن با قوانین در ظرف زمان بندی از بین خواهد رفت."
رهنورد در بخش دگیری از سخنانش می گوید:" کلید خواست ها و مطالبات زنان و مردان در جنبش سبز با پس گرفتن رای زده شده است ولی پس از آن، مطالبات بلندی از سوی زنان مطرح شد که همیشه در دل زنان بوده است . مطالباتی که مورد غفلت واقع شد و امروز حاکمیت فعلی در جهت تقلیل ارزش زن کار می کند. کل برنامه هایش تقلیل ارزش زن و تقلیل دادن او به یک زن محدود و وابسته ای است که تفکر و اندیشه اش اهمیتی ندارد. این حاکمیت با شکل های مختلف قانون گذاری مثل محدودیت های ساعت کاری ،خطر سهمیه بندی تحصیلی، لوایح حمایت از خانواده برای تخریب خانواده و سایر تبعیض به شکل های مختلف اعمال می کند.
زندانیان سیاسی به ویژه زنان زندانی را آزاد کنید
رهنورد در ادامه می گوید:" بدترین اتفاقی که در یک سال اخیر اتفاق افتاده، سرکوب هایی است که نسبت به زنان آزادی خواه انجام می شودو ما به شدت به آن معترض هستیم".
او ادامه می دهد:"امیدوارم همه زندانی ها ازاد بشوند."
پیوستن به کنوانسیون های جهانی جلوی سرکوب های داخلی را می گیرد
زهرا رهنورد خود را از مدافعان پیوستن به کنوانسیون های بین المللی می داند و می گوید:" پیوستن به همه کنوانسیون های جهانی با حفظ تحفظ مشکلی برای ما ایجاد نمی کند و نیز جلوی زیاده روی های دولت از جمله اقدامات سرکوب گرانه را می گیرد."
در ادامه یکی از فعالان جوان جنبش زنان می گوید" کمپین یک میلیون امضا بر ضد قوانین تبعیض آمیز با ده خواسته قانونی برای رفع تبعیض های حقوقی علیه زنان شروع به کار کرده و یک حرکت مطالبه محور است. سوال این است که ایا جنبش سبز نیز مطالبه محور است و مهم ترین مطالبه اش در حوزه زنان چیست ؟
رهنورد در پاسخ به این سوال می گوید:" رفع تبعیض اولین قدمی است که باید برداشته شود و مهم ترین مطالبه مشترک جنبش سبز و جنبش زنان است
جنبش زنان بر تارک جنبش سبز
رهنورد بخشی دیگر از سخنانش را به جایگاه جنبش زنان و نسبتش با جنبش سبز اختصاص می دهد و می گوید:" اگر چه جنبش زنان جزیی از جنبش سبز است اما بر تارک جنبش سبز می درخشد . در جنبش سبز، زنان در نقش زن، مادر،دختر،همسر ، جوان و پیر شرکت می کنند و حضورشان در جنبش سبز را نشان داده اند."
او در پایان پیشنهاد می کند:" تیمی از زنان به طور مشخص تمام ابعاد آسیب شناسی زن در ان تیم با حضور متخصصان بررسی شود تا جایگاه مناسب با شان مترقی زن تنظیم شود که این برای آینده جنبش سبز ، جنبش زنان و نیز رفع تبیعض و سعادت زنان و مردان کشورمان مفید است."
مصطفی پورمحمدی، رئیس سازمان بازرسی کل کشور با انتقاد از نبود نظارت و ارزیابی کافی بر روند اعطای وامهای کلان و تسهیلات توسط بانکها گفت که بخش مهمی از معوقات بانکها و مشکل باز پرداخت بدهی وام گیرندگان مربوط به شرکتهای دولتی است.
مصطفی پورمحمدی، رئیس سازمان بازرسی کل کشور، گفته است که در دستگاههای دولتی ایران "تخلف از قانون زیاد است" و در بعضی از این دستگاهها هم در تفسیر قانون "شبه بدعت" مشاهده میشود.
پورمحمدی در توضیح منظور خود از "بدعت در تفسیر قانون" گفت بعضی از دستگاههای دولتی برخی قوانین را که به "مصلحت نمیدانند، اجرا نمیکنند و یا اجرای یک قانون را به تأخیر میاندازند.
پورمحمدی گفت که شرکتهای دولتی بزرگترین وام گیرندگان از بانکهای ایران هستند و بزرگی دستگاههای دولتی و دولتی بودن اقتصاد باعث شده است تا "ویژهخواری، رانتخواری، و فسادهای تو در تو و پنهان" روی دهد.
گزارشهای رسمی نشان میدهد که بانکهای ایران حدود ۵۰ هزار میلیارد تومان (۵۰ میلیارد دلار) وام پرداخت کردهاند اما اکنون نمیتوانند آن را وصول کنند.
رئیس سازمان بازرسی کل کشور همچنین به صدور برخی احکام قطعی از سوی مجتمع امور اقتصادی این سازمان برای سوء استفاده کنندگان از تسهیلات بانکی، اشاره کرد
پور محمدی که در یک مصاحبه تلویزیونی سخن میگفت اعلام کرد که اسامی این افراد در وبسایت رسمی این سازمان (خبرگزاری قسط) منتشر شده است.
بنابر گزارشهای رسمی بخشی از وامهایی که از بانکها گرفته شده، در جاهایی به غیر از جایی که برای آن وام در نظر گرفته شده بود، هزینه شده است.
وی همچنین تأکید کرد که بخشی از "آشفتگیهای نظام اقتصادی" ایران و مشکلات بانکها به علت وجود "ابهام و نقایص" در قوانین و سیستم اقتصادی – مالی است که در این زمینه سازمان بازرسی کل کشور و مجلس برای "تنقیح" قوانین در حال همکاریاند.
پورمحمدی که ۳ سال سابقه حضور در کابینه محمود احمدینژاد را در کارنامه خود دارد، از "بزرگ بودن" دستگاههای دولتی در ایران انتقاد کرده و آن را یکی از علل زمینهساز فساد مالی و ادرای دانسته است.
آیت الله مکارم شیرازی تاکید کرد : هیچ کس در هر مقامى باشد، حق ندارد ارزشهای اسلامی را کمرنگ یا بىرنگ سازد.
به گزارش ایلنا ، آیتالله مکارم شیرازی در دیدار علما، امام جمعه و مسئولین شهرستان میانه، ضمن بیان حدیث معروفى از پیغمبر اکرم درباره عوامل پیروزى امت اسلامى و شکست احتمالى آنها اظهار داشت: مردم کشور ما انقلاب کردند و صدها هزار شهید، اسیر و جانباز دادند تا ارزشهاى اسلامى را زنده کنند؛ بنابراین هیچ کس در هر مقامى باشد، حق ندارد این ارزشها را کمرنگ یا بىرنگ سازد.
این مرجع تقلید اضافه کرد: مسئولین مراقب سخنان خود باشند و بدانند خانواده شهدا، نیروى بسیج مخلص، حوزههاى علمیه و تمام وفاداران انقلاب اجازه نخواهند داد مسئلهاى مانند امر به معروف که از مسلمات قرآن مجید است و مخصوصاً مسئله حجاب که از ضروریات اسلام مىباشد و امروز به عنوان رمزى از اسلام در همه جا شناخته مىشود زیر سؤال برود.
وی تصریح کردند: اگر بىتدبیرىها از حد بگذرد مردم شهیدپرور با زبان دیگرى سخن خواهند گفت.
آیت الله مکارم شیرازی خاطرنشان کرد: مسئولین احترام خود را حفظ نمایند و اجازه دهند هر نهادى به وظیفه خود عمل کند، همچنین قانونگذاران عزیز قوانین شفاف و حسابشده بر وفق ارزشهاى اسلامى تنظیم کنند.
این مرجع تقلید ادامه داد: قوهقضاییه به مقابله با جرائم برخیزد و مجریان محترم به وظیفه اصلى خود که اجراى قوانین است بپردازند و از قلمرو خود خارج نشوند تا همانگونه که رهبر انقلاب فرمودند ملت مسلمان و انقلابى ما آسوده خاطر با اتحاد و انسجام وضع داخلى به مقابله با تهدیدات خارجى بپردازد.
نزدیک به دوازده ماه از بازداشت غیر قانونی مجید دری، دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه علامه طباطبایی و از اعضای شورای دفاع از حق تحصیل می گذرد .بدون آنکه رویه های قانونی درباره او رعایت شده باشد .
به گزارش کلمه، این دانشجوی دربند که هم اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می برد به شش سال حبس قطعی محکوم شده است. حبسی که قرار است مجید پنج سال از آن ر ا در تبعد بگذراند . تبعید در زندان ایذه .در اینجا روایتی کوتاه از بازداشت غیر قانونی این دانشجو را بررسی می کنیم :
این دانشجوی دربند در سال ۸۶ و در اعتراض به سوء مدیریت و فضای امنیتی دانشگاه علامه ابتدا چندین ترم از تحصیل تعلیق و سپس نیز از ادامه تحصیل محروم شد.
وی در سال ۸۷ و با همراهی سایر دانشجویان محروم ازتحصیل که به دانشجویان ستاره دار معروف شده اند . شورای دفاع از حق تحصیل را تشکیل دادند .
شورایی که با هدف بازپس گیری بدیهی ترین حق این دانشجویان یعنی حق تحصیل شکل گرفت .دانشجویانی که که به خاطر عقیده شان ٬ از حق تحصیل محروم شده بودند. اعضای این شورا در دوران فعالیت شان مدام بر عدم وابستگی خود به گروه ها ، دسته ها و یا احزاب داخلی و خارجی تاکید می کردند.
در جریان مناظره کاندیداهای ریاست جمهوری و پس ازآنکه رئیس جمهوری وقت، محمود احمدی نژاد وجود دانشجویان ستاره دار را انکار کرد و گفت که چنین دانشجویانی وجود خارجی ندارند، مجید دری نیز به همراه سایر اعضای شورا در تجمع های اعتراض آمیزی که به منظور آگاهی افکار عمومی برگزار شد شرکت کرد تا نشان دهد که این دانشجویان وجود خارجی دارند . دانشجویانی که بیهوده از حق تحصیل محروم شده اند .
این تجمع های اعتراضی در روزهای قبل از برگزاری انتخابات در مقابل وزارت علوم و صدا و سیما برگزار شد .
مجید دری اما پس از شرکت در این تجمع ها در روز ۲۲ خرداد ماه به محل کار خود درشهر بوشهر بازگشت . وی چند روزی بیشتر در بوشهر نماند تا اینکه سر انجام در روز ۱۸ تیر ماه ۸۸ ٬در حالی که در منزل خواهر خود درشهر قزوین به سر می برد دستگیر شد .
این دانشجوی در بند پس از آن و به مدت ۶۴ روز در بندامنیتی وزارت اطلاعات ( ۲۰۹ ) به سر برد و پس از آن و با تمدید قرار بازداشت موقت٬به بند عمومی زندان اوین منتقل شد.
دادگاه بدوی رسیدگی به اتهامات وی در حالی در سوم آذر ماه سال ۸۸ برگزار شد که این دانشجو با اتهام هایی از جمله محاربه ،اقدام علیه امنیت ملی و بر هم زدن نظم عمومی به یازده سال زندان محکوم شد .که این حکم در دادگاه تجدید نظر به شش سال حبس کاهش پیدا کرد . اما حکم تبعید وی به زندان ایذه همچنان باقی مانده است .
وی در طول ۱۱ ماه بازداشت خود نامه ها و درخواست ها ی متعددی را برای مراجع قضایی از طریق خانواده خود ارسال کرده است اما تاکنون پاسخی از طرف مسولان به آنها داده نشده است . این دانشجوی در بند همچنین بارها درخواست دیدار با دادستان تهران را مطرح کرده است که البته این تقاضا نیز تاکنون بی پاسخ مانده است .
با نزدیک شدن به ۱۸ تیر ۸۹ و پایان یافتن یکسال محکومیت مجید دری هر روز نگرانی خانواده و خود او نیز افزایش می یابد چرا که او باید در صورت عدم لغو حکم تبعیدش به زندان ایذه منتقل شود . تبعیدی که برای یک دانشجو بسیار عجیب به نظر می رسد .
خانواده مجید دری خواستار رسیدگی و تجدید نظر در این حکم هستند و از دادستان تهران می خواهند که تقاضای ملاقات با مجید در زندان اوین را بپذیرند .
گروه اقتصادی کلمه – کمال الدین صبا: ضمایم قرارداد انتقال گاز به پاکستان برای ۲۵ سال و برای تأمین حدود ۲۰ درصد از مصرف انرژی گاز این کشور در حدود دو هفتة پیش نهایی گردید. پس از چند روز اما و اگرهای فراوان و
نامحرم دانستن مردم توسط وزیر نفت و سپس
مهر تأیید ۱۲۹ نفر در کسوت نمایندة مجلس، این قرارداد
مشمول تحریم ها گردید. علی رغم خبر کناره گیری پاکستان از این قرارداد روز گذشته اوجی، مدیرعامل شرکت ملی گاز، بار دیگر رقم فروش این حجم عظیم از سرمایة کشور را جزء اسرار و محرمانه دانست! این در حالی است که کلیات مالی این قرارداد شامل قیمت احداث خط لوله و قیمت توافق شدة گاز صادراتی توسط تعداد بسیار زیادی از خبرگزاری های معتبر دنیا اعلام شده. با این اوصاف احتمالا کشور در حال حراجی است که توسط دولت حاکم، افتخاری بر کارنامه اش قلمداد می گردد!
مروری بر آنچه در این دو هفته گذشت
روز ۲۴ خرداد ماه خبری بر روی اکثر خبرگزاری ها و نشریات قرار گرفت که حاکی از امضا شدن اسناد نهایی قرارداد انتقال ۲۵ سال گاز ایران به پاکستان با قیمت مجهول بود. عدم اعلام جزئیات قرارداد حساسیت زیادی ایجاد کرد. برخلاف هدف اولیه از صدور گاز که مقصد نهایی را کشور هند می دانست، هند از این قرارداد کنار کشیده بود و تنها مصرف کننده، کشور پاکستان ماند. تمامی مذاکره کنندگان مجرب قبلی از جمله دکتر نژادحسینیان که در جریان روند پیشرفت مذاکرات بودند، در طی چند سال اخیر به نحوی کنار گذارده شدند و در نهایت با مطرح شدن نام مشایی در حواشی قرارداد، به ناگاه و با اعلام خبر تحریم ایران، در اوج لاپوشانی خبری، این قرارداد بسیار سنگین که ایران را متعهد به تأمین روزانه ۲۱ میلیون و پانصد هزار متر مکعب گاز طبیعی برای مدت بسیار طولانی ۲۵ سال می کند، نهایی گردید!
چند روز بعد در سی خرداد ماه، با تأیید مواضع مبهم و اظهارات بی ربط وزیر نفت به سوالات سازدار در مجلس در خصوص قرارداد انتقال گاز به پاکستان، ۱۲۹ نمایندة مجلس در مقابل ۵۲ نفر مخالف به نامحرم بودن مردم از مفاد قراردادی صادرات بیست و پنج سالة گاز ایران به پاکستان رأی موافق دادند!
بلافاصله پس از دو روز نخست وزیر پاکستان اعلام کرد که به تحریم های جدید پایبند خواهد بود. صحبتی که حتی اگر عملی نشود، به نوعی منجر به امتیازگیری بیشتر از سیاست های تنش زای ایران خواهد شد.
اما جالب ترین اظهار نظر در روز ششم تیر، اوجی مدیرعامل شرکت ملی گاز قیمت قرارداد را بازهم نگفت و بهای گاز صادراتی را جزء اسرار و محرمانه خواند! تا تمامی شواهد دال بر این حراج بی سابقه بین المللی با فرافکنی به شیوة رئیس دولت تکمیل گردد.
مبلغ قرارداد خط لوله و قیمت فروش گاز چه مقدار است؟
برای آگاه شدن مردم و مسوولین بی اطلاع از موضوع، مبلغ این قرارداد برای تنها احداث خط لوله که از جیب ایران هزینه خواهد شد، معادل ۷٫۵ میلیارد دلار آمریکا میباشد. (۱,۲,۳,۴,۵) پاکستان برای احداث خط لوله در کشور خود ۱٫۶۵ میلیارد دلار هزینه خواهد کرد. قیمت گاز صادراتی در سالهای تحویل (۲۰۱۴ تا ۲۰۳۹ میلادی) بر مبنای تابعی از میانگین قیمت نفت وارداتی ژاپن Jcc می باشد، اما کف و سقف قیمت آن ۲۶۰ تا ۴۸۵ دلار به ازاء هر هزار متر مکعب گاز می باشد. (۶) این در حالیست که میانگین قیمت گاز در اروپا در سال جاری میلادی در حدود ۵۰۰ دلار به ازاء هر هزار متر مکعب گاز می باشد. (۷)
این نکته بسیار حائز اهمیت است که به جز دو سال گذشته که دنیا با بحران اقتصادی گسترده روبرو شد، در طی تمامی سالیان گذشته، قیمت گاز طبیعی همواره روندی صعودی در بازارها داشته است. تنها از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸ قیمت گاز دو برابر شده است.(۸) قیمت فعلی با پشت سر گذاردن بحران اقتصادی تقریباً کف قیمت گاز می باشد. پیش بینی قیمت گاز طبیعی برای سال ۲۰۱۴ میلادی نشان می دهد که قیمت گاز حداقل ۴۰ درصد بالاتر از مقدار فعلی آن، یعنی در حدود ۷۰۰ دلار خواهد بود. (۸)
در بهترین حالت ممکن، در صورتی که از سال ۲۰۱۴ ایران با بالاترین قیمت ذکر شده در قرارداد، یعنی ۴۸۵ دلار به ازاء هر هزار متر مکعب، شروع به فروش گاز خود کند، قیمت فروش گاز در بدو امر حداقل ۴۵ درصد کمتر از قیمت آن در اروپا خواهد بود. حال قیمت جهانی در ۲۵ سال پس از آن چه خواهد بود و چرا دولت حاضر به پذیرفتن این محدودة ننگین قیمت برای فروش گاز شده است، باید قطعاً پاسخگو باشد!
حداقل تخفیف: سالیانه بین ۳ میلیارد دلار در نخستین سال تا بیشتر از ۱۲ میلیارد دلار در آخرین سال!
با توجه به ظرفیت متعهد شده ایران برای انتقال گاز، روزانه ۲۱٫۵ میلیون متر مکعب گاز باید به پاکستان انتقال دهد. با احتساب کف و سقف قیمت گفته شده ۲۶۰ تا ۴۸۵ دلاری برای فروش گاز، کل بهای سالیانه گاز صادر شده ۲ میلیارد دلار در کف قیمت و یا ۳٫۸ میلیارد دلار در سقف قیمت خواهد بود. این در حالیست که قیمت واقعی گاز در اولین سال شروع صادرات گاز حداقل در حدود ۷۰۰ دلار به ازاء هزار متر مکعب گاز بوده و باید ۵٫۵ میلیارد دلار عاید ایران گردد. بنابراین در اولین سال از فروش، بین ۱٫۷ تا ۳٫۵ میلیارد دلار تخفیف داده شده است.
از آنجا که سقف قیمت تعیین شده قرارداد ۴۸۵ دلار است و قیمت گاز در سال ۲۰۱۴ در حدود ۷۰۰ دلار پیش بینی شده است، رقم تخفیفی حتی اگر قیمت گاز در طول ۲۵ سال ثابت بماند، که محال می باشد، حداقل ۴۲٫۵ میلیارد دلار خواهد بود.
البته این رقم خوشبینانه ترین رقم ممکن و امری محال است و مقدار ارزان فروشی صادرات گاز بسیار بیش از این است! در حالی که میانگین رشد قیمت جهانی گاز بیشتر از ۱۰ درصد در سال می باشد (۸)، اگر هر سال حتی ۵ درصد به قیمت گاز اضافه گردد، ارزش گاز در انتهای ۲۵ سال در حدود ۲۳۷۰ دلار به ازاء هر هزار متر مکعب گاز خواهد بود و این یعنی ۱۲ میلیارد دلار تخفیف سالیانه در قیمت!!!
دلیل اینکه دستگاه دولتی از بیان قیمت قرارداد فروش گاز استنکاف می کند، رو شدن اینگونه تاراج دادن سرمایه های مملکت برای ماجراجویی های بین المللی خود می باشد و شرم دارد این قرارداد ننگین را به معرض دید مردم قرار دهد.
اظهارات نژادحسینیان مؤید تحلیل فوق
اظهارات دکتر نژاد حسینیان، معاون اسبق وزیر نفت و رئیس مخلوع هیأت قراردادی، خود موید تحلیل فوق می باشد. به گفتة وی رقم در نظر گرفته شده برای گاز ایران حداقل ۳۲ درصد کمتر از مبلغ صادرات گاز به ترکیه در بیست سال پیش می باشد!
نژاد حسینیان چهرة بین المللی و مطرح ایران در سی سال گذشته بوده است. او سالهای سال در سمت وزیر و معاونت وزیر و نمایندة ایران در سازمان ملل فعالیت داشته است و دانش نفتی و بین المللی او در کنار تخصصش و مسوولیتی که در این امر مهم در این همه سال داشته است، به او اجازه نمی دهد که صرفاً از نقطه نظر سیاسی به موضوع نگاه کند و اظهارات چند روز گذشته وی در مصاحبه با ایسنا و مکاتبة وی در خصوص ابهامات قراردادی با خبرگزاری مهر، نه از سر بازی سیاست، که از سر دلسوزی برای تاراج سرمایه کشور مطرح شده است. وی به دلیل بها دادن به حق ایران در این قرارداد و جلوگیری از ارزان فروشی گاز، هفت ماه پیش از سمت خود به بهانة بازنشستگی برکنار شده است.
معاون سابق امور بین الملل وزیر نفت چند روز پیش سوالات زیر را در مصاحبه با خبرگزاری مهر مطرح کرده است:
۱ - چرا قرارداد در خارج ایران و چرا در سفارت فرانسه در اسلام آباد امضا شده است؟
۲ – اگر این کار به دلیل عدم قبول قوانین ایران توسط پاکستان انجام گرفته؛ با مجوز چه کسی این درخواست مورد قبول ایران قرار گرفته است؟
۳ – چرا شفاف عمل نکرده اند؟
۴ – هر سال صدها قرارداد بین شرکتهای دولتی و غیر دولتی جمهوری اسلامی ایران با شرکت های خارجی امضا می شود. در بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا به حال در چند قرارداد قوانین جمهوری اسلامی حاکم نبوده است؟
۵ – با قبول این شرط توسط مقامات وزارت نفت در آینده شرکتی پیدا می شود که قوانین جمهوری اسلامی ایران را بپذیرد.
۶ – اگر بر تمام قراردادهای ایران با شرکت های خارجی؛ قوانین ایران حاکم نباشد و بر هر کدام از قراردادها؛ قانون یک یا دو کشور خاص حاکم شود چگونه می توان منافع ملی ایران را حفظ نمود؟
۷ – آیا فروش گاز ایران در بازار بین المللی (با این همه مشتری که دارد) آنقدر سخت است که باید تن به این همه خفت داد؟
البته اظهارات آقای نژاد حسینیان از طرف دولت بی پاسخ نمانده است و وزارت نفت و سایت رسمی دولت، او را متهم به دروغگویی و عدم عقلانیت کرده اند و اظهارات وی را جرم قلمداد کرده اند!(۸) این جوابیة دولت با پاسخ مجدد ایشان و استناداتی که داشته اند مواجه شده است. (۹) سخنان دو سال پیش این معاون سابق وزیر نفت نیز در خصوص این ماجرا جای تأمل مجدد دارد. (۱۰)
در این میان نکات فنی بسیاری نیز وجود دارد که بسیار نگران کننده است. اینکه در حال حاضر وقتی میانگین افزایش تولید گاز کشور با افزایش مصرف سالیانه برابری می کند (۱۱) و تا سه سال دیگر به گفتة اوجی مدیرعامل شرکت ملی گاز افزایشی در تولید نخواهیم داشت، چطور دولت می خواهد این حجم گاز را تأمین کند، مهمترین آن است!
مراجع و منابع:
مهندس میرحسین موسوی و دکتر زهرا رهنورد به دیدار سید حسین مرعشی ، سخنگوی حزب کارگزارن و معاون رییس جمهور اصلاحات رفتند.
به گزارش تحول سبز ، دراین دیدار مهندس موسوی ضمن ابراز خرسندی از حضور مرعشی در کنار خانواده خواستار آزادی همه زندانیان سیاسی شد.
سید حسین مرعشی از نزدیکان هاشمی رفسنجانی و از اعضای ستاد انتخاباتی مهندس موسوی است که در حال سپری کردن مدت یک سال محکومیت خود می باشد و چند روزی است در مرخصی بسر می برد.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: تصمیم گرفتن، محدودیت ایجاد کردن و تضییع حقوق دیگران بر مبنای وهمیات و جعلیات با اعتقاد به مبداء و معاد سازگار نیست؛ لذا اعتقاد به معاد باید ترمزی باشد در مقابل تضییع حقوق.
به گزارش ایسنا، حجتالاسلام و المسلمین مجید انصاری طی سخنانی در مراسم ترحیم حاج میرزا احمد عارف به تشریح نقش اعتقاد به معاد در زندگی انسان پرداخت و تصریح کرد: اعتقاد به معاد موضوعی فطری است که در همه مکتبها و ادیان الهی و حتی در میان همه جوامع انسانی از آغاز ـ و شاید بتوان ادعا کرد از ماقبل تاریخ و قبل از تمدن انسانها ـ جلوه و بروز داشته و دارد.
وی افزود: به همین سبب علمای علم کلام یکی از ادله معاد را فطری بودن آن و از ادله فطری بودن آن اعتقاد راسخ در قول و عمل میان همه انسانها از آغاز تا امروز ذکر کردهاند.
دبیر اجرایی مجمع روحانیون مبارز خاطرنشان کرد: حتی کسانی که به حسب ادعا معاد را انکار میکنند نیز ناخواسته تسلیم ندای فطرت خود درباره جاودانگی انسان و معاد هستند. برای مکتبهای الهادی نیز قهرمان زیستن و قهرمان مردن یک اصل است و اهمیت موضوعاتی مانند فداکاری و ماندن نام نیک از آنها نشان میدهد که نتوانستهاند خود را از فطری بودن معاد برهانند.
این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: بحث از معاد به دو جهت حائز اهمیت است؛ اول آنکه سرنوشت آینده ما در این مقوله نهفته است و معاد چشمانداز آینده محتوم زندگی انسان است و دیگر آنکه بحث از معاد تاثیر مستقیمی در کیفیت زندگی این جهانی ما دارد؛ لذا در مورد چگونه زیستن ما اثر دارد.
وی با بیان اینکه " با توجه به پیچیدگی معاد و آگاهی اندک ما از آن، به میزانی که باید و شاید در مورد آن اهتمام نداشتهایم" خاطرنشان کرد: آگاهی عمومی از ارتباطات دنیا و آخرت با یکدیگر و تاثیر رفتارهای امروز ما در آن جهان مورد غفلت عملی قرار گرفته است. با استنتاج از آیات و روایات درمییابیم که آخرت چیزی جز انعکاس رفتار این جهانی ما نیست و صحنه عظیم آخرت نمایش دو طرف سکه وجود انسان است.
وی با اشاره به دیدگاه امام خمینی(ره) درباره نامه اعمال انسان اظهار کرد: امام بزرگوار ما میگوید این کتاب صحیفه جان انسانی ماست که در این جهان به صورت بالقوه همه ما ظرفیت خداگونه بودن را داشتهایم و این کتاب گشوده میشود تا مشخص شود که چه میزان از این ظرفیت را به صورت بالفعل در آوردهایم.
انصاری در بخش دیگری از سخنان خود گفت: متاسفانه مجالس ما کمتر حاوی آموزههای مربوط به معاد است. واقعا اگر کسی معتقد باشد که کلید همه بدیها دروغ است باز هم میتوان در جامعه دروغ شنید؟
وی با اشاره به حدیثی از پیامبر اکرم(ص) درباره مطرودترین مردم نزد خدا افزود: پیامبر(ص) میفرمایند مطرودترین مردم نزد خدا کسانی هستند که برای سخنچینی و ایجاد تفرقه در جامعه تلاش میکنند و به دنبال این هستند که برای انسانهای بیگناه پاپوش درست کرده و پروندهسازی کنند.
عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز ادامه داد: در روایتی دیگر میفرماید اگر کسی ذرهبین به دست بگیرد تا عیوبی از مردم پیدا کند و با استفاده از آن آبروی افراد را ببرد و اصطلاحا حال آنها را بگیرد، خداوند او را از ولایت خود اخراج کرده و به ولایت شیطان احاله میکند و این در حالی است که شیطان هم او را نمیپذیرد.
این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به روایتی دیگر گفت: بیشترین ندامت متعلق به کسی است که آخرت خود را به دنیای دیگران فروخته است؛ یعنی برای خوش آمد این و آن، زبان و قلم به ظلم چرخانده، حکم به ظلم داده و در واقع به خود ظلم کرده است؛ زیرا چنین اموری در آخرت غیر قابل جبران است.
وی در ادامه به قرائت حدیثی از امام سجاد(ع) مبنی بر لزوم محاسبه روزانه اعمال توسط مسلمانان پرداخت و خاطرنشان کرد: ما از ساحت ائمه اطهار پوزش میطلبیم که اینگونه نیستیم؛ اگر هر شب یا هر روز میزان اعمال را میگشودیم و خود را در محکمه وجدان محاکمه میکردیم مگر میشد در حوزه فردی یا سیاسی و اجتماعی خلاف فرمایشات ائمه(ع) را انجام دهیم.
وی با بیان اینکه " آنچه گفتم موعظه نفس بود" ابراز عقیده کرد: ولی نمیتوانم تاسف خود را از اینکه امروز آثار اعتقاد عملی به معاد را در زندگی سیاسی و اجتماعی نمیبینیم، ابراز نکنم. اگر اعتقاد به معاد وجود داشت، مگر میشد عدهای دروغهای بزرگ را برای بیرون راندن عدهای دیگر از صحنه جعل کنند و مگر میشود آنچه در عرصه برخی رسانهها میگذرد را با معیار اعتقاد به معاد سنجید؟
انصاری در بخش پایانی سخنان خود نیز مرحوم حاج میرزا احمد عارف را پیرغلام اهل بیت(ع) و خدمتگزار به انقلاب دانست و افزود: منزل مرحوم عارف پیش از انقلاب و در روزگاری که هنوز غنایم انقلاب به دست نیامده بود تا همه مدعی آن باشند محل حضور روحانیون انقلابی، بحثهای انقلابی و سخنان امام(ره) بود. من درگذشت ایشان را حضور دکتر محمدرضا عارف که در یکی از مقاطع حساس و پرافتخار تاریخ انقلاب اسلامی سمت معاونت اولی رییس جمهور بزرگوار کشور را عهدهدار بودند و در عرصه علم و فناوری نیز حضور دارند، تسلیت میگویم.
در پی درج یادداشتی ازآقای سید مرتضی هاشمی مدنی، نویسنده محترم وبلاگ کلمه و تحریف و دگرگونی و واژگونه کردن آن توسط روزنامه کیهان ایشان جوابیه ای را در وبلاگ خود منتشر کرده اند که در زیر می آید:
مسئول محترم سایت خبری کلمه
سلام علیکم
در تاریخ جمعه چهارم تیرماه ۱۳۸۹ یادداشتی با عنوان "تراکم قهرمان و تکثر دنکیشوت" از وبلاگ شخصیام در سایت خبری شما منعکس شده بود. اما نحوهی نشر این یادداشت وبلاگی باعث سوء تفاهمهایی شده است که در زیر اشاره میشود. ابتدا میخواهم اعتراضم به نحوهی بازنشر این یادداشت را اعلام کنم:
اول: یادداشت مذکور متشکل از سه قسمت است. شما قسمت دوم را بدون اشاره به قسمت اول و سوم منتشر کردید که موجب بدفهمی و سوء تعبیر میشود. مثلاً در ابتدای یادداشت این سوال مطرح شده که "چرا مسخ شدیم؟" درک معنای این سوال بدون مطالعهی قسمت اول یادداشت اصولاً ناممکن است و منجر به برداشتهای اشتباه خواهد شد
دوم: برای بازنشر این یادداشت وبلاگی، به هیچ وجه و به هیچ طریقی از من اجازه گرفته نشده است. گرچه بازنشر یادداشتهایم با ذکر مأخذ مجاز است.
سوم: همانطور که میدانید نام وبلاگ بنده هم "کلمه" است. این وبلاگ را مدتها پیش از تاسیس سایت خبری شما، درست کردم و این همنامی کاملاً تصادفی است. اشتباه شما در ذکر منبع این بود که در ذیل متن بازنشر شدهی یادداشت مذکور نوشته بودید "منبع: کلمه" و منظور از "کلمه" وبلاگ بنده بود، اما نه لینکی به وبلاگ بنده داده بودید و نه نام کامل آن را ذکر فرمودید؛ "کلمه: روزنوشتهای سید مرتضی هاشمی مدنی"!
جداً امیدوارم که این نحو بیان منبع از سر اشتباه باشد و نه نوعی شیطنت! امیدوارم گردانندگان سایت خبری شما نخواسته باشند که این یادداشت را یک "یادداشت تولیدی" از "سایت خبری کلمه" جا بزنند.
بنابر این اشتباه سایت خبری شما، روزنامهی کیهان در خبری با عنوان "موسوی: میرزاکوچک خان اگر عقل داشت با انگلیس و رضاخان نمی جنگید! (خبر ویژه)" به نقد یادداشت من (البته به شیوهی مرسوم کیهانیان) پرداخته است. همینطور این "خبر ویژه" را سایتهایی مثل سایت "الف"، "خبرگزاری افق" و "مرکز اسناد انقلاب اسلامی" (هر کدام به شیوهی خود) بازنشر داده اند.
در نامهای جداگانه به تحریف آشکار یادداشت مذکور در روزنامهی کیهان، اعتراض خواهم کرد، اما از شما میخواهم که توجه بفرمایید که؛
اولاً این یادداشت برای نشر در یک وبلاگ شخصی نوشته شده و نه برای یک نشریه و خبرگزاری سیاسی. ثانیاً میبایست سه قسمت یادداشت را با هم منتشر میکردید تا از بدفهمی جلوگیری شود. ثالثاً حتی اگر مایل به اجازه گرفتن از صاحب یادداشت نبودید، می بایست منبع را با دقت ذکر میکردید.
در نهایت خواهش میکنم بنابر اصول مصرح در قانون و اصل اخلاقی صداقت، این نامه را در همان صفحهی اول سایت خبری کلمه منتشر کنید و بابت اشتباه در ذکر منبع یادداشت مذکور توضیح دهید.
متشکرم
سید مرتضی هاشمی مدنی
نویسنده وبلاگ کلمه
۶ تیر ۱۳۸۹
مدیر مسئول محترم روزنامهی کیهان
سلام علیکم
در تاریخ ۶ تیر ماه ۱۳۸۹ در صفحهی دوم روزنامهی شما به یادداشتی از بنده اشاره شده بود. لازم میدانم جهت تنویر افکار عمومی نکاتی را تذکر بدهم.
یادداشت "تراکم قهرمان و تکثر دنکیشوت" به قلم من و در وبلاگ شخصیام منتشر شده بود. این یادداشت قسمت دوم از یک متن سه قسمتی بود که در وبلاگ من به آدرس hashemimadani.net قابل دسترسی است. "سایت خبری کلمه" بدون اطلاع اینجانب این یادداشت را بازنشر داده است. از قضا نام وبلاگ من هم "کلمه" است و مسئولین "سایت خبری کلمه" نیز در انتهای یادداشت مذکور به منبع اینگونه اشاره کرده بودند؛ "منبع: کلمه"!
این نحو ارجاع به وبلاگ شخصی موجب این سوء تفاهم شده بود که بنده همکاریای با "سایت خبری کلمه" دارم. که این مسأله را به کلی تکذیب میکنم و در نامهای جداگانه مراتب اعتراضم را به مسئولین محترم سایت خبری مذکور اعلام کردهام.
تا اینجای کار تنها اشتباه (یا شیطنت در زیر میآورم) "سایت خبری کلمه" منجر به این سوء تفاهم شده بود. اما وقتی تفسیر شما از یادداشتم را دیدم، حقیقتاً از عمق بدفهمی شوکه شدم. موارد بدفهمی را در زیر میآورم::
اول: این یادداشت با نام من در سایت مذکور بازنشر داده شده. درست است که سایت مذکور منسوب به آقای مهندس میرحسین موسوی است، اما تعجب میکنم که چرا از ایشان به عنوان نگارندهی یادداشت نام بردهاید؟
دوم: تیتر خبر روزنامهی شما این بوده است: "میرزا کوچک خان اگر عقل داشت با انگلیس و رضاخان نمیجنگید!" کجای متن چنین چیزی گفته شده؟ در یادداشت مذکور به صراحت نوشته بودم: "این عمل [بسیاری از قیامهای نخبگان در تاریخ ایران] عقلانی است؟ جواب من مثبت است. این عمل برای آنها کاملاً عقلانی است." از کجای این یادداشت و با کدام قرائتی میشود برداشت کرد که بنده ضد این را گفتهام؟
سوم: نوشتهاید که این نوعی "اهانت به مبارزات تاریخ ملت ایران" است. که البته باز در همان یادداشت نوشته بودم:
"با به کار بردن استعارهی "دنکیشوت"، قصد توهین به این نخبگان جوانمرد و بیتاب اخلاق را ندارم. برعکس اگر قرار بر توهین باشد، این توهین به جامعهای برمیگردد که ظرفیت تحمل قیام اخلاقی را ندارد. دنکیشوت نماد انسانی است که در دنیای اشتباهی قدم گذاشته و قواعد این دنیای اشتباهی را نمیپذیرد یا درک نمیکند."
شاید شما به کار بردن اصطلاح "دنکیشوت" را به-جا ندانید و به آن نقد داشته باشید (و حتی شاید این نقد وارد هم باشد) اما این نحو وارونه نشان دادن هدف یادداشت، خلاف اخلاق است. در ادامهی "خبر ویژه"ی خود هم به سبک مرسوم خود به طرح مطالب و اتهاماتی به سیاستمداران منتقد پرداختهاید که به یادداشت بنده مربوط نمیشود. در نهایت لازم میدانم به سه نکته اشاره کنم:
اول: بنده هیچ نوع همکاریای با سایت محترم خبری کلمه ندارم و این یادداشت بدون اجازه و اطلاع من منتشر شده است (گرچه بازنشر یادداشت وبلاگیام با ذکر منبع مجاز است).
دوم: همنامی وبلاگ من و سایت خبری مذکور کاملاً تصادفی است و نشانهاش اینکه وبلاگ شخصی من، مدتها پیش از تاسیس سایت مذکور آغاز به کار کرده بود.
سوم: از تصمیم شما برای چاپ این نامه در روزنامهی کیهان استقبال میکنم اما جداً درخواست میکنم که اگر تمام نامه را منتشر نکردید، برداشت و تفسیر خود از مطالب این نامه را هم در روزنامه درج نفرمایید.
متشکرم
سید مرتضی هاشمی مدنی
نویسندهی وبلاگ کلمه
۶ تیر ۱۳۸۹
توضیحات کلمه:
۱- ضمن تشکر از نظر نویسنده به اطلاع می رساند آنگونه که در وبلاگ خود نوشته اید، تاکنون نامه نویسنده وبلاگ" کلمه" به دست مسولان سایت کلمه نرسیده است اما از درج آن در وبلاگ نیز استقبال می کند.
۲- استفاده از مطالب وبلاگها با ذکر نام و محل درج مطلب نیاز به کسب اجازه از افراد ندارد. این مساله در سایت کلمه نیز رعایت شده است. در منبع گذاری این نوشته عینا شبیه نوشته های وبلاگی دیگر عمل شده است یعنی نام نویسنده همراه با نام وبلاگ، اما در این مورد خاص چون نام وبلاگ با سایت مشابهت اسمی داشته باعث سوءتفاهم شده است و کلمه هم نیازی به جازدن مطلب به نام خود نداشت. قاعدتا اگر منبع خود سایت کلمه بود نباید در انتها ذکر منبع می شد. اما با شما موافقیم که بهتر بود با توجه به مشابهت دقت بیشتری می شد. با این حال سایت کلمه از سوءتفاهم پیش آمده، عذرخواهی می کند.
۳- در وبلاگ اثری از اینکه این یک مطلب سه گانه باشد نیافتیم البته خود این مطلب به نظر کلمه می تواند حاوی معنای مستقل و قابل فهم و ارزشمند باشد. اینکه ستون نویس کیهان به طور مثال به راحتی "عقلانی بودن یک جنبش " را از متن برعکس می کند ارتباطی به سوء فهم ندارد. و بعید می دانیم روزنامه ای که یک مطلب را این گونه واروونه می کند و حتی به نقل از شخص دیگری! آن را به خورد مخاطبان خود می دهد مشکلش سوء برداشت از متن باشد. کلمه از مخاطبان محترم دعوت می کند متن فاخرآقای هاشمی مدنی
+ را با آنچه در کیهان
+ آمده است مقایسه کنند.
***
۴: کلمه این تحریف رسوا را رصد کرده بود اما با توجه به اینکه این رسانه که متاسقانه از بیت المال مسلمین ارتزاق می کند تا کلام حرام را اشاعه دهد بارها حتی کامنت های مخاطبان کلمه را به عنوان مواضع موسوی!! منتشر کرده است. تصور کنید هر بار کلمه بخواهد در برابر این گونه قلب آشکار و بی پروای حقایق از سوی رسانه های مخالف مردم موضع بگیرد چه اتفاقی می افتد؟
۵: کلمه بدون توجه به طعنه های "طعنه زنان عیب جو" در رسانه های مدعی اصول، به فعالیت خود در راستای نقد مشفقانه واطلاع رسانی صادقانه ادامه می دهد و تنها آنها را از دشمنی با خدا به سبب دروغگویی انذار می دهد.
۶ : تنها دغدغه ای که باقی می ماند وظیفه ی سنگین یاران سبز در رساندن پیام راستین به مخاطبانی از جنس مخاطبان محترم روزنامه کیهان است. چرا که آگاهی بخشی و خیر خواهی رسم سبزهاست. چه برای موافقان و چه مخالفان.
دخترخردسال علی عرب مازار شش ماه است که پدر خود را ندیده است. او دلتنگی هایش را با پدر اینگونه نجوا کرده است:
بابا جون سلام
چند روز پیش روز پدر بود…
تلویزیون داشت می گفت حضرت علی(ع) بچه ها را دوست می داشت.با مردم مهربان بود . بچه ها رو اذیت نمی کرد. به بچه هایی که بابا نداشتن سر میزد .نمی گذاشت ناراحت بشن. نمی گذاشت به مردم ظلم بشود.
کاشکی الآن حضرت علی(ع) بود. به او می گفتم بابای من بهترین بابای دنیاست. به او می گفتم آقای دادستان فقط به مامان ملاقات حضوری می ده نمی ذاره بابام رو بغل کنم. به او می گفتم بابای من چه گناهی کرده که هر جا می رم نمی ذارن بابامو ببینم.
اگر الآن حضرت علی بود نمی ذاشت به من و بچه های مثل من ظلم بشه کاش الآن حضرت علی (ع) بود آنوقت بابام پیشم بود.
بهش می گفتم تو چقدر خوبی
تو بی گناهی
کاشی…..
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر