عشقت به دل آتش کشد هر دم که یادت میکنم
دورت بگردم نازنین هر دم طوافت میکنم
خواهم پرستیدن تورا بعد از خدا ای مهربان
بر زیر لب نامت برم قصد عبادت میکنم
هجران تو سنگین غمی بر دوش این آشفته شد
گاهی به دل یا با خدا از غم شکایت میکنم
در زندگی جز وصل تو در سر ندارم آرزو
گاهی برای دل ز وصل تو حکایت میکنم
عاشق ترین عاشق منم معشوق رویایی بیا
گر که بیایی مهربان جان را فدایت میکنم
غزل کاردار
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر