۱۳۸۹ تیر ۸, سه‌شنبه

صدای خس وخاشاک را بشنوید: خودنویس 9 تیرماه 89




Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



خبری که نمیتوان به این سادگیها تاییدش کرد: شهرام امیری دانشمند هستهای ایران از چنگ ربایندگان آمریکایی خود گریخته است
بی بی سی -مردی که ادعا می‌کند شهرام امیری دانشمند هسته‌ای ایران است می‌گوید از چنگ عوامل آمریکایی که وی را ربوده بودند گریخته است. در یک ویدیو که از تلویزیون دولتی ایران پخش شد وی ادعا می‌کند در ایالت ویرجینیای آمریکا از چنگ آمریکایی‌ها گریخته و درحال حاضر فراری است. آقای امیری یک سال پیش درهنگام انجام مراسم حج درعربستان سعودی ناپدید شد. سه هفته قبل دو ویدیو از وی منتشر شدکه یکی ادعا داشت وی را ربوده‌اند و دیگری ادعا داشت وی آزادانه در آریزونا زندگی می‌کند. وزارت خارجه آمریکا ربودن امیری را تکذیب کرده است ولی شبکه ای بی سی آمریکا گزارش داد امیری به آمریکا گریخته و اطلاعاتی درباره برنامه هسته‌ای ایران را دراختیار سازمان سیا قرارداده است.
در ویدیوی جدید مردی که ادعا می‌کند شهرام امیری است خود را تبعه جمهوری اسلامی ایران خوانده و ادعا می‌کند از چنگ آمریکایی‌ها گریخته است و می‌گوید درجای امنی قرار دارد ولی ممکن است هرلحظه دستگیر شود.

 


نظریه توطئه در سیاستهای راهبردی اصلاح طلبان نظام حکومتی ایران - در پاسخ به سخنرانی آقای مهاجرانی در جلسه آسیب شناسی جنبش سبز (۱)

– نظریه توطئه، خاستگاه و جایگاه آن در اهداف راهبردی

 از نظرگاه حقوق بین الملل، سیاستگذاران هر کشوری براساس اهداف اقتصادی و سیاسی مشخصی طرح‌ها و مواضع اجرایی خود را پیش می‌برند؛ این اهداف گاه به طور علنی از طرف حکومت ها بیان نمی‌شود اما از طرف مفسران سیاسی به صورت فرضیه مطرح می‌گردد. (۲)

 طبق تفسیرهای سیاسی مختلف، اهداف کشورها در مناطق مهم جهان، ممکن است در تضاد با منافع کشورهای دیگر باشد و نیز به طور هم زمان در راستای منافع و یا خواسته های ملت های دیگر قرار بگیرد.

چنان چه بسیاری از تحرکات آمریکا در منطقه خاورمیانه در حمایت از دیکتاتوری‌های مستقر در این مناطق به ضرر مردم منطقه بوده است، اما گاه هوشیاری سیاسی مردم یک کشور موجب شده تا از موقعیت های پیش آمده در یک شرایط بین المللی خاص، به نفع آنها استفاده شود و نمونه های آن نیز بسیار است.

نظریه توطئه که گاه "توهم توطئه" نیز به آن اطلاق می شود نظریه ای است که تمام وقایع داخلی و خارجی را در عرصه سیاست و اقتصاد، ناشی از دسیسه چینی های پشت پرده ای می داند که قدرت های بزرگ بر علیه ملت ها به کار می برند.

طبق این نظریه هر سیاستی که برخی قدرت های بزرگ پیاده می کنند، بی هیچ تردیدی و حتا بدون در نظر گرفتن تاثیر قدرت های دیگر،  و حتا بدون نیاز به تفسیر و تحلیل، به ضرر همه ملت‌های دیگر و از جمله ملت ایران خواهد بود.

بعد از کودتای ۲۸ مرداد و نیز پس از انقلاب سال ۵۷ و استقرار جمهوری اسلامی در ایران، رد این تئوری بر تمام تفسیرها و تحلیل های سیاسی مردم و حتا کارشناسان و سیاستمداران مشاهده می شود؛ تا جایی که پس از انقلاب سال ۵۷ انگلوفوبیا یا انگلیسی‌هراسی و ترس از نبوغ سیاستمداران انگلیسی جای خود را به آمریکا هراسی و گاه روسیه هراسی داده است و حتا نقش اقتصادی و سیاسی عظیم چین هم نادیده گرفته می‌شود.

به طور کلی از دو دیدگاه حکومتی و مردمی ممکن است تفسیرهای متفاوتی برای اثبات دسیسه چینی آمریکایی ها در ایران ارایه شود.

الف -  گروهی از مردم استقرار و ادامه دیکتاتوری در ایران را نتیجه خواسته پنهانی و کمک‌های مختلف کشورهای غربی و از جمله آمریکا می دانند که با حفظ این نظام توانسته است به اهداف اقتصادی خود در زمینه نفت و گاز و فروش تسلیحات نظامی به کشورهای منطقه و اهداف سیاسی دراز مدت خود برسد.

ب- حکومت جمهوری اسلامی نیز در تمام موضع گیری های سیاسی خود از دسیسه‌های این کشورها در براندازی نظام سیاسی کشور صحبت می‌کند و حتا مبنای تمام سیاست‌های داخلی و خارجی را براساس همین تئوری قرار می‌دهد و تمام بحران‌های نظام را نتیجه دسیسه چینی دشمن خارجی می‌داند.

هرچند از منظر سیاسی این نوع از تحلیل‌ها به علت کلی بودن، مبنای دقیقی ندارد و بر دلایل و مدارک محکمی استوار نیست،  اما گسترش قدرت نظامی و اقتصادی آمریکا در منطقه خاورمیانه و برخی کودتاهای دو قرن اخیر در مناطق مختلف جهان که اسناد معتبری آنها را به سازمان اطلاعاتی آمریکا نسبت می‌دهد، این بدبینی سیاسی را تبدیل به فرضیه ای قابل طرح کرده است.

با پایان جنگ سرد انتظار می‌رفت این تئوری که خاستگاه آن در حرکت های مارکسیستی بوده است، کم رنگ تر شود، اما دیدیم که ملت ها یکباره با شرایط جنگ سرد جدید مواجه شدند که "فرا جنگ سرد" نام گرفت و خصوصیات و اوضاع جدیدی را بر روابط بین الملل تحمیل کرد و به تبع آن نظریه توطئه این بار هم هر چه پررنگ تر و در شکل توهم آمیزی گسترش یافت.

در حال حاضر طبق این نظریه، تمامیت خواهی آمریکا، دلیل تمام حرکت‌های داخلی مردم دنیا، دلیل تمام کمک‌های بشردوستانه سازمان های جهانی، علت حمایت مردم از نظام های دموکراسی، علت تمام انقلابات و شورش‌ها و نارضایتی‌های مردم دنیا قلمداد می‌شود.

تمامیت خواهی این قدرت جهانی می تواند مبنای این پرسش عجیب هم قرار بگیرد که آیا صلاح است که یک ملت، نظام سیاسی دموکراتیک، حزبی و مبتنی بر آرای مردم داشته باشد یا نه؟

 طبق این نظریه  اگر نهاد ریاست مطلقه مبتنی بر فرد (رهبری) از قانون اساسی یک کشور حذف شود بدون هیچ تردیدی منافع آمریکا را تامین خواهد کرد و تامین منافع آمریکا بدون هیچ تردیدی موجب نفوذ یا حتی جایگزین شدن قدرت آمریکا در آن کشور خواهد شد و این نفوذ آن کشور را به یک کشور وابسته به آمریکا تبدیل خواهد کرد.

از این دیدگاه تئوری توطئه از سویه ی دیگری نگریسته می‌شود و آن تلاش برای جلوگیری از مسلط شدن آمریکا بر ایران با حفظ نظام غیر حزبی و مبتنی بر قدرت مطلقه فردی در کشور است، این موضوع مطرح می شود که جنبش سبز مردم ایران به سمتی که چنین اتفاقی را میسر می کند منحرف نشود.

 این نظریه از طرف بعضی از اصلاح طلبان نظام حکومتی ایران از جمله عطاالله مهاجرانی، نویسنده وسیاست‌مدار ایرانی به عنوان «آسیب شناسی جنبش سبز مردم ایران» طرح گردیده است.(۳)

در نظرگاه این گروه حرکت اعتراضی مردم ایران تا جایی که مربوط به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری بوده، قابل طرح است و بیش از آن می تواند موجب تزلزل نظام حکومتی حاکم شود که منجر به حضور آمریکا در ایران خواهد شد؛

با توجه به این که نمونه‌هایی چون عراق و افغانستان تحت تسلط آمریکا در منطقه نمونه‌های خوبی برای پرهیز از سرنوشت مشترک است. ( هرچند این امر نیز ناگفته می‌ماند که تسلط بر این کشورها با حمله نظامی آمریکا و پس از اجرای سیاست‌های ضعیف بین المللی رهبران دیکتاتور این کشورها صورت پذیرفته و نه با تغییر نظام سیاسی آنها از طریق مردم) 

این گروه برای مقابله با بحران سیاسی موجود در ایران، راه حل پیشنهادی خود را برمبنای حفظ نظام فعلی با تغییرات اندک در اختیارات مطلقه نهاد رهبری ارایه می‌دهند. (۴)

- نظریه توطئه در مقابل تحلیل های واقع بینانه از اهداف راهبردی

از منظر دیگری می توان گفت که نظریه "خطر دشمن خارجی" که به عنوان یک باور کلی و عمومی پذیرفته شده، در بیشتر مواقع از طرف آن دسته از گروه‌های سیاسی استفاده می شود که طرح‌های راهبردی آنها برای خروج از بحران های سیاسی، واقع بینانه، کارشناسانه و عملی نیست و نظریه خطر دشمن خارجی بیشتراز آن که یک دلیل قانع کننده برای ارایه طرح های آنها باشد، جنبه توجیه آن را پیدا می‌کند.

به عنوان نمونه می توان از همین نوع استفاده از نظریه خطر دشمن خارجی، از طرف برخی از نیروهای فکری اصلاح طلب در حکومت ایران نام برد که برای خروج از بحران سیاسی کنونی در ایران، طرح راهبردی خود را بر مبنای تغییر جزئی در حقوق اساسی با حفظ مطالبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مردم در محدوده قانون اساسی فعلی ارایه داده‌اند.

چنان چه می‌بینیم در عمل و با درنظر گرفتن موازنه قدرت درداخل نظام حقوقی و سیاسی فعلی در ایران، تحقق اهداف راهبردی این گروه یعنی اصلاح جزیی قانون اساسی، بدون تغییرات بنیادین در نهادهای سیاسی حاکم غیر عملی به نظر می‌رسد در حالی که ایجاد تغییر بنیادین از اهداف این گروه محسوب نمی‌شود.

به عنوان مثال محدود کردن مدت حکومت رهبری در نظام کنونی ایران از طرف عطاء اله مهاجرانی به عنوان نمونه ای برای تغییر و اصلاح قانون اساسی طرح شد؛ و این در حالی است که برای هرگونه تغییر جزیی در حدود اختیارات رهبری که طبق اصل 110 قانون اساسی قدرت مطلقه سیاسی، نظامی، قضایی و اقتصادی را در اختیار خود دارد، نیازمند تغییرات بنیادین در نظام و تشکیلات چندین نهاد مهم حکومتی دیگر یعنی خبرگان رهبری و شورای نگهبان خواهیم بود و اجرایی شدن این امر، نیازمند انقلاب بزرگی در عرصه سیاسی و حقوق اساسی کشور است؛ چرا که:

مجلس خبرگان رهبری مجلسی متشکل از  فقهای مذهبی است که بر اساس اصل ۱۰۷ قانون اساسی و اصل ۱۱۱ قانون اساسی تعیین و نظارت بر کار رهبری را برعهده دارد.

انتخاب نمایندگان مجلس خبرگان با «مرجع تشخیص واجدان شرایط» است. بر اساس تبصره یکم ماده سوم قانون انتخابات مجلس خبرگان، اعضای مرجع تشخیص را فقهای شورای نگهبان تعیین می‌کنند.

شورای نگهبان از نهادهای نظارتی نظام جمهوری اسلامی ایران است که از دوازده عضو تشکیل شده‌است. شش عضو از این دوازده تن فقهایی هستند که با حکم رهبر عزل و نصب می‌شوند و شش عضو دیگر حقوقدانانی هستند که با معرفی رییس قوه قضاییه انتخاب می‌شوند. رییس قوه قضاییه هم خود توسط رهبر انتخاب می‌شود!

 بنابر این کل شورای نگهبان تشکیل شده از افرادی است که زیر نظر مقام رهبری انتخاب شده اند و به راحتی هم قابل عزل هستند.

شورای نگهبانی که یک یک اعضای آن را فرد سرپرست مطلقه کشور بلاواسطه و با واسطه از طریق نماینده قانونی خود در قوه قضاییه تعیین می‌کند، اعضای مجلس خبرگان را انتخاب می‌کند که این مجلس در عین حال قرار است ناظر اعمال رهبر باشد!

این نهاد هم چنین تمام نماینده های مجلس و مصوبات مجلس را هم قبل از انتخاب و قبل از اجرا تعیین و تایید می‌کند که در اصل به نمایندگی از طرف شخص رهبر و طبق نظر او که آنها  را انتخاب کرده این ماموریت را به انجام می‌رساند.

بنابر این حتا برای ایجاد اندک تغییری در اختیارات سرپرست تام الاختیار کشور چه از طریق تغییر قانون اساسی کشور و چه از طریق شورای خبرگان دینی، به طور منطقی نیازمند تغییر ساختار انتخابی نهادهای وابسته به فرد حاکم خواهیم بود.

چنان چه می بینیم در سیستم حقوق اساسی فعلی تنها ناظر رفتارها و تصمیم گیری های سیاسی و نظامی فرد حاکم همانا شخص خود است و هر دو این نهادها در صورت مخالفت رهبر با آنها، در حد شوراهای مشورتی هم کارکردی پیدا نمی کنند، چون انتخاب شده از طرف خود او هستند و برای بقای خود مجبور به دنباله روی از روش های شخص رهبر خواهند بود.

در نتیجه این که طرح راهبردی که از طرف این گروه از اصلاح طلبان نظام سیاسی ایران برای بهبود اوضاع سیاسی کشورمطرح می شود، منطبق با واقعیت های سیاسی موجود و حقوق اساسی حاکم نیست و به نظر می رسد که نظریه خطر دشمن خارجی و تئوری توطئه آمریکا بر علیه ایران جز برای توجیه طرح های غیرواقع بینانه، و فرار از تحلیل منطقی و کارشناسانه این طرح ها، کارکرد دیگری نداشته باشد.  
 
 
     (۱) آسیب شناسی جنبش سبز روز شنبه پنجم تیرماه ۸۹ (٢۷ ژوئن ٢۰١۰) در دانشگاه   امپریال کالج لندن منتشر شده در وبسایت جرس تاریخ انتشار: ۰۷ تیر ۱۳۸۹

 (۲)فرضیه برخورد تمدن ها از این دست از نظریه ها است که در روابط بین الملل طرح می شود.

(۳) وبسایت جرس: بنظرم اینها سبزهای سرخ هستند و یک انقلاب را در منظر دید خودشان دارند، اما اکنون می گویند ما سبز هستیم. این بخشی که چنین نگاهی را دارند و چنین تفسیری را مطرح می کنند، نگاه آنها منطبق شده است با نگاه دستگاه حکومتی آمریکا و با نگاه اسراییل در منطقه. و در واقع یک جور تشابه نگاه را ما در این رسانه ها می بینیم.

مهاجرانی بعنوان نمونه به مقاله ای از مامور سابق سیا مایک گرشت در روزنامه نیویورک تایمز و هرالد تریبیون که آرزوی قلبی آمریکا در مورد ایران را ذکر می کند و همچنین موردی دیگر که اخیرا در یکی از مجلات آمریکا - مجله بوربس، مقاله ملیک کیلان در باره تغییر رژیم در ایران- نگاشته شده اشاره کرد که با نگاه حمایتی از جنبش سبز، به دنبال تغییر رژیم ایران بوده و ده مشخصه هم مطرح می کند که کاملا مواضعی است منبطق بر منافع استراتژیک امریکا در منطقه. به عنوان مثال می گوید: اگر رژیم در ایران تغییر پیدا کند، مساله عراق، افغانستان، غزه و لبنان حل خواهد شد، حضور و دخالت روسیه و نقش موثر آن در ایران و آسیای مرکزی کاهش پیدا می کند، ششم: نفت ارزان خواهد شد، مساله هسته ای ایران حل می شود، پروژه صلح که امنیت اسراییل به آن گره خورده به نتیجه می رسد، همه این موارد را در گرو موفقیت جنبش سبز - از نگاه خود تغییر رژیم- ارزیابی می کنند.

مهاجرانی تصریح کرد کسانی که فکر می کنند میشود به نئوکانهای آمریکایی امید بست و در جلسه مک کین شرکت کرد و برای وی کف می زنند و او را کسی می دانند که برای دموکراسی در ایران یک آینده امیدوار کننده تلقی می کند، باید توجه کنند که در واقع این گرایش، گرایش سرخ است و دقیقا منطبق بر خواست آمریکاییها و اسراییل می باشد."

(۴) مهاجرانی در شرح گروه سوم از سبزها گفت "نظر دیگری هست که جنبش سبز را در یک چهارچوب اصلاح طلبانه کامل می بیند و این چهارچوبی که موسوی هم در بیانیه ها و حرفها به آن اشاره دارد و آن این است که قانون اساسی به عنوانیک سند بدون تنازل و به شکل کامل اجرا شود. چه بخش حقوق ملت و حاکمیت ملت و چه جایی که می گوید رهبر در برابر قانون مثل بقیه مردم مساوی است.
 
 
 
 

 


مهاجرانی: افرادی که با انقلاب، نظام... و امام ... مخالف بودند نمیتوانند مدعی جنبش سبز باشند؛ ببخشید شما؟
جناب آقای مهاجرانی، وزیر اسبق ارشاد، که زمانی وظیفه ارشاد بنده و دوستانم را بر عهده داشتند شرایطی را برای عضویت در جنبش سبز اعلام کرده‌اند که حتی توسط میرحسین موسوی بیان نشده بود. ایشان اعلام کرده‌اند کسانی را که با انقلاب، نظام جمهوری اسلامی و مرحوم امام خمینی مخالف بودنده‌اند نمیتوانند مدعی جنبش سبز باشند. من به عنوان یک ایرانی که خود را عضوی از جنبش سبز میدانم، اساساً این مسئله را بدرستی درک نمی‌کنم و از ایشان تقاضا دارم قبل از اخراج بنده از جنبش به سؤالات من در این خصوص پاسخ دهند.
 
۱. مدعی یعنی چه؟ آیا مدعی بودن همان عضویت است؟ آیا مدعی بودن همان احساس تعلق است؟
 
۲. اگر جواب سؤال بالا منفی است، لطفاً مدعی بودن را شرح دهید.
 
۳. اگر جواب سؤال اول مثبت است، میرحسین موسوی به عنوان رهبر (هرچند خود را به عنوان همراه جنبش سبز میداند)، کسی که همیشه از دوران طلایی امام راحل سخن گفته است، هیچگاه چنین شرایطی را برای احساس تعلق یا عضویت در جنبش بیا نکرده است، آیا در سلسله مراتب جنبش سبز (اگر وجود داشته باشد)، زمانی که او خود را همراهی کوچک میداند، آیا شما خود را بالاتر از او میدانید که بدینگونه برای اولین بار برای عضویت یا احساس تعلق به جنبش شرایطی خاص را بیان می‌کنید؟
 
۵. من به عنوان کسی که خود را مخالف امام، انقلاب و نظام جمهوری اسلامی می‌دانم و همچنین خود را عضوی از جنبش سبز می‌دانم و میرحسین موسوی، یک علاقمند به انقلاب، امام خمینی و نظام جمهوری اسلامی را به عنوان یک رهبر صادق این جنبش به رسمیت می‌شناسم (چون معتقدم او با اینکه از عدم علاقه ی اکثریت جوانان این کشور که همچون من، که جوانی از دست رفته‌ی خود را نتیجه‌ی افکار و اعمال امام خمینی، انقلاب و نظام جمهوری اسلامی می‌دانند، خبر داشت ولی هیچ گاه نقاب بر چهره نزد و چه پیش از انتخابات و چه بعد از آن علاقه و ارادت خود به امام خمینی را بیان کرد) از شما به عنوان کسی که زمانی در این کشور صاحب منصب بوده‌اید (و با مقایسه شرایط فعلی فرهنگ کشور با زمان وزارت شما، خدمات شما را چشمگیر می‌دانم) سؤال می‌کنیم چه چیزی سبب شده شما که مشارکت‌تان در این جنبش در سطح مقالاتی در سایت جرس است، من و بسیاری دیگر را از جنبش اخراج کنید؟ 
 
۵. چه زمانی این مرزبندی‌ها و تقسیم مردم بین خودی و غیر خودی پایان میپذیرد؟
 
۶. و در نهایت اینکه ببخشید شما؟

 


حمله «شعبان بیمخ»ها به کروبی در دانشگاه شریف
به گزارش فارس، مهدي كروبي براي شركت در مراسم در گذشت پدر محمدرضا عارف، معاون اول سيد محمد خاتمي به مسجد دانشگاه صنعتي شريف رفته بود با واكنش شديد دانشجويان اين دانشگاه روبه‌رو شد.

سحام نیوز، سایت اطلاع‌رسانی اعتماد ملی نیز نوشت که مهدی کروبی در بدو ورود با عربده کشی تعدادی «اراذل و اوباش بسیجی» روبرو شده است.
فارس نوشت، مهدي كروبي براي شركت در اين مراسم قصد ورود به مسجد دانشگاه شريف را داشت كه دانشجويان اين دانشگاه با سردادن شعارهايي نظير «فتنه‌گر برو بيرون»، «منافق برو بيرون» و «دانشگاه جاي فتنه‌گران نيست» مانع ورود وي به مسجد دانشگاه صنعتي شريف شدند. مهدي كروبي كه وضع را چنين ديد از حضور در مجلس ختم خودداري كرده از دانشگاه صنعتي شريف خارج شد.

يكي از دانشجويان در خصوص علت اين اقدام دانشجويان به فارس گفت كه يك سال فتنه‌انگيزي و وارد آوردن خسارات بسيار به اموال عمومي و همچنين چنگ‌انداختن به حيثيت نظام مقدس جمهوري اسلامي و ... از جمله دلايل مخالفت دانشجويان با ورود كروبي به مسجد دانشگاه صنعتي شريف بوده است.
کروبی به خبرنگار سحام‌نیوز در باره واقعه امروز گفت: «و اما موضوع حمله ها و توهین های سریالی گروهی جیره خوار و حقوق بگیر که گاها لباس مقدس بسیج را به تن می‌کنند. یکسال پس از رحلت امام، فرمانده بسیج وقت پیش من آمد و گفت که قصد داریم تشکیلات و گردان‌هایی را در شهرهای کشور ایجاد کنیم. من ضمن مخالفت، علت تشکیل چنین تشکیلاتی را جویا شدم که وی هدف از تشکیل گردان‌های بسیج را مقابله با شورش‌ها و تظاهرات‌های مردمی اعلام نمود و گفت که با نیروی بسیج می‌توانیم این تظاهرات‌ها را سرکوب کنیم. که مجددا با مخالفت من روبرو گردید.
حدوداً چند ماه بعد و در زمان ریاست من در مجلس سوم در یکی از جلسات شورای انقلاب فرهنگی که در نبود ریاست جمهور ریاست جلسه با من بود درخواست هایی توسط همین شخص درباره حضورتشکیلات بسیج در دانشگاه ها و برخی درخواست های دیگر مطرح گردید. بنده هنگامی که دیدم کسی با این طرح مخالفت نمی‌کند از آنجایی که من همیشه بصیرت داشته و دارم فهمیدم که برای چه است که اینها می‌خواستند لشکر کشی کنند شروع به مخالفت نموده و گفتم که دانشگاه محل تحصیل و علم و دانش است و محل ارگان های نظامی نیست. پس از مخالفت من چند تن دیگر نیز به مخالفت پرداختند که در این هنگام ریاست وقت بسیج جلسه را ترک نمود.
من بسیار متاسفم بسیجی که در زمان امام ۸ سال در جبهه ها جنگید و از کشور دفاع کرد، کارش به جایی رسیده است که در دانشگاه ها با دانشگاهایان برخورد میکند، در مساجد مردم را کتک بزنند، در رای گیری ها تقلب، در خیابان ها به کشتار مردم، در ۱۴ خرداد جلوگیری از سخنرانی نوه امام، حمله به خانه، دفاتر و مساجد مراجع و در بسیاری جاهای دیگر اقداماتی که نام و یاد بسیج را لکه دار کرده اند. بسیجی که با خون هزاران شهید و جانباز آبیاری شده بود. متاسفانه عملکرد این افراد بدانجا رسانده است که میراث امام که همان جمهوریت و اسلامیت بود اکنون رنجور و ناتوان گشته است.
بنده می‌گویم اگر زمان شاه یک شعبان بی مخ بود، اکنون این حاکمیت صدها شعبان بی مخ تربیت کرده است و این افراد باید بدانند که مهدی کروبی تا آخر ایستاده است و آماده پرداخت هرگونه هزینه ای در این راه است و تا گرفتن حق مردم از پا نخواهد نشت

 


یادبود روزنامهنگاران دربند فرانسوی
 
این مراسم با حضور اعضای سازمان گزارشگران بدون مرز، تعدادی از روزنامه‌نگاران و شهروندان پاریس و همچنین نمایندگان رسانه‌های عمومی برگزار شد. روزنامه‌نگاران کشورهای مختلف که در پاریس اقامت دارند نیز برای ابراز همبستگی با این دو روزنامه‌نگار در مراسم فوق حضور داشتند. در این مراسم همچنین طومار یادبودی برای ابراز هم‌دردی شهروندان و روزنامه‌‎نگاران با این دو روزنامه‌نگار، تهیه شد.
این دو روزنامه‌نگار که برای تهیۀ گزارش برای شبکۀ ٣ تلویزیون فرانسه به افغانستان رفته بودند در اواخر آذرماه سال هشتاد و هشت ربوده شدند. در اواسط ماه فوریه، ربایندگان این دوتن یک نوار ویدیوئی از آنان پخش کردند اما تاریخ فیلم به سه هقفتۀ قبل از پخش آن بر می گشت.
مقام‌های فرانسوی، با استناد به سخنان مقامات دولتی افغانستان، اعلام کرده‌اند که این دو روزنامه‌نگار در قید حیات هستند و وضعیت جسمی مناسبی دارند. با این حال سازمان‌های بین‌المللی و نهادهای حقوق بشری، نسبت به عملکرد دولت فرانسه برای آزادی این دو روزنامه‌نگار، بدبین هستند و دولت سارکوزی را به بی‌عملی در این زمینه متهم می‌کنند.
وزیر دفاع فرانسه پیش از این به اعضای سندیکای روزنامه نگاران و خبرنگاران تلویزیون فرانسه اطمینان داد که برای دولت دو گونه گروگان و تقسیم بندی آنان به به محتاط و غیر محتاط وجود ندارد.این در حالی است که دی ماهس ال گذشته دبیر کل کاخ ریاست جمهوری فرانسه  گفته بود نیکلا سارکوزی رئیس جمهوری این کشور از ربوده شدن این دو تن عصبانی است چرا که به باور سارکوزی «بی احتیاطی» آن دو باعث ربوده شدن شان گشته است.
ژنرال ژان - لویی ژرژولن، رئیس ستاد ارتش فرانسه، نیز از هزینه هنگفت و سرسام آور تلاش ها برای آزاد کردن کسانی که به گروگان گرفته می شوند، سخن گفته بود. وی اعلام کرده بود که تاکنون ده میلیون یورو برای آزادی این افراد هزینه شده است.

 

 


تحريم بنزين؛ از واقعيت تا ادعای رييس كابينه
محمود احمدی‌نژاد روز دوشنبه در جمع نمایندگان رسانه‌ها بدون ارایه راهکاری مشخص برای تامین بنزین مورد نیاز ایران ظرف یک هفته گفته است كه اگر مردم ایران تصمیم بگیرند، می‌توانند مصرف بنزین را بدون آسیب رساندن به رشد اقتصادی خود تا نصف کاهش دهند. وی  پیشتر در افتتاح كارخانه‌ گندوله در سیرجان، كه تنها یك هفته پس از آن فعال بود، گفت كه كافی است به كارشناس‌ها بنویسد كه ظرف ۴۸ ساعت بنزین مورد نیاز كشور را تولید كنند. این در حالی است كه علیرضا ضیغمی،‌ ‌معاون وزیر نفت نیز زمان مورد نیاز برای خودکفایی بنزین را دو سال اعلام کرده ‌بود.

آنچه در عمل مشاهده می‌شود با گفته‌های رییس كابینه دهم در تضاد آشكار است. با انتشار خبر تحریم بنزین صف‌های طولانی مقابل پمپ‌‌های بنزین شكل گرفته است. گزارش‌های غیررسمی نشان می‌دهد كه نیروی انتظامی برای كنترل اوضاع به شرایط آماده‌باش درآمده و در جایگاه‌های توزیع سوخت نیرو مستقر كرده بود. به علاوه این گزارش‌ها از درگیری‌های پراكنده‌ مردم حكایت می‌كند كه با دخالت ماموران موضوع خاتمه پیدا كرده است.


در چنین شرایطی، توتال شركت نفت فرانسوی‌الاصلی كه خود را چند ملیتی معرفی می‌كند اعلام كرده است صادرات بنزین به ایران را لغو خواهد كرد. این خبر چهار روز پس از آخرین تحریم ایران توسط سنای آمریكا منتشر شد. پیش از این نیز شركت‌های ریلانس هند و پتروناس مالزی و شل و بی‌پی و لوك از عدم فروش بنزین به ایران خبر داده بودند كه در میان آنها مالزی انتشار این خبر را تكذیب كرد. پیش‌بینی می‌شود سایر شركت‌های نفتی نیز از فروش بنزین به ایران امتناع كنند. در این صورت باید منتظر بحرانی جدی در عرصه اقتصاد و زندگی روزمره مردم بود.







 


نشان ملي خامنهاي به زودي ميآيد

بر اساس اين گزارش، مفتح افزود: ماده ششم لایحه برنامه پنجم توسعه، دولت را مکلف کرده از پژوهش‌ها و مطالعات بنیادین به منظور «برجسته کردن اندیشه‌های حضرت امام و مقام معظم رهبری» حمایت کند.
 
The image
 
 
 
هشتم اردیبهشت ماه امسال نیز گروه صنعتی ایران خودرو اعلام کرده بود بنیادی به نام «تولید ملی، افتخار ملی» با هدف بزرگ‌داشت روز «حماسه» حضور آیت‌اله علی خامنه‌ای در این گروه صنعتی راه‌اندازی کرده است.

بنیان‌گذاران این بنیاد هم‌چنین اعلام کرده‌اند که این اقدام نشانه‌ای از نهایت تعهد گروه صنعتی ایران خودرو به رهنمودهای مدبرانه و هدایت بخش آیت‌اله خامنه‌ای است.

این بنیاد قصد دارد هر ساله مراسمی در اولین روز سال کاری خود به پاس «نکوداشت عطر حضور مقام معظم رهبری» در ایران خودرو برگزار کند.


 


عقبنشيني مجلس، حمله قوه قضاييه
در ارتباط با رسيدگي به پرونده دانشگاه آزاد اسلامي غلامحسين محسني‌اژه‌اي دادستان كل كشور به ايسنا گفت: «اين موضوع به نظر رييس دادگستري استان تهران بستگي دارد كه موضوع را به همان شعبه يا به شعبه‌ي ديگري ارجاع دهد
اژه‌اي در مورد پرونده‌ دانشگاه آزاد اسلامي كه به پيشنهاد وي به رييس قوه‌ي قضاييه، دستور اعمال بررسي مجدد اين پرونده از سوي آيت‌الله آملي لاريجاني صادر شد، گفت: «دستور موقت شعبه‌ مذكور مبني بر منع و توقف اجراي اساسنامه جديد دانشگاه آزاد اسلامي مصوب شوراي عالي انقلاب فرهنگي بلااثر شد و دادگاه بايد نسبت به اصل موضوع اظهارنظر كند.»

وي در پاسخ به اين سوال كه آيا پرونده براي رسيدگي مجدد به شعبه‌ هم‌عرض ارسال شده است؟ گفت: «شعبه‌ مذكور كه صلاحيت رسيدگي داشته باشد، موضوع را رسيدگي مي‌كند. بايد توجه داشت كه در شعبه‌ صادر كننده دستور موقت، هنوز به اصل پرونده رسيدگي نشده بود.»

در روز ۳۰ خرداد، مجلس كليات طرحی را تصویب کرد که بر اساس آن مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد تغییر اساسنامه دانشگاه آزاد لغو می‌شود. یک روز پیش از تصمیم مجلس، دادگاهی در تهران دستور توقف اجرای اساسنامه مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی را صادر کرده بود. بر پايه رای این دادگاه، دانشگاه آزاد می‌توانست بر اساس اساسنامه فعلی به کار خود ادامه دهد پس از آن نامه غلامحسین محسنی اژه‌ای دادستان کل کشور به رئیس قوه قضائیه منتشر شد كه در آن نوشته تصمیم دادگاه «خلاف موازین شرعی» است.

 


در دين اجباري هست!!
از آنجا که نه خودم اهل ریش‌های مدل‌دار و ابروهای نقاشی شده‌ام و نه روزهایم به بطالت جوانی و خیابان گردی و سیاحت بنت‌الحور می‌گذرد و نه در خانواده ما دختران دل‌ربای مانتو کوتاه و دل‌فریبان آرایش شده داریم  که بیم‌ناک گرفتاری آنها به چنگال هدایت گشت‌های ارتجاع باشم. 
نمی‌دانم چرا هرگاه این هادیان عزیز را می‌بینم که به نصیحت یا مشت و لگد بخت برگشته مباح‌الدمی را به بهشت برین هدایت می‌کنند باز هم در دلم آشوبی بر پا می‌شود
از همه چرایی، درستی و نادرستی و فلسفه این فشار که بگذریم از دید یک ناظر بیرونی  مسئله‌ای که مرا متعجب نموده سبقه تاریخی این عمل است.
آری چنین فشاری در حافظه تاریخی این ملت نمونه‌های روشنی را هم‌سنگ است.
دور نیست  شصت - هفتاد سال پیش که قدمای همین هادیان در خیابان‌های همین تهران ابتدا با نصیحت و بعد با مشت و لگد، پوشیه‌ها را می‌کندند و چادرها را بر تن دختران و زنان این شهر می‌دریدند و مثل امروز، حکومت در پس آن ارعاب و تهدید به فکر مصالح مردم بود.
و من مانده‌ام...  بار دیگری که ورق برگشت چه نقشه‌ای برای گروه نسوان خواهد بود در سر حاکمان وقت ....بالا را بپوشانند و پایین را رها کنند یا بالعکس؟

 


تلویزیون سبز و منتقدان اتو کشیده
 
اما متاسفانه هنوز این رسانه آغاز به کار نکرده با انتقاد دوستانی مواجه می‌شود که دوست دارند همیشه منتقد باشند و از زمین و زمان ایراد بگیرند، فکر می‌کنم در نظر گرفتن چند نکته در خصوص راه‌اندازی این رسانه بتواند ابهاماتی را بر طرف کند، البته در همین جا تاکید می‌کنم که من شخصا نه مسئولیتی در این رسانه دارم و نه نفع شخصی از راه اندازی این رسانه، من هم همانند میلیون‌ها ایرانی دیگر تنها مخاطب این رسانه خواهم بود، این نکته را گفتم تا به دوستان یاد آوری کنم صرف اینکه در پروژه‌ای همکاری نمی‌کنیم دلیل نقد پروژه نیست.
رسانه‌ای که با هدف همراهی یک جنبش سیاسی به راه می‌افتد مشخصا متفاوت است با یک رسانه حرفه‌ای که تنها رسالتش تهیه خبر و سرگرم کردن بینندگانش است، این تلویزیون صدا و سیما نیست که طبق اساس نامه آن ملی باشد و متعلق به تمام ملت ایران، بلکه مشخصا این رسانه متعلق به جنبش سبز است و در پیش برد اهداف جنبش سبز قدم بر می‌دارد، فکر نمی‌کنم کسی از میان دوستان معتقد باشد که جنبش سبز جنبش تمامی ملت ایران است و این ادعا را داشته باشد؟! به نظر من اکثریت ملت ایران با جنبش سبز همراه هستند و نه همه ملت ، پس این رسانه رسالتش همراهی با اکثریتی‌است که آینده ایران بیش تر از حل مشکلات شخصی و بغض های قدیمی برایشان ارزش دارد.
 نیک آهنگ کوثر در متن انتقادی خود خواستار عملکرد بی طرفانه این رسانه شده است و بازگو کردن اتفاقات دهه ۶۰ را نشانه بی‌طرفی یک رسانه دانسته است، شاید باید یادآوری کرد که این تلویزیون راه اندازی می‌شود تا اهداف جنبش سبز را به پیش ببرد و کالبد شکافی تاریخ وظیفه این رسانه نیست گویی که درپیش برد هدف هم این نوع کالبد شکافی ها گمان نکنم کارگر افتد، البته ناگفته نماند کسی مخالف کالبد شکافی نیست و دوستان می‌توانند برای ارضاء بغض‌های قدیمی خود هر چه قدر که می‌خواهند کالبد شکافی کنند اما این امر در حیطه کاری تلویزیونی که برای پیش برد اهداف یک جنبش راه اندازی میشود گمان نمی‌کنم باشد.
پیشنهاد می‌کنم دوستانی که همیشه لباس های نقادی‌شان اتو کشیده بر تنشان است ابتدا کمی به اساس راه‌اندازی این رسانه فکر کنند و بعد دست به قلم ببرند تا خدایی نکرده کسی از انتقاد‌های آنان برداشت سو نکند!!!
چیزی که من به شخصه از این رسانه انتظار دارم نمایش هر آنچه شعار می‌دهیم است، اینکه به مخاطبان نشان دهیم که شعار و عمل تفاوتی ندارد و نمونه یک رسانه ملی باشد برای مخاطبانش...
رسانه‌های ظاهرا بی طرف داشته‌ایم در این سالها مثل صدای امریکا که هیچ گاه نمی‌شود به آن اطمینان کرد چون نمی‌شود به منابع مالی آن اطمینان کرد ،بی بی سی که اگر چه حرفه ای عمل می‌کند اما تنها یک رسانه است و عملکردش قابل تقدیر در یک سال گذشته چون نسبت به رسانه های دیگر کمی بی‌طرفانه تر کار کرده است، از این دو رسانه موفق و پر مخاطب که بگذریم می‌رسیم به تلویزیون های لس آنجلسی که به قول نیک آهنگ عزیز نه در کالبد شکافی دهه ۶۰ کم گذاشتند و نه در رعایت حقوق اقلیت‌های دینی اما میزان استقبال مردم از این رسانه‌ها میتواند عیار خوبی برای عملکرد آنها باشد، نمیدانم شاید سوپر مارکت‌های تصویری خطوط قرمز نداشته باشند و مجری‌های محترمشان در ادب هم خط قرمز نداشته باشند اما بازخورد برنامه‌های آنها در جامعه نشان گر موفقیت رسانه هاییست که به قول نیک آهنگ عزیز خط قرمز ندارند!!!  
بگذاریم این بار رسانه‌ای متولد شود که به آینده نگاه می‌کند نه به عقب ، بگذاریم رسانه‌ای باشد که خطوط قرمز جامعه ایرانی را بشناسد و به آنها احترام بگذارد.
امیدوارم این رسانه که بی‌شک نقشی تاریخی در ادامه روند توسعه سیاسی ایران بازی خواهد کرد از آغاز پر انرژِی و با صلابت کار خود را آغاز کند و در آینده‌ای نه چندان دور تبدیل به تک صدای مردمی باشد که در این سی سال از ورق زدن تاریخ خسته شده‌اند.
 

 

--
دریافت این پیام بدلیل تمایل شما به شنیدن صدای خس وخاشاک است
خواهشمند است برای اطلاع دوستانتان، این ایمیل رابرای ایشان فوروارد کنید
برای عضویت جدید در این گروه، یک ایمیل ارسال کنید به
sedayekhasokhashak+subscribe@googlegroups.com
برای لغو عضویت در این گروه، یک ایمیل ارسال کنید به
sedayekhasokhashak+unsubscribe@googlegroups.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر