با درود فراوان بر یاران گلها
شعری از عارف به نام ایران زمین عماد خراسانی تقدیم عزیزانم میگردد
می دوشین
دوش بسیاری می باز ببرد از دستم با مداد است و هنوز از می دوشین مستم
چند جامی زده ام دوش و چنانم امروز که شود مست هر آنکس که بگیرد دستم
همه شب گرچه بود باده خوری کار مرا دوش از خویش گسستم ،به خدا پیوستم
جز به گیسوی بتان ، یا که به پیمانه می کافرم گر به دگر چیز جهان دل بستم
زدن جامی و دادن به حریفی جامی است کار خیری که بر آید به جهان از دستم
شادم و خرم اگر توبه شکستم صد بار که دل مور ضعیفی زجفا نشکستم
خیمه قدر اگر بر سر افلاک زنم باز پیش تو و بالای بلندت پستم
بخت هر دم به رهی می کشدم جز ره دوست گرچه یک دم ز طلب در ره او ننشستم
7 تیرماه 1333
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر