اولین سالگرد شهادت رامین رمضانی از شهدای جنبش سبز، روز سه شنبه ۲۵ خرداد ماه در بهشت زهرا برگزار می شود.
به گزارش رای ما کجاست رامین رمضانی ۲۲ ساله یکی از دهها نفری است که در روز ۲۵ خرداد سال گذشته در تجمع مسالمت آمیزی که برای پس گرفتن رای شرکت کرده بودند در میدان آزادی با ضرب گلوله کشته شد. حال با گذشت یک سال از شهادت این جوان ،خانواده اش قصد برگزاری سالگردی برای پسرشان را دارند.
اولین مراسم سالگرد شهید رامین رمضانی از ساعت شش تا هفت بعدازظهر سه شنبه در قطعه ۲۵۷ و ردیف ۴۶ بهشت زهرا برگزار می شود.
وزیر امور خارجه ترکیه با بی اعتبار خواندن تحقیقات رژِیم صهیونیستی در زمینه حمله وحشیانه این رژیم به کاروان آزادی گفت: هرگونه تحقیقی که به صورت یکجانبه توسط رژیم اسرائیل صورت گیرد، هیچ ارزشی برای ما ندارد.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از خبرگزاری فرانسه، "احمد داوود اوغلو" وزیر امور خارجه ترکیه امروز دوشنبه در گفتگو با خبرنگاران درخواست رژیم صهیونیستی را برای تشکیل کمیته ای تحقیق درباره حمله وحشیانه این رژیم به کاروان آزادی رد کرد.
وی در عین حال هشدار داد: در صورتی که تحقیقات بین المللی درباره حمله رژیم اسرائیل به کاروان اعزامی بشردوستانه به غزه صورت نگیرد، اقدامات نامشخصی انجام می شود.
وزیر امور خارجه ترکیه گفت: در صورت بی احترامی به درخواست مشروع ترکیه برای تحقیق در زمینه حمله وحشیانه رژیم اسرائیل به کاروان آزادی، آنکارا دارای حقی برای بازنگری یکجانبه روابط با تل آویو و اعمال تحریم است.
احمد داوود اوغلو افزود: ما هرگز به رژیم اسرائیل اعتماد نداریم، رژیمی که چنین حمله ای را علیه کاروان غیرنظامیان در آبهای بین المللی انجام داده است، اسرائیلی ها تحقیقات بیطرفانه ای را در این مورد انجام نمی دهند.
"بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر رژیم صهیونیستی از تشکیل کمیته ویژه ای برای بررسی علل حمله نظامیان صهیونیست به کاروان کمک رسانی غزه خبر داده است. وی از "یاکوف تیرکل" قاضی پیشین دادگاه عالی این رژیم به عنوان رئیس این کمیته تحقیق نمایشی نام برد.
گفتنی است حمله به کاروان آزادی در نیمه شب ۱۰ خرداد و پس از آن صورت گرفت که ۶ کشتی این کاروان به ۵۰ مایلی ساحل غزه نزدیک رسیدند، در این زمان کشتیهای صهیونیستی با پرچمهای سفید در آب های بین المللی کاروان آزادی را محاصره کرده و بالگردهای این رژیم نیز آن را هدف قرار دادند. این حمله ۹ کشته و ۴۸ زخمی بر جای گذاشت. البته برخی از کشته شدن ۱۹ نفر و زخمی شدن ۶۰ نفر در این جنایت خبر داده بودند.
آیتالله عبدالله جوادی آملی بعد از ظهر دوشنبه در دیدار جمعی از اعضای فراکسیون روحانیون مجلس شورای اسلامی، ضمن تبریک میلاد امام محمد باقر(ع) با اشاره به اینکه اگر حوزه میخواهد مستقل شود باید بگوید که ما از دولت بودجهای نمیگیریم بلکه بودجه ما از ولایت فقیه است، ابراز داشت: حوزهی وابسته، رهبر، مرجع و استاد وابسته تربیت میکند چرا که نان وابستگی میآورد و کسی که به ما احسان کرده به او مدیون میشویم.
به گزارش مهر، ایشان با بیان اینکه دولت حوزوی فخر است اما حوزه دولتی عیب است، خاطرنشان کرد: حوزه مستقل؛ رهبر و مرجع مستقل تربیت میکند و حوزه وابسته روحانیون وابسته تربیت میکند.
روحانیون مجلس باید رهبری فکری جامعه را در دست بگیرند
آیت الله جوادی آملی، نقش روحانیون در مجلس را مهم دانست و گفت: روحانیون مجلس باید رهبری فکری جامعه را در دست بگیرند تا بدین وسیله جامعه به سمتی کشانده نشود که عذاب الهی را در بر گیرد.
استاد برجسته حوزه با بیان اینکه حضور علما روحانیون باعث میشود که حکم الهی بیان شود و در صورت بروز خطا، تذکر داده شود گفت: وجود روحانیون در مجلس شورای اسلامی برای همه مایه دلگرمی است، اگرچه شورای نگهبان مواظب است تا چیزی خلاف شرع تصویب نشود.
اختلاف بین گروها ناپسند است
وی در ادامه اختلاف بین گروها را پدیدهای ناپسند دانست و تصریح کرد: اختلافات سه قسم هستند که نوع اول آن اختلاف علمی است که منشاء خیر و برکت است.
وی ادامه داد: نوع دوم اختلافات، اختلافات نژادی، حزبی و گروهی است که این موضوع نیز قابل حل است چرا که هیچ گروهی نشده که تا ابد با هم اختلاف داشته باشند.
جوادی آملی در ادامه گفت: سومین نوع اختلاف، اختلافی است که نسبت به ذات مقدس الهی است که عذاب الهی را به دنبال دارد.
این استاد حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه اگر خدای ناکرده اختلاف، عذاب الهی باشد به این آسانیها قابل حل نیست بیان کرد: باید شبانهروز از خدا خواست که این کشور حضرت ولی عصر(عج) را از همهی خطاها حفظ کند.
هزینه مراکز فرهنگی باید تأمین شود
این استاد حوزه به انواع مال در اسلام اشاره کرد و گفت: اولین نوع اموال، اموال شخصی است که هر کسی بر اساس تلاش و کوشش خود آن را به دست میآورد و نوع دوم نیز بیتالمال است که متعلق به همه همه مردم است و نمایندگان مجلس و دولت باید این ثروت را به طور صحیح در مسائل اشتغال و غیره صرف کنند.
آیت الله جوادی آملی با اشاره به اینکه سومین نوع از اموال نه مال دولت است و نه مال مردم گفت: دسته سوم، مال اسلام است و از آن به اسم انفال یاد میکنند.
وی ادامه داد: مراکز فرهنگی که به قرآن و اهل بیت(ع) وابستهاند باید بپذیریم که این انفال برای آنهاست و باید در این مسیر خرج شود و نباید توقع وابستگی به ائمه جمعه و جماعات و روحانیت دا
همسر محمد رضا جلایی پور در یادداشتی به شرح نحوه ی بازداشت وی پرداخت وی دراینباره نوشت:
این بار سوم است که محمدرضا در طول یک سال گذشته بازداشت میشود. سه روز دیگر میشود یک سال که او را ندیدهام. محمدرضا در طی هفتههای اخیر بارها به دادگاه فرا خوانده شده بود و بعد از ارائه دفاعیاتش حکم منع تعقیب برایش صادر شده بود. این جریان مربوط به حدود یک ماه پیش است. از یک ماه پیش تا همین امروز صبح بارها به او گفته شده بود که برود و کار پاسپورتش را پیگیری کند. از آنجایی که حکم منع تعقیب برایش صادر شده بود و برگهای جهت برگرداندن پاسپورتش به او داده شده بود این احتمال میرفت که به زودی و بر اساس قوانین پاسپورتش را تحویل بگیرد و بعد از یک سال سر خانه و زندگی و درساش بازگردد.
وقتی که یک هفته پیش با آن برگه به محلی که باید پاسپورتش را تحویل میگرفت مراجعه کرده بود به او گفته بودند که به خاطر تشکیل یک پرونده جدید در یک شعبه دیگر مجددن ممنوع الخروج شده و باید برای پیگیری کارش مجددن به دادسرا مراجعه کند. دوباره روز از نو روزی از نو. طی پانزده روز گذشته او در راه پلههای دادسرا سرگردان بود. از این در به آن در. از این اتاق به آن اتاق. تا اینکه امروز بعد از وعدهای که دیروز به او داده بودند باز هم برای پیگیری کارش به دادسرا و همینطور به اوین مراجعه کرده بود. ظاهرن به او وعده داده بودند که پاسپورتش را پس خواهند داد. در تماس تلفنی که حول و حوش ساعت یک بعدازظهر امروز با منزل پدری محمدرضا گرفته شد؛ بازجوی پروندهاش با او از پشت خط حرف زده بوده و از او خواسته که نیم ساعت دیگر جلوی مسجد ضرابخانه بیاید و پاسپورتش را تحویل بگیرد. پدر محمدرضا میگفت او از شدت خوشحالی بالا و پایین میپرید و سوت میزد و چشمهایش بعد از مدتها میدرخشید. ماشین پدرش را میگیرد و راهی میشود.
بعد از گذشت نیمساعت محمدرضا زنگ در خانه را میزند. پدرش از پنجره بیرون را نگاه میکند و به جزخود او کس دیگری را نمیبیند. بعد از باز کردن در با پنج مامورلباس شخصی عظیم الجثه مواجه میشود که به گفته خودش از هر گونه ادب و نزاکتی بیبهره بودند. این پنج نفر بدون اجازه و با وحشیگری و بیادبی وارد خانهای میشوند که در آن زنان حجابی به سر نداشتند و به خود اجازه دادند که وارد تک تک اتاقهای خانه منجمله اتاق خواب پدر محمدرضا شوند و حتی جیبهای لباسهای مادر او و زیر و روی تخت خوابشان را هم تفتیش کنند! این اتفاق در حالی افتاده که پدر محمدرضا فریاد میزده اینجا خانه سه شهید است… هیچ میفهمید چه میکنید؟ اگر کاری با خود من دارید مرا ببرید. به خانهام به اتاق خوابام چه کار دارید؟ از روح شهدا خجالت بکشید. یکی از ماموران در همین لحظه میگوید ما وقتی با نوه امام محکم برخورد کردیم شما دیگر جای خود دارید. یکی از این نیروها سیدحسن را "نانجیب" میخواند و در مقابل آشفتگی پدر محمدرضا که میگوید حرف دهنتان را بفهمید، ما هر چه داریم از امام داریم میگویند خیالتان راحت! احمدی نژاد دور سوم هم رئیس جمهور خواهد شد!!!
به گفته پدر محمدرضا تمام اسباب و وسایل و کتابها و جزوات شهدای جلاییپور را هم با بینزاکتی و ناسزاگویی تفتیش کردهاند.چشمهای گریان برادر کوچکتر محمدرضا که شاهد این صحنهها بوده، داد و فریادهای مادرش وقتی که ناگهان و بی آنکه حتی اجازه بگیرند که خانه ریختهاند، فریادهای پدر محمدرضا که حتی نگذاشتند لباس به تن کند و بعد خانهاش را تفتیش کنند و نگاههای نگران محمدرضا که فقط نگران این بوده که اتفاقی برای پدرش نیفتد…. این حرفها، این جملات را پشت تلفن شنیدم و جز سکوت و اشکهایی که بی اختیار روی میز میچکید هیچ حرف دیگری نداشتم بزنم.
این تفتیش سه ساعت طول کشیده و بعد هم محمدرضا را با خود بردهاند. معلوم نیست با چه حکمی و کجا و اصلن به چه جرمی؟ به اعتراف قاضی پروندهاش کسی که یک بار منع تعیقب خورده باشد دستگیری مجددش غیرقانونی است. مگر او چه کرده است که مستحق این رفتارها باشد؟ اینکه به یک نفر بگویند بیا پاسپورتت را تحویل بگیر و بعد بریزند توی خانه و ببرندش چه توجیهی دارد؟ بعد از سه ماه انفرادی و نه ماه حبس در ایران و محروم شدن از دیدن یکدیگر حالا که بیست و هفتم خرداد دو روز دیگر از راه میرسد و یک سال از جدایی ما میگذرد به جای اینکه خبر بازگشتش را اینجا بنویسم باید دوباره از حمله بیشرمانه نیروهایی که معلوم نیست از کی و کجا دستور میگیرند بنویسم.
فعلن هیچ خبری از اینکه او را کجا بردهاند و به چه جرمی دستگیرش کردهاند و دوباره کامپیوتر و دیگر بساط خانه را ضبط کردهاند هنوز در دست نیست. اگر خبری شد دوباره همینجا مینویسم.
روزنامه پرتیراژ "کوریر دلا سرا " در آستانه سالگرد انتخابات پرمناقشه خردادماه سال گذشته مصاحبه ای با دکتر زهرا رهنورد انجام داده است .این روزنامه مصاحبه با رهنورد را با این تیتر منتشر کرده است:"مادر خوانده انقلاب سبز : من برای چوبه دار آماده ام , مردم مقاوم خواهند بود."
این مصاحبه توسط خانم صبریه نجفی ترجمه شده و برای انتشار در اختیار کلمه قرار گرفته است :
کوریر دلا سرا :زهرا رهنورد در حرفهایش از "همسرم" استفاده نمی کند وبجای آن می گوید " موسوی "
این مغز متفکر پشت پرده انقلاب سبز از طریق یک زنجیره رابط با کوریر دلا سرا سخن می گوید. الان دیگر نوشته هایی که دست به دست می گردند
از فیس بوک , توییتر و از این قبیل که به دلیل جو ترس مردم در آن فلج شده اند ، قابل اعتماد تر هستند.
زهرا رهنورد می گوید که برای چوبه دار آماده است. او می گوید" حاکمیت امروز ایران فقط اسمی از اسلام دارد و محتوای آن دیکتاتوری است"
زهرا رهنورد حلقه ارتباط میان دو روح قیام است که از یک سال پیش ایران را به وحشت انداخته است.
در این مدت حداقل ۸۰ نفر در خیابانها و زندانها کشته شده اند,۵۰۰۰ نفر بازداشت و هزاران نفر شکنجه سیستماتیک و تجاوز شده اند, سه محاکمه نمایشی خنده آور و بیش از ۱۰۰ محکومیت به مرگ از دیگر رویدادهای این انتخابات بود.
زهرارهنورد را بعنوان همسر یکی از" ستون های "سیستم می شناسند . کسی که می تواند الهام پخش معترضان باشد.
زیرا زهرا رهنورد فمینیست جنگجویی با چادر است و اعلام می کند که" اسلام دین سرشار از آزادی خواهی, عدالت طلبی و رحم و مروت است". او در مجسمه سازی به چالش در حد و مرزهای بدن انسان پرداخته است.
زیرا اولین و تنها زن رییس دانشگاه است و به همان اندازه وطن پرست است که مسلمان :"همیشه مایل بودم قربانی آرمانهای ملی و سر بلندی وطنم باشم"
پرفسور رهنورد آیا شما و همسرتان می ترسید؟
"من و موسوی هرگز برای رسیدن به آرمانهایمان نترسیده ایم.آرمانهای آزادی, دموکراسی و رفع تبعیض بین زن و مرد. من خودم را برای چوبه دار آماده کرده ام".
دقیقآ یک سال پیش ریس جمهور احمدی نژاد و شوهر شما میر حسین موسوی همزمان خود را برنده اعلام کردند و بعد اعتراض ها شروع شد؟
اعتراض های پس از انتخابات پی آمدهای سر در گمی, اتهامات و توهینها بود تا اینکه بعد از سه روز ۲۵ خرداد ماه مییلون ها مردم با سوال "رای من کو؟" به خیابان ریختند و از آن زمان سرکوب بزرگی شروع شد.
ما معتقد به آزادی, دموکراسی,مشتاق و با شور بودیم ولی به جای جواب مطالبه طبیعی ما و ملت حاکمیت با گلوله, زندان و شکنجه با ما مقابله کرد,این یک پاسخ عقلانی نبود.
عقلانی نیست ولی میدان ها بتدریج خالی شدند.برای این سالگرد انتظارات زیادی وجود دارد ولی همه را شدیدآ ترسانده اند.شیرین عبادی وکیل و برنده جایزه صلح نوبل همین دیشب با سخنانی که شوهرش در مورد کتک خوردن از او باز گو کرده مورد اتهام قرار گرفته است گر چه این فیلم را تحت فشار در زندان از او گرفته اند.آیا این روش تنبیه دو نفر برای تربیت میلیونهاست؟ شما را چگونه تنبیه کرده اند
در این دوازده ماه اغلب دوستان ، همکاران و افراد خانواده من وموسوی بازداشت و زندانی شده اند.برادرم شاهپور کاظمی مهندش الکترونیک و فرزندش به زندان افتادند همانطور هم خواهر زاده ام و مثل گروگان در انفرادی های مخوف نگه داشته شدند.حاکمیت می خواهد به این طریق ما را بترساند . اما موفق نمی شود .مردم به استقامت خود ادامه می دهند.
"جتبش سبزجنبشی متکثر,مردمی, خود جوش و ملی است و در صورتی می تواند موفق باشد که روی پای خود بایستد"
از این متاسف نیستید که تصمیمات شما باعث رنج عده ای شده است ؟ آیا با خانواده های زندانیان ارتباط دارید؟
"هر کاری که بتوانم برای کمک به زندانیان انجام می دهم, من و موسوی به ملاقات خانواده زندانیان و شهدای جنبش می رویم مخصوصآ وفتی که خانواده ها اجازه برگزاری مراسم عزاداری ندارند. وقتی اجازه رسمی برای برگزاری مراسم سالگرد کودتای انتخاباتی صادر نشد ، از مردم خواستیم که به خیابانها نروند. چون نمی خواستیم مردم اسیب ببینند.
من اصولآ سعی می کنم تصمیمات شخصی ام فقط بخودم مربوط باشد و به این طریق عواقبش هم به من مربوط شوند"
جنبش مرده است یا زنده؟
خواست ما بر گزاری انتخابات آزاد و سالم است تا هر کسی را که مردم رای دادند بر مسند نشیند نه کسی که تصمیم می گیرد در نتایج دست ببرد . جنبش همچنان زنده است.
اقلآ یک پیروزی در این ماهها را برایمان باز گو کنید؟
در میدان محسنی تهران یک مجسمه از من هست که مجسمه مادر نام داده شده است. حامیان دولت مدت ها به گردن مجسمه مادر ریسمانی بسته بودند که آن را پایین بکشند اما موفق نشدند .چون مردم اعلام کردند که اگر چنین شود اسم میدان را میدان زهرا رهنورد خواهند گذاشت, آنها فعلآ کوتاه آمده اند.
درانتخابات بعدی شما خود را کاندیدا خواهید کرد؟
نه !شخصآ نه. من خودم را یک هنرمند و روشنفکر می دانم و مایلم به کشورم به عنوان همین هنرمند و روشنفکر خدمت کنم.
آیا امکان خروج از کشور را دارید؟
در زندگی به چهار گوشه دنیا سفر کرده ام برای چه بایداز کشورم بروم وقتی مردمم در رنج و سانسور زندگی می کنند؟"
در ضمن آزمایش نکرده ام بدانم پاسپورتم معتبر است یا نه.من در ایران بدنیا آمده ام و در ایران خواهم مرد."
مصاحبه گر:آندره آ نیکاسترو
روزنامه "کوریر دلا سرا "
۱۲٫۰۶٫۲۰۱۰
کلمه-گروه سیاسی: یک روز پس از حمله وحشیانه، هتک حرمت، توهین و فحاشی، و تخریب دفتر آیت الله العظمی منتظری توسط اراذل و اوباشی که خود را بسیجی، انقلابی و … می خواندند، حدود ۱۵ نفر از نیروهای اطلاعات با حکم دادگاه ویژه روحانیت دفتر این مرجع فقید را پلمب کردند.
احمد منتظری، فرزند ارشد آیت الله العظمی منتظری، در بیانیه ای که پس از این واقعه در سایت رسمی آیت الله منتظری منتشر کرد، گفته است: "این تهاجمات در پی احضارها و تهدیدهای مکرر اینجانب احمد منتظری توسط اداره اطلاعات و دادگاه ویژه روحانیت قم مبنی بر بستن دفتر آیت الله العظمی منتظری (ره) و ندادن شهریه ایشان به طلاب صورت گرفت."
احمد منتظری همچنین در مصاحبه ای که متعاقب این واقعه صورت گرفته است درباره حضور "لباس شخصی ها" و هماهنگی آنها با نهادهای حکومتی گفته است: "لباس شخصی ها بعد از شعار نویسی و فحاشی، ناگهان به دفتر آن مرحوم حمله کرده و همه چیز را مورد تخریب و آسیب قرار دادند و با توجه به اینکه منزل ما نیز روبروی آن محل قرار داشت، با فریاد بلند تهدید می کردند و وعده می دادند که این دفتر تا فردا، توسط دادگاه ویژه روحانیت پلمب و تعطیل خواهد شد، که اتفاقا وعده های آنان امروز صبح بلافاصله عملی شد."
در واقع، حمله ای که توسط نیروهای موسوم به خودسر به دفتر آیت الله العظمی منتظری، و دفتر آیت الله العظمی صانعی صورت گرفت، زمینه را برای اجرای پروژه تعطیلی فعالیت های دفتر این مرجع فقید توسط نهادهای امنیتی و اطلاعاتی فراهم آورد. پروژه ای که از فردای درگذشت این مرجع توسط نهادهای حکومتی کلید خورد، تا از تداوم حضور معنوی این مرجع منتقد جلوگیری کند و حصر و حبس و سانسور خبری و سکوت ایشان را پس از وفات نیز همچون ایام حیات شان ادامه دهد.
احمد منتظری، سخنگو و رئیس دفتر مرحوم منتظری، در ادامه در همین رابطه گفته است: "آقایان اقدامات اخیر را راستای محو نام و یاد آیت الله منتظری از تاریخ ایران برنامه ریزی کرده و انجام می دهند؛ اما غافل از این هستند که آن مرحوم به خاطر عملکرد و مواضعش در دفاع از مردم، در قلب و حافظه تاریخی آنها باقی می ماند و متصدیان امر و آمران و عاملان اینگونه اقدامات، فقط خودشان را بی آبروتر می کنند و نتیجه کارشان بالعکس خواهد بود."
اقتدارگرایان و انحصارطلبانی که از سنگ قبری بر مزار این مرجع پس از وفات اش نیز می هراسند و نام و حضور یک مرجع جلیل القدر عالم تشیع را بر سنگ مزار او نیز تاب نمی آورند، طبیعی است که ظرفیت تحمل بقای مادی و معنوی دفتر ایشان را به عنوان کانونی برای حفظ و نشر آثار و برکات ایشان در جامعه نداشته باشند. هر چند، حضور معنوی ایشان چه در ایام حیات و چه در روزهای پس از وفات، به برکت جنبش سبز و گسترش آگاهی ها میان مردم روز به روز بیشتر حس می شود و جفاهایی که در حق این فقیه بزرگوار در ازمنه ماضیه شده بود، خواست تمامیت طلبان را برای انزوای ایشان و اعوجاج تصویر ایشان در نزد عامه مردم بر نیاورده است.
بزرگترین گواه برای این عدم موفقیت این تلاش های حکومتی، تشییع جنازه پرشکوه ایشان در شهر مقدس قم بود، که هم مقام معنوی و عاطفی ایشان را در دل مردم نشان داد، هم به جنبش سبز جانی تازه بخشید، و هم به مردم ایران نشان داد که شهر قم نیز وقتی مجال حضور و بروز بیابد، چیزی غیر از آن تصویر رسمی ای است که رسانه های غیرملی می کوشند از آن نشان دهند. مردم، روحانیت اصیل و مراجع معزز شهر قم حتی اگر در برابر این وقایع سکوت می کنند و از نشان دادن خشم و افسوس خود در برابر توحش و لمپنیسم عریان اراذل و اوباش بی فرهنگ اما مجهز به حمایت های مادی و معنوی و سیاسی و انتظامی ناتوان اند، اما در دل اندوه می خورند و از این که سیمای شهرشان با چنین تصاویر زشت و زننده ای به ایران و جهان معرفی می شود در عذاب اند و مترصد فرصت های مدنی دیگری نظیر تشییع جنازه آیت الله منتظری برای نشان دادن تصویر واقعی شهرشان هستند.
حقیقتی که در گزارش ها نیز آمده بود. گزارشهایی که تجمع عظیمتری از "مردم عادی" را در آن سوی بلوار توصیف میکردند که "ایستاده بودند و وقایع را تماشا می کردند و خیلی از آنها افسوس می خوردند و با تعجب به کارهای این لباس شخصی ها نگاه می کردند." یا ازمراجعی می گفتند که تنها راه ابراز تاسف و تنفر خود را از این وقایع تماس با عالیترین مقام حکومتی می دانند."
دانشجویان دانشگاه تهران امروز ۲۴ خرداد به مناسبت سالگرد حمله به کوی دانشگاه تجمع اعتراضی برگزار کردند.
یک سال از زمانی که نیروهای گارد ویژه و لباس شخصی به خوابگاه دانشجویان در دانشگاه تهران حمله کردند می گذرد. روزی که تعدادی از دانشجویان کشته و تعداد زیادی نیز زخمی و زندانی شدند .
فیلم حمله به کوی دانشگاه تهران چند وقت قبل در رسانه های مختلف منتتشر شد و خشونت بی سابقه ای که بر دانشجویان در این روز رفته بود نمایش داده شد . خشونتی که به عقیده بسیاری از بینندگان فیلم عجیب و باور نکردنی بود .
به گزارش خبرنگار کلمه ،امروز پس از گذشت یک سال از این واقعه دانشجویان دانشگاه تهران با تجمع در مقابل دانشگاه فنی و سر دادن شعارهای اعتراضی اعلام کردند که هنوز به این خشونت ها اعتراض دارند و خواهان شناسایی و محاکمه کسانی هستند که در این روز این گونه با دانشجویان برخورد کردند .تاکنون هیچ دادگاهی برای محاکمه این قانون شکنان در کشور برگزار نشده است و فقط این دانشجویان بوده اند که هزینه های سنگینی را در این یک سال پرداخته اند .
دانشجویان که امروز عکس شهدای جنبش سبز و شهدای دانشجو را در دست داشتند با سر دادن شعار "مرگ بر دیکتاتور" و" یا حسین میر حسین" و" الله اکبر" در صحن دانشگاه حرکت کردند . برخی از اعضای بسیج و حراست هم که در همه این صحنه ها حضور داشتند با خشونت با دانشجویان برخورد می کردند و با دوربین از آنها فیلم برداری می کردند .
دانشجویان با واکنش نشان دادن نسبت به نیروهای حمله کننده و کسانی که فیلم می گرفتند با شعار هایی به آنان اعتراض کردند. بارها در اعتراض های دانشجویی نیروهای حراست دانشگاه ، دانشجویان معترض را شناسایی و به نیروهای امنیتی معرفی و سپس روانه زندان کرده اند .
امروز نیروهای امنیتی همچنین به دانشجویان یورش برده و سعی کردند با کتک زدن انها مانع تجمع آنها شوند . اما دانشجویان نیزبه مقابله با آنها پرداختند و علیه آنان نیز شعار هایی سر دادند.آنها همچنین سعی کردند برای فرار از دست نیروهای حراست به سمت دیگر دانشگاه بروند دانشجویان دیگری هم برای کمک به دوستان شان سعی کردند از سمت در کوی دانشگاه تهران( امیر آباد ) به این گروه از معترضان بپیوندند که با بسته شدن درها نیروهای حراست از تردد آنها جلوگیری کردند .
امروز مردمی که در حال عبور از این منطقه بودند سعی کردند به دانشجویان کمک کنند اما نیروهای یگان ویژه این اجازه را به آنها ندادند و مانع عبور و مرورشان از این منطقه شدند و آنها را به سمت دیگر خیابان راهنمایی کردند .
دانشجویان دانشگاه تهران تا ساعتهای پایانی امشب تجمع اعتراضی شان را ادامه و بر پی گیری خواسته هایشان تاکید کردند.
محمد ضا جلایی پور عصر امروز مجددا بازداشت شد.
به گزارش تحول سبز،این بازداشت بر اساس طرحی پر نیرنگ از سوی دستگاه امنیتی صورت گرفت. امروز بعد از ظهر یک نیروی امنیتی با منزل ایشان تماس گرفت و با خوشحالی از وی خواست برای بازپس گرفتن گذرنامه خود( که ۹ ماه است برای گرفتنش اقدامات گوناگونی انجام داده) مراجعه نماید. اما متأسفانه هنگام مراجعه بازداشت شده و برای تفتیش به همراه ۵ نیروی امنیتی به منزل مراجعت می نماید. گزارشها حاکی از برخوردهای بی ادبانه این نیروها در هنگام تفتیش دارد.
این در حالی است که چندی پیش از سوی دستگاه قضایی برای محمدرضا جلایی پور منع تعقیب صادر شد و پرونده وی که به خاطر آن از ۲۷ خرداد ۸۸ به مدت بیش از ۸۰ روز در زندان بود که بیش از ۵۰ روز آن را در انفرادی سپری کرده بود مختومه اعلام شده بود.
محمد رضا جلایی پوررتبه اول کنکور سراسری سال ۱۳۸۱ در رشته علوم انسانی و طلای المپیاد ادبیات در سال ۱۳۸۰ دارا میباشد.
کلمه: میرحسین موسوی در واکنش به هتک حرمت بیوت مراجع در اطلاعیه ای این گونه برخورد ها را ناشی از نیاز دولتیان به حادثه سازیهایی دانست که بتوانند تبعات مصائبی را که بر سر کشور آورده اند از چشمها پنهان نگه دارند. وی همچنین ۲۲ خرداد امسال را نشان بلوغ و آگاهی جنبش اصیل سبز قلمداد کرد. به گزارش کلمه متن این اطلاعیه به شرح زیر است:
بسمه تعالی
خودداری از صدور مجوز راهپیمایی برای روز ۲۲ خرداد بیش از هر چیز نشان دهنده ترس دولتیان از تکرار حماسه ۲۵ خرداد سال ۸۸ است.
آرایش نظامی- امنیتی بیسابقه درتهران نشان میدهد که علیرغم یک سال سرکوب و حبس واستفاده یکسویه از صداوسیما و رسانههای دولتی و هزینههای هزاران میلیارد تومانی، تمامیت طلبان نتوانسته اند مردم را به صداقت و صحت عمل خود متقاعد سازند. که اگر میتوانستند چه نیاز به این همه هزینه و لشگرکشی و دروغ پردازی؟!
حمله به مردم و دانشجویان در روز ۲۲ خرداد و سپس حمله به دفتر مرجع بزرگوار حضرت آیت الله العظمی صانعی وحمله به دفتر حضرت آیت الله العظمی منتظری و توهین به جناب حجت الاسلام و المسلمین کروبی از شدت بحران و اغتشاش فکری در میان مهاجمان خبر میدهد. ۲۲ خرداد ماه امسال، مردم بهانه ای به دست دولتیان ندادند تا با آن پیامدهای ناشی از قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت را، که به دلیل سوءمدیریت و سیاستهای عوام فریبانه بر سر کشور و ملت ما تحمیل شده است، بپوشانند و نیز عواقب اقدامات منافقانه و ظالمانه در مراسم روز ۱۴ خرداد را از یادها ببرند.
۲۲ خرداد بلوغ جنبش عظیم سبز را نشان داد و نشان داد که هر شهروند سبز هر جا که باشد، از خانه و اداره و محل کار و کارخانه و مدرسه و خیابان، با ابتکارات و خلاقیت، خود یک جنبش است.
جنبش سبز آن آگاهی را دارد که به گونه ای عمل نکند تا تمامیتخواهان بتوانند پیامد سیاستهای غلط خود را در زمینههای اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و سیاست خارجی بپوشانند. امروز دولتیان بیش از همیشه محتاج حادثه سازیهای هستند که بتوانند تبعات مصائبی را که بر سر کشور آورده اند از چشمها پنهان نگه دارند. حمله به دفتر یک مرجع عالیقدر و یکی از شاگردان مورد علاقه و محبت حضرت امام (ره) ورود به مرحله جدیدی از این بحرانسازیها است. ولی آمران و عاملان این اقدام خطرناک بدانند که حمله به مراجع و هتک حرمت و زیرفشار قرار دادن آنها تنها مشروعیت نظام را از بین میبرد.
آیا فراموش کرده اند حمله به بیت حضرت امام (ره) بود که زمینه برچیدن پایههای استبداد را در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و سپس بهمن سال ۵۷ فراهم کرد و باز هم عبرت نمی گیرند؟
آیا با دانستن این تجربیات تاریخی است که بر شاخه می نشینند و بن می برند؟
میرحسین موسوی
مراسم سالگرد شهادت کیانوش آسا، دانشجوی دانشگاه علم و صنعت، عصر فردا سهشنبه ۲۵ خرداد، در تالار اخترشاد کرمانشاه برگزار خواهد شد.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر ،کامران آسا، برادر کیانوش آسا روز گذشته، با تودیع وثیقه ۱۱ میلیون تومانی از زندان دیزلآباد کرمانشاه آزاد شده است
کیانوش آسا (متولد فروردین ۱۳۶۳ در کرمانشاه) دانشجوی ترم چهارم کارشناسی ارشد رشته مهندسی شیمی در دانشگاه علم و صنعت ایران بود.
او در جریان تظاهرات روز دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ در میدان آزادی تهران ناپدید شد و روز ۳ تیر ماه ۱۳۸۸ در سردخانهٔ پزشکی قانونی توسط خانوادهاش شناسایی شد، آسا در اثر اصابت دو گلوله کشته شد.
کامران آسا برادر این دانشجوی جانباخته، در طول یک سال گذشته دوبار بازداشت شده است. ماموران اداره اطلاعات کرمانشاه ۱۰ خرداد ماه کامران آسا را هنگام خروج از منزل برادران مصیبیان بازداشت کردند.
وی برای اولین بار روز ۱۶ آذر، هنگامی که قصد حضور در مراسم یادبود برادر دانشجویش در دانشگاه علم و صنعت را داشت، بازداشت شد و دو ماه را در زندان اوین سپری کر
دو روز از بازداشت سه باره ی عبدالرضا تاجیک، روزنامه نگار می گذرد و او هنوز تماسی با خانواده اش نداشته است. این برخلاف دستور دادستان است که گفته بود مسوولان زندان باید به زندانی اجازه بدهند که در ۲۴ ساعت اول بازداشت اش با خانواده تماس بگیرد.
به گزارش کلمه ،رضا تاجیک ۲۲ خرداد ماه امسال برای بار سوم از انتخابات به این طرف دستگیر شد. روز ۲۲ خرداد در پی احضار تلفنی، این روزنامه نگار به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات مراجعه می کند که از همان جا او را به زندان می برند اما هنوز مشخص نیست که او به کجا منتقل شده است.
پروین تاجیک ، خواهر این روزنامه نگار امروز به دفتر دادستانی مراجعه و درخواست ملاقات کرده است . پیگیری های او برای آگاهی از مکان نگهداری برادرش تا کنون به نتیجه ای نرسیده است و تنها به او گفته شده که نگران نباشید او را به اوین منتقل کرده اند.
عبدالرضا تاجیک روزنامه نگار و فعال حقوق بشر با روزنامههای اصلاح طلبی همچون فتح، بنیان، بهار و شرق و با کانون مدافعان حقوق بشر همکاری داشتهاست، از سال ۱۳۸۷ و پس از آغاز برخورد گسترده دولت ایران با اعضای این کانون ممنوع الخروج شده است. او در جریان درگیری های انتخابات ۸۸ دو بار بازداشت و هر بار با قرار وثیقه ازاد شد.
بیش از ۷۰ نفر از دوستان ژیلا بنی یعقوب در جنبش زنان و نیز برخی از همکاران روزنامه نگار وی در پی صدور حکم سی سال محکومیت از کار روزنامه نگاری و همچنین یک سال زندان تعزیری برای این روزنامه نگار ، نامه ای خطاب به وی منتشر کرده اند.
به گزارش تا آزادی روزنامه نگاران زندانی ،متن کامل این نامه به شرح زیر است :
ژیلای عزیز
این نامه را برای تو می نویسیم. نه برای اینکه این حرفها برای تو تازه است، نه ! که تو خود بارها از این دست گفته ای و نوشته ای. نه برای اینکه تو نمی دانی در دل و ذهن ما چه می گذرد، نه! که همدلی ما را قرار نیست احکام عجیب و غریبی ثابت کند که از آسمان کشورر ستم زده مان می بارد.
برای تو می نویسیم تنها به این دلیل که دیگر کسی را برای دادخواهی آنچه بر ما می رود ، عادل و راستکردار و راستپندار نمی دانیم. از اینروست که بیدادمان را نیز خطاب به همدیگر می نگاریم. دادخواهی مان را به نزد هم می بریم و فریادمان را با دلجویی از هم می آمیزیم. فریادی آنقدر بلند که گوش فلک ناچار شود از شنیدن!
ژیلای عزیز
بر حکمی که به تو دستور ۳۰ سال ننوشتن! صادر کرده، بیش از گریستن باید خندید. باید خندید به کسی که فکر می کند تو می توانی از این پس زنده باشی و آب ننوشی. زنده باشی و غذا نخوری. زنده باشی و نفس نکشی. زنده باشی و ننویسی. این، درست مثل همان است. نوشتن برای تو، چیزی مثل نفس کشیدن است و تو درست همانطور که نفس می کشی و آب می نوشی، درست مثل همان، خواهی نوشت!
ژیلای عزیز
قاضی تو نمی داند این را! راز کوچک ما را نمی داند او. که ما، همان مایی که با هم ، در کنار هم ، برای هم و برای داشتن حق برابر زنان و مردان پیش آمده ایم، همه یک نام داریم. همه می توانیم در آنی ، ژیلا شویم. می توانیم برای او ، با او و به جای او ده ها خبر و مقاله و گزارش بنویسیم. می توانیم صدای او شویم و بپرسیم. نگاه او شویم و بکاویم. حنجره او شویم و فریاد کنیم. ژیلا جان معلوم است که قاضی تو از جنبش زنان ایران هیچ نمی داند!
ژیلا جان
راستی مگر تو چه گفته ای و نوشته ای که این همه بر آنها گران آمده است ؟ از حق پایمال شده نوشته ای؟ از آزادی سخن گفته ای؟ از برابری زن و مرد گفته ای و نوشته ای؟
بهای آزاد اندیشی در سرزمین ما بهای سنگینی است. ۳۰ سال ننوشتن بهای " از برابری نوشتن" است. اما راستی می دانی بهای نیندیشدین، آن هم برای یک زن چیست؟ بهای خموش و ساکت و فرمانبردار بودن زن، عمری در "عافیت سایه"، زیستن است و تو زن این سایه زیستی نیستی.
ولی خواهرم، وقتی به تن نحیف تو که یک سال بند را برای آن آماده می کنند، فکر می کنیم دچار عذاب وجدان می شویم. عذاب وجدان به خاطر راهی که در این چند سال اخیر در کنار هم پیموده ایم و امروز تو را به جرم این هم اندیشی در بند می کنند. اما عزیز ما تنها دلگرمی مان این است که راه ما اشتباه نبود. این راه اشتباه نیست. حق، خواسته ماست. و بدون آن زندگی تحفه بی ارزشی است که در شان تو، ما و همه زنان و مردان آزادی خواه میهنمان نیست. و ما فقط حق خواسته ایم.
ژیلا جان ، حکمی که امروز نوشتن را بر تو حرام می کند ، سندی است که روزی برگی افتخار آمیز در دفتر مبارزات زنان ایران در ر اه آزادی و برابری خواهد بود. با ابن همهم امید داریم که این حکم در تجدید نظرخواهی ، به تبرئه و آزادی تو منجر شود. امید داریم که تو همیشه در کنارمان باشی و مثل همیشه قلم، در دستان اندیشه ات قدرت مردسالار را به چالش بکشد. امید داریم بهمن عزیز ، یاور همیشگی ات نیز هر چه زودتر هوای آزادی را نفس بکشد. امید داریم ….
البته ژیلا جان! امروز فقط به خودمان امید داریم که یک قدم از هیچ خواسته ای کوتاه نخواهیم آمد. خواسته ما رهایی تو از حکمی چنین خوار است و خواسته تو رهایی از همه حکمهایی است که زن را بدون اندیشه می خواهند. ما به همه این خواسته ها امید داریم.
اسامی امضا کنندگان:
خدیجه مقدم – شهلا اعزازی – زهره ارزنی – پروین اردلان – شادی صدر- جلوه جواهری – ناهید کشاورز- سوسن طهماسبی – آسیه امینی – فیروزه مهاجر – هدا امینیان- نوشین کشاورزنیا- فریده غایب- مینا جعفری – رویا کریمی مجد – مریم میرزا- ناهید میرحاج – دلارام علی – میترا شجاعی – محبوبه عباسقلی زاده – طلعت تقی نیا- فخری شادفر – نوشابه امیری- فرشته قاضی- سمانه موسوی- امیر رشیدی- زهرا مینویی- شیوا بدیهی نژاد – کاوه مظفری- بنفشه جمالی- نیکزاد زنگنه- سمانه عابدینی- پرستو دوکوهکی- سارا لقایی- فرناز کمالی- پرستو الهیاری- لیلا اسدی- بهاره علوی- محبوبه حسین زاده – رها اصغری زاده – ناهید جعفری – سهیلا ستاری – فاطمه خانی – نرگس طیبات – سمیه رشیدی – کتایون پزشکی – نیلوفر کلگار- پریسا کاکایی- محمد صابر- نرگس جودکی – آزاده فرامرزیها- آیدا سعادت – مریم رحمانی- ستاره هاشمی – کاوه رضایی – لیلاصحت- اکرم خیرخواه – کاوه قاسمی کرمانشاهی- الناز انصاری- سیما حسین زاده – هایده تابش –نیلوفر انسان- آمنه شیرافکن – نازلی فرخی – نفیسه آزاد – مهرنوش اعتمادی – فروغ سمیع نیا – مریم سجادپور – عفت ماهباز- ونوس رضایی – شهلا فروزانفر- شکوه میرزادگی -شورانگیز داداشی.
رییس پلیس فرودگاهها ی کشور از اخذ تعهد از سه هزار و ۵۰۶ نفر بدحجاب در ۸۲ روز نخست امسال خبرداد و گفت: پلیس فرودگاههای کشور حتی از ورود مستقبلین بدپوشش نیز به سالن فرودگاه جلوگیری میکند.
به گزارش خبرگزاری ایلنا، سردار نبی اله حیدری همچنین به دستگیری فردی به علت سوء استفاده از لباس خلبانی و نیز کشف ۵ دستگاه خودکار و یک دستگاه عینک با قابلیت فیلمبرداری توسط پلیس فرودگاههای سراسر کشور و دستگیری ۳۰ سارق در فرودگاه های کشور در ۸۲ روز نخست امسال خبرداد.
رییس پلیس فرودگاهها ی کشور علت کاهش سرقت را آموزش دانست و گفت: به دلیل آموزش، ظن پلیسی ماموران بیشتر شده، همچنین ازدیاد گشتهای پیرامونی و نصب دوربین های مدار بسته از دلایل دیگر کاهش سرقت در فرود گاههای کشور به شمار می آید.
از ادامه سفر مسافران بدپوشش جلوگیری میشود
وی با اشاره به اینکه پلیس فرودگاه از ادامه سفر، مسافران بدپوشش جلوگیری می کند از دستگیری ۱۱۲ نفر زن و ۲۱۰ نفر مرد در رابطه با بحث ناهنجاری های اجتماعی توسط پلیس فرودگاه های کشور در ۸۲ روز نخست امسال اشاره کرد و افزود: پلیس فرودگاه از ادامه مسافرت ۷۱ نفر از خانم هایی که پوشش مناسب نداشتند، جلوگیری و به مراجع قضایی معرفی کرد.
این مقام مسوول تاکید کرد: پلیس فرودگاههای کشور از ورود مستقبلین بد پوشش به سالن فرودگاه جلوگیری می کند.
به گفته سردار حیدری، ۳۳ هزار و ۲۹ نفر افراد بدپوشش و بدحجاب اعم از آقا و خانم پس از تعویض لباس خود به سفر ادامه دادند.
وی، تذکر به ۸۷ هزار و ۷۱۴ نفر افراد بدحجاب و نیز اخذ تعهد از سه هزار و ۵۰۶ نفر بدحجاب را از دیگر اقدامات پلیس فرودگاه های کشور طی این مدت عنوان کرد.
این مقام ارشد پلیس فرودگاه های کشور در ادامه با بیان اینکه ضروری است مسافران زن و مرد درتمام سفرهای داخلی و خارجی به فرهنگ و مقدسات مردم کشور احترام بگذارند، در غیر اینصورت اقدام لازم انجام میشود، تاکید کرد: در صورتی که مسافران بد پوشش، پوشش خود را اصلاح کنند ،می توانند ادامه مسیر دهند.
دستگیری ۱۸۶ زائر بیتاللهالحرام در عملیات حج عمره امسال
وی با اشاره به دستگیری ۱۸۶ زائر بیت الله الحرام در عملیات حج عمره گفت: به اعزام ۴۰۰ هزار نفر در بازده زمانی حدوداً چهارماهه ( ۱۷ اردیبهشت تا ۸ مردادماه) به سرزمین وحی در عملیات حج عمره امسال اشاره کرد. وی با اشاره به اعزام حجاج ۱۲ استان از فرودگاه بین المللی مهر آباد، گفت: از زمان آغاز اعزام حجاج (۱۷ اردیبهشت ماه) تا ۲۰ خردادماه امسال ۱۰۵ هزار زائر بیت الله الحرام با ۳۳۸ پرواز از ۱۹ فرودگاه سطح کشور به سرزمین وحی اعزام شدند.
این مقام مسول از کشف سه کیلو و ۱۹ گرم موادمخدر از قبیل تریاک، شیره تریاک، حشیش و مقدار ۷ گرم کراک و ۶۳۲ عدد قرص متادون در بازرسی از حجاج اعزامی و وسایل همراه آنها در فرودگاه های کشور خبرداد و گفت: در این رابطه ۱۸۶ نفر که ۳۱ نفر آنان را زن تشکیل می دهند، دستگیر و به مقامات قضایی معرفی شدند.
سردار حیدری، میانگین سن دستگیرشدگان را ۵۵ سال عنوان کرد و گفت: تمام دستگیر شدگان موادمخدر را برای مصرف خود و یا همراه خود حمل می کردند.
رییس پلیس فرودگاه های کشور درباره جاسازی موادمخدر از سوی حجاج گفت: مواد مکشوفه به صورت بلع و انباری، داخل شکلات، شیرینی، انواع آجیل، بسته های پول، داخل گوش، موی سر، درز شلوار و چادر، انگشتر، پاشنه کفش، دندان مصنوعی، لباس زیر خانم و آقایان، قوطی قرص، خمیردندان، قالب صابون، آغشته به پارچه، قوطی کرم و غیره توسط حجاج جاسازی شده بود که با ظن قوی پلیسی و نیز استفاده از وسایل پیشرفته مانند بادی اسکنر و ایکس ری، گیت وی کشف شده است.
این مقام ارشد پلیس فرودگاه های کشور خاطرنشان کرد: بیشترین کشفیات موادمخدر از داخل پاشنه کفش به دست آمده است.
د
در ۶ ماه نخست سال ۸۸ بالغ بر ۳۰۸۵۶ شرکت به ثبت رسیده است. همچنین در دوره مورد بررسی حدود یک هزار و ۶۰۷ شرکت نیز به طور رسمی منحل شدهاند. مقایسه این آمار با ۶ ماه اول سال ۸۷ نشان میدهد؛ شرکتهای ثبت شده به میزان ۱٫۳ درصد و شرکتهای منحل شده حدود ۱۰ درصد افزایش داشتهاند. بنابراین خالص شرکتهای ثبت شده به میزان ۸٫۷ درصد کاهش یافته است.
به گزارش ایلنا، بانک مرکزی به تازگی گزارشی از ثبت و انحلال شرکتها در شهرهای مورد بررسی خود منتشر کرده است که براساس آن در ۶ ماه اول سال ۸۸ با محاسبه و کسر شرکتهای منحل شده(یک هزار و ۶۰۷ شرکت) به طور خالص ۲۹ هزار و ۲۴۹ شرکت به شرکتهای موجود در شهرهای مورد بررسی افزوده شده است که در مقایسه با دوره مشابه سال قبل ۰٫۸ درصد افزایش داشته است.
خالص افزایش تعداد شرکتهای داخلی به تفکیک شهرها نشان میدهد تنها در شهر تهران تعداد شرکتهای موجود به میزان ۶٫۴ درصد در ۶ ماه اول سال ۸۸ نسبت به مدت مشابه سال قبل از آن افزوده شده در حالی که این شاخص در سایر شهرهای بزرگ ۱٫۷ درصد کاهش داشته است. همچنین خالص افزایش تعداد شرکتها در سایر شهرها در دوره مورد اشاره ۶٫۸ درصد کاهش نشان میدهد در حالی که این شاخص در شهرهای کوچک ثابت مانده و تغییر نکرده است.
بیشترین شرکت ثبت شده در گروه سهامی خاص
از کل شرکتهای ثبت شده در دوره مورد بررسی بیشترین شرکتها در گروه سهامی خاص به میزان ۴۶٫۵ درصد به ثبت رسیدهاند. نزدیک به ۴۵٫۴ درصد با مسوولیت محدود، ۷٫۸ درصد تعاونی، ۰٫۲ درصد تضامنی به ثبت رسیدهاند. سهم شرکتهای سهامی عام و نسبی از کل تعداد شرکتهای ثبت شده ناچیز بوده است.
بیشترین شرکت ثبت شده در بخش ساختمان
از کل تعداد شرکتهای ثبت شده در ۶ ماه اول سال ۸۸ حدود ۳۱٫۷ درصد به بخش ساختمان اختصاص دارد که بیشترین آمار موجود در این زمینه است. پس از این بخش حدود ۲۲٫۵ درصد به بخش مستقلات، اجاره و فعالیتهای کسب و کار، ۱۶٫۹ درصد به بخش عمدهفروشی، خردهفروشی و تعمیر وسایل نقلیه موتوری و کالاهای شخصی و خانگی، ۱۶٫۶ درصد به بخش صنعت(ساخت)، ۳٫۲ درصد به بخش کشاورزی، شکار و جنگلداری، ۲٫۷ درصد به سایر فعالیتهای خدمات عمومی، اجتماعی و شخصی، ۲٫۱ به بخش حمل و نقل، انبارداری و ارتباطات و ۴٫۳ درصد بقیه به سایر بخشهای اقتصادی اختصاص دارد.
بیشترین ثبت و انحلال شرکتها در تهران
در ۶ ماه نخست سال ۸۸ بیشترین شرکتهای ثبت و منحل شده در تهران رخ داده است. بدینمعنی که حدود ۱۲ هزار و ۱۹۰ شرکت در تهران به ثبت رسیده که ۷۳۵ مورد منحل شدهاند. پس از تهران بیشترین شرکتها به ترتیب در شهرهای اصفهان با ۱۵۴۹ شرکت، شیراز با ۱۳۲۲ شرکت و مشهد با ۱۳۰۶ شرکت به ثبت رسیده است. در بخش شرکتهای منحل شده، باز هم پس از تهران به ترتیب شهرهای اصفهان با ۱۴۳، کرج با ۹۸ و تبریز با ۶۱ شرکت بیشترین شرکتهای منحل شده را به خود اختصاص دادهاند.
ثبت تنها یک شرکت خارجی
هر آنچه که تاکنون بیان شد مربوط به وضعیت و تعداد شرکتهای ثبت و منحل شده در داخل کشور بود. در این مدت خارجیان نیز در ایران فعال بودهاند. براساس آمار بانک مرکزی در ۶ ماه نخست سال ۸۷ حدود ۲۸ شرکت خارجی به ثبت رسیده که تعداد آنها با یک شرکت ثبت شده به ۲۹شرکت در ۶ ماه نخست سال ۸۸ رسیده است. بدین معنی که این شاخص با ثبت یک شرکت خارجی در ایران حدود ۳٫۶ درصد افزایش نشان میدهد.
زمینگیر شدن شرکتها با واردات و رکود
مهدی تقوی کارشناس اقتصادی در گفتوگو با ایلنا میگوید: عمدهترین دلیل افزایش انحلال شرکتها به سیاستهای نادرست دولت در حوزه واردات باز میگردد زیرا زمانی که دولت بیرویه اقدام به واردات هر نوع کالا میکند به شدت فعالیت اقتصادی در ایران را تحت تاثیر قرار میدهد. این روند منجر به کاهش توان تولیدی و رقابتی واحدهای تولیدکننده میشود و در نتیجه آنها انحلال شرکت خود را ترجیح میدهند و از گردونه خارج میشوند.
او رکود را دومین دلیل افزایش انحلال شرکتهای ثبت شده میداند: رکودی که کمی بیش از ۲ سال است بازار اقتصادی ایران را فراگرفته دلیل دیگری است که افزایش انحلال شرکتها را موجب شده است.
به گفته تقوی این دو عامل از عمدهترین دلایل افزایش تعداد شرکتهای منحل شده هستند که تحریم به طور غیرمستقیم نیز بر آن تاثیر منفی گذاشته است. البته باید به این نکته نیز توجه کرد که ثبت شرکت به معنای فعال بودن آن نیست و باید به این نکته توجه کرد که بسیاری از شرکتها تنها به ثبت میرسند بیآنکه فعالیت آنها منجر به افزایش تولید و ایجاد اشتغال شود.
مهدی کروبی روز گذشته ساعت ۲ بعد از ظهر به دیدار آیت الله صانعی رفت. دقایق اندکی پس از حضور مهدی کروبی در منزل آیت الله صانعی، عده ای مزدور و جیره خوار سازماندهی شده مقابل منزل معظم له تجمع نموده و شروع به سر دادن شعار بر علیه مهدی کروبی و آیت الله صانعی کردند.
به گزارش سحام نیوز؛ این افراد با زنجیر و چوب به خودروی مهدی کروبی حمله و خسارت زیادی را به این خودرو وارد کردند. همچنین این افراد با پرتاب سنگ به منزل آیت الله صانعی حمله و موجب بروز خساراتی به منزل ایشان شدند.
در ادامه تجمع کنندگان شعارهایی را علیه سید حسن خمینی،صانعی،کروبی و موسوی سر دادند. این افراد همچنین با سردادن شعارهایی به حمایت از رهبری پرداختند.
بنا به این گزارش مهدی کروبی در ساعت ۶:۳۰ بعدازظهر پس از ترک منزل آیت الله صانعی ابتدا به منزل احمد منتظری و سپس سعید منتظری و در نهایت به منزل آیت الله منتظری رفتند. متاسفانه در هنگام ملاقات آقای کروبی با بیت آیت الله العظمی منتظری، این افراد با یورش و پرتاب سنگ به سمت منزل آیت الله منتظری موجب شکستن شیشه ها و وارد آمدن خسارات شدیدی به این خانه شدند.
مهدی کروبی به دلیل احتمال حمله اوباشان به منزل آیت الله منتظری و درخواست مسوولین سپاه و نیروی انتظامی و مسئولین امنیتی شهر قم در ساعت ۱۱:۳۰ شب به ساختمان سپاه که جنب منزل آیت الله منتظری بود نقل مکان کردند و در نهایت با تمهیدات مسوولین امنیتی قم در ساعت ۴ صبح از ساختمان سپاه خارج و به تهران عزیمت کردند.
لازم به توضیح است که مهدی کروبی روز گذشته جهت دیدار با آیت الله صانعی، سید حسن خمینی به قم سفر کرده بودند.
تصاویرزیر مربوط به خودروی حامل مهدی کروبی که مورد حمله نیروهای خودسر در قم قرار گرفته است.(شایان ذکر است که خودرو ضد گلوله بوده ولی به علت شدت حملات دچار خسارات شدید شده است)




سخنگوی فراکسیون خط امام(ره) مجلس، با محکوم کردن اقدام سازماندهی شده گروههای خودسر به دفتر آیتالله العظمی صانعی گفت:« اینگونه اقدامات انعکاس خوبی ندارد و نیروهای امنیتی و انتظامی باید پاسخگوی ناامنی ایجاد شده برای این مرجع تقلید باشند.»
به گزارش پارلمان نیوز، داریوش قنبری تصریح کرد:« چگونه است که عدهای در امنیت کامل اقدام به حمله و هتاکی نسبت به مراجع تقلید میکنند و نیروی انتظامی هیچ دخالتی نمیکند؟»
وی بامشکوک دانستن حمله صورت گرفته به دفتر آیتالله العظمی صانعی در ساعت ۴ صبح امروز، خاطر نشان کرد:« نیروهای امنیتی و انتظامی باید پاسخگوی ناامنی ایجاد شده برای این بزرگواران باشند، مگر میشود عدهای لباس شخصی، در امنیت کامل ساعتها مکانی را مورد محاصره و حمله قرار دهند و نیروهای امنیتی و انتظامی خبردار نشوند و اقدامی برای تامین امنیت دفتر این مرجع تقلید و دیگر بزرگواران نکنند؟»
خانواده شهید سهراب اعرابی، محرم چگینی و علی حسن پور، سه تن از خانواده های شهدای بیست و پنج خرداد در گفتگو با جرس اعلام کردند: علی رغم تمامی تهدید ها و فشارها، فردا به مناسبت سالگرد این شهدا به بهشت زهرا خواهند رفت تا در کنار عزیزان خود، یاد از دست رفتگان راهپیمایی مسالمت آمیز سال گذشته را گرامی بدارند.
به گزارش جرس، مادر سهراب اعرابی، یکی از کشته شدگان راهپیمایی ۲۵ خرداد، خبر از حمله خشونت آمیز برخی از نیروها به منزل شخصی خود می دهد و ضمن اعتراض شدید خود به عدم تامین امنیت خانواده شهدا توسط دولت جمهوری اسلامی، می گوید: باید اعلام کنند اینها چه کسانی هستند که همسایه و اهالی شهرکی که سهراب متعلق به آن است را آزار می دهند و با حمله وحشیانه ای که تنها از مغول ها و شعبان بی مخ ها بر می آمد، به منزل شخصی مان یورش برده اند و دو تا شمعی که همسایه ها برای سالگرد سهراب روشن کرده بودند را با خشونت خاموش کرده اند. برای همین از همین جا اعلام می کنم، من تامین امنیت جانی ندارم و اگر فردا اتفاقی برای من افتاد مسوول مستقیم آن را جمهوری اسلامی می دانم.
علی چگینی برادر محرم چگینی یکی دیگر از کشته شدگان راهپیمایی بیست و پنج خرداد به جرس می گوید: فردا ساعت پنج تا هفت عصر مراسم یادبود برادرم در بهشت زهرا برگزار می شود و تا کنون نیز بسیاری دیگر از خانواده های شهدا اعلام کرده اند همزمان به بهشت زهرا خواهند رفت. دانشجویان و مردم معمولی زیادی با ما تماس گرفته اند و ما هم به آنها گفته ایم که حضور آنها در مراسم سالگرد برادرم از دیدگاه خانواده هیچ اشکالی ندارد، اما در مورد برخوردهای امنیتی ما هیچ اطلاعی نداریم.
لادن مصطفایی، همسر شهید علی حسن پور نیز به جرس می گوید: این حق ماست تا برای سالگرد کسانی که بیگناه و تنها برای یک اعتراض در راهپیمایی بیست و پنج خرداد کشته شده اند، به بهشت زهرا برویم و به عزیزان مان بگوییم که دل مان با آنهاست ، واقعیت این است که همه می خواهند روزی که فرزندان و همسران و یا هر عضوی از خانواده شان به شهادت رسید، حداقل با امنیت کامل بر سر مزار آنها بروند چون می دانیم جرم کسانی که کشته شدند، فقط اعتراض بود که متاسفانه با گلوله جواب شان را دادند.
در آستانه سالگرد انتخابات ریاست جمهوری ایران، برخی از کسانی که اعضای خانواده آنها در راهپیمایی اعتراضی علیه انتخابات در خیابان کشته شدند، تهدید به سکوت و برخی دیگر با تماس های تلفنی خبرگزاری متعلق به سپاه جمهوری اسلامی ایران، فارس ترغیب به مصاحبه علیه جنبش سبز و برخی دیگر نیز با تلاش های صدا و سیما برای تهیه اعترافاتی علی سران جنبش مواجه شده اند.
در این، میان برخی از خانواده های کشته شدگانی که تن به مصاحبه با صدا و سیمای جمهوری اسلامی و خبرگزاری فارس نداده اند اعلام کرده اند، در صورتی که تهدیدات علیه خانواده های کسانی که در راهپیمایی های اعتراضی علیه انتخابات ریاست جمهوری کشته شده اند، ادامه یابد، هرگونه اتفاقی که برای این خانواده ها رخ دهد مسوولیت مستقیم آن با جمهوری اسلامی خواهد بود.
پروین فهیمی، مادر شهید سهراب اعرابی که با توجه به فشارها و کنترل های امنیتی وارد شده به خانواده خود، بسیار متاثر و آزرده بود، با صدایی که هم فریاد می زد و هم با بغض همراه بود در خصوص حمله خشونت آمیز ماموران به منزل شخصی خود، مراسم راهپیمایی ۲۵ خرداد سال گذشته و عدم دلایل خود برای نامه به محمود احمدی نژاد و مسایل دیگر جزییات جدیدی را مطرح کرد که متن کامل این گفتگو در پی می آید:
خانم فهیمی! فردا سالگرد کشته شدن سهراب و شهدای دیگر در خیابان های تهران است، دلم می خواهد خیلی صریح از شما بپرسیم آیا از بیاینه آقایان موسوی و کروبی که مردم را از آمدن به خیابان منع کردند، دلگیر نشدید وقتی دیدید که قرار نیست مردم بعد از کشته شدن فرزندان شما به خیابان بیایند و در دفاع از حق هموطنان از دست رفته خود، همانند خرداد سال ۸۸ راهپیمایی برگزار کنند؟
راستش را اگر بخواهید بدانید، نه. خیلی هم خوشحال شدم، وقتی بیانیه را دیدم. اینهایی که من دیده ام به هیچ جوانی رحم نمی کنند، جوان کشی برایشان راحت است. اگر باز مردم به خیابان می آمدند به راحتی می کشتند، چرا باید خون جوانان ما را بریزند و بعد هم وقتی پاسخگو نبودند خود جنبش سبز را متهم به ریختن این خون ها کنند. اگر به هر جوانی در خرداد امسال آسیب می رسید انگار سهراب مرا دوباره می کشتند. مردم وقتی بیرون مرا می بینند، محبت شان را نشان می دهند، همبستگی و همدلی هایشان را نشان می دهند و برای مراسم سالگرد امسال نیز بارها به منزل ما آمده اند و گفته اند که می خواهند همراه ما به بهشت زهرا بیایند ولی من نمی خواهم به مردم هیچ آسیبی برسد. اینها بی رحمانه به همسایه های ما به جوان های شهرکی که سهراب متعلق به این شهرک است حمله می کنند و جوانان را می برند. چرا باید جوانان این کشور که فقط اعتراض دارند اسیر دست دولتی شوند که دروغ می گوید؟
کی و چگونه حمله کرده اند؟
تازگی ندارد، در مراسم چهارشنبه سوری آمدند ریختند در شهرک و جوان ها را بردند فقط برای اینکه چند شاخه گل جلوی خانه ما می گذارند، مردم را تهدید می کنند، در مراسم روز عاشورا مثل مغول ها حمله کردند به شهرک. همسایه ها و اهالی شهرک را آزار دادند، وقتی پریشب، همسایه ها چند تا شمع جلوی خانه ما روشن کرده بودند، آقایان به شکل وحشیانه ای به خانه ما حمله کرده اند، شمع ها را هم خاموش کردند و از خشونت آنها همسایه ها اعتراض می کردند آزرده شده بودند. در مراسم های مختلف وقتی مردم یادی از ما می کنند، اینها هم به سرعت حمله می کنند، مثل مغول ها و بدتر از شعبان بی مخ ها، من نمی دانم این همه وحشتی که از مردم دارند کی تمام می شود اما خوب می دانم که این رفتارهای وحشیانه نشان دهنده ضعف یک نظام است.
ممکن است با این فشارهایی که یاد کرده اید، مراسمی برای سهراب و شهدای دیگر هم در بهشت زهرا برگزار نشود؟
من کاری به این تهدیدات ندارم، برای مادری که عزیزترین اش را از دست داده است مگر چه چیزی بالاتر از فرزند وجود دارد. من خودم تنها می روم بهشت زهرا . هیچ هراسی هم ندارم. به خدا راضی نیستم به مردم هیچ آسیبی برسد، چند روز است که استرس گرفته ام چون می دانم مردم سهراب را تنها نمی گذارند، دلم آشوب است که مردم بیایند و باتوم بخورند. تنم می لرزد وقتی فکر می کنم جوانی برای همراهی با سهراب بیاید و تنش از خشونت این حکومت زخمی شود. هرکسی هم که با من تماس گرفت، حتی به بستگانم هم گفته ام به بهشت زهرا نیایند، خودم تنها می روم.
خانواده شهدای دیگر هم می خواهند فردا بروند بهشت زهرا. می گویید از مردم هیچ توقعی ندارید، از موسوی و کروبی و از سران جنبش سبز چطور؟ به نظر شما آنها باید چگونه همراهی کنند؟
متاسفانه هر کس بخواهد حرفی بزند، طرف مقابل قدرت دارد و جواب هر اعتراضی را با چماق و باتوم و گلوله و زندان می دهد. چه توقعی می توان داشت وقتی فضا تا این اندازه امنیتی است. با اسلحه به مردم و فعالین سیاسی و جنبش سبزی ها حمله می کنند، نمی خواهند باور کنند که یک نیروی عظیمی در ایران وجود دارند که معترض هستند، این مردم معترض در خود ایران وجود دارند و حق شان است که اعتراض کنند. باید به مردم جواب بدهند کسانی که در این کشور اجازه حمل اسلحه دارند چه گروهی هستند و متعلق به کجا هستند، یعنی نیروی انتظامی نمی داند چه کسانی با اسلحه به فعالین سیاسی و به مردم حمله می کنند؟
می گویند نیروهای خودسر حمله می کنند و احمدی نژاد هم که دیشب در برنامه زنده تلویزیونی اعلام کرده است، دولت ایشان راضی به آزار رساندن مردم نیست و حتی برخوردهای خشنی که با جوانان هم اخیرا صورت می گیرد به دولت ایشان ربطی ندارد.
دروغ می گوید. به اسم دولت است، اگر نیست، پس دولتی که توان برقراری امنیت ملت را ندارد دیگر نامش دولت نیست. اصلا فرض کنیم که راست می گویند و نیروهای خودسر می زنند جوانان مردم را لت و پار می کنند، دولتی که نتواند در طول همین یک سال پیدا کند این گروه های خودسر از کجا تغذیه می کنند دولت نیست. این ها آدم را دیوانه می کند، که دهان هر منتقد دولت را بسته اند و بعد می نشیند و می گویند آزادی وجود دارد. بعد هم که می بینند یک سیل عظیم مردم به خیابان می آیند ناگهان وحشت می کنند و گلوله می کشند و بعد هم می گویند خودسر بوده.
تا به حال به خود آقای احمدی نژاد یا دولت نامه نوشته اید و همین حرف ها را به آنها هم گفته اید؟
احمدی نژاد رییس جمهور ما نیست که به ایشان نامه بنویسم. خیلی ها ایشان را به عنوان رییس جمهور ایران قبول ندارند. کسی که صدای این همه معترض به نتیجه انتخابات را نمی شنود اصلا مورد قبول ما نیست که بخواهیم برایش نامه بنویسیم.
به هر حال ایشان الان رییس دولت است و رسانه های وابسته به دولت ایشان هم می گویند مسوول کشته شدن جوانان سران جنبش و کسانی هستند که به خیابان آمده اند.
جنبش خود مردم هستند، موسوی و کروبی در تمام این مدت از حق مردم برای یک اعتراض ساده دفاع کردند، آقایان باید جواب بدهند از چه ترسیدند، وحشت شان از چه بود که معترضان را کشتند و بعد در رسانه و صدا و سیما خانواده ها حتی یک کلمه در مورد این همه آدم که به خاک و خون کشیده شد ننوشته اند.
به تازگی نوشته اند و طرح شکایت از موسوی و کروبی را برای کشته شدن شهروندان هم عنوان کرده اند
این موسوی و کروبی و جنبش سبز است که باید از صدا و سیما و دولت شکایت کنند که کشته شدن جوانان را به دروغ انکار می کنند. چرا صدا و سیمای جمهوری اسلامی نمی آید با خود من مصاحبه نمی کند. من پا برهنه برای انقلاب سال ۵۷ به خیابان رفتم و جمهوری اسلامی شکل گرفت حالا همان جمهوری اسلامی باید پسر جوان مرا در خیابان بکشد؟ من این اجازه را نمی دهم . این من هستم که باید از چنین نظامی شکایت کنم. از هیچ کسی به جز خدا هم نمی ترسم و باور دارم تنها حکومتی که از خدا نمی ترسد می تواند تا این اندازه به مردمش ظلم کند، به مردم اش حمله کند و طاقت چند شاخه گل و شمع را هم در محفل عزاداری ما نداشته باشد و الان هم که با شما حرف می زنم تمام مکالمات ما را دارند شنود می کنند، لحظه به لحظه زندگی ما را تحت نظر گرفته اند و به هر بهانه ای سر و کله شان در شهرک ما پیدا می شود و امنیت را از ما گرفته اند، بگذار صد تا کنترل برای ما بگذارند، به کسانی که صحبت های ما را الان دارند می شنوند از همین جا می گویم؛ من چیزهایی در راهپیمایی های پارسال دیده ام که دیگر از هیچ چیزی نمی ترسم و خوب می دانم چه کسانی به روی مردم گلوله می کشند، دلم با خدا است و شما چون خدا را ندارید تا این اندازه وحشت کرده اید و به جان مردم افتاده اید و شب و روز دور و بر خانه های مردم پرسه می زنید تا مبادا اعتراض کنند.
چه چیزی در راهپیمایی پارسال دیده اید؟
خیلی چیزها که بعدا بیشتر و بیشتر خواهم گفت، اما یک نمونه کوچک آن همین است که جلوی چشم های ما به کسانی که با باتوم به جان مردم افتاده بودند پول می دادند، یعنی حتی حساب و کتاب هایشان با باتوم به دستان را چلوی چشم های ما انجام می دادند تا ببینیم و بیشتر بترسیم که اینها برای کشته شدن مردم حاضرند پول خرج بکنند، صدا و سیما این همه پول داده است که یک خانمی را بیاورد تا در مورد کشته شدن ندا فیلم بسازند.
آیا در مورد کشته شدن سهراب هم تا به حال هیچ سناریویی ساخته اند؟
من به آنها اجازه چنین کاری را نمی دهم. به خدا مادر ندا خیلی طاقت دارد که این فیلم ها را در صدا و سیما می بیند من پدرشان در می آوردم اگر چنین دروغ های سخیفی را در مورد سهراب تحویل مردم می دادند. باید بیایند اعتراف کنند که سهراب و جوانان دیگر را واقعا چه کسانی کشتند. باید جرات کنند و پای صحبت ما مادران بنشینند. ما حکومت را از آنها نمی خواهیم. حکومت مال خودشان، اما تا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر