درخواست هشت تشکل و حزب اصلاح طلب برای راهپیمایی ۲۲ خرداد
شنبه ٢٢ خرداد، ساعت ١۶ – میدان امام حسین تا آزادی
جــرس: متعاقب درخواست میرحسین موسوی و مهدی کروبی برای کسب مجوز راهپیمایی مراسم ٢٢ خرداد، که طی نامهای رسمی خطاب به استاندار تهران ارسال شد، هشت حزب اصلاحطلب نیز طی درخواستی جداگانه، خواستار صدور مجوز راهپیمایی در سالگرد انتخابات شدند.
به گزارش آفتاب نیوز، طی نامه مشترکی که از سوی مجمع نمایندگان ادوار مجلس، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران، انجمن روزنامهنگاران زن، مجمع دانش آموختگان ایران اسلامی، جبهه مشارکت ایران اسلامی، حزب اراده ملت و مجمع نیروهای خط امام، به وزارت کشور ارسال شده، با استناد به اصل ٢۷ قانون اساسی، تقاضای صدور مجوز برای راهپیمایی روز ٢٢ خرداد، از میدان امام حسین تا میدان آزادی در ساعت ۴ بعد از ظهر شده است.
میهن نیوز در این زمینه خاطرنشان کرد که نسخهای از این نامه نیز به فرمانداری تهران ارسال شد که مسئولان فرمانداری با این توضیح که تنها صدور مجوز برای مراسم و تجمعات در مکان سربسته در حوزه وظایف آنهاست، از قبول این درخواست خودداری کردند اما وزارت کشور این نامه را وصول کرد.
لازم به ذکر است اوایل هفته جاری نیز، میرحسین موسوی و مهدی کروبی نیز، در یک نامه مشترک به استاندار تهران، خواستار صدور اجازه قانونی برای راهپیمایی در اولین سالگرد ۲۲ خرداد شدند
==============
تقاضای رسمی میرحسین موسوی و مهدی کروبی برای برگزاری راهپیمایی بیست و دوم خرداد
صبح امروز مهدی کروبی میزبان میرحسین موسوی بود.
به گزارش کلمه، در این دیدار که با هدف بررسی مسائل و رخدادهای ماه جاری برگزار شد، مهدی کروبی ضمن تبریک پیشاپیش ایام خجسته میلاد حضرت فاطمه(س) و روز زن؛ یاد و خاطره امام خمینی(ره) و سالگرد رحلت ایشان را گرامی داشت. کروبی با انتقاد شدید از فشارها و محدودیت های ایجاد شده برای برگزاری این سالگرد گفت: در آستانه سالگرد رحلت امام هستیم ودوست داریم همچون سالیان قبل این مراسم باشکوه برگزار شود.
کروبی در ادامه افزود: سال های قبل جماران مرکز رفت و آمد گروه های مختلف مردمی بود. حتی هرساله زندانیان مسلمان زمان شاه در مراسمی تحت عنوان "خاطره با امام" در زمان حیات امام به دیدار ایشان میرفتند و افراد خاطراتشان را برای امام و یکدیگر بازگو می کردند. پس از رحلت امام این مراسم در حضور خانواده امام و دیگر بزرگان کماکان ادامه داشت ولی امسال به دلایلی جلویش را گرفتند.
نماینده امام در حج و بنیاد شهید و در باب وضعیت اکنون امام خمینی(ره) در جامعه گفت: هم اکنون وضع امام و نامش را طوری محصور کرده اند که یک گروه خاص فقط میتواند درباره امام سخن بگوید و مراسم برگزار کند که حتی آن گروه خاص هم گروهی نظامی باشد!
میرحسین موسوی نیز در سخنانی از امام به عنوان یک چهره برجسته علمی و معنوی یاد کرد و افزود: هم اکنون وضعیت کشور بگونه ای است که این افراد تصویر امام را نیز زندانی کرده اند. امام متعلق به همه ی ماست و متعلق به همه مردم است. اما کاری که انجام شد این بود که یک عده ای مهندسی کردند و تصویری که خودشان میخواستند از امام بیرون دادند تا بتوانند سر قدرت باقی بمانند که این یعنی حصر کردن امام. جماران مکانی خاطره انگیز بود و مردم با عشق میرفتند و با یاد امام تجدید بیعت میکردند. ولی حالا در مراسمی کلی و سراسری در کشور برگزار میکنند و باعث میشوند آن همه خلاقیت و شور و شوق از بین برود
فیلم ندا آقا سلطان ساخته شد
در حالیکه نمایندگان اتحادیه اروپا، روز گذشته با عکس های ندا آقا سلطان به استقبال منوچهر متکی رفتند، تا اعتراض خود را به سرکوب مردم ایران برای اولین بار در یک مراسم رسمی نشان دهند، دو فیلم مستند در مورد ندا آقا سلطان و چگونگی جان باختن او آماده پخش شده است: فیلمی به روایت سیمای جمهوری اسلامی و فیلم دیگری به روایت یک کارگردان انگلیسی که قرارست از یک شبکه تلویزیونی امریکایی پخش شود. دو فیلمی که دو روایت مختلف از این دختر جوان که نماد جنبش اعتراضی مردم ایران شده است را به نمایش می گذارند.
روایت جمهوری اسلامی
از یک سو فیلمی از سوی جمهوری اسلامی و برای پخش در صدا و سیما آماده پخش شده است که قرار است در سالگرد شهادت ندا از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شود.
یکی از کارمندان صدا و سیما در این زمینه به "روز" گفته است که در این فیلم استاد موسیقی ندا و برخی از دوستان نزدیک او حضور دارند اما خانواده ندا علیرغم همه فشارها از حضور در این فیلم امتناع کرده اند.
به گفته این منبع «در این فیلم کشته شدن ندا به عناصری نفوذی نسبت داده می شود و تمام تلاش ها بر این است که حکومت را از این قضیه مبرا کنند».
رسانه های حکومتی نیز از وزارت اطلاعات به عنوان سازنده این مستند نام برده و نوشته اند که طي روزهاي آينده وزارت اطلاعات در يك برنامه مستند به تكميل ابهام زدايي ها از سناريوي ساختگي قتل ندا آقاسلطان بپردازد و اسناد جديدي از سناريوي غربي ها را منتشر مي كند.
براساس نوشته این رسانه ها مواردي چون فيلمبرداري از دو زاويه متفاوت و همچنين انتشار سريع و بي وقفه فيلم مرگ آقا سلطان از جمله نكاتي است كه جعلي و ساختگي بودن قتل آقاسلطان را تاييد مي كند.
پیش از این نیز صدا و سیما مستند دیگری از ندا ساخته بود که واکنش شدید افکار عمومی را به دنبال داشت. در آن مستند، در ادعایی شگفت انگیز، عنوان شده بود که ندا آقا سلطان با همکاری منافقین در لجظه فیلمبرداری از خود، با دستگاهی مخصوص خون را روی صورت خود جاری می کند و پس از اینکه همراه با آرش حجازی و استاد موسیقی خود وارد ماشین برای عزیمت به بیمارستان می شده توسط منافقین کشته می شود.
روایت خانواده ندا
همزمان اما در فیلمی که توسط کارگردان انگلیسی ساخته شده برای اولین بار خانواده ندا آقا سلطان حضور یافته و به روایت روزهای تلخ کشته شدن ندا و زندگی شخصی او پرداخته اند. در این فیلم، ویدئوها و تصاویری که تاکنون منتشر نشده بود به نمایش در میآید. تهیه کنندگان این فیلم شبکه اچ بی او امریکا، شرکت من تورمن انگلیس و آقای سعید کمالی دهقان هستند.
فیلم "برای ندا" که نسخه اصلی و انگلیسی آن 14 ژوئن از تلویزیون اچ بی او امریکا پخش خواهد شد در دو نسخه عربی و فارسی نیز تهیه شده که نسخه فارسی آن به گفته تهیه کنندگان این فیلم، امروز از صدای امریکا پخش خواهد شد.
سعید کمالی دهقان، روزنامه نگار ایرانی که یکی از تهیه کنندگان فیلم "برای ندا" و تنها دست اندرکار ایرانی این فیلم است و تصاویر و مصاحبه های داخل ایران را نیز او تهیه کرده است در گفتگو با "روز" درباره این فیلم و شرایط تهیه و خطرات تولید آن، بخصوص در ایران توضیحاتی داده است. متن مصاحبه با وی در پی می آید:
آقای کمالی ممکن است توضیح دهید این فیلم توسط چه کسانی و در چه شرایطی ساخته شده است؟
این فیلم توسط آقای آنتونی توماس ساخته شده و من به همراه شبکه اچ بی او امریکا و شرکت من تورمن انگلیس تهیه کنندگان این فیلم بودیم. من غیر از تهیه کنندگی، انجام تمام مصاحبه های مربوط به ایران را بر عهده داشتم و در سفر به ایران به همراه خانواده ندا حدود یک ماه تمام کار این مصاحبه ها و ساخت فیلم را انجام دادم.
خانواده ندا در این فیلم حضور دارند. ممکن است کمی از محتوای فیلم بگویید؟
بله با پدر، مادر، خواهر و برادر ندا و دیگر اعضای خانواده او در این فیلم مصاحبه کرده ایم و آنها خود حرف زده اند. یک سری عکس های شخصی ، خاطرات و دست نوشته های ندا را هم در فیلم می بینید. فیلم های جدیدی نیز از ندا در این فیلم است که کسی ندیده است. فیلم های جدیدی هم که برای اولین بار به نمایش در می آید، در این فیلم وجود دارد که توسط مردم گرفته شده و بعد از تیر خوردن ندا را نشان میدهد که چگونه و با چه ماشینی برده شد. همین بخش به ادعاهای جمهوری اسلامی پاسخ میدهد که گفتند توسط ماشین برده شد و کشته شد و آن داستان ها را ساختند و قطعا جمهوری اسلامی را شوکه خواهد کرد. چون فیلمی است که از صحنه و توسط مردم گرفته شده است. بخش دیگری نیز در لندن و امریکا و ترکیه ساخته شده؛ یعنی مصاحبه هایی انجام و به فیلم اضافه شده است. در اصل یک بخش از فیلم مربوط به ندا و زندگی شخصی اش و بخش دیگر مربوط به ندا و انتخابات ایران است. یعنی از طریق داستان زندگی ندا، داستان انتخابات هم مرور می شود. البته ما قصد قهرمان سازی از ندا را نداشتیم؛برای همین در این فیلم معلوم می شود ندا هم مثل خیلی از دخترهای ایران، دختری بود که کلاس ورزش می رفت، موسیقی گوش میکرد و همه خواسته های دختران ایرانی را داشت . در اصل ندا مثل هر دختر آزاده ای در جهان است. او دنبال آزادی بود، دنبال سیاست نبود. یک دختر معمولی بود که برای آزادی، زندگیش را داد. ندا مشکلات خودش را هم داشت و ما قصد اسطوره سازی نداشتیم و اینکار را هم نکردیم. بزرگترین ویژگی ندا سرکشی او بود و هیچ وقت زیر بار زور نمی رفت و همین خصوصیت خیلی ارزش داشت. ما در این فیلم درباره این ها حرف میزنیم و می گوییم که ندا چیز خاصی نمیخواست؛ او فقط یک مقدار آزادی میخواست، به عنوان یک دختر جوان که نمی توانست مثل یک آدم معمولی در جامعه زندگی کند و این حق از او گرفته شده بود. در این فیلم از چیزهایی می گوییم که باعث شد ندا به خاطر آنها با همه خطرها بیرون برود و در نهایت کشته شود. در فیلم می بینیم ندا که قصد رای دادن نداشت با دیدن هیجان مردم و اینکه همه میروند و رای میدهند رفت تا رای دهد. چند جا میرود تا به میرحسین موسوی رای دهد اما در حوزه هایی که میرود تنها ناظران احمدی نژاد حضور دارند؛ او عصبانی می شود و رای نمی دهد و به خانواده اش می گوید که همه اینها فیلم و نمایش است و از قبل تعیین کرده اند که چه کسی رئیس جمهور شود و ...... بعد به بعد از انتخابات می پردازیم که ندا چگونه در اعتراضات حضور داشت و به اضافه زندگی شخصی او. فیلم هایی که میدید، کتاب هایی که میخواند... و این بخش نه به خاطر اینکه ندا میخواند و میدید بلکه از این لحاظ مهم است که روحیه یک دختر معمولی ایرانی را نشان میدهد و روحیه دختران معمولی ایرانی و آنها را می شناساند.
با توجه به فضای امنیتی شدید و تحت نظر بودن خانواده ندا، چگونه این مصاحبه ها انجام گرفت و موفق شدید فیلم را بسازید؟
مهم ترین دغدغه همین بود که اولا چگونه خانواده ندا را راضی به این مصاحبه ها بکنیم و از طرفی با همه فشارها و کنترل ها، دوربین را چگونه به منزل ندا ببریم. من دی ماه که به ایران رفتم دقیقا به خاطر همین ملاحظات و مشکلات دو ماه طول کشید تا بتوانیم اینکار را انجام دهیم. نه مجوز داشتیم برای فیلم و نه من تجربه فیلمبرداری داشتم؛ قرار بود یک تیم حرفه ای برای اینکار استخدام کنیم که متاسفانه نشد. هیچ کس حاضر نبود ریسک کند و ما هم حق میدادیم. با برخی مستند سازان مطرح ایران هم تماس گرفتیم اما قبول نکردند و البته الان خیلی خوشحال هستم که کسی قبول نکرد و ناچار شدیم به صورت غیرحرفه ای فیلم بگیریم . در اصل فضای صمیمی فیلم، اگر قرار بود صدا بردار و دوربین آنچنانی در کار باشد از بین می رفت. ابتدا ازطریق واسطه با معلم موسیقی ندا حرف زدم اما احساس کردم تحت فشار است و بهتر است با او در ارتباط نباشم. سپس توسط یکی از دوستان، قرار گذاشته شد که با خانواده ندا صحبت کنم خوشبختانه صحبت کردم و آنها هم آمادگی آن را داشتند. یک دوربین کوچک برداشتم و با آن شروع کردیم. فضای بسیار پراسترسی بود. تلفن ها کنترل می شد. همه تحت نظر بودند اما انجام شد.
چگونه این فیلم ها را از ایران خارج کردید؟
مهم ترین درد سر این بود که چگونه 15 نوار ویدئویی را از ایران خارج کنیم . با پست که امکان نداشت. حتی امکان اینکه این فیلم ها را کپی کنیم نیز وجود نداشت و خیلی خطرناک بود و خیلی دوران پراسترسی بود در نهایت چاره دیگری نبود جز اینکه 15 نوار را بگذارم توی چمدان وسط لباس ها و بروم فرودگاه و خارج شوم. همکارانم شوکه شده بودند چون انتظار نمی رفت موفق شویم همه اینکارها را انجام دهیم و از ایران هم خارج کنیم.
چیه شد به فکر ساختن این فیلم مستند افتادید؟
پیشنهاد کار از طرف اچ بی او بود که یکی از مطرح ترین شبکه های امریکا است. آنها ابتدا به آقای انتونی توماس پیشنهاد دادند اما این شرط را نیز گذاشتند که فیلم باید با حضور خانواده ندا ساخته شود و در غیر این صورت منتفی خواهد بود. خب تا آن موقع فیلم هایی درباره ندا ساخته شده بود که با تعدادی از کسانی که ندا را می شناختند یا در زندگی اش حضور داشتند مصاحبه شده بود اما خانواده ندا در هیچ فیلمی حضور نداشتند. مهم ترین شرط این بود و میدانید که اچ بی او در سال بیش از ده مستند نمی سازد. کم اما خیلی خاص کار میکند و رئیس اچ بی او بعد از ساخته شدن این فیلم رسما گفت که این فیلم مهم ترین مستندی بوده که در تمام سالهای اخیر کار کرده ایم. آقای توماس هم با من تماس گرفت و من هم قبول کردم که به طور مخفی به ایران بروم و این فیلمبرداری ها و مصاحبه ها را انجام دهم. دلیلی هم که آقای توماس مرا انتخاب کرد این بود که من ماههای اول بعد از انتخابات ایران بودم و تقریبا تنها خبرنگار رسانه خارجی بودم که در ایران کار میکردم بقیه همکاران اکثرا اخراج شده بودند اما من بی سر و صدا کار میکردم به روزنامه گاردین و شبکه سی ان ان به صورت بدون تصویر و اسم گزارش میدادم و درباره ندا نیز گزارش مفصلی در روزنامه گاردین منتشر کرده بودم.
این فیلم به سه زبان ساخته شده؛ ممکن است توضیح دهید پخش آنها از کجا و به چه ترتیبی خواهد بود؟
ما جلسه ای با رئیس اچ بی او و سایر همکاران فیلم داشتیم و اچ بی او تصمیم گرفت بودجه ای در اختیار قرار دهد تا نسخه های عربی و فارسی فیلم نیز ساخته شود چون هدف فیلم این بود که همه آن را ببینند و از زبان خانواده ندا او را بشناسند. البته ساختن نسخه فارسی خیلی با عجله انجام گرفت چون دقیقا در دقایق آخر این تصمیم گرفته شد و ما به اندازه نسخه انگلیسی از آن راضی نیستیم اما در اصل قضیه فرقی نمیکند روایت فیلم به فارسی است و برخی جاها با زیر نویس فارسی. این نسخه امروز از تلویزیون صدای آمریکا پخش خواهد شد. نسخه عربی این فیلم هم از تلویزیون های عربی پخش خواهد شد . نسخه انگلیسی که در اصل نسخه اصلی فیلم است، 14 ژوئن از تلویزیون اچ بی او پخش می شود و سپس در 20 ژوئن در سالگرد ندا برای دومین بار پخش می شود. از سوی دیگر، فیلم را با فرمت های مختلف در اینترنت قرار میدهیم تا مردم ایران و سراسر جهان بتوانند به راحتی دانلود کنند.
با پخش این فیلم ، فکر نمیکنید برای خانواده ندا مشکلی پیش بیاید؟
تمام مسائلی که در فیلم مطرح شده همه با هماهنگی خانواده ندا بوده؛ چیزی که برای آنها مهم است شناساندن ندا به جهانیان است. آنها می گویند چیزی برای از دست دادن ندارند. مادر ندا، انسانی بسیار شجاع است. ما نیز فکر نمی کنیم مشکلی پیش بیاید چون افکار عمومی جهان از این خانواده حمایت می کنند و همین مساله تا به حال آنها را حفاظت کرده است.لذا بعد از پخش این فیلم نیز برای حکومت ایران خیلی مشکل خواهد بود که بخواهد برخوردی با این خانواده انجام دهد.
روزآنلاین
http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem/article////107/-7debf02157.html
============
در عوض طی چند سال اخیر واژه لباس شخصی ها بیشتر بر سر زبانها بوده تا حزب اللهی ها .
گویا حزب الله و حزب اللهی صرفا ادبیات دهه نخست انقلاب اسلامی بود و اکنون در دوران انحراف انقلاب ، با افرادی روبرو هستیم که برای کشتن و آسیب رساندن نیاز به هیچ گونه مجوزی ندارند، تابلوی خاصی ندارند و حاشیه امن دارند.
حتی حسین الله کرم مرز خود را با گروههای فشار جدید جدا می کند و می گوید افرادی از این دست که به عنوان مثال به ماشین ابطحی حمله کردند نفوذی ها هستند و ارتباطی با انصار حزب الله ندارند.
لباس شخصی ها بعد از واقعه کوی دانشگاه در سال 78 سر و کله شان پیدا شد، الله کرم از 15 دسته لباس شخصی حتی خبرنگاران و مردم عادی نام می برد اما در عین حال دخالت انصار حزب الله را در سرکوب خونین سال 78 تکذیب می کند و آن را به گردن نفوذی ها می اندازد.
افراط گری حزب الله و تذکر امام
در اوائل دهه 60 جریانهای موسوم به حزب الله شکل گرفتند . عدم استقرار کامل انقلاب، جنگ ، درگیری های داخلی ، سرباز گیری برای جبهه ها با توسل به اجبار و برخورد با بد حجابی از جمله مواردی بود که گروههای پراکنده حزب اللهی را به عرصه اجتماع می کشاند تا فراتر از قانون و زیر عنوان برخورد انقلابی، با مردم برخورد کنند.
برخوردهای خود سرانه و یکجانبه برخی عناصر حزب اللهی در همان اوان مورد اعتراض آیت الله خمینی قرار داشت و حتی الله کرم نیز تائید می کند که امام مخالف رفتارهای زننده برخی برادران حزب اللهی با مردم در موضوع حجاب بود و بارها به وزرای کشور تذکر لازم را داده بود . حجت الاسلام ناطق نوری وزیر کشور وقت در کتاب خاطرات خود تائید می کند که امام نسبت به برخوردهای خودسرانه برخی حزب اللهی ها با مردم به وی تذکر داده بودند.
احساس خطر آیت الله خمینی از آن رو بود که ایشان گمان می کرد اینگونه برخوردها به دور از کرامات انسانی و موجب دلزدگی مردم از انقلاب می شود.
با این حال هیچکس منکر برخوردهای افراطی افراد حزب اللهی با مردم در دهه نخست انقلاب نیست
نخستین جریان گروه حاجی بخشی
ذبیح الله بخشی کسی است که از پایه گذاران جریان حزب الله در ایران است. وی قبل از انقلاب در جنوب شهر تهران خیار می فروخت. بعد از انقلاب و با شروع جنگ بارها به جبهه رفت و در مرخصی از جبهه به سراغ افراد بد حجاب می رفت. وی همراه شخصی به نام عبداللهی با نام مستعار عبدالحمید محتشم گروهی با نام حزب الله ایران تشکیل داده بودند
سازماندهی موتورسواران حزب اللهی در دفاع از ارزشهای انقلاب که مسیر تردد آنها از خیابان 25 شهریور ( هفت تیر ) تا ولی عصر بود و رفتار های افراطی با بد حجابها از جمله کارهای اینها بود که با اعتراض آیت الله خمینی، ناطق نوری وزیر کشور وقت مدتی این افراد را به زندان انداخت.
حاجی بخشی هنوز از ناطق کینه به دل دارد و این را در خاطرات خود بیان کرده است.
بخشی به کارهایی مثل کفن پوشی و بستن مسلسل به خود و چرخیدن در شهر، اقامه نماز در وسط خیابان و .... هم شهرت دارد .
در کنار اینها گروه هادی غفاری نیز فعال بودند که آنها نیز در سطح اجتماع حضوری فعال و چشمگیر داشتند و با جوانها در خیابانها به خاطر بد حجابی و موی بلند برخورد می کردند.
با این حال بیشتر جریانهای حزب الله تا سال 1370 مشتمل بر یک گروه واحد بودند که تحت نام انصار حزب الله فعالیت می کردند.
شکاف در گروههای حزب الله
از اواسط سال 71 در گروه انصار حزب الله انشقاق پدید آمد و جریان حاجی بخشی تحت عنوان حزب الله تهران از سایر گروهها جدا شد.
با این حال تفاوت رفتاری خاصی در نگرش و عملکرد جریانهای حزب الله وجود نداشت. گروه حاجی بخشی با شعار معروف خودشان یعنی ماشاء الله حزب الله فعالیت می کردند. بیشتر پایگاههای بسیج در اختیار این افراد بود و مانورهای داخل شهری در قالب پست های ایست و بازرسی ، حمله به جشن ها و توقیف نوارهای موسوم به غیر مجاز و تشکیل پرونده های منکراتی برای مردم در پایگاههای بسیج از جمله برنامه های گروه حاجی بخشی بود.
در دهه هفتاد گروه دیگری از انصار حزب الله تحت سرپرستی حسین الله کرم از جبهه رفته های قدیمی شکل گرفت که این افراد بر عکس گروه حاجی بخشی نیم نگاهی به تحولات سیاسی داشته و با تحلیل های خاص خود اقدامات دولت سازندگی را عامل شیوع مدرنیزم ضد اسلامی می دانستند.
مقر اصلی تجمع این افراد در هئیت های مذهبی منطقه شهر ری تهران بود. حاج منصور ارضی که مداحی های وی در آن زمان طرفداران زیادی در بین بچه حزب اللهی ها داشت از جمله پدران معنوی این گروه به حساب می آمد.
در سال 72 و با تشکیل هیئت رزمندگان اسلام از سوی گروه الله کرم مسعود ده نمکی نیز از میان آنها سر بر آورد. جریان انصار شاخه الله کرم معتقد بود که باید با انجام کارهای فرهنگی اجباری به مقابله با تهاجم فرهنگی رفت. مثلا اعضای این گروه با ضبط صوت های دستی به مناطق تفریحی تهران مثل پارک جمشیدیه یا دربند و درکه می رفتند و با پخش روضه خوانی به برخورد با رفتارهای به اصطلاح جلف دختران و پسران می پرداختند
حمله به سینماها بخش دیگری از اقدامات انصار بود که مسعود ده نمکی در آن عرصه فعالیتی چشمگیر داشت.
ده نمکی همزمان با مطرح شدن نام خاتمی برای ورود به عرصه سیاسی ایران در نشریه دوکوهه مبادرت به بولتن سازی برای وی کرد و بخشهایی از کتاب هایی که در زمان وزارت ارشاد خاتمی اجازه چاپ گرفته بود را در معرض دید مردم قرار داد.
با روی کار آمدن اصلاح طلبان در سال 76 انصار حزب الله فعالیت های خود را توسعه داد و حمله به تجمعات قانونی و دفاتر روزنامه ها را با قوت ادامه داد. اوج افراطی گری این تشکل در ماجرای ترور سعید حجاریان خود را نشان داد که انصار حزب الله شاخه هیئت رزمندگان رسما دست به اسلحه برد و به آن اقدام تروریستی کور مبادرت کرد.
دوران استحاله و افول
از اواخر دهه هفتاد مسعود ده نمکی با نشریه شلمچه رویکردی فرهنگی را پیشه خود کرد و تا حد زیادی از افراط و خشونت عقب نشست.
وی با انتشار چند شماره نشریه شلمچه فعالیت آن را به دلایل مالی و تغییر در رویکرد متوقف کرد
وی آن زمان در مصاحبه ای با یک نشریه دانشجویی وابسته به انجمن اسلامی دانشگاه علامه طباطبائی گفت: این روزها اگر در داخل اتومبیلم نشسته باشم و صدای موسیقی مبتذل را از اتومبیل کناری ام در ترافیک بشنوم فقط شیشه ها را بالا می کشم و کار دیگری انجام نمی دهم.
این تغییر رویکرد از ابتدای دهه هشتاد و با ساخت چند فیلم از جمله فقر و فحشا بیشتر خود را نمایان کرد.
از آن زمان به بعد شاخه الله کرم نیز آرام آرام وارد فعالیت های اقتصادی شده و کمتر با آرم انصار حزب الله به تجمعات حمله می شد.
دوره هرج و مرج طلبی بی نام و نشان
دوران فعالیت بدون آرم و پرچم گروههای فشار از این دوران آغاز شد . یعنی از اواسط دهه هشتاد ورژن جدیدی از لباس شخصی های بی نام و نشان وارد کارزار شدند که کمتر نام و نشانی از عنوان حزب الله در آنها دیده می شود.
این افراد که بیشتر به هرج و مرج طلب شباهت دارند رنگ و روی جبهه را ندیده و به شدت لمپن اند و رفتارهای اوباشیگری از خود بروز می دهند.
الله کرم نام اینها را نفوذی های دولتی گذاشته است.
با این حال گروههای فشار همواره از حاشیه امن برخوردار بوده و برعکس دوران آیت الله خمینی که ایشان گهگاه نسبت به رفتارهای ضد مردمی آنها تذکر می داد در دوران فعلی با چراغ خاموش و دستان باز تر فعالیت می کنند.
هیچ لباس شخصی و اغتشاش طلبی تا کنون محاکمه نشده ، این افراد مجازند که به سادگی به هر جایی یورش ببرند، مضروب کنند ، قمه بکشند و حتی اگر لازم شد آدم بکشند ، چون نظام معتقد است هچ لباس شخصی مجرم نیست و اگر افکار عمومی خیلی در نهایت فشار بیاورد یک محاکمه ساختگی برپا می شود و بعد از مدتی که آب ها از آسیاب افتاد لباس شخصی مجرم نیز دوباره به آغوش همپیالگان خود باز می گردد تا اعمال خود را از سر بگیرد.
------------------------------------------------------------------------------------------------------------
منابع: مجلات دوکوهه و شلمچه
کتاب خاطرات ناطق نوری
مصاحبه شلمچه با حاجی بخشی
نشریه رشد اندیشه ارگان انجمن اسلامی دانشکده حقوق علامه شماره 6
حکومت جهانى واحد در این دنیاى پر تزاحم، تحمیل باورها و سبک زندگى واحد بر جوامع با تنوعات بسیار زیاد قومى و مذهبى و ایدئولوژیک، و بر ساختن جامعهى آرمانى با تبعیض، زور اسلحه و طناب دار در کنار انحصار قدرت و ثروت و منزلت توسط رهبران سیاسى صرفا خوابهایى آشفتهاند که تنها تعبیرشان خامى و خوش خیالى خواب بیننده است. ایدئولوژى اسلامگرایى به رهبران سیاسى این قدرت را بخشیده که مدام خود و تودهى ظاهرا وفادار و تودهى رام ناشده را در قالبها و ظرفیتهایى متفاوت ببینند و عرضه کنند: از معصوم پندارى خود تا امت نمونه پنداشتن وفاداران تا دشمن پنداشتن منتقدان.
خود امام پندارى
رهبر حکومت دینى در همهى رویدادهاى سیاسى خود را در جا و منزلت امام اول شیعیان دیده و خود را مسئول حفاظت از این دین با هر روش و هر گونه عملى مى داند. او همانند على امام اول شیعیان مخالفان خود را اهل فتنه نامیده و حکومت خود را مثل کشتى نوح، نجات بخش مى داند. مخالفان وى یا نادان و ساده دلاند یا عناصر دشمن. میلیونها نفرى که مخالف این «امام زمان» هستند همه یا با هواپیما از بریتانیا آورده شدهاند یا از سازمان سى آى اى حقوق مى گیرند یا فریب خوردهاند. تعداد آنها نیز بر اساس تریبون رسمى رهبرى در حد صدها نفر است.
بر اساس این تصور على پندارى ولى فقیه، منصوبان وى مخالفان حکومت را در حد نیروهاى بعثى تصور مى کنند: «مدیریت و کنترل فتنه سال گذشته و حماسه آفرینى مردم ولایتمدار ایران اسلامى در ۹ دى و ۲۲ بهمن دست کمى از فتح خرمشهر نداشت.» (محمد على جعفرى، فرمانده کل سپاه، کیهان، ۸ خرداد ۱۳۸۹)
برجسته ترین نظریه پرداز حکومت ولایت فقیه به سبک خامنهاى، با استفاده از نائب امام زمان تلقى شدن ولى فقیه در نظریهى سیاسى اسلامگرایان، رضایت رهبر را مساوى با رضایت امام زمان معرفى مى کنند: «یکى از نشانههاى رضایت آن حضرت، رضایت نایب او یعنى رهبرى است.» (مصباح یزدى، ایلنا، ۷ خرداد ۱۳۸۹)
خود پیامبر پندارى
رئیس دولت از ولى فقیه هم فراتر رفته و خود را در مقام پیامبر اسلام مى بیند. همین نگرش بود که احمدى نژاد را به نوشتن نامههایى غیر دیپلماتیک و ارشادى و تبلیغى به بوش، مرکل و اوباما کشاند. پاسخ ندادن به نامههاى وى از نگاه طرفداران دولت وى قابل مقایسه با نادیده گرفته شدن نامه هاى پیامبر اسلام است: «پاسخ ندادن به یا حتى بى ادبى آنها به آن، از شخصیت نویسنده نمىکاهد بلکه اعتبار مخاطب نامه را کاهش مىدهد؛ چنان که پاره شدن نامه پیامبر اعظم توسط خسرو پرویر چیزى از اعتبار پیامبر نکاست و خسرو پرویز را براى همیشه تاریخ سرافکنده ساخت.» (قاسم روانبخش، تابناک، ۲۱ اردیبهشت ۱۳۸۹)
احمدىنژاد از انبیا هم فراتر رفته و حکومت خود را حکومتى مى داند که انبیا آرزوى آن را داشته اما نتوانسته اند محقق سازند : »چنین حکومتى که زمینهساز حکومت عدل الهى است در طول تاریخ سابقه نداشته و بسیارى از انبیاء الهى آروزى زیستن در این حکومت را داشتهاند.» (فارس، ۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۹) این دیدگاه در تمامى وفاداران به ولایت فقیه در ردههاى بالاتر جریان دارد: «هیچ ملتى به خوبى ملت ما نیست، حتى ملت رسولالله.» (على اکبر ولایتى، تابناک، ۴ خرداد ۱۳۸۹)
احمدى نژاد بدون هیچ دلیل و مبنایى و صرفا بر اساس خود پیامبر پندارى اعلام مى کند که « مردم اروپا و آمریکا ایرانِ [تحت حکومت خامنهاى - احمدى نژاد] را نقطهى امید خود مى دانند.» (همانجا) خود- پیامبر پندارى بدانجا مى انجامد که فرد تصور مى کند »امروز در دنیا جز جمهورى اسلامى و ملت ایران نقطه امید و اتکایى براى ملتها نیست.» (ایلنا، ۶ خرداد ۱۳۸۹)
برخى از کارگزاران رئیس دولت، وى را تا حدى از مقام نبوت تنزل رتبه داده و در مقام امام اول شیعیان یا حضرت ابوالفضل قرار داده و معتقدند که نه تنها ایرانیان بلکه غیر ایرانیان به جان وى قسم مى خورند. علىاکبر جوانفکر، مشاور رسانهاى محمود احمدى نژاد و مدیرعامل خبرگزارى رسمى دولت معتقد است که «امروز جمهورى اسلامى، بخش مهمى از مهندسى افکار عمومى جهان را در اختیار گرفته و دشمنان غافلگیرانه نظارهگر آن هستند. ... امروز بسیارى از مردم آزادىخواه و استقلالطلب دنیا به جان رئیس جمهورى ما قسم مىخورند و او را از صمیم دل دوست دارند و این محبت ملتها محدود به آفریقا و آسیا هم نیست بلکه در همهجا مشاهده مىشود.» (آفتاب ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۸)
خود امام زمان پندارى
احمدى نژاد با هاله نور و متبرک کردن دستمال و چفیه در مراسم عمومى و اهتمام به موسسات امام زمان شناسى مشخصا خود را در مکان و موقعیت امام زمان شیعیان مى بیند. براى او خود پیامبر- پندارى کافى نبوده است. مسجد جمکران در دوران احمدى نژاد به مهم ترین پرستشگاه دولتى کشور مبدل شد و حکومت آن را با صدها میلیارد تومان سرمایه گذارى به یکى از مراکز زیارتى مهم کشور مبدل ساخت. گرچه رئیس دولت خود را از منتظران معرفى مى کند اما تقدس و نور ادعایى فراتر از حد یک منتظر است.
خود مرشد پندارى
مقامات جمهورى اسلامى چون چند سالى پاى درس یکى از علماى اخلاق (که در برابر تمام اعمال ضد اخلاقى حکومت سکوت مى کنند یا آنها را تایید مى کنند) حاضر شدهاند خود را محق مى دانند که همهى عالم را ارشاد کنند. از همین جهت است که اسفنداررحیم مشایى رئیسدفتر رئیسجمهور مى مى گوید: «رئیس جمهور ما بارفتار ظلم ستیزى خود خیلى درسها به جهانیان آموخت وقطعا درآینده اى نه چندان دوراین درسها در دنیا فراگیر خواهد شد.» (تابناک، ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۹) اساتید اخلاق مقامات جمهورى اسلامى عموما روحانیونى با ادبیات و لحن گروههاى مزاحم در محلات هستند. محتواى این دروس اخلاقى نیز بیشتر احکام فقهى است تا اصول عام اخلاقى.
خود الگو پندارى
بنا به دیدگاه مقامات جمهورى اسلامى «امروز حکومت اسلامى در جهان الگو شده است.» (غلامعلى حداد عادل، ایرنا، ۶ خرداد ۱۳۸۹) مشخص نیست این گزاره چگونه قابل تبیین است. بر اسا کدام نظر سنجى چنین نتیجه گیرىهایى صورت گرفته است؟ تنها گروههایى که جمهورى اسلامى را الگوى خود مى دانند آنها هستند که سالانه صدها میلیون دلار از ایران دریافت مى کنند (حزب الله و حماس). حتى خارجیانى که به دعوت دولت به ایران رفت و آمد دارند و در گردهمایىها و مراسم دولتى شرکت مى کنند حاضر نیستند در چنین کشورى زندگى کنند. مهاجرت همواره «از ایران» بوده است و نه «به ایران». کدام مسلمان انقلابى یا مخالف جدى سیاست خارجى آمریکا یا مخالف اسرائیل در ایران رحل اقامت افکنده است؟ حتى آنها که با برخى سیاستهاى جمهورى اسلامى موافقند ترجیح مى دهند در خارج از ایران زندگى کنند و با دولت ایران کارهاى مشترکى انجام دهند.
خود اَلگور پندارى
اما اسفندیار رحیم مشایى معاون اول سابق و رئیس دفتر احمدى نژاد خود را در حد اولیاى دین نمى بیند بلکه با مقامات آمریکایى همذات پندارى مى کند. او خود را هم ردیف الگور معاون بیل کلینتون مى پندارد و در مورد آیندهى علم در جهان سخن مى گوید. وى که به عنوان یک عنصر امنیتى سابق هیچ دستى بر دانش جدید ندارد و دستگاههاى تحت نظر وى نیز به طور کلى با این موضوعات بیگانهاند یک باره پیشگویى مى کند که «انسان در ۵۰ سال آینده بشر مصنوعى خواهد ساخت و بشر مصنوعى و واقعى قابل تشخیص نخواهند بود. ... بشر ساختگى نیز پوست و گوشتى مانند بشر واقعى خواهند داشت.» (الف، ۲۸ فروردین ۱۳۸۸) معلوم نیست کدام دستگاه تحقیقاتى و علمى تحت نظر وى چنین اطلاعاتى را در اختیار وى گذاشته است.
انجماد در دههى شصت
غیر از همذات پندارىهاى توهمى، حاکمان موجود از حیث دورهى زمانى نیز در عالمى خیالى زندگى مى کنند. بسیارى از این افراد در اوایل دههى ۱۳۶۰ شمسى منجمد شدهاند و هنوز جامعهى ایران را در همان شرایط بعد از انقلاب و دوران جنگ مى بینند گرچه خود از جوانان بسیجى یا انصار حزب اللهى به مدیران شرکتها بزرگ یا دستگاه هاى دولتى با میلیون ها یا میلیاردها دلار تبدیل شده اند. به همین دلیل است که هنوز خامنهاى را رهبر انقلاب مى نامند- تصور نمى کنند که انقلاب در سال ۱۳۵۷ رخ داده و اکنون نظامى مستقر بر جاى نظام سابق نشسته است- و مخالفان و منتقدان خود را ضد انقلاب.
با این تصور است که راهبرد آنها در برابر موج عظیم اعتراضات نسل تازه که در دهه ى شصت به دنیا آمدهاند بازگشت به روشهاى دههى شصت پس از حذف نیروهاى ملى - مذهبى و مجاهدین خلق از رقابت سیاسى است: «اینک که این جریان [فتنه] به طور طبیعى از صحنه سیاسى کشور حذف شده ، فرصت مناسبى براى بازمهندسى و بازآرائى فضاى سیاسى و جناحهاى مختلف سیاسى [بر اساس الگوى منزوى کردن ملى - مذهبى ها پس از سال هاى ۱۳۶۰] در کشور مىباشد.» (عزت الله ضرغامى، رئیس سازمان صدا و سیما، ۶ خرداد ۱۳۸۹)
ذهنیت نیروهاى نظامى و امنیتى حاکم بر خلاف ذهنیت نسل اول حاکمان جمهورى اسلامى در صدر اسلام منجمد نشده است. آنها در تاریخ ایران و اسلام تنها حذف مخالفان در سالهاى دههى شصت را به یاد مى آورند. خود- معصوم پندارى نیز به ولى فقیه و رئیس جمهور اعطا شده است تا این حذفها را توجیه دینى ببخشند
این ایمیل را برای دوستان خود نیز ارسال کنید. رسانه شمایید
جهت عضو شدن در گروه ايران ما. كافي است كه به آدرس زير يك ايميل ارسال کنید. لازم نيست كه هيچ چيزي در ايميل بنويسيد. سپس یک ایمیل از جانب گروه دریافت خواهید کرد و باید روی لینک داده شده در ایمیل کلیک کرده و درخواست خود را تایید نمایید.
OUR_IRAN+subscribe@googlegroups.com
چنانچه مایل به دریافت این ایمیلها نیستید برای لغو عضویت خود به آدرس زیر یک ایمیل ارسال کنید و لازم نیست که در ایمیل چیزی بنویسید:
OUR_IRAN-unsubscribe@googlegroups.com
---------------------------------------------------------------------------------------------------
You received this message because you are subscribed to the Google Groups "OurIran" group.
To post to this group, send email to OUR_IRAN@googlegroups.com
To unsubscribe from this group, send email to OUR_IRAN-unsubscribe@googlegroups.com
To subscribe to this group, send and email to OUR_IRAN+subscribe@googlegroups.com
For more options, visit this group at http://groups.google.com/group/OUR_IRAN?hl=fa
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر