۱۳۸۹ خرداد ۲۰, پنجشنبه

Our Iran برای حفظ جان و مال مردم راهپیمایی برگزار نخواهد شد

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
تاریخ انتشار: ۲۰ خرداد ۱۳۸۹, ساعت ۵:۲۴ بعد از ظهر
برای حفظ جان و مال مردم راهپیمایی برگزار نخواهد شد
 
 
جرس: مهدی کروبی و میرحسین موسوی در آستانه ۲۲ خرداد با صدور بیانیه ای عنوان کردند: این خودفریبی و ساده انگاری است که تصور شود با تهدید و تحقیر و دروغ در توپخانه هایتان توانسته اید حرکت اعتراضی مردم را منکوب و سرکوب کنید. علیرغم ادعاهای کرکننده رسانه به اصطلاح ملی صدا و سیما و مطبوعات حامی دولت مبنی بر تحلیل رفتن نیروهای جنبش اعتراضی مردم ایران، خود دست اندرکاران و سیاستگذاران بیش از هر کس به این نکته واقفند که جنبش زنده است و افتخار واقعی از آن کسانی ست که علیرغم همه تهدیدها و مخاطرات، نا امنی ها، علم به عواقب احتمالی مالی و جانی هنوز از اعتراض بحقشان دست نکشیده اند و حتّی یک اعلام حضور کوچکشان، وحشت بر سرتاپای سرکوبگران می اندازد و لشگرکشی همه جانبه انتظامی و امنیتی را به دنبال می آورد.



در بخش هایی از این بیانیه که در کلمه و سحام نیوز منتشر شده و نسخه ای از آن نیزدر اختیار جرس قرار گرفته، آمده است: " طبق اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی و با هدف جلوگیری از بروز تنش و گرفتن بهانه از دست سرکوبگران و تأمین امنیت جانی ملت، درخواست برگزاری تجمع و راهپیمایی تسلیم استانداری تهران و وزارت کشور گردید... با عنایت به گزارش نمایندگان احزاب اصلاح طلب و نیز جهت حفظ جان و مال مردم اعلام می داریم راهپیمایی پیش بینی شده برگزار نخواهد شد ... این خودفریبی و ساده انگاری است که تصور شود با تهدید و تحقیر و دروغ در توپخانه هایتان توانسته اید حرکت اعتراضی مردم را منکوب و سرکوب کنید… راه برگزیده ملّت بزرگ ایران مسدود شدنی نیست و مردم خلاقانه نقش آفرینی خود را در این مسیر متجلّی خواهید ساخت ..."


بسم الله الرحمن الرحیم

 

مردم آگاه و هوشیار ایران
 

حضور و مشارکت آگاهانه و مسئولانه شما در پای صندوق های اخذ رأی دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال گذشته و بهره گیری گسترده از حق رأی برای تعیین سرنوشت توسط یکا یک شما، حرکتی عظیم و حماسه جاودانه بود که می رفت مسیر آینده کشور را از سرازیری مخوفی که گرفتار آن بود و امروز آشکارتر شده است به سمت افق های روشن و قلّه های افتخار که شایسته ملّت بزرگ ایران است برگرداند که متاسفانه دستان نا پاک در آراء پاک شما دست برده و نتیجه به گونه ای اعلام شد که موجب حیرت همگانی گردید و اعتراضات یک پارچه شما مردم آگاه در جهت احقاق حق از دست رفته را برانگیخت ولیکن صد افسوس راهپیمایی و حضور مسالمت آمیز شما به جای آنکه مورد توجه و رسیدگی قرار گیرد سرکوب شد و شما ملت همیشه سربلند هزینه های بسیاری را در طی یک سال گذشته برای احقاق حق به یغما رفته خود پرداخته اید. 

راهپیمایی بزرگ و فراموش نشدنی شما در ۲۵ خرداد سال گذشته سند حقانیتی است که گذشت زمان نیز نخواهد توانست از اعتبار آن بکاهد. انتظارات به حق شما مردم عزیز ما را بر آن داشت که جهت پاسداشت آن حماسه به یغما رفته و پیگیری مطالبات به حق ملّتی سرافراز که علیرغم همۀ سرکوب ها دست از روش مسالمت آمیز بر نداشته و امیدوارانه آینده روشن را برای کشور خود و فرزندان خود طلب می کنند برای سالگرد روز فراموش نشدنی ۲۲ خرداد در حماسه ملی در انتخابات تقاضای برگزاری راهپیمایی بنمائیم. ما نیز طبق اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی که بر حق بی چون و چرای ملت در تظاهرات و اعتراض صراحت دارد و با هدف جلوگیری از بروز تنش و گرفتن بهانه از دست سرکوبگران و تأمین امنیت انتظامی ملت، درخواست برگزاری تجمع و راهپیمایی در سالروز حماسه ۲۲ خرداد از میدان امام حسین تا میدان آزادی را در موقع مقتضی تسلیم استانداری تهران و وزارت کشور نموده که متاسفانه با بهانه تراشی های متعدد این درخواست بی پاسخ مانده است.

لذا تعدادی از احزاب و گروههای اصلاح طلب جهت رفع بهانه جوئی ها درخواست مشابهی را به وزارت کشور ارائه دادند که سیر آن و پاسخ نهائی وزارت کشور به این درخواست در نامۀ اخیر نمایندگان و احزاب اصلاح طلب آمده است و آنان اعلام کرده اند امیدی به اخذ مجوز از این دولت ندارند.

اکنون در حالی که ۴۸ ساعت به زمان پیش بینی شده برای راهپیمایی باقی نمانده است با عنایت به گزارش نمایندگان احزاب اصلاح طلب و نیز جهت حفظ جان و مال مردم اعلام می داریم راهپیمایی پیش بینی شده برگزار نخواهد شد. بدیهی است با سابقه سیاه یک سال گذشته در سرکوب معترضانی که تنها جرمشان طلب نمودن رأی خود به شیوه ی مسالمت آمیز بود و همچنین اخبار رسیده از سازماندهی مجدد افراطیون و سرکوبگران در جهت یورش به مردم بی دفاع و مظلوم، از مردم و معترضان می خواهیم خواسته و مطالبات به حق خود را از مجاری کم هزینه تر و موثرتری دنبال کنند.

این خودفریبی و ساده انگاری است که تصور شود با تهدید و تحقیر و دروغ در توپخانه هایتان توانسته اید حرکت اعتراضی مردم را منکوب و سرکوب کنید. علیرغم ادعاهای کرکننده رسانه به اصطلاح ملی صدا و سیما و مطبوعات حامی دولت مبنی بر تحلیل رفتن نیروهای جنبش اعتراضی مردم ایران، خود دست اندکاران و سیاستگذاران بیش از هر کس به این نکته واقفند که جنبش زنده است و افتخار واقعی از آن کسانی ست که علیرغم همه تهدیدها و مخاطرات، نا امنی ها، علم به عواقب احتمالی مالی و جانی هنوز از اعتراض بحقشان دست نکشیده اند و حتّی یک اعلام حضور کوچکشان، وحشت بر سرتاپای سرکوبگران می اندازد و لشگرکشی همه جانبه انتظامی و امنیتی را به دنبال می آورد.

و این رسم دولتی نامشروع است که جز به موافقان خود مجوز راهپیمایی نمی دهد با این حال راهی را که شما ملّت بزرگ ایران برگزیده اید مسدود شدنی نیست و شما خلّاقانه نقش آفرینی خود را در این مسیر متجلّی خواهید ساخت و ما نیز در همه حال تا رسیدن صبح روشن فردا در کنار و همراه شما خواهیم بود.

 

والسلام علی من اتبع الهدی

مهدی کروبی و میرحسین موسوی

 

 
=================================
 
 
 
 
 
 
 
 
 
نوری زاد در دلجویی از سیدحسن خمینی: رهبری از سیره و راه امام فاصله گرفته‌ است
 
جرس: : محمد نوری زاد در نامه ای به سید حسن خمینی با واکنش به هتک حرمت وی از آتش فتنه ای که توسط سخنان رهبری شعله ور تر شده، انتقاد کرد و نوشت: رهبر ما، بیست ‌ویکی ‌دوسال است که بعد از کوچ امام عزیز، رهبری جامعه‌ ما را به عهده دارند و متاسفانه، چندی ا‌ست که از سیره و راه امام فاصله گرفته‌اند و آن معامله با مردم را به‌ کلی از یاد برده‌اند. امروز اغلب اطرافیان و بازوهای اجرایی امام، از وضع موجود و نحوه‌ رهبری ایشان ناراضی هستند. رهبری که باید درهمه‌ حال، شان پدری خود را رعایت کند، مستقیم به جانبداری از فردی بی‌تعادل، پای به صحنه گذارده است.



 این آزاده در بند با در خواست از سید حسن خمینی مبنی بر صبوری و مقاومت نامه حضرت امام رایاد آور شد که توصیه فرموده بود اگر از تریبون مجلس به کسی توهین شد، باید به وی فرصت داده‌شود تا درپشت همان تریبون، از خودش دفاع کند و آنرا با وضعیت امروز مجلس صدا و سیما و منابر و تریبون‌های رسمی مقایسه کرد که چگونه با عملکرد خود به آن توصیه‌ی امام، لبخند می‌زنند.
 

متن نامه محمد نوری زاد که در اختیار "کلمه" قرار گرفته است به شرح زیر است:

 

`

بسم الله الرحمن الرحیم


به سید حسن خمینی عزیز و سیادت سیلی‌خورده‌اش
 

سید عزیز، رفتاری که با تو بر سر مزار جدت امام خمینی(ره) صورت گرفت، تقاص بدیهی رفتار خود ماست با مردمان بی‌پناهمان. ما به مردمی که از ظلم، از فساد، از پلیدی و تبعیض به تنگ‌آمده‌بودند، وعده دادیم که: اگر به نظام اسلامی ما، "آری" بگویید، ما افق‌های روشنی از آزادی و درستی و ایمان و عدل را به روی شما خواهیم گشود و کاستی‌های تاریخی شما را مرتفع خواهیم ساخت. به آنان وعده دادیم که: اگر به نظام پیشنهادی ما "آری" بگویید، عدل را از حوزه‌ی فهم و حکومت علی(ع) به ساحت زندگی شما خواهیم آورد. و لذت رفتار او با خویشان و غریبگان را به شما خواهیم چشاند. گفتیم: مگر نه اینکه رژیم شاه و رژیم‌های گذشته، قدر شما را ندانستند؟ حال، این "ما" که قدر شما را نیک می‌دانیم. ما شما را بر بلندای کرامت و شرافت انسانی می‌نشانیم و خستگی جهل تاریخی را از تن و فهم شما به در می‌کنیم. ما آمده‌ایم که هویت سیلی‌خورده و تحقیر‌شده‌ی شما را از قهقرا به‌درآوریم و قامت خمیده‌ی شخصیت ملی و مذهبی شما را استقامت بخشیم. اگر در حکومت پهلوی، از هزار فامیل و حاکمیت و غارت آنان در رنج بوده‌اید، ما با اعتنا به آموزه‌های دینی، و آهن گداخته‌ای که علی به صورت برادرش عقیل نزدیک کرد، ریشه‌ی فسادهای خویشاوندی و رفاقت‌های پولی و رانت‌های فرصت‌روب را از سرزمین خود بیرون خواهیم کشید. تجلی یک حکومت ناب و مردمی را به جهانیان نشان خواهیم داد. کاری خواهیم کرد که مردم از سراسر جهان به تماشای عدل و عقل و نظم و رشد ما شتاب کنند.
 

بله سید عزیز؛ به مردم تحقیرشده‌ی خود گفتیم: اگر ما را بپذیرید، کاری خواهیم کرد که کمونیست‌ها و سایر نحله‌های فکری در دانشگاه‌ها کرسی تدریس داشته باشند. تو گرچه به یاد نداری، اما ما تمام این وعده‌های تمام‌نشدنی را در سفره‌ی آرزوها و باور مردم گذاردیم و به برق همین وعده‌ها از آنان "آری" گرفتیم.
 

سید عزیز، ما برای اخذ آری از مردم، همه‌ی اعتبار تاریخی و دینی خود را به صحنه آوردیم. مردم ما را باور کردند. و به ما "آری" گفتند. از چریک و توده‌ای و ملی‌گرا، تا مجاهد و مسلمان و ذوب‌شدگان در تشیع. از سنی و یهودی و مسیحی و زردشتی، تا همه‌ی آنانی که می‌خواستند "انسان" باشند. ما با همان وعده‌های چشم‌نواز و شوق‌آفرین، مردم خود را به عقد معامله‌ای فراخواندیم که یک سمتش ما بودیم و سمت دیگرش آنان. موضوع مورد معامله هم همین افق‌های ناب بود. معامله خیلی زود جوش خورد؛ چراکه مردم، جدّ بزرگوار شما را و مردان برجسته‌ای چون مطهری و طالقانی و منتظری و بهشتی را مردانی راستگو می‌دانستند؛ الحق نیز چنین بود. اینان در آزمون‌‌های سخت، امتحان خود را پس داده‌ و به باور عمیق مردم راه یافته‌بودند. اما، سید عزیز، معامله که انجام شد، دغلکاری‌های ما نیز شروع شد. و ما روز به روز و سال به سال، از موضوع آن قرارداد نورانی دور شدیم. مردم به‌خاطر وقوع جنگ، جنگ قدرت داخلی را تحمل کردند. اما جنگ که تمام شد، جنگ مسئولین با مردم شروع شد و این، کمال نامردمی بود. به‌نحوی که ما همان آزادی نیم‌بند زمان شاه را نیز از مردم خود سلب کردیم. با ایجاد چارچوب‌های خشک، مردم خود را به زحمت و نفرت انداختیم. گشایش‌های اجتماعی جایش را به سخت‌گیری‌های کودنانه‌ی ما داد. مردمی که باید از مدیریت ما به آن آرزوهای نورانی دست‌می‌یافتند، خودشان موضوع آوارهای روز به روز ما شدند.
 

سید عزیز، قبول کن که ما در آن معامله‌ی بزرگ، "غش" کردیم. قبول کن که ما مردم خود را فریفتیم. به جای هزار فامیل، گستره‌ای از غارت‌های لجام‌گسیخته را در آغوش گرفتیم. به افشاگری‌های عباس پالیزدار نگاه کن و ببین چه مردان برجسته‌ای، از مردان ایمانی، تا مردان حکومتی، دست به غارت اموال زده‌اند. این‌ها تنها گوشه‌ای از غارت بزرگان ماست. به مجلس نگاه کن؛ که چگونه با استقلال و قانون شوخی می‌کنیم! به دستگاه قضایی بنگر؛ آیا این بود آن عدالت معهود که امروزه در این دستگاه، دست‌به‌دست می‌شود؟ به دولت بنگر. قرار ما با مردم این بود؟
 

به‌همین دلیل است که می‌گویم آن سیلی‌ای که دارودسته‌ی رئیس‌جمهور زیر گوش تو زدند، بخشی از تقاص حقوق فراموش‌شده‌ی مردم بود. البته تو نگران آبروی خویش مباش؛ چراکه خدای آبروپرداز، تو را به‌زودی برخواهدکشید، و طراحان کودن آن فتنه را یه سیاهچال بی‌آبرویی در خواهند انداخت.
 

سید عزیز، در آن روز نامبارک چهاردهم خرداد، در کنار مزار جدّت خمینی(ره)، رهبر ما نیز، نیک سخن نگفت. او با سخنان پدرانه‌ی خود باید آب بر آتش فتنه‌ی رئیس‌جمهور و دارودسته‌ی او می‌افشاند. اما سخنان رهبرمان، متاسفانه، آن آتش فتنه را شعله‌ ورتر ساخت. او بار دیگر از طلحه و زبیر گفت و مستقیم و بدون تخفیف، خود را به جای علی(ع) نشاند. من در نامه‌ی اولم به رهبری، همین خطا را متذکر شده‌ام؛ که یعنی ما تنها زمانی می‌توانیم دیگران را طلحه و زبیر بدانیم و خود را علی، که رفتارمان، نعل‌بالنعل، علی‌گونه باشد. علی کجا با مردم خود چنین می‌کرد که ما می‌کنیم؟ علی کجا به مردم خود وعده می‌داد و از پشت به آنها خنجر می‌زد؟
 

ما یک روز قرار بود شخصیت تحقیرشده‌ی مردم خود را ترمیم کنیم. امروز، مردم ما، یکی از تحقیرشدگان ملت‌های حاضر دنیایند. رهبر ما اما به یک سخن طلایی امام(ره) نیز موکّداً تاکید کرد. اینکه: میزان حال فعلی افراد است. و با همین سخن دیگران را به باد انتقاد گرفت. غافل از اینکه سخن امام، ظاهراً باید با خود ایشان هم مطابقت داشته‌باشد. رهبر ما، بیست‌ویکی‌دوسال است که بعد از کوچ امام عزیز، رهبری جامعه‌ی ما را به عهده دارند و متاسفانه، چندی‌ست که از سیره و راه امام فاصله گرفته‌اند و آن معامله با مردم را به‌کلی از یاد برده‌اند. امروز اغلب اطرافیان و بازوهای اجرایی امام، از وضع موجود و نحوه‌ی رهبری ایشان ناراضی هستند. رهبری که باید درهمه‌حال، شان پدری خود را رعایت کند، مستقیم به جانبداری از فردی بی‌تعادل، پای به صحنه گذارده است. امام هرگز اجازه ندادند نهادهای تحت‌نظر رهبری، مثل شورای نگهبان و صداوسیما، به‌حمایت از کاندیدایی وارد عمل شوند. اما ایشان، دست همگانِ خود را در این حمایت آشکار گشودند. امام دست و پای سپاه و نظامیان را از ورود به کارهای سیاسی و اقتصادی جمع کرد، و ایشان، سپاه و بسیج را، هم در مسائل سیاسی و هم در ورود به معاملات کلان اقتصادی بازگذارد و شتاب آنان را نیز امضا فرمود. در زمان امام، دستگاه قضایی و قاضی مستقل بودند و امروز، آلت دست بزرگترها و بویژه مرعوب ماموران وزارت اطلاعات شده‌اند. در زمان امام، کجا یک رئیس‌جمهور ثروت مردم را غارت می‌کرد؟ امروز، اما میلیاردها پول گمشده، به شوخی گرفته‌می‌شود.
 

خلاصه سید عزیز، سخن در این خصوص، فراوان است. سرت سلامت و پشتت به رحمت و لطف خدا گرم. ما به تو و آینده امید فراوان داریم. مبادا از صحنه به‌در روی؟


یادمان نرفته آن نامه‌ی شریف امام، که توصیه فرمود اگر از تریبون مجلس به کسی توهین شد، باید به وی فرصت داده ‌شود تا درپشت همان تریبون، از خودش دفاع کند. شما خود، مجلس امروز را، صدا و سیما را، و همه‌ی منبرها و تریبون‌های رسمی را تماشا کن که چگونه به آن توصیه‌ی امام، لبخند می‌زنند. لبخندی که می‌توان ذات کرامت و حق و انصاف را در اعماق اصطبل‌گون رویه‌های نادرست آن تماشا کرد.
 

در فرمان معروف هشت‌ماده‌ای، امام به یک ضرورت اخلاقی نافذ تاکید می‌ورزند؛ این‌که اگر درحین تعقیب نیروهای ضدانقلاب، در یک منزل، یا محل کار، یا هرجا، به مواردی غیراخلاقی برخوردید، حق پیگیری آن موارد را ندارید. اما امروز چه؟ پیشنهاد می‌کنم فیلم بازجویی از همسر سعید امامی را تماشا کنی تا به حال "فعلی" مامورانی که اسم خود را سربازان گمنام امام زمان گذارده‌اند، دست یابی. من پس از دیدن این فیلم از خود پرسیدم: اگر یک روز از تو می‌پرسیدند انقلاب اسلامی موردعلاقه‌ی تو یک روزی به جایی خواهد رسید که به اسم جمهوری‌اسلامی، از یک بانو، با چنین الفاظی بازجویی خواهد شد، ایا باز راضی به انقلاب و برچیدن رژیم شاه بودی؟ با اطمینان به خود پاسخ دادم: هرگز!
 

امروز، که حال فعلی ما و شما و رهبرمان است، رعایت اخلاق، و مسائل خصوصی مردم و حق و حقوق آنان، یک طنز سر گردنه است؛ حالا کرامت انسانی و خدا و پیغمبر و قرآن و دین خدا بماند!
 

سید عزیز، آیا داستان کهریزک، حال فعلی ما نیست؟ آیا مگر داغ ننگ چنین فضاحتی از پیشانی ما پاک خواهدشد؟
 

از نگاه امام، میزان رای مردم بود. امروزه اما میزان، اراده‌ی نیروهای انتظامی و ماموران امنیتی است. در تمام شئونات، از سیاست تا اقتصاد، تا مجلس و دولت و تا دستگاه قضایی، مردم آیا امروز در کجا حاکم‌اند؟
 

امام می‌فرمود مخالفین تا اسلحه به ‌دست نگرفته‌اند، آزادند. حال فعلی امروز ما این‌گونه است که با حس و حالی معنادار، به آزادی مخالفین پوزخند می‌زنیم.
 

در زمان امام، مجلس از استقلال برخوردار بود. تنوع نمایندگان تماشایی بود، تنوعی که دیگر تکرار نشد. امروز اما مجلس خفیف ما، حتی از پیگیری مصوبات خود عاجز است، تا بلکه بتواند به خواست‌ها و توپ و تشرهای رئیس‌جمهور، به اسم همراهی و مصلحت نظام، شکلی قانونی دهد.
 

سید عزیز، قبول می‌کنی که راز ناسزاها و بی‌ادبی‌های آن روز، در اسائه‌ی ادبی‌ست که خود ما به ساحت حق مردم روا داشته‌ایم؟ روزگار ما در فردا و فرداها، اسف‌بارتر از این خواهد بود. وقتی یک "بی‌تربیتی" فرصت ابراز پیدا می‌کند، همین بی‌تربیتی می‌تواند در فردای خود ما، مطالبات گستاخانه و بی‌ادبانه‌ای داشته باشد. دیروز، این بی‌تربیتی به سمت تو احاله داده‌شد، اما فردا، همین بی‌تربیتی از دامان خودشان خواهدآویخت؛ چراکه بی‌تربیتی سامان‌پذیر نیست. مگر شعبان‌ بی‌مخ‌ها را می‌شود در چارچوبی جای داد و انتظار تحرک در همان محدوده را داشت؟
 

سید عزیز، خداوند تورا و آبروی تو را برخواهد کشید، و به‌همین نسبت، بار سنگینی امانتی بر شانه‌های تو واخواهدنهاد. خودت را برای روزهای گدازنده‌تر مهیا کن. تو، نور چشمی. مباد که من، فراتر از فهمی که باتوست، تنها به نسبت تو با امام چشم داشته باشم. فردا با تو، و با مردمانی‌ است که خواهان حق و حقیقت‌اند و از پلیدی و زشتی بیزارند.

 

با احترام و ادب- محمد نوری زاد- زندان اوین

چرس
 
 
========================================
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
مراقب مروان بن حکم باشیم
 
سید عطاء الله مهاجرانی
 

مقام محترم رهبری در روز ۱۴ خرداد در نماز جمعه تهران در یک تفسیر و تحلیل تاریخی  خویش را در جای امیرمومنان قرار دادند و منتقدان یا مخالفان وضع موجود را در جایگاه طلحه و زبیر معرفی کردند و به صراحت فرمودند که امیرالمومنین با طلحه و زبیر جنگیدند.

 

به گمانم مسوولیت سنگین رهبری و مرجعیت و فرماندهی نیروهای مسلح و اطلاعات در این روزگار فرصتی برای ایشان باقی نمی گذارد تا در باره تاریخ- حتی تاریخ اسلام- بتوانند با دقت نظر و استواری کلام داوری کنند.

 

حقیقت این است که امام علی مدام می کوشیدند که طلحه و زبیر را از مقابله باز دارند. سه شب در منطقه ذیقار توقف کردند. عبدالله بن عباس را نزد طلحه و زبیر فرستادند. حتی خودشان با آنان صحبت کردند.  ابن مسکویه در تجارب الامم از خطبه امام علی یاد می کند؛ خطبه ای که به تعبیر ابن مسکویه برای بازداشتن دست و زبان مسلمانان نسبت به یکدیگر بود:" علی یخطب سایلا کف الالسن  و الایدی"

 

 در این تلاش موفق شدند و زبیر از صحنه جنگ جمل روی گرداند و در منطقه ای در حاشیه نبرد به نماز ایستاد.

 

 فردی به نام عمرو بن جموح، زبیر را تعقیب کرد و در هنگام نماز او را کشت! آن فرد گمان می کرد امام علی به او جایزه می دهد. با شمشیر زبیر به سوی مقر امام علی رفته بود. امام علی اجازه نداد عمرو بن جموح وارد مقر ایشان شود. به شمشیر نگاهی انداخت و با تاسف گفت: این شمشیر غبار غم های بسیاری را از چهره پیامبر زدوده است.

 

 این همان مضمونی بود که حسان بن ثابت نیز در وصف زبیر به کار برده بود:

 

و كم كربه ذب الزبير بسيفه

عن المصطفي والله يعطي و يجزل

 

طلحه نیز قصد کناره گیری از جنگ داشت، مروان بن حکم او را کشت. این منظومه وقتی درست دریافته می شود که بدانیم عمروبن جموح هم از عوامل مروان بن حکم بوده است.

 

 در هر صورت طلحه و زبیر با  جماعتی همراه شدند که در برابر امام علی ایستادند. بصره را تصرف کردند. نمایندگان امام علی را که با قرآن مجید  و پیام صلح به سوی آنان به بصره رفته بودند ، توسط گروه مروان بن حکم کشته شدند.

 

 اما در مورد موسوی و کروبی  کاملا وضعیت معکوس است.  سپاه مقام معظم است که می کشد و به زندان می افکند و هر که را بخواهد هتک می کند.

 

ببینید رفتار روزنامه کیهان- که کتابی است  به تعبیر حافظ اگر از پس امروز بود فردایی،" آن صحیفه بر گردن  صاحب روزنامه آویخته می شود"…

 

در باره نامه آیه الله محمدی گیلانی چه واکنشی نشان داده است؟ نوشته است که ایشان بی خبر از متن و محتوا بوده اند. و ایشان را در حد فردی که زندگی نباتی دارند تنزل داده اند.

 

 سخن آیه الله وحید و آیه الله مکارم و آیه الله موسوی اردبیلی و آیه الله بیات و آیه الله دستغیب چه می شود؟

 

به نظرم مقام محترم رهبری ضرورت دارد تا مروان بن حکم و عمروبن جموح را در اردوگاه خویش شناسایی کنند. همانانی که با برنامه ریزی مانع سخن گفتن حجه الاسلام  سید حسن خمینی نوه امام خمینی در روز ۱۴ خرداد شدند. همانانی که گمان می کنند حضور و تاثیر شخصیت سید حسن خمینی برنامه آنان برای جانشینی رهبری را با مشکل روبرو می کند. سخن ساده و صریح این است که: سپاه می خواهد پس از آیه الله خامنه ای  ابتکار تعیین رهبری و ولی فقیه آینده را در دست بگیرد و به اصطلاح خودشان  فرد مورد نظر را جا بیندازد. برای این مقصود بایست: نهاد مرجعیت تضعیف شود. آیه الله هاشمی رفسنجانی بی اعتبار شود. بیت امام و نوه امام هتک شود. یادمان باشد که همین فرقه در شب عاشورا به جماران حمله کردند و همینان باعث  رنج و سکته آیه الله توسلی شدند.

 

به نظرم داستان فراتر از طلحه و زبیر ست…ما در آستانه یک حکومت اموی با تمام مختصاتش هستیم. حکومتی که مروان بن حکم و تیم او کارگردانش خواهند بود. همان حکومت معاویه که حکومتی امنیتی-نظامی بود. ولایت نظامیان و ماموران امنیتی، همان که پس از سی سال اتفاق افتاد...

جرس


--
***************************

این ایمیل را برای دوستان خود نیز ارسال کنید. رسانه شمایید

جهت عضو شدن در گروه ايران ما. كافي است كه به آدرس زير يك ايميل ارسال کنید. لازم نيست كه هيچ چيزي در ايميل بنويسيد. سپس یک ایمیل از جانب گروه دریافت خواهید کرد و باید روی لینک داده شده در ایمیل کلیک کرده و درخواست خود را تایید نمایید.
OUR_IRAN+subscribe@googlegroups.com

چنانچه مایل به دریافت این ایمیلها نیستید برای لغو عضویت خود به آدرس زیر یک ایمیل ارسال کنید و لازم نیست که در ایمیل چیزی بنویسید:
OUR_IRAN-unsubscribe@googlegroups.com

--
---------------------------------------------------------------------------------------------------
You received this message because you are subscribed to the Google Groups "OurIran" group.
To post to this group, send email to OUR_IRAN@googlegroups.com
 
To unsubscribe from this group, send email to OUR_IRAN-unsubscribe@googlegroups.com
 
To subscribe to this group, send and email to OUR_IRAN+subscribe@googlegroups.com
 
For more options, visit this group at http://groups.google.com/group/OUR_IRAN?hl=fa

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر