درود .یاران گرامم
میخواستم چندی از راستای نوشتار و گفتار در اینترنت بدور باشم.نیاز های شخصی ونیز امور دیگری که باید بر انها می پرداختم وادارم کرده بود که چندی مسائل یارانم را از حاشیه بیبنم از همان گوشه شاهد تبادل افکار دوستان هنرمندم باشم.چکنم که نشد یاد شعری که اگر دوست ملامتم نکند که سالها کجاست بگویم که سالیان پیش نوشتم. افتادم .چند بیتی ازان است
خواستم عشق ترا حاشا کنم اما نشد
از لهیب اتشش پروا کنم اما نشد
می به ساغر ریزم و مستانه در رویای تو
چاره جویی از می و مینا کنم اما نشد
خواستم تا قید و بند عشق را بر هم زنم
این چنین زنجیر از پا واکنم اما نشد
استاد که تلفن کردند.تمامی این اندیشه ها بر هم ریخت.اینکه از مراتب ارادت من به این اسطوره هنر و مرحمت مداوم او سالها گذشته است ابتدایی ترین کلامی است که بر زبانم جاری میشود
انچه دوستانم درین مطالب میخوانید و انبوه نشریات اعم از روزنامه و مجله نوشتند و دیدیم.گوشه ای از اعجاز های مردی است بنام مهندس همایون خرم که اینک سالیان است که ساز فاخرش همچنان سه گاه مینوازد که شور و ماهور و راست پنجگاه و گاه است که شور ابوعطا میزند و یا شور افشار است و یا همایون که داستان تو ای پری کجاییش را بارها شنیده ایم که گویی تحفه ای اسمانی در ان زمان بر روح استاد نزول کرده انچنان نغمه ای افریده که هنوز که هنوز است پیر و جوان با شنیدنش به اسمانها کشیده میشوند به همانجا که این نغمه ازان سوی به معشوق رسید
اما در ان دو شب این ان مظهر صفای قلب استاد نبود بل انجا که خطاب به جمع اظهار کرد:بیاد استاد بزرگوارم شادروان ابوالحسن صبا و یاران عزیز و شاگردان دیگرش که اکنون در میان ما نیستند.مهدی خالدی.علی تجویدی.حبیب الله بدیعی.پرویز یاحقی.اسد الله ملک قطعه زرد ملیجه استاد صبا را اجرا میکنم
من او را میدیدم که با اوای دشتی استاد به اوج اسمانها میرفت.همان غوغای ستارگان که دیر زمانی پس ازین اهنگش را ساخت در هاله ای ازنواهای اسمانی بدرقه اش میکردند
با او که حرف میزدم و صدایش و کلامش که بگوشم میرسید نوای متین وپر از مهر و صفای باطنی که همواره.از همان سالها که جوان بود تا این روزها که به اسطوره ای پایان ناپذیر و بی تکرار مبدل شده
هنوز همان اوای ساده پدرانه.محرم و عاشق راستین است که چه هنگام تعلیم و یا تعلم همواره با وجودش عجین بوده است
استاد عزیز و مهربانم.دستت را می بو سم.همواره با تمامی وجودم برایت سلامت و سعادت ارزو دارم با این امید که دعایی را که از قعر قلبم و احساسم بر ان دست به اسمان دارم تو نیز پذیرا باشی
فرامرز سمیعی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر