۱۳۸۹ خرداد ۲, یکشنبه

شعر نو، موسیقی نو می‌خواهد// محمود خوشنام

«شعر نو، موسیقی نو می‌خواهد»

محمود خوشنام

آهنگسازان نوآور سنتی، برای ایجاد تنوع بیش‌تر در کار ترانه‌پردازی، علاوه بر شعر کلاسیک و غزل به سراغ شعر نو نیز رفته‌اند.

Download it Here!

نتیجه‌ی کار دو گونه از کار درآمده است. در صورتی که خواسته‌اند موسیقی صرف سنتی را روی شعر نو پیاده کنند، متاسفانه به توفیقی دست نیافته‌اند، اما هرچه بیش‌تر از ابزار و روش‌های نوتر آهنگ‌‌نویسی، از محدوده‌ی آهنگ استفاده کرده‌اند کارشان به توفیق نزدیک‌تر شده است.

قضیه روشن است. شعر نو، موسیقی نو می‌خواهد و شیوه‌ی بیان سنتی را پس می‌زند. البته همان‌طور که شعر نو ریشه در شعر سنتی دارد، موسیقی پیوندی با آن نیز می‌تواند از جوهر سنت تغذیه کند ولی باید شکل و شمایلی نو داشته باشد.


نیما یوشیج

از میان شاعران نو، نیما را در صدر داریم که شعرش اغلب روان نیست و سادگی‌های موسیقی سنتی را برنمی‌تابد. با این‌همه شماری از آهنگسازان به سراغش رفته‌اند. جواد معروفی روی «افسانه» کار کرده است که غالبی کلاسیک دارد و توفیق بیش‌تری یافته تا پرویز مشکاتیان که روی «هست شب» آهنگ نهاده است. آهنگ فرهاد مهراد، «برف» نیما نیز بهتر از کار درآمده، زیرا در حوزه‌ی پاپ و از قواعد سنتی به دور است.

بعد از نیما به شعر اخوان می‌رسیم که او نیز خیلی مورد تقاضای آهنگسازان بوده است. شعر اخوان اگرچه ساختاری نو دارد ولی مصالح آن سنتی است. از این‌رو آهنگ‌های سنتی و نیمه سنتی بهتر روی آن می‌نشینند.

کار حسین علیزاده روی «زمستان» به‌خوبی کار پرویز مشکاتیان روی «قاصدک» در نیامده است، زیرا تکیه‌ی اولی به آواز سنتی بیش‌تر از دومی است. روی همین «زمستان» پیش از علیزاده، همایون خرم کار کرده و نتیجه بهتر درآمده است. تکه‌ای از آن را بخوانیم. آن را در فایل صوتی هم با صدای خواننده‌ی قدیمی پروین بشنوید:

سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
نگه جز پیش پا را دید، نتواند
که ره تاریک و لغزان است
وگر دست محبت سوی کس یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است
آه، مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر پیرهن چرکین!
هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آی
... دمت گرم و دلت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای
منم من، میهمان هر شبت، لولی‌وش مغموم
منم من ، سنگ تیپاخورده‌ی رنجور
نه از رومم، نه از زنگم، همان بیرنگ بیرنگم
بیا بگشای، در بگشای
در بگشای، دلتنگم

نتیجه می‌گیریم هرچه موسیقی نوآورانه‌تر باشد بهتر با موسیقی پیوند می‌خورد. کارهایی که آهنگسازان نو روی شعر شاملو، نادرپور، مشیری و فروغ فرخ‌زاد کرده‌اند غالباً با موفقیت روبه‌رو شده است.


مهدی اخوان ثالث

مثل آهنگ‌هایی که اسفندیار منفرد‌زاده روی شبانه‌های شاملو گذاشته و یا آهنگ‌هایی که حسین علیزاده و فریدون شهبازیان روی شعر مشیری نامیده‌اند. به‌هر حال می‌بینیم که همه در کارند تا دنیای زیبای ترانه را رنگین‌تر کنند. این هنر والای مردمی در درازای صد و اندی سال که از عمرش می‌گذرد، فراز و نشیب‌های بسیار دیده است و رنج‌ها و سختی‌های بسیار کشیده و سی‌سال پیش حتی تا پای اعدام پیش رفته است. اعدام ترانه که عبارتی است که از ایرج جنتی عطایی وام می‌گیرم، خوش‌بختانه به واقعیت بدل نشده است.

به کوشش ترانه‌پردازان در درون و پیش از آن در برون مرز، ترانه از رکود و جمود رهایی یافته و از نو به مسیر نوآورانه‌ی خود بازگشته است و همچنان پیش می‌رود تا در آینده‌ی نه چندان دور، شکوه بالنده‌ی خود را بازیابد. این سخن یکی از فیلسوفان یونانی است که ترانه‌ها از فرمانروایان تواناترند.

با «شبانه»‌ی شاملو، کار اسفندیار منفرد‌زاده و صدای فرهاد، مجموعه‌ی ترانه‌سرایان را به پایان می‌بریم:

کوچه‌ها باریکن دکونا بسته‌س
خونه‌ها تاریکن طاقا شکسته‌س
از صدا افتاده تار و کمونچه
مرده می‌برن کوچه به کوچه
نیگا کن مرده‌ها به مرده نمی‌رن
حتی به‌شمع جون سپرده نمی‌رن
شکل فانوسی‌ین که اگه خاموشه
واسه نفت نیست
هنوز یه عالم نفت توشه
جماعت! من ديگه حوصله ندارم
به خوب اميد و از بد گله ندارم
گرچه از ديگرون فاصله ندارم
کاری با کار اين قافله ندارم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر