۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۳, دوشنبه

شادی همین جاست

طفلی به نام شادی، گم شده است
با چشم های روشن براق
با گیسوی بلند به بالای آرزو
هر کس از او نشانی دارد
ما را کند خبر
این هم نشان ما:
یک سو خلیج فارس
سوی دگر خزر


محمدرضا شفیعی کدکنی
به استاد بگویید
من شادی را دیدم
   کی؟ کجا؟
همان گاه که او
خم شده بر برگ های سپید و پاک
چکامه های خنده می سرایید
خنده ریسه رفت
دوشادوش شادی
خنده هم دوید
خنده هم پرید
از خزر نرفت ـ سبزی شمال
از خلیج فارس ـ آبی جنوب
زاگرس و اروند ـ سرخی لاله
از سیستان تا خراسان ـ شیران ژیان
خنده همین جاست
شادی همین جاست
در سپیدی ایران
غم برون کنی
شادی آمده
خنده آمده
......
(ایراندخت)
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر