۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۲, چهارشنبه

Our Iran جرم اعدام‌شدگان برای هيچ‌کس محرز نشده‌است،

 
 
 
 
 
 
 
 
 

مهدی کروبی: جرم اعدام‌شدگان برای هيچ‌کس محرز نشده‌است، ما هم از اين اعدام‌ها متاثر می‌شويم، سحام‌نيوز
 
بايد گريست بر اسلامی که فقيهش الهام باشد

روز گذشته (دوشنبه) مهدی کروبی با حضور در منزل علی مليحی عضو تحريريه روزنامه توقيف شده اعتمادملی و از اعضای زندانی شورای مرکزی سازمان ادوار تحکيم که حزب حامی او در انتخابات گذشته رياست جمهوری بود، با خانواده وی ديدار و از آخرين وضعيت او در زندان اوين مطلع شد. در اين ديدار پدر علی مليحی با شرح چگونگی بازداشت فرزند خود توضيح داد که ماموران امنيتی به اشتباه برادر کوچکتر علی را در خيابان دستگير و به شدت مورد ضرب و شتم قرار داده و سپس با انتقال او به خانه، علی را بازداشت کردند. مهدی کروبی نيزضمن ابراز تاسف از چنين برخوردهايی در جمهوری اسلامی گفت:«هيچگاه فکر نمی کرديم روزی به چنين موقعيتی برسيم و چنين رفتارهايی در اين کشور عادی شود و با ميراث امام و انقلاب چنين برخورد شود.»

کروبی همچنين درحاشيه اين ديدار در پاسخ به پرسشی درباره اعدام فرزاد کمانگر و چندتن ديگر گفت: «طبيعی است که ما از مرگ افراد و اعدام آنها متاثر می شويم و اصولا مخالف رواج يافتن چنين برخوردهايی هستيم. اعدام اين افراد در شرايطی صورت گرفته است که هيچکس از چندوچون پرونده آنها باخبر نيست و جرم آنها به دليل علنی نبودن دادگاه و عدم رعايت آيين دادرسی و قانون، برای هيچکس محرز نشده است. سخنان وکلای اعدام شدگان و اينکه اعدام ها بدون اطلاع آنها صورت گرفته است نيز بسی متاسف کننده و نشان از آن دارد که عدالت ناياب است و رويه فعلی هيچ تناسبی با موازين شرعی و قضايی ندارد. چگونه می توان بدون ضابطه افرادی را اعدام کرد و نسبت به عواقب آن و دامن زده شدن به فضای بی اعتمادی بی تفاوت بود؟ مگر جان آدميزاد چنين ارزان است که بتوان به راحتی و با کمترين وسواس قانونی و در بی خبری عمومی آن را ستاند؟ معلوم نيست آقايان خود را درچه جايگاهی می بينند که به راحتی و بدون درنظرگرفتن عاقبت کار چنين حکم می دهند.البته وقتی جان آدميزاد چنان ارزان شود که عده ای را به صرف يک اعتراض مدنی در خيابان به گلوله ببندند چنين رفتارهای خارج از رويه ای نيز رواج می يابد.»
مهدی کروبی همچنين با انتقاد از چنين رويه ای در دستگاه قضايی گفت:« آقايان تکليف پرونده کهريزک و تجاوزها را روشن نکرده اند و ابهامات آن پرونده ها را نزدوده اند که بار ديگر ابهامی ديگر می آفرينند و البته از کشورداری آقايان بيش از اين نيز نبايد انتظاری داشت وقتی اجنه در اين مملکت به آقايان خبر می دهند که زلزله در راه است و وقتی که يکباره دو روز را تعطيل اعلام می کنند و با اين تعطيلی کشور را در يک تعطيلی ۵ روزه فرو می برند بی آنکه بفهمند اين تصميم چه ضررهايی می تواند برای اقتصاد خانواده ها داشته باشد. کشورداری آقايان چنين مختصاتی دارد و بنابراين شايد گمان می کنند که بدون رعايت قوانين حقوقی و آيين دادرسی و اطلاع وکيل می توان جوانانی را اعدام کرد.»
مهدی کروبی با اين توضيح از شرايط حاکم بر کشور انتقاد کرد و گفت:« شرايط به آنجا رسيده است که مردم يک حرف می زنند و دولت و حکومت يعنی قوه مجريه و قوه قضاييه يک حرف ديگر می زنند. بی اعتمادی به نقطه اوج خود رسيده است و رفتارهای حکومت به گونه ای است که گسستی بی سابقه ميان مردم و دولت به وجود آمده است.مسبب اين بی اعتمادی نيز البته رواج دروغ و سخنان نسنجيده در کشور است آنچنانکه می بينيم چه ادعاهايی در باب مسائل هسته ای می کنند حال آنکه ما می دانيم اين ادعاها چقدر بزرگ و غيرقابل باور است.والله که ما هيچگاه فکر نمی کرديم چنين سرنوشتی در اين مملکت حاکم شود و آداب کشورداری به اينجا رسد که مردم به يکسو بروند و دولت به سوی ديگر.»
کروبی همچنين در پاسخ به پرسشی درباره سخنان غلامحسين الهام که ميرحسين موسوی را محارب ناميده است، گفت: «از بلندگوی اسلامی که فقيه اش آقای الهام باشد بايد چنين سخنانی گفته شود. بايد گريست به حال اسلام که الهام و حواريون اش بلندگوی آن شده اند. البته همان طور که گفتم وقتی اجنه سکان کشورداری را به دست بگيرند نبايد از رواج چنين سخنان بی مايه ای متعجب شد.»

گویا نیوز

http://news.gooya.com/politics/archives/2010/05/104713.php

=====================================

 
 
 
 
 
 

ماموران امنيتی: اجساد اعدام شدگان بايد در مکانی دور از قبرستان مسلمانان دفن شوند، رهانا

ماموران امنيتی به اقوام شيرين علم هولی اعلام کرده‌اند که اجساد اعدام شده‌گان بايد در مکانی دور از قبرستان مسلمانان دفن شود.

رهانا: پس از گذشت چهار روز از اعدام‌ها، نيروهای امينيتی در مقابل تحويل دادن اجساد اين افراد به خانواده‌های‌شان مقاومت می‌کنند

 

يکی از اقوام شيرين علم‌هولی به خبرنگار رهانا گفت: خانه پدری شيرين علم هولی توسط نيروهای امنيتی لباس شخصی محاصره شده و رفت و آمد مردم و ديگر بستگان را ممنوع کرده‌اند.

وی هم‌چنين خاطر نشان کرد: با گذشت چهار روز از اعدام‌ها، موبايل‌ها را از اعضای خانواده در تهران گرفتند و به آنان گفته‌اند که اين افراد محارب و در جای ديگر دور از قبرستان مسلمانان دفن خواهند شد.

با اين وجود تلاش آن دسته از اعضای خانواده ها که دستگير نشده‌اند برای تحويل گرفتن جسدها ادامه دارد و امروز نيز به دادگاه انقلاب مراجعه کرده‌اند. هم‌چنين امروز حکم دستگيری برادر فرزاد کمانگر توسط نيروهای امنيتی صادر شده است

گویا نیوز

http://news.gooya.com/politics/archives/2010/05/104720.php

 

=================

 
 
 
 
 
چهارشنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۸۹

لطفا برو کرببلا، مهدی نیا مهدی نیا

در راستای اینکه یکی از مهم ترین کارهایی که در پیش داریم، برگزاری مراسم سالگرد آغاز جنبش سبز می باشد و در همین راستا آدم نباید وقتش را برای موضوعات دیگری که به هر چیزی مربوط می شود، مصرف کند. و با توجه به اینکه موسوی از اعدام پنج هموطن کرد شدیدا انتقاد کرد، ولی اگر راست می گوید پس چرا خودش را اعدام نکردند و هنوز زنده است، به همین دلیل پیشنهاد می کنم که برای جلوگیری از تنبلی ذهن تان، به برخی سووالاتی که در طول تاریخ مطرح می باشد و ربطی به هیچ جغرافیایی ندارد، پاسخ داده و متن پاسخنامه را لازم نیست حتی یک بار دیگر نگاه کنید. ول کنید بابا، اصلا مگر با پاسخ دادن کسی به جایی می رسد؟

 

سووال اول: چرا خبرگزاری های دولتی گفتند چون موسوی علیه اعدام پنج نفر کرد اطلاعیه داد، طرفدار کسانی است که حسینیه شیراز را منفجر کردند؟

گزینه اول: چون انفجار خیلی پرسروصداست.

گزینه دوم: چون شقیقه اطراف گوش است.

گزینه سوم: چون اگر انفجار بشود آدم شقیقه اش درد می گیرد و ممکن است صدا هم بدهد.

گزینه چهارم: چون بقیه چیزها هم به هم مربوط نیست.

 

سووال دوم: با توجه به اینکه حجت الاسلام ذوالنور، نماینده ولی فقیه در یک جای سپاه گفته است: " وقتی همه فریاد می زنند مهدی بیا، آقای هاشمی می گوید مهدی نیا." چرا مهدی نباید بیاید؟

گزینه اول: کسانی که می گویند مهدی بیا، می خواهند او ظهور کند و او را بگیرند.

گزینه دوم: مهدی اگر بیاید به جای اینکه ظهور کند، به غیبت صغری می رود.

گزینه سوم: اگر آن مهدی بیاید به جمکران می رود، اگر این مهدی بیاید به اوین می رود.

گزینه چهارم: می خواهند مهدی بیاید او را بیاندازند توی چاه جمکران.

 

سووال سوم: چرا سخنگوی وزارتخارجه گفت " کسانی که علیه سفارت ایران در کابل تظاهرات کردند، حامی جندالله هستند."

گزینه اول: چون دولت همزمان به نیروهای جندالله امان نامه دادند.

گزینه دوم: چون دولت می خواهد اثبات کند جندالله وجود دارد که بعد آن را از بین ببرد. 

گزینه سوم: چون هر چه گشتند در افغانستان چیز دیگری پیدا نکردند.

گزینه چهارم: این را هم نمی گفت چی می گفت؟

 

سووال چهارم: رحیمی، معاون احمدی نژاد که به فساد مالی متهم است، گفت: " اگر اتهامات من ثابت شود، حاضرم دستم را قطع کنم." منظور او از این جمله چیست؟

گزینه اول: می خواهد سریعا رهبر کشور شود.

گزینه دوم: نمی خواهد سریعا رهبر کشور شود، بلکه می خواهد دست راست باقی بماند.

گزینه سوم: زیادی مطمئن است، ضمنا می خواهد رهبر کشور هم بشود.

گزینه چهارم: شما جواب بده پولا چی شد، کی چی کار داره با دست تو؟ البته درباره صدها هزار رای قلابی در انتخابات دوم خرداد در کردستان هم اگر وقت کردی و دست داشتی توضیح بده.

 

سووال پنجم: با توجه به اینکه گفته شده است بزودی " کارت خوش حجابی داده می شود" و در مراسمی خوش حجاب ترین زنان انتخاب می شوند، و از طرف دیگر حجاب وسیله ای است که زنان از آن استفاده می کنند تا جلوی تبرج شان گرفته شود و دیده نشوند، لطفا بگوئید که از چه راههایی برای انتخاب خوش حجاب باید استفاده کرد؟

گزینه اول: تعدادی از خانمهای باحجاب را به یک سالن می آوریم، هر کدام را که توجه مان را جلب نکرد انتخاب می کنیم.

گزینه دوم: تعدادی خانم با حجاب را به یک سالن می بریم، هر کدام جالب بودند به عنوان متبرج دستگیر می کنیم و بقیه را انتخاب می کنیم.

گزینه سوم: اگر زنی خوش حجاب باشد، اصلا دیده نمی شود، به همین دلیل به تعدادی چادر جایزه می دهیم.

گزینه چهارم: راه دیگری وجود ندارد، بیخودی زور نزنید.

 

سووال ششم: با توجه به اینکه فریدالدین حداد عادل گفته است: " اوباما حرف احمدی نژاد را می فهمد." چه نتیجه ای می گیریم؟

گزینه اول: اوباما حرف احمدی نژاد را می فهمد، احمدی نژاد حرف اوباما را نمی فهمد.

گزینه دوم: اگر اوباما حرف احمدی نژاد را نمی فهمید به نامه هایش جواب می داد.

گزینه سوم: بخاطر همین احمدی نژاد انتخاب اوباما را تبریک گفت، اما اوباما تبریک نگفت.

گزینه چهارم: به همین دلیل اوباما گفت من حرفهای احمدی نژاد را جدی نمی گیرم.

 

سووال هفتم: در راستای اینکه رحیمی معاون احمدی نژاد گفته است " احمدی نژاد شیرین ترین رطب جهان است." خصوصیات خرمای مذکور را ذکر کنید.

گزینه اول: برای تولید انرژی استفاده می شود، اما وقتی آن را می خوریم داغ می کنیم.

گزینه دوم: خرما نخورید چون جوش می زنید و جوش می آورید و کارهای نامعقول می کنید.

گزینه سوم: من هم اگر چند میلیارد دزدی کرده بودم، به او می گفتم قند و نبات و زلوبیا.

گزینه چهارم: کلا آدم وقتی خودشیرینی می کند همین می شود.

 

سووال هشتم: از این جمله حجت الاسلام ذوالنور که " سران فتنه هم اکنون در زندانی گرفتارند که زندانبان آن مردم هستند." چه می فهمیم؟

گزینه اول: سران فتنه، کلا زندانی هستند و شایعات صحیح است.

گزینه دوم: ایران کلا زندان است و کسی نمی تواند از آن تکان بخورد.

گزینه سوم: زندانبانان خیلی زیاد هستند، بیخودی زور نزنید.

گزینه چهارم: سران فتنه مثل بقیه مردم هستند، بقیه مردم هم زندانی هستند

روزآنلاین

http://www.roozonline.com/persian/tanssatire/tans-satire-article/article/2010/may/12//-3c347e03d4.html

 

===============

 
 
 
 
 
 
موسوی: جنبش سبز در مسالمت‌آمیز بودن ثابت قدم است
 

برای مادران ایرانی و مادران آمریکایی یک شکل حق قائل می‌شوند؟

جرس: مادر در هر جایی که باشد مادر است و حق دارد اجازه‌ دیدار با فرزندش را داشته باشد، اما سوال این است که آیا همان تصمیمی که برای مادران آمریکایی گرفتند، برای مادران ایرانی هم گرفتند؟ آیا همان حقی را که برای آنان قائل می‌شوند برای زنان و مادران و خواهران ایرانی هم قائل خواهند شد؟


میرحسین موسوی صبح امروز در دیدار با خانواده‌ جمعی از زندانیان سیاسی، با اشاره به خبر صدور ویزا برای مادران سه نفر آمریکایی بازداشت شده در زندان اوین گفت: "صدور ویزا و اجازه دیدار برای مادران این سه نفر کار بسیار خوبی است و این حق مادران است و ما هم با این کار موافق هستیم، اما مشکل این جا است که آیا این حق برای مادران ایرانی هم در نظر گرفته می‌شود؟"


به گزارش خبرنگار جرس، موسوی تبیین و بررسی دقیق چنین مساله‌ای را بسیار مهم دانست و افزود: "این مساله اگر خوب شکافته و بررسی شود، حتی می‌تواند به جایی برسد که علت عدم پیشرفت ما در زمینه‌های اقتصادی، سیاسی و سیاست خارجی را هم روشن کند. چرا که این موارد هم دنبال هم و مرتبط با یکدیگر هستند."


وی به نقش زنان و مادران در این زمینه اشاره کرد و گفت: "در یک سال گذشته نقش زنان و مادران در شکافتن و پرداختن به مسائل اساسی کشور بسیار بالا بوده است."


جنبش سبز در مسالمت‌آمیز بودن ثابت قدم است


وی در ادامه تاکید کرد: "حرکت ما حرکتی مسالمت‌آمیز است، دنبال خشونت نیست و با گذشت یک‌سال از پا گرفتن این جنبش، می‌توان قضاوت کرد که ثابت قدم بودن جنبش در عدم خشونت تا چه اندازه مهم است. این جنبش با ترور و کشتار از ابتدا مخالف بود؛ چرا که این جنبش، جنبشی عمیق و گسترده است."


موسوی همچنین با اشاره به اینکه این جنبش با کلام و منطق پیش می‌رود اعلام کرد: "ما نه اسلحه داریم و نه می‌خواهیم که داشته باشیم. تروریست‌ها را هم متعلق به هر گروه و قوم و قبیله‌ و فرهنگی باشند محکوم می‌کنیم. ما با کلام به میدان آمدیم. با شعار رای من کجاست. ما با منطق آمده‌ایم و هر چقدر روی منطق بایستیم وزنه را به سمت جنبش سنگین‌تر می‌کنیم. سرمایه‌ای که ما داریم ایستادگی روی همین مطالبات با تمام قدرت است."


مطالبات مردم با تجزیه و تحلیل تغییر کرد


میرحسین موسوی در ادامه به دلایل تغییر اهداف 22 خرداد اشاره کرد و گفت: " آن اهداف ناشی از مسئله‌ای بود که در آن زمان اتفاق افتاده بود و مردم برای پس گرفتن رای خود به صحنه آمدند. وقتی با آن‌ها برخورد شد و مردم مساله را شکافتند و بررسی کردند، مطالبات مردم، نه به حالت تصادفی و یا عصبانیت، بلکه به دلیل تجزیه و تحلیل‌هایی که در جامعه اتفاق افتاد، گسترش پیدا کرد."


وی ادامه داد: "مردم متوجه شدند که اشکالاتی در جامعه وجود دارد که یکی از این اشکالات، باعث شده تا به خیابان‌ها بیایند و یکی شوند. برای اجماع نسبی این جمع عظیم مردم، اجرای بدون تنازع  قانون اساسی را مطرح کردیم که تعداد زیادی بتوانند با هم یکی شوند."


موسوی، با اظهار تاسف از اجرای ناقص و سلیقه‌ای قانون اساسی در این چند سال گفت: "مردم به قانون اساسی رای دادند که کامل اجرا شود، نه این که بخش‌هایی مثل آزادی رسانه‌ها و آزادی تجمع به کل نادیده گرفته شوند. نمی‌توان بخشی از قانون اساسی را دید و باقی را نادیده گرفت. این کار بی‌معنا کردن کل قانون اساسی است."


وی ادامه داد: "وقتی قانون اساسی در کشور اجرا می‌شود یک دولت نمی‌تواند در فاصله‌ کمی تمام مدیران یک کشور را کنار بگذارد و دوستان و آشنایان خودش را جایگزین کند. نمی‌شود یک پرونده فساد مالی باز شود و در مجلس هم درباره‌اش صحبت کنند و رئیس قوه قضاییه هم موضع بگیرد و بعد از مدتی ببینیم که پرونده‌ به طور غیرعادی بسته شد و هیچ بحث و گفتگویی هم درباره‌اش صورت نمی‌گیرد."


عدالت قوه قضاییه زیر سوال رفته است


موسوی همچنین به اهمیت استقلال قوه قضاییه اشاره کرد و گفت: "آیا امروز قوه قضائیه در جهت استقلال حرکت می‌کند؟ آیا قوه قضائیه در ارتباط با متهمین اخیر در همین جهت حرکت می‌کند؟ آیا قوه قضائیه مسلط است بر نیروهای امنیتی یا نیروهای امنیتی بر قوه قضائیه؟ آیا احکامی که قضات می‌دهند مستقل است یا بر اساس ملاحظات؟ در این صورت چرا یک نفر به جرم شرکت در راهپیمایی به چندین سال حبس محکوم می‌شود، حال آنکه در آن راهپیمایی میلیون‌ها نفر شرکت کرده بودند؟ این‌ها همه عدالت قوه قضائیه را زیر سوال می‌برد."


هر نوع اصلاحی در کشور در گرو رسانه‌های آزاد است


وی با اظهار تاسف از نبود رسانه‌های آزاد در کشور، افزود: "هر نوع آزادی در کشور در گرو آزادی رسانه‌ها است؛ حتی اصلاح کوچکترین نهادها و حتی اخلاقیات جامعه."


موسوی در ادامه گفت: "چطور است که در کشوری اسلامی که داعیه انقلاب فرهنگی دارد و در آن از معنویت و نورانیت حرف می‌زنیم بالاترین آمار اعدام وجود دارد؟ مشکل از افراد نیست؛ مشکل این‌جا است که کشور را طوری اداره کرده‌ایم که به این آمار برسیم."


امروز در زندان شکنجه هست، اعتراف‌گیری هست


وی همچنین طرفداری از حق را جزو قوانین و نیز اعتقادات دینی ما دانست و عنوان کرد: "مجرم‌ترین افراد نیز دارای کرامت انسانی‌ هستند و باید در حد جرمی که مرتکب شده‌اند، مجازات شوند. نباید خانواده و حیثیت او مورد حمله قرار بگیرد چرا که در این صورت به حقوق او تجاوز می‌شود."
وی سپس خطاب به خانواده‌های زندانیان گفت: "این اتفاقی است که متاسفانه امروز در کشور ما رخ می‌دهد. الان برادران و عزیزان شما بی‌گناه در زندان‌ هستند. چرا که ادعاهایی نامعقول نداشته اند، اما بازداشت شدند. مساله در این جا خاتمه پیدا نمی‌کند. چرا که رفتار با آن‌ها حتی در چارچوب اتهامی که بر آن‌ها وارد می‌کنند هم نیست. شکنجه هست، اعتراف گیری هست و در بیرون هم تعرض به خانواده‌ها هست. این حق خانواده است که بدانند فرزندانشان، عزیزشان در کجا زندانی است و الان چه شرایطی دارد، اما این حق او مورد تعرض است."


موسوی با اظهار تاسف از این شرایط افزود: "این اتفاقات نشان می‌دهد که تا چه حد در جامعه متوسل به خشونت طلبی شده اند آن هم برای رسیدن به منافعی خاص."


قرار نبود که ما بر مردم حکومت کنیم


میرحسین موسوی با اشاره به عدم تدبیر در سیاست‌های دولت و اشاره به شرایط امروز که دشمنان خارجی زیادی داریم ، پرسید: "آیا مهمانی دادن به اعضای شورای امنیت با آن وضع خاص می‌تواند مشکلات ما را حال کند؟ آیا اگر حکومت با مردم آشتی کند دست بازتری در مسائل خارجی نخواهد داشت؟ با توجه به شرایط پر جنب و جوش منطقه آیا بهتر نیست که حکومت با مردم کنار بیاید و یک وفاق ملی شکل دهد؟ کدام یک بهتر است؟ بیشتر کردن فشارها و ساختن حجره‌های جدید در زندان اوین به رغم شعارهای اول انقلاب که حذف زندان اوین بود، یا کنار آمدن و کار کردن همراه مردم."


وی توصیه جنبش سبز به حاکمیت را کنار آمدن با مردم دانست و افزود: "ما انتظار داشتیم حکومت قبل از همه به فکر خانواده‌های زجر کشیده باشد و پی‌گیر جنایات انجام شده وگرنه در حالی که یکی را به اسرائیل نسبت دهند و یکی را به امریکا فقط مشکلات کشور را زیاد می‌کنند. قرار نبود که ما بر مردم حکومت کنیم. قرار بود مردم حکومت کنند. قرار بود جابه جایی ها به خواست مردم و به صورت مرتب در کشور اتفاق بیفتد. باید ترسید از موقعی که فکر شود راه حل در سرکوب ادامه فشارها و بستن فضا است."

 

متن کامل سخنان موسوی به محض وصول در سایت منتشر خواهد شد.

جرس

http://www.rahesabz.net/story/15351/

 
============================ 
 
 
 
 
 
وزير خارجه و وزير فرهنگ فرانسه: جعفرپناهی را آزاد کنيد

دو وزير دولت فرانسه و تيم برتون، کارگردان آمريکايی، از جمهوری اسلامی خواستند جعفر پناهی را آزاد کند تا بتواند در هيات داوران فستيوال فيلم کن حضور يابد.

به گزارش رويترز، برنار کوشنر وزير خارجه فرانسه و فردريک ميتران، وزير فرهنگ فرانسه روز چهارشنبه در بيانيه ای مشترک، با احترام به مبنای حق آزادی بيان و حق خلاقيت برای مردم ايران، از تهران خواستند در اسرع وقت آقای پناهی را آزاد کند.

تيم برتون، کارگردان آمريکايی که رياست امسال هيات داوران فستيوال فيلم کن را برعهده دارد، در يک کنفرانس خبری خواستار آزادی جعفر پناهی شد و گفت:« همه ما از آزادی بيان دفاع کرده و برای آن مبارزه می کنيم.»   

وزير خارجه فرانسه و وزير فرهنگ فرانسه در بيانيه خود گفتند:«جعفر پناهی يکی از کارگردانان برجسته ايرانی است و جای او (نه در زندان) که در هيات داوران فستيوال کن است.»

سازمان عفو بين الملل هم روز سه شنبه (ديروز) از جمهوری اسلامی خواست جعفر پناهی، کارگردان زندانی ايرانی را آزاد کند تا بتواند در جشنواره فيلم کن حضور يابد.

جعفر پناهی به اتهام ساخت فيلمی درباره انتخابات رياست جمهوری خردادماه سال گذشته در ايران، بيش از دوماه پيش دستگير و به زندان اوين منتقل شد.

محمد حسينی وزير ارشاد با اشاره به اظهارات مسوولان قضايی و امنيتی گفته آقای پناهی « در حال ساخت فيلمی عليه نظام و بحث های مربوط به حوادث اخير بوده » و ادعا کرده که فيلم در دست ساخت اين کارگردان سينما « به مسائل بعد از انتخابات دامن زده است.»

آقای پناهی به عنوان عضوی از هيات داوران جشنواره فيلم کن انتخاب شده که از شاخص ترين جشنواره های هنری سينمايی در جهان محسوب می شود.

حسيبه حاج سهرويی (Hasib Hadj Sahraoui) معاون مدير مرکز خاورميانه و شمال آفريقای عفو بين الملل به خبرگزاری فرانسه گفت:«يک صندلی خالی در فستيوال فيلم کن، نادانی و بی عدالتی ايران در سرکوب کسانی که انتقاد صلح آميز داشته اند را پررنگ می کند.»

جعفر پناهی، برای ساخت و کارگردانی فيلم دايره، شيرطلايی جشنواره ونيز را در سال ۲۰۰۰ و برای فيلم آفسايد، خرس نقره ای جشنواره فيلم برلين در سال ۲۰۰۶ را به دست آورد.

اواخر سال گذشته، آقای پناهی راهی جشنواره فيلم برلين بود که ممنوع الخروج شد. ماه گذشته، ۵۰ نويسنده و فيلمساز ايرانی در نامه ای خواهان آزادی جعفر پناهی شدند. و چند هفته پيش هم سينماگران هاليوود، از جمله استيون اسپيلبرگ، مارتين اسکورسيزی، رابرت دونيرو، رابرت ردفورد، فرانسيس فورد کاپولا، جوئل و اتان کوئن، آنگ لی، مايکل مور و اوليور استون در نامه ای مشابه، خواهان آزادی جعفر پناهی از زندان شدند.

ژيل ژاکوب، رئيس جشنواره کن، هنگام معرفی فهرست هيئت داوران اعلام کرد که از جعفر پناهی برای شرکت در هيئت داوران جشنواره دعوت به عمل آمده و وی نيز دعوت جشنواره را پذيرفته بوده است.

شصت و سومين جشنواره بين‌المللی فيلم کن از امروز دوازدهم ماه مه، برابر با ۲۲ ارديبهشت‌ماه، و با اکران فيلم «رابين هود» ساخته ريدلی اسکات از بخش خارج مسابقه کار خود را شروع کرد.

فيلم «رونوشت برابر اصل» ساخته عباس کيارستمی و محصول مشترک سه کشور فرانسه،‌ ايتاليا و ايران تنها فيلم ايرانی بخش رقابتی و جشنواره کن امسال است.

تيم برتون، کارگردان آمريکايی و رئيس هيئت داوران جشنواره به همراه کيت بکينسِيل، هنرپيشه بريتانيايی، جيووانا متزوجورنو، هنرپيشه ايتاليايی، آلبرتو باربِرا، مدير موزه ملی سينما از ايتاليا، امانوئل کارِره، کارگردان فرانسوی، بنيتسيو دِل تورو؛ هنرپيشه پورتوريکويی، ويکتور اريکه، کارگردان اسپانيايی، و شکار کاپور، کارگردان و هنرپيشه هندی‌الاصل، داوری بخش مسابقه امسال را برعهده دارند

رادیوفردا

http://www.radiofarda.com/content/F5_two_french_minister_caled_for_Jafar_Panahi_Freedom/2040266.html

==========
 
 
 
 
 
 
داوود سلیمانی؛ قربانی کینه بازجویان
 

مسیح علی نژاد

 
جرس: بازجوی داوود سلیمانی نماینده اصلاح طلب مجلس در حین بازجویی، با فحاشی و رفتارهای خشونت آمیز به او می گفت: باید سر تو را مثل سگ می بریدم و کنار جوی در خیابان رها می کردم. داود سلیمانی به بازجو گفته است: پس اقرار می کنی که کشتن مردم در خیابان های تهران هم توسط آدم هایی مثل تو صورت گرفته است؟


این جملاتی است که برادر داود سلیمانی نماینده تهران به خبرنگار جرس می گوید و در عین حال یادآور می شود: قاضی پرونده پس از دادگاه به خانواده این نماینده مجلس گفته بود در پرونده ایشان چیزی نیست و احتمال تبرئه ایشان نیز وجود دارد اما متاسفانه همانطور که خود آقای سلیمانی به ما گفته است، حکم شش سال زندان و ده سال محرومیت از کار رسانه ای و حزبی، توسط قاضی پرونده صادر نشده است بلکه در جای دیگری توسط کسان دیگری صادر شده است.

 


داود سلیمانی نماینده ششمین دوره مجلس ایران و قائم مقام ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در استان تهران بود که تنها چهار روز بعد از انتخابات پر اما  و اگر ریاست جمهوری ایران بازداشت شد. وی به دلیل مقاومت در برابر بازجوها و عدم اعتراف و انصراف از دیدگاهها و فعالیت های حزبی خود نزدیک به یک سال است که در زندان به سر می برد و از امکان مرخصی نیز محروم مانده است.

 

 

گفتگو با برادر سلیمانی

 


با برادر داود سلیمانی که تقریبا نزدیک به یک سال در جریان پرونده این زندانی سیاسی از نزدیک بوده است و همچنین مریم یوسفی همسر آقای سلیمانی گفتگویی انجام شده است که در پی می آید.

 


ـ آقای سلیمانی، برادر شما در همین کشور نماینده مجلس بوده است، به عنوان کسی که یک دوره برادر یک نماینده مجلس بوده است و این روزها برادر یک زندانی سیاسی به شمار می رود، فکر می کنید کجای کار ایراد داشت؟

 


نمی دانم شاید ایراد کار اینجاست که آقای سلیمانی حاضر نشد زیر بار دروغ برود. از او در روزهای بازجویی خواسته بودند علیه خودش و فعالیت های ستادی و حزبی خودش اعتراف کند، از عضویت در حزب مشارکت استعفا بدهد، مرتب تحت فشار بود که بگوید تقلبی در انتخابات صورت نگرفته است. بارها از او خواسته بودند که علیه آقای موسوی حرف بزند اما آقای سلیمانی پای اعتقادش ایستاد. چون ایمان داشت که هیچ کار خلاف قانونی انجام نداده است. شاید ایراد کار در همین بود که کسانی می خواستند او را بشکنند ولی وقتی موفق نشدند ...

 


ـ چرا تا به حال به آقای سلیمانی مرحصی نداده اند آیا به دلیل مقاومت ایشان است یا مشکل دیگری است؟

 


فکر می کنم خود کسانی که مرخصی نداده اند باید در این زمینه پاسخگو باشند اما به نظر من به پایداری ایشان مربوط است . دلیل اش مقاومت آقای سلیمانی در برابر خواسته های بازجویان است.

 


بازجویان به جز موادری که ذکر کرده اید درخواست مشخص دیگری هم داشته اند؟ چون برخی دیگر از زندانیان هم مقاومت کرده اند اما به هر تقدیر با مرخصی آنان موافقت شده است.

 


بازجویان از آقای سلیمانی خواسته بودند تا اعلام کند حزب مشارکت دچار انحراف شده است و استعفای خود را هم اعلام کند ایشان هم به بازجو گفت اساس شکل گیری حزب در چارچوب موازین حقوقی و اسلامی بوده و لذا من کناره گیری نمی کنم.

 


نحوه برخورد بازجویان چگونه بوده آیا با ایشان برخوردهای خشونت آمیز هم صورت گرفته است؟

 


برخورد بازجویان با ایشان بنا به گفته خود آقای سلیمانی بسیار کینه توزانه بوده است. برادرم می گفت: وقتی مقاومت می کردم بازجو به من می گفت باید سرت را مثل یک سگ می بریدم و گوشه خیابان رها می کردم. ادبیات توهین آمیزی را در بازجویی به کار می برد که برادرم به آنها گفت شما با این رفتارتان دارید آیا اقرار می کنید که کشته شدگان در خیابان ها هم توسط افرادی مثل شما صورت گرفت؟ در مجموع افراد مغرض و جهت داری از ایشان بازجویی کرده اند و همین نوع نگاه کینه توزنه اثرات بسیار بدی در پرونده ایشان گذاشته است.

 


یعنی حکم صادر شده بر اساس آنچه در پرونده توسط بازجو ذکر شده است صادر شد؟

 

 

 

االته قاضی صلواتی وقتی پرونده ایشان را دید، گفته به ما و سایر اعضای خانواده. بعد از پایان دادگاه گفته بود که در پرونده ایشان چیزی نیست و به زودی تبرئه می شود. ما هم امید وار بودیم به همین وعده ای که داده است. اما وقتی در مورد مرخصی پیگیر بودیم، بارها به ما می گفتند در پرونده ایشان ذکر شده است که همکاری نمی کند ما هم از برادرمان سوال کردیم چرا همکاری نمی کنید که ایشان پاسخ داد منظور از همکاری یعنی همان که به موسوی فحش بدهم، تقلب در انتخابات را رد کنم و از مشارکت استعفا دهم لذا چون هیچ یک از این کارها را انجام نداده ام می گویند همکاری نمی کند .

 


و آیا فکر می کنید این روند در حکم صادر شده برای آقای سلیمانی تاثیر گذاشته است علی رغم اینکه قاضی صلواتی نظر مثبتی نسبت به پرونده ایشان داشت؟

 


صد در صد نقش داشت. اصلا نظر قاضی برای صدور حکم شش سال زندان و ده سال محرومیت از کارهای حزبی و رسانه ای دخیل نبوده و در واقع این همان حکمی است که به گفته آقای سلیمانی وزارت اطلاعات برایشان صادر کرده است. البته برادرم می گوید: اگر  قاضی هم عادل بود وبه مواردی که وزارت اطلاعات گفته بود توجه نمی کرد من الان حتی یک روز هم نباید در زندان می ماندم. چون فقط کار انتخاباتی و سیاسی کرده ام و همه تلاشم این بوده که مطابق با موازین قانونی رفتار کنم اما کینه بازجو ها نگذاشت پرونده روال عادی خود را طی کند.

 


گفته شده پس از اعتراض به شرایط زندان ، آقای سلیمانی با برخوردهای شدید تری مواجه شده و به جای پیگیری انتقادات ایشان در مورد وضعیت زندان، آقای سلیمانی را به رجایی شهر کرج منتقل کرده اند
.

 


بله متاسفانه الان هم در وضعیت بسیار سختی قرار دارد، با کسانی که پرونده قتل دارند و به کسانی که به گفته خودشان به عنوان اشرار و قاچاقچیان مواد مخدر محکوم شده اند، در یک محل قرار دارند .این خیلی سخت است که اگر همه افراد بخواهند در این اتاق به صورت طاقباز هم بخوابد باز جا نمی شوند. شنیدن این خبرها آزار دهنده است که یک زندانی سیاسی را در چنین شرایطی تحت فشار قرار می دهند.

 

 

آیا تا کنون از طریق مراجع قضایی پیگیر این وضعیت بوده اید؟

 


بله حتی به آقای دادستان نامه نوشته ام و قرار است از نزدیک هم به دیدار ایشان بروم و موارد اعتراضی را به اطلاع برسانم . تنها توصیه ما به مسوولین این است که عدالت را مد نظر قرار دهند.
گفتنی ست که سلیمانی روز گذشته در ملاقات با خانواده خود اظهار داشت: اگر قاضی پرونده ام عادل بود حتی یک روز را در زندان بسر نمی بردم، .چرا که حکم او را دیگرانی مثل اطلاعات داده اند نه قاضی.
مریم یوسفی همسر داود سلیمانی نماینده سابق مجلس که تا کنون با رسانه ها در خصوص وضعیت همسرش گفتگویی انجام نداده است، این بار به خبرنگار جرس می گوید در تمام این مدت همه امیدمان این بود که حداقل به وعده های خودشان مبنی بر آزادی موقت یا حتی مرخصی چند روزه موافقت کنند اما نه تنها این کار را نکرده اند بلکه امکان ملاقات حضوری را هم از عید تاکنون ازخانواده دریغ کرده اند.

 

 

گفتگو با همسر داوود سلیمانی

 


خانم یوسفی! آقای سلیمانی نماینده نامداری بود که در مجلس ششم به عنوان عضو کمیسیون فرهنگی و معاون دانشجویی دانشگاه تهران در در زمان حمله‌ لباس‌شخصی‌ها به کوی دانشگاه تهران نقش مؤثری در افشای لباس‌شخصی‌ها داشت اما این روزها که در زندان است چندان نامی از آنها برده نشد آیاد این شما را به عنوان خانواده یک زندانی سرخورده و نا امید نکرد؟

 


وقتی می بینم خود آقای سلیمانی تن به اعتراف به کارهای نکرده نداده است همین خوشحالم می کند، از پایداری اش راضی هستم اما نبودن خودش و وضعیت بچه ها سخت است. عدم حضورش در میان خانواده ناراحتم می کند.

 


آخرین باری که با آقای سلیمانی ملاقات داشته اید چه زمانی بوده است؟

 


عید بود، به اتفاق خانواده به دیدارش رفتیم و اما متاسفانه به دلایلی از همان تاریخ دیگر دستور دادند ملاقات حضوری را هم متوقف کنند؟

 


به چه دلیل؟

 


دلیل خیلی مهمی نبود. شبیه به یک بهانه جویی بود. خواهر آقای سلیمانی سعی کرد مقداری آجیل شب عید را که به اندازه یک مشت بود برای برادرش در زندان ببرد. اما از همان جا عصبانی شدند و داد و فریاد کردند و با یک تلفن ملاقات های حضوری ما را لغو کرده اند. آقای سلیمانی یک زندانی سیاسی است و چنین برخوردی آدم را ناراحت می کند که آنها حتی این علاقه خانوادگی را هم به خاطر یک مشت آجیل شب عید درک نکرده اند و یک خانواده را اذیت می کنند.

 


وضعیت خود آقای سلیمانی در زندان چگونه است؟

 


از بیماری های عصبی و شرایط جسمی وخیمی که حاصل بازجویی های طولانی مدت و نحوه نگهداری در زندان است، رنج می کشد. چند آزمایش پزشکی را در زندان انجام داده است. باید آزمایش تست قند بدهد، آزمایش های دیگری هم دارد که بهتر بود خارج از زندان پیگیری های پزشکی صورت می گرفت. برادرش مدام پیگیر است اما تا کنون جوابی نگرفته ایم. حال جسمی اش خوب نیست، نگران کننده است اما روحیه اش خوب است و همچنان مقاوم ایستاده است.

سایت جرس


 


 
 
 
 
============
 
 
 

مردم شهر ياسوج از احمدی نژاد با شعارهايی مانند دروغگو، دروغگو و مرگ بر ديکتاتور استقبال کردند، فعالين حقوق بشر و دمکراسی

بنابه گزارشات رسيده به فعالين حقوق بشر و دمکراسی در ايران،تعداد زيادی از مردم ياسوج بر عليه حضور احمدی نژاد در ياسوج و در حين سخنرانی وی اقدام به سر دادن شعار مرگ بر ديکتاتور و دروغگو،درغگو نمودند.
روز چهارشنبه ۲۲ ارديبهشت ماه احمدی نژاد به شهر ياسوج وارد شد و در پارکی نزديک ميدان معلم اقدام به سخنرانی کرد. عليرغم اينکه نيروهای امنيتی و نظامی اين منطقه را در کنترل شديد خود داشتند و به صورت گزينشی اجازه ورود به محل سخنرانی می دادند

اما تعدادی از مردم ياسوج هنگام سخنرانی که در دسته های ۳۰ الی ۵۰ نفره بودند و در قسمتهای مختلف قرار داشتند اقدام به سر دادن شعارهايی عليه احمدی نژاد نمودند.شعارهايی که مردم هنگام سخنرانی عليه او سر می دادند عبارت بود از، دروغگو ،دروغگو،دروغگو/ دروغه دروغه دروغه و همچنين در مواردی شعار مرگ برديکتاور سر می دادند.
نيروهای لباس شخصی که در بين مردم حضور داشتند اقدام به ضرب و شتم و بيرون کردن شعار دهندگان از محل سخنرانی می نمودند. شعار دادن مردم تا پايان سخنرانی احمدی نژاد ادامه داشت.
از روز گذشته از طرف ستاد خبری وزارت اطلاعات با فعالين دانشجوئی و مدنی شهر تماس گرفته می شد و از آنها خواسته می شد که از صبح امروز خود را به ستاد خبری وزارت اطلاعات در اين شهر معرفی کنند.
از شب گذشته و امروز فضای شهر امنيتی و نظامی بود و مامورين در همۀ ميادين و نقاط اصلی شهر مستقر شده بودند

گویا نیوز

http://news.gooya.com/politics/archives/2010/05/104716.php

===================

 
 
 
 
 
 
 

اتهام ارتداد به ميرحسين موسوی و زهرا رهنورد در پی اعتراض آن‌ها به اعدام‌های اخیر، ميزان‌خبر

خبرگزاريهای وابسته به اقتدارگرايان نظير جهان نيوز با اشاره به آخرين نامه دکتر زهرا رهنورد در اعتراض به اعدامهای اخير اين نامه را تداوم مواضع "وقيحانه مهندس موسوی" و "اظهارات در حد ارتداد زهرا رهنورد در حمايت از بمب گزاران" اعلام نمودند

همچنين به گزارش ميزان خبر روز گذشته و بعد از بيانيه مهندس موسوی در اعتراض به اعدام پنج نفر از شهروندان، نماينده شهرستان سروستان در مجلس هم مدعی شده بود: موسوی با اعتراض نسبت به اجرای حکم تروريست ها نشان داد که از بنی صدر هم بدتر شده و ديگر جايش در ايران نيست.
نصرالله کوهی باغ اناری، در گفت و گو با شبکه ايران گفت: سخنان موسوی با اسلام مخالف است.
نماينده سروستان در مجلس هشتم اضافه کرد: "متاسفانه در حاليکه قوه قضائيه بايد موسوی را به دليل فتنه انگيزی هايش طی يک سال گذشته، محاکمه نمايد در اين کار کوتاهی کرده و موسوی نيز از رافت اسلامی سوءاستفاده می کند.
وی تصريح کرد: موسوی با صدور چنين بيانيه ای در واقع با اجرای حکم قصاص که "نص صريح قرآن" است، مخالفت می کند.
اين نماينده مدعی شد "مهندس موسوی از اسلام خارج شده و طبق نظر مراجع فردی که مخالف نص صريح قرآن سخن بگويد، مرتد محسوب می شود

گویا نیوز

http://news.gooya.com/politics/archives/2010/05/104708.php

===============

 
 
 
 
 
 
 

دانشجويان دانشگاه کردستان در اعتراض به اعدام غيرانسانی ۵ زندانی سياسی اعتصاب غذا کردند، دانشجونيوز

امروز دانشجويان دانشگاه کردستان با شکل دادن يک حرکت اعتراضی و اعتصاب غذای عمومی نسبت به اجرای احکام اعدام فرزاد کانگر و ۴ فعال کرد ديگر اعتراض کردند

به گزارش دانشجونيوز، امروز دانشجويان دانشگاه کردستان در اعتراض به اعدام های غيرانسانی فرزاد کمانگر، شيرين علم هولی، فرهاد وکيلی، مهدی اسلاميان و علی حيدريان اعتصاب غذا کردند. دانشجويان معترض ظروف غذای خود را به نشانه نافرمانی مدنی دست نخورده بر روی ميزهای سلف می گذاشتند و يا در محوطه خارج از سلف می گذاشتند.

اين اعتراض مدنی دانشجويان عکس العمل عوامل حراست درپی داشت به گونه ای که عوامل حراست مستقيما وارد عمل شده و اقدام به جمع آوری اين ظروف غذا می کردند.

گفتنی است در پی اعدام کمانگر و ۴ تن ديگر و از ترس بروز اعتراضات دانشجويان، فضای امنيتی بسيار شديدی بر فضای دانشگاه حاکم شده است. به گونه ای که برخی از فعالين تا اين لحظه از جانب نيروهای ناشناس خارج از دانشگاه و طی تماس های تلفنی تهديد به بازداشت شده اند

http://news.gooya.com/politics/archives/2010/05/104732.php

=========
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
سحابی: برای حفظ ایران و جمهوری اسلامی، برکناری احمدی‌نژاد حیاتیست
 
 

بهار ایرانی

 
جرس: در آستانه نوزدهم اردیبهشت ماه که مصادف با هشتادمین سال تولد مهندس سحابی بود، فرصتی دست داد که جرس در رابطه با  تحولات گذشته و شرایط پیش رو و دلایل انتشار نامه ای که چندی پیش مهندس سحابی همراه  جمعی با عنوان  «فکری برای ایران کنید» ، نوشته بود، گفتگویی با وی داشته باشیم.  سحابی با اشاره به آثار سوء بسته بودن فضای نقد و گفتگو، اظهار داشت:" من بعد از هشتاد سال عمر صرفا اعلام هشدار می‌کنم و می‌گویم مردمی که نارضایتی‌هایی داشته باشند و فرصت نکنند دردشان، خواستشان یا نقدشان را بگویند به طور طبیعی در آینده این دردها به طور فورانی سر باز می‌کند. پس جدا از مصلحت ایران و ایرانیان، برای مصلحت خود حاکمیت هم بهتر است بگذارند نقدها مطرح شود ... اگر این فضای گفتگو، درد دل، نقد یا حتی اعتراض بسته شود، جدا از ایران خطرات زیادی برای خود حاکمیت هم دارد."  

وی با تاکید بر اینکه ما برانداز یا ساختارشکن نیستیم ،گفت:"و اینک پس از تجارب تمام عمرم، برای من دغدغه اصلی حفظ ایران است و بر این اساس است که میگویم امروزه ما به خاطر بقای ایران، برانداز نیستیم"

 

سحابی رفتار احمدینژاد را از ابتدای کسب کرسی ریاست جمهوری در 5 سال پیش تا کنون در جهت تضعیف ایران و تضعیف خود جمهوری اسلامی دانسته، می گوید:"مقامات جمهوری اسلامی  برای حفظ حاکمیت هم که شده بایستی احمدینژاد را برکنار کنند. چه برای حفظ ایران و چه برای جمهوری اسلامی برکناری احمدینژاد به علت تخریبها و عدم کفایتهایش، امری حیاتی و مهم است،".


 وی با ابراز امیدواری نسبت به آینده جنبش سبز از هواداران جنبش خواست تا " شیب را کم کنند. ابراز انتقادات و اعتراضات را آرامتر کنند و فکر پیروزی کوتاهمدت نباشند. ولی آنقدر روحیه داشته باشند که هر چه طرف مقابل ضربه میزند کوتاه نیایند و از طرف دیگر تندروی و عجله نکنند. تغییر در راه است. ولی  هدف باید عقب نشینی حاکمیت غالب باشد برای اصلاح شدن مواضع و بینشها و روشها، نه براندازی. " وی اضافه کرد:"ما یک بار در یک نسل پیش، براندازی انقلابی کردیم، اما خیر و برکتی ندیدیم. یک ملت و یک کشور ظرفیت دو بار انقلاب در یک نسل را ندارد."

 

توجه شما را به این گفتگو جلب می کنیم:

 

 

پرسش: سوالاتی که مطرح میشود سوالاتی است که عدهای درباره برخی مسائل روز و نیز نقدهایی است که در رابطه با جزوهای به نام «فکری برای ایران کنید» که شما و برخی دوستان دیگر منتشر کردهاید، دارند. در آنجا روی چند محور دولت احمدینژاد را نقد کرده بودید و جمعبندیتان این بود که احمدینژاد چه قبل از انتخابات عامل بحران بود و چه خود این انتخابات و تأیید مجدد احمدینژاد بحران ایران را مضاعف کرد. سؤال برخی این است که هدف شما از دادن این جزوه تحلیلی چه بوده است؟

 

پاسخ: بسمالله الرحمن الرحیم. اولا تشکر میکنم از دوستان و منتقدانی که مسائلی را که روی این جزوه دارند، مطرح کردهاند. من از هر گونه سؤال، پرسش، انتقاد و حتی اعتراض استقبال میکنم. دوم منظور از جزوهای که درآمد این بود که به هر صورت هر رژیمی که بر ایران حاکم باشد رژیم مذهبی، غیرمذهبی، ولایت فقیه، جمهوری خالص یا هر چیز دیگر اساسا مبتنی بر یک پیشنیاز اولیه است. و آن این است که کشور «ایرانی» باید وجود داشته باشد تا آن رژیم بر آن حکومت کند. در واقع کشور ایران مانند ظرفی است که محتوای آن میتواند همه چیز اعم از اسلامی، غیراسلامی، ولایت فقیه، تند یا کند و... باشد. من این را از موضع ناسیونالیستی نمیگویم. معتقدم که این ظرف که یک واقعیت عینی تاریخی – جغرافیایی است باید باقی باشد تا توان و قدرت حفظ آن محتوا را داشته باشد.

 

عرضم این است که از ابتدای سال 84 که آقای احمدینژاد آمد خیلی قبل از انتخابات اخیر، ایشان عملیاتی انجام دادند که شمهای از آن را در این جزوه گفتهایم و مرتبا فاکتهای بیشتری هم به دست میآید. حتی صاحبنظران غیرسیاسی (مثل دکتر بهمن آرمان که خودش تصریح میکند که من سیاسی نیستم) نیز این ضررهایی که سیاستهای وارداتی آقای احمدینژاد قبل از انتخابات به منافع ملی ایران و موجودیت مالی و اقتصادی ایران زده را در روزنامه ذکر کردهاند. و یا آقای خوشچهره که از نمایندگان مجلس هفتم و از طرفداران آقای احمدینژاد بود، ایشان هم صحبت مفصلی در این رابطه دارد و میگوید که برداشت دولت آقای احمدینژاد از عدالت، به کلی واژگونه است.

 

همه اینها حکایت از آن دارد که آقای احمدینژاد در حال تخریب ایران است و ایران دارد رو به سراشیبی انهدام میرود. به این جهت است که، بنده فکر میکنم و خطابم در اینجا هم به مردم ایران است و هم به مسئولان جمهوری اسلامی و به خصوص مقام رهبری. که اگر شما میخواهید نظام خودتان برقرار بماند باید ظرفی به نام ایران وجود داشته باشد. اگر وجود نداشته باشد یا روز به روز توانش تحلیل و رو به نابودی برود شما باید بر یک سرزمین سوخته حکومت کنید. این چه اثری دارد؟ و طبعا دشمنان شما هم تشجیع میشوند که به این موجود نحیف و ضعیف ضربه بزنند. بنابراین در مصاف با آمریکا هم شما موفق نخواهید شد.

 

دوم حرفم این است که آحاد مردم یا فرد ناچیزی مثل بنده نظرات و ملاحظاتی به مقامات کشور یا مقام رهبری داریم. این را بگذارند که ما در یک فضای خیرخواهانه و دلسوزانه مطرح کنیم. اگر این را اجازه ندهند حاصلش این است که این نقدها در سینهها انباشته میشود و بالاخره یک روزی سر باز میکند. من تهدید نمیکنم. من بعد از هشتاد سال عمر باورکردنی نیست که به خاطر جاهطلبی یا وابستگی این حرفها را بگویم، صرفا اعلام هشدار میکنم و میگویم مردمی که نارضایتیهایی داشته باشند و فرصت نکنند دردشان، خواستشان یا نقدشان را بگویند به طور طبیعی در آینده این دردها به طور فورانی سر باز میکند. پس جدا از مصلحت ایران و ایرانیان، برای مصلحت خود حاکمیت هم بهتر است بگذارند نقدها مطرح شود البته با رعایت ادب و احترام. خود بنده هم همیشه سعی کردهام این شرایط را رعایت کنم و در صورت عدول از آن با تذکر، چه دوستان و چه دیگران به این شرایط برخواهم گشت. به هر صورت من میگویم اگر این فضای گفتگو، درد دل، نقد یا حتی اعتراض بسته شود، جدا از ایران خطرات زیادی برای خود حاکمیت هم دارد. این یک نکته.

 

نکته دیگر اینکه بنده از 15-10 سال پیش نقدهایی بر حاکمیت داشتهام مخصوصا از زمانی که آقای احمدینژاد آمدند اعتراضات زیادی دارم که میشود جداگانه روی آن بحث کرد. به بیشتر سیاستها، بخصوص سیاستهای اقتصادی که من روی آن حساسیت دارم، اعتراض دارم. اما میخواهم بگویم ما به رغم همه نقدها و اعتراضاتی که داریم و به رغم آن نگرانی که الان برای من تشدید شده و آن رو به نابودی رفتن ایران است، ما برانداز نیستیم و بنده معتقد به ساختارشکنی نیستم و این را از این جهت که بخواهم تقربی به حاکمیت پیدا کنم، نمیگویم بلکه از روی تحلیل و اعتقاد میگویم زیرا که من در انتهای فروپاشی امروزه حاکمیت، فروپاشی ایران را میبینم.

 

و اینک پس از تجارب تمام عمرم، برای من دغدغه اصلی حفظ ایران است و بر این اساس است که میگویم امروزه ما به خاطر بقای ایران، برانداز نیستیم ولی امیدواریم که مقامات حاکمیت؛ توصیهها، انتقادات و اعتراضات ما را بشنوند و روی روشها و رفتارها و سیاستهایشان تأثیر بگذارد. وگرنه شکوهها و نالههای پنهان مردم به فریاد اعتراض تبدیل میشود. زمان سابق هم این طوری بود. شاه اجازه کمترین نقد یا اعتراضی نه تنها به مردم بلکه به اعوان و انصار خود هم نمیداد به طوری که در تمام خاطرات اطرافیانش مثل دکتر عالیخانی (که رئیس دانشگاه تهران و مدتی هم وزیر اقتصاد بود)، ارتشبد جم و ارتشبد طوفانیان و... آمده است که شاه خودرأیی فردی شدید داشت و اصلا به کسی اجازه اعتراض نمیداد و در کوچکترین جزئیات مملکت هم دخالت داشت. در کتاب تضاد دولت و ملت آقای کاتوزیان هم این موضوع آمده است که همه به خودرأیی شاه اعتراض دارند. نتیجه آن چه شد؟ ناگهان در سال 57 مردم شورش کردند. ما نمیتوانیم بگوییم فقط مخالفان و آقای خمینی مردم را به صحنه کشیدند. مردم اصلا دلشان پر بود، مخالفان هم یک تلنگر به آن زدند و سرش باز شد. به این جهت است که ما تقاضایمان از مقامات این است که بگذارند این نقدها گفته شود. ما هم از طرف دیگر متعهدیم که بدون جهتگیریهای ساختارشکنانه نقدهایمان را مطرح کنیم.

 

پرسش: آقای مهندس راجع به این جزوه چند پرسش و نقد مطرح شده است. یکی اینکه چرا این قدر مفصل است و چون مفصل بوده به آن اندازهای که برای تهیه آن زحمت کشیدهاید، خوانده نشده است (البته برخی نخبهها خواندهاند و  در سایتها و نقد و بررسیهایشان هم انعکاس داشته). دوم این که میگویند شما و ملی - مذهبیها در مجموع مرتب حکومت را نصیحت میکنید ولی حکومت هیچ نصیحتی را نمیپذیرد؛ پس چه کار باید کرد؟ سوم میگویند در این جزوه شما نتیجه مشخصی از بحثهایتان نگرفتهاید و چهارم همان طور که در بعضی از سایتها نقد شده، گفتهاند شما استراتژی و خطمشیتان این است که با دولت احمدینژاد برخورد کنید، در حالی که ریشه مشکلات مهمتر و بالاتر از دولت احمدینژاد است. لطفا توضیحاتتان درباره این چهار نکته را به ترتیب بفرمایید.

 

پاسخ: درباره «تفصیل» باید بگویم که ما ناچار بودیم؛ برای اینکه نقدهایی که نسبت به دولت آقای احمدینژاد میکنیم مستند باشد و مخاطبین ما به خصوص مخاطبین کارشناس، دانشگاهی و اهل فکر اقناع شوند، فقط شعار سیاسی ندهیم بلکه مستند حرف بزنیم. اگر مفصل شده متأسفیم اما اشکالات این دولت خیلی زیاد است و بایستی تفصیل داد چنان که برخی هم از این تفصیل استقبال کردهاند. این استنادات امری است که در تاریخ میماند. اما در مورد نتیجهگیری، ما با همه مقدمات و مستندات خواستهایم بگوییم، جدا از همه مناقشات درباره انتخابات، رفتار آقای احمدینژاد در چهار ساله قبل از انتخابات هم (همان طور که پس از انتخابات اخیر نیز همان رویه را ادامه میدهد) در جهت تضعیف ایران و تضعیف خود جمهوری اسلامی است. و لذا مقامات جمهوری اسلامی هم برای حفظ حاکمیت هم که شده بایستی احمدینژاد را برکنار کنند. ما در آن جزوه این نتیجهگیری را به عهده خوانندگان گذاشتهایم ولی گرفتن این نتیجهگیری که چه برای حفظ ایران و چه برای جمهوری اسلامی برکناری احمدینژاد به علت تخریبها و عدم کفایتهایش، امری حیاتی و مهم است، چیز سختی نیست.

 

پرسش: به چه شکل؟

 

پاسخ: قانون اساسی برای این کار راهکارهایی را بازگذاشته است. یکی اینکه مثلا مجلس رأی عدم کفایت به او بدهد. من اینجا اصلا نمیخواهم وارد بحث انتخابات اخیر شوم. بلکه تنها روی عملکرد آقای احمدینژاد تمرکز میکنم. پس الان به لحاظ قانون اساسی راه باز است و به هیچ وجه ساختارشکنی هم نیست.

 

همچنین دیوان عالی کشور میتواند به عملکرد ایشان نقد یا اعتراض بکند و با تأکید بر قانونشکنیهای مفصل ایشان که ما هم در آن جزوه شمهای از آن را آوردهایم زمینه برکناری ایشان را فراهم کند. من فقط در این مورد مشکل را در اینجا میبینم که خود مقام رهبری به آقای احمدینژاد دل بستهاند و پشت ایشان ایستادهاند. اما حتی مجلسیها که اکثریت آنها اصولگرا هستند، به سیاستهای آقای احمدینژاد اعتراض شدیدی دارند.

 

پرسش: آیا این اعتراضات در حد اعلام عدم کفایت هم هست؟

 

پاسخ: به نظر بنده بله. چند شاهد دارم. وقتی آقای احمدینژاد رفتند که دولتشان را در مجلس معرفی کنند، مجلس صلاحیت سه نفر از وزرایی که ایشان معرفی کرده بودند را رد کرد. متعاقب آن آقای محمدرضا باهنر که نایب رئیس مجلس هستند و از اصولگراهای داغ و جدی هستند گفتند اگر توصیه مقام رهبری نبود ما خیلی بیش از سه نفر را رد میکردیم. معلوم میشود که مجلس از آقای احمدینژاد ناراضی است. ولی به علت حمایت مقام رهبری ملاحظه میکنند. در بحث یارانهها هم شدت برخوردها را شاهد بودیم. همچنین رئیس مجلس نامهنگاریهای متعددش با رئیسجمهور درباره قانونشکنیهای ایشان را علنی کرد.

 

پرسش: در اینجا این سوال مطرح میشود و برخی منتقدین هم مطرح کردهاند که پس چرا شما در حد و سطح آقای احمدینژاد به ریشه مشکلات و نقدهایتان وارد شدهاید؟

 

پاسخ: من این نقدها را خواندهام. اما آن را قبول ندارم. برای اینکه در کنار گود و خارج از کشور میشود هر حرفی را زد ولی در داخل شما باید یک سلسله تشریفات یا اصول حقوقی و سیاسی و ... را رعایت کنید که موجب بدتر شدن اوضاع نشود. اگر یک گام به پیش رفتیم مجبور نشویم دو، سه قدم به عقب برگردیم.

 

به همین جهت ما سعی میکنیم با رعایت مقررات و ضوابط، نقدمان را مطرح کنیم. نسبت به مقام رهبری هم من عرض کردم که اگر ایشان اجازه نقد ندهند این نقدها در دلها جمع میشود و یک روزی سر باز میکند.

 

پرسش: شما به عنوان کسی که با رهبری جمهوری اسلامی سیر و سابقهای هم داشتهاید چه حرف و حدیث، نقد و نصیحتهایی دارید؟

 

پاسخ: بله. فکر میکنم ایشان بنده را میشناسند چون از قبل از انقلاب و بعد از آن در دوران شورای انقلاب سابقه داشتهایم. ایشان یک مدتی به ما خوشبینیهای داشتند. بعدها بدبینیهایی پیدا کردند. در دوره سالهای 79 و 80 و 81 که ما زندان و درگیر بودیم حتی وزارت اطلاعات آن زمان تحلیلی به رهبری داده بود مبنی بر اینکه ما برانداز نیستیم. ولی خوب بیت رهبری  اعتقاد داشتند که ما براندازیم. و قرار شده بود رسیدگی بکنند. اما اینکه حالا نظرشان برگشته یا نه من خبر ندارم. به هر صورت آنها نسبت به ما یک بدبینیهایی داشتند. این بدبینیها فکر میکنم به خاطر صراحت زبان ما بوده که گاهی نقدها را میگفتیم. حتی از قول آقای اکبر گنجی نقل شده که وی به آقای مبشری رئیس دادگاه انقلاب گفته بود این نسبتهایی که به فلانی یعنی بنده میدهند که برانداز است به او نمیچسبد زیرا در سفر برلین با او بودم و با هم بحث زیاد داشتیم. آقای مبشری که رئیس دادگاه انقلاب بود و تمام بازجوییهای ما را در آن 20-15 ماهه تعقیب میکرد و نزدیک به 2000 صفحه بازجویی از ما گرفته بود، نیز گفته بود که ما هم همین اعتقاد را داریم ولی دفتر مقام رهبری اصرار دارند که اینها براندازند. من نمیدانم این دفتر از کجا این اطلاعات را کسب کرده بودند، در حالی که من همین حالا هم از روی تجربه و تحلیل و دلسوزی که برای ایران دارم فروپاشی امروزه حاکمیت یا ساختارشکنی را منجر به فروپاشی ایران میبینم و با آن موافق نیستم. دادگاه هم در آن پرونده ما را از اتهام براندازی تبرئه کرد.

 

پرسش: آقای مهندس شما با آقای خامنهای در شورای انقلاب زیر یک سقف بودید و مقابل هم مینشستید و صحبت میکردید. اگر امروز فرصتی باشد و رو در روی ایشان بنشینید و صحبت کنید چه حرف و نصیحتی به ایشان دارید؟

 

پاسخ: اولا بنده از موضع مذهبی که دارم همیشه خودم را محتاج نقد و نصیحت میدانم و از آن، از طرف هر کس که گفته شود، استقبال میکنم. در قرآن هم از اینکه به تعبیر طعنهآلود مخالفان و مشرکان، پیامبر سراسر «گوش» بوده تجلیل شده و به ایشان متذکر شده که اگر این اخلاق بزرگ و کریمانه و مهربانانهات نبود، مردم از دورت پراکنده میشدند. و باز آقای خامنهای بهتر از من میدانند که امام علی در نهجالبلاغه هم آمده که بارها به مردم گفتهاند با من مثل جبارها رفتار نکنید، لکنت زبان نداشته باشید، راحت حرفتان را بزنید و...

 

بنابراین بنده در رابطه با آقای خامنهای که درسابقه و اعتقاد قبلیمان به این حرفها با هم اشتراک کامل داشتیم در کمال دلسوزی و احترام میگویم شما ممکن است نظریاتی داشته باشید که با نظرات امثال بنده مخالف باشد، اما سعی کنید که توصیههای دلسوزانه را، که حداقل نه دلسوزی برای خود بلکه دلسوزی برای ایران میبینید، بشنوید. من حقیقتا نمی‌‌خواهم تشبیه کنم. باز تأکید میکنم که دارم مثال میزنم، مانند نمیکنم. اما امام علی درباره خلیفه سوم همین نصایح را بارها میگویند. میدانید که حضرت علی در باره این خلیفه دو فرزند خود یعنی امام حسن و امام حسین را جلوی  انقلابیون مخالف فرستاد و نزدیک بود آنها زیر دست و پا له شوند. در حالی که یک دنیا ایراد و اعتراض به ایشان داشت.

 

خودرأیی هر فرد و هر نظامی را حتی شخص الهی هم باشد، اگر استبدادورزی کند به هلاکت میاندازد. امام علی در نهجالبلاغه میگوید من استبد برأیه فقد هلک یعنی شخص خودرأی یا بیاعتنا به نظرات دیگران، نهایتا و قطعا خودش هم تضعیف میشود و از بین میرود. بنابراین اولین نظرم این است که ما در این فضا اگر میخواهیم ایران حفظ شود گوشمان را و در دلمان را برای منتقدین، معترضین و دلسوزان باز کنیم و حرفهای آنها را هم بشنویم. تصمیم آخر هم با ما. ولی حداقل حرفهایشان را بشنویم.

 

دوم اینکه ایشان مسائل را مقداری معتدلتر و متعادلتر و همهجانبهتر ببینند و همه چیز را به «دشمن» نسبت ندهند. نمیگویم مملکت ایران و یا جمهوری اسلامی دشمن ندارد، اما دیگر نباید هر حرف و هر رفتار هر کسی را – ولو نزدیکترین دوستان و همپیمانان و مسئولان گذشته – را به دشمن منسوب کرد. در این حالت همه کارهای منتقدان، رقبا و مخالفان کار دشمن و شیطان محسوب شده و همه کارهای خودمان کار حق و اسلام و علیوار. این طوری همه چیز غیرقابل نقد میشود. شما بهتر از من میدانید که امام علی به همه میآموزند که اگر در هر کاری و هر حوزهای نقد اجتماعی و امر به معروف و نهی از منکر تعطیل شود بدترین افراد و بدترین سیاستها (و به قول ایشان «شرارکم») حاکم میشود. پس وجود فضای نقد هم به نفع حاکمان و رفتار و عملکردشان و هم به نفع جامعه است که حرفهایش را نمیخورد و در دروناش نمیریزد، بلکه برای آنها اثر و تأثیر اصلاحی قائل میشود.

 

پرسش: یک اشکال یا نظر دیگری که برخی گفتهاند این است که ملی - مذهبیها استراتژی یا خط برخوردشان این است که با رهبری جمهوری اسلامی برخورد نکنند. آیا مباحثی که شما در مصاحبه قبلیتان با جرس مطرح کردهاید، یک تغییر و تجدید نظر در این رویکرد است و یا برخورد صرفا شخصی شما به واسطه روابطی است که قبلا با ایشان داشتهاید؟ یا بحثی جدید است؟

 

پاسخ: نه. به هیچ وجه بحث جدیدی نیست. ولی به عنوان کسی که هشتاد سال از عمرش میگذرد و داعیه هیچ پست و مقامی ندارد، حق ملی و دینی و حقوقی خود میداند که مقامات را مؤدبانه، دلسوزانه و مسئولانه نقد کند و انتظار دارم مقامات نیز به خصوص مقام رهبری اجازه دهند که چنین فضای نقدی برای اصلاح امور ایجاد شود والا چیزی از ایران باقی نخواهد ماند. ما در این مسئله اخیر نیز میبینیم که اگر آقای خامنهای از آقای احمدینژاد حمایت نکند واقعا آقای احمدینژاد در همین مجلس اصولگرای هشتم، رفتنی است.

 

در بحث هدفمند کردن یارانهها برخورد مجلس و دولت خیلی جدی شده است. حتی آقای توکلی هم در جلسه مشترک دولت و مجلس گفته بود این بحث به جایی نرسید چون آقای احمدینژاد روی نظرات خودش پافشاری زیاد میکند، در حالی که دولت باید مجری نظرات مجلس باشد. آقای علی مطهری هم گفته بود که دولت جسور است و مجلس نجیب.

 

آقای احمدینژاد برای خودش برنامههایی دارد و اگر همین طور پیش برود، نه اعتنایی به مجلس دارد و نه به نمایندگان ملت. من احساس خطر کردهام. من انتظار دارم که ایشان به عنوان بالاترین مقام حقوقی کشور حداقل در اختلافات کارشناسی داخل نظام موضع بیطرفی داشته باشند.

 

ما بر سر مشی قبلی خودمان باقی هستیم. فروپاشی و براندازی را مصلحت ایران نمیدانیم. اما به حاکمیت انتقاد و اعتراض هم داریم.

 

پرسش: سؤال دیگری که بسیاری چه در داخل و چه در خارج از کشور مطرح میکنند این است که مشیای که الان میخواهد جمهوری اسلامی را نصیحت کند جواب نمیدهد. پس آیا میشود به همین روشی که جواب نمیدهد ادامه داد؟ 

 

پاسخ: ما با عدهای از دوستان چند روز پیش برای عید دیدنی به ملاقات آقای میرحسین موسوی رفتیم. ایشان هم میگفت الان من هم همین اعتقاد را دارم، باید صبر و حوصله داشت. نباید عجله کرد و نباید انتظار داشته باشیم در همین سال 89 مسائل حل شود. باید بگذاریم این مسائل به تدریج حل شود. یا به اصطلاح شیب انتقاد و اعتراضهایمان را کمتر کنیم.  نه اینکه منتظر براندازی باشیم، بلکه شیب را کمتر کنیم و بگذاریم حاکمیت خودش به تدریج به این نقاط برسد.

 

پرسش: یکی از نقدهایی که شما به دولت آقای احمدینژاد در آن جزوه وارد کردهاید بحث انرژی هستهای و خط مشی دولت احمدینژاد و سیاست خارجی ایران درباره مسئله هستهای است. در سال گذشته هم ملی - مذهبیها جزوهای دادند و در آنجا کل پرونده انرژی هستهای را تحلیل کردند. آیا شما هم چنان همان نظرات را دارید؟ و چه ارزیابی از روشی که دولت آقای احمدینژاد در پیش گرفته است، میکنید؟

 

پاسخ: من فکر میکنم این روش مبتنی بر عینیت و واقعیت نیست. برای اینکه مسئله غنیسازی اورانیوم بر یک فرض اولیه استوار است و آن اینکه ما اینقدر ذخایر اورانیوم داریم که تا بینهایت یا سالهای سال بتوانیم از آن استفاده کنیم. و بر این اساس بر سر غنیسازی آن دعوا داریم. در حالی که بنده اطلاع دارم که سازمان انرژی اتمی چندین بار درباره ذخایر اورانیوم در کشورمان تحقیقات کرده و آخرین تحقیقات صورت گرفته در معادن ساقند کرمان هم نشان میدهد که ذخایر اورانیوم ما به اندازه خوراک 5 سال نیروگاه 1000 مگاواتی بوشهر است. بعد از پنج سال ما اصلا اورانیومی نداریم که بخواهیم آن را غنیسازی کنیم یا نکنیم. آن موقع ما ناچاریم که خود سنگ اورانیوم را از خارج بخریم. آن موقع هم در مقابل دنیایی که در مقابل غنیسازی اورانیوم ما یک بلوک متحد شده قرار داریم.

 

بنابراین برای مسئلهای که 5 سال بیشتر عمر ندارد این همه هزینه پرداختن واقعا عقلانی نیست. ما تا به حال سه تحریم آمریکا را تحمل کردهایم. IMF، صندوق بینالمللی پول برآورد کرده بود که این سه تحریم 35 میلیارد دلار در سال به درآمد ملی ایران زیان زده است. اگر تحریم بعدی هم بیاید به این زیان افزوده میشود ما این زیان را از جیب چه کسی میپردازیم و به امید این که چه موقع جبران شود؟ در یک کار تحقیقاتی که یک مرکز تحقیقاتی غربی انجام داده بود زیان سالانه تحریمهای قبلی را نیز معادل یک سوم تولید ناخالص ملی ایران  - یعنی حدود 130 میلیارد دلار – برآورد کرده است.

 

آقای احمدینژاد برای مصاف با آمریکا راحت قیمت گاز و قیمت نفت را برای برخی کشورها که میخواهد دوستیشان را جلب کند تخفیف میدهد. قیمت گاز جنوب را به پاکستان و هندوستان تا 60% زیر قیمت بینالمللی تخفیف داده، تا آنجا که معاون بینالمللی وزارت نفت بر سر این موضوع استعفا داد. برای اینکه با آن قیمت هزینه تأسیسات هم مستهلک نمیشود.

 

یا قراردادی هست به نام نابوکو که برای صدور گاز به اروپاست (به عنوان یک رقیبی در مقابل روسیه). چون الان صادرکننده گاز به اروپا فقط روسیه است و چون صادرکننده انحصاری است، اروپاییها ناراضی هستند. آنها از ترکمنستان و قرقیزستان میخواهند گاز صادر کنند. این دو کشور با هم حتی 10% نیازهای اروپا را نمیتوانند تأمین کنند، بلکه ایران است که میتواند به اندازه کافی گاز صادر کند، معذلک ایران را از قرارداد نابوکو که در ترکیه منعقد شده است کنار گذاشتهاند. این خیلی جفاست به ایران. ما این همه زیان را برای چه باید بپردازیم؟

 

آقای احمدینژاد در سفری که نخستوزیر ترکیه به ایران داشت قیمت صدور گاز جنوب کشور ما را به ترکیه نسبت به قیمت بینالمللی 50% تخفیف داده است. این تخفیف از جیب چه کسی پرداخت میشود؟ از جیب آقای احمدینژاد که نمیرود. از جیب ملت ایران میرود. خوب با این تخفیف هزینه تأسیسات و خط لولهای که باید به ترکیه کشیده شود و به صادرات اروپا کمک کند چه میشود؟ آیا مستهلک میشود؟

 

پرسش: راه حل شما درباره انرژی هستهای چیست؟

 

پاسخ: به نظر من ایران در بحث انرژی هستهای باید فعلا از مسئله غنیسازی عدول کند. غنیسازی را هم سازمان انرژی هستهای جهانی یعنی آژانس و هم خود اوباما تأکید کرده که حق ایران است منتهی چون ایران در گذشته کارهایی کرده و مخفیکاریهایی کرده، دنیا به ایران اعتماد ندارد. برای جلب این اعتماد لازم است ایران یک مقدار کوتاه بیاید. در حالی که خودش هم میداند 5 سال بیشتر ذخایر ندارد و برای 5 سال نمیارزد ما این قدر هزینه بدهیم.

 

پرسش: آقای اوباما در تعیین خط مشی هستهای امریکا ذکر کرده که امریکا از سلاحهای هستهای هیچ گاه استفاده نخواهد کرد ولی ایران و کره شمالی را استثنا کرد. شما چه نظری روی این مسئله دارید؟ آیا این بیان یک جنگ سیاسی است یا یک برنامه و اقدام عملی؟ شما کلا چه نظری روی این برنامه و موضع امریکا و اوباما دارید؟

 

پاسخ: بنده اعتقاد دارم که این حرف آقای اوباما یک تهدید است. مصلحت خود دولت آمریکا و اعوان و انصارش این نیست که به ایران حمله هستهای بکنند زیرا اگر یک حمله کوچک هستهای بکند این راهش باز میشود برای کشورهای روسیه، اوکراین، فرانسه، چین، انگلستان که اینها همه سلاح هستهای دارند. خوب این راه باز میشود که بقیه دنیا هم این کار را بکنند. بنابراین دنیا به آشوب و فتنه فرو میرود. فکر میکنم امریکاییها این قدر عقل داشته باشند که اینها را پیشبینی کنند. از همه مهمتر، اسرائیل کشوری است که برای بقای خودش هر کار ریسکآمیز و خطرناکی را ممکن است بکند که به نظر میرسد بدون موافقت آمریکا نخواهد بود.

 

اسرائیل زرادخانه اتمی با بیش از 200 کلاهک اتمی دارد که دو تا از آنها ئیدروژنی است. خوب اسرائیل هم اینجوری راهش باز میشود که از این جسارتها بکند. در آن صورت خاورمیانهای که آمریکا این همه به آن اهمیت میدهد آیا ثباتی خواهد داشت یا آشوب و فتنه در آن بیشتر میشود؟ بنابراین من تصورم این است که امریکاییها یا آقای اوباما این قدر بیفکر نیستند که بخواهند این کار را اجرا بکنند این یک تهدید است. یک مثال تاریخی بزنم. در زمان ملی شدن نفت، انگلیسها وقتی دولت مصدق برای ملی شدن نفت در آبادان انگلیسیها را خلع ید کرد، برای تهدید ایران ناو موریشس خودشان را آوردند و لولههای توپ آن را هم به سمت آبادان نشانه گرفتند. مرحوم بازرگان میگفت من حقیقتا ترسیده بودم که اگر اینها با ناوشان 4 تا توپ به آبادان بزنند کل پالایشگاه آبادان از بین میرود. من خیلی نگران بودم. بعد در سفری که به تهران آمدم رفتم خدمت دکتر مصدق و نگرانیام را گفتم. او خندید و مثالی از بچگی خودش در اروپا زد. و گفت بله او تهدید میکند ولی نمیزند. «نمیتواند» بزند. من هم عرضم این است که آقای اوباما تهدید میکند ولی نمیزند. چرا که اگر بزند خودش میداند که چه آشوبها و فتنههایی در جهان پیدا خواهد شد. مصلحت خودش هم نیست. به علاوه همان آقای اوباما، اگر نظری هم نسبت به ایران داشته باشد و بخواهد مثل عراق یا افغانستان بیاید اینجا و حاکم شود، باید ایرانی موجود باشد. اگر با سلاح هستهای نه نطنز، بلکه اصفهان و کاشان و کل استانهای مرکزی ما را آلوده کند، دیگر برای چه میخواهد بیاید حکومت کند؟ من به هیچ وجه باور نمیکنم این تهدید آقای اوباما اجرایی باشد. صرفا تهدید است. (البته این بحث من در رابطه با حمله هستهای است نه هر نوع حمله نظامی که بحث مستقلی است و امکان آن منتفی نیست). به این دلیل در رابطه با این حمله آقای اوباما میخواهم نتیجه بگیرم که سران کشور ما نبایستی پاسخ اوباما را با حمله و فحش و حرفهای متقابل بدهند. باید بگویند که تو نمیتوانی. تو اینقدر عقل داشته باش که اگر بخواهی سلاح هستهای علیه ایران به کار ببری چه بلاهایی سر خودت و همه دنیا و همین خاورمیانهای که خیلی به آن علاقه داری خواهد آمد. کتابی است به نام همه مردان شاه اثر استیفن کینزر راجع به نهضت ملی و مصدق و ... یک رفتار مصدق را در شورای امنیت در مقابل نماینده انگلیس ذکر کرده که سیاستمدار کهنهکاری بود. وقتی او شروع به حمله به ایران و توهین و تحقیر کرد مصدق به قدری آرام و ملایم و باتواضع صحبت کرد که همین رفتارش آنجا موجب شد که غیر از آمریکا و انگلیس 9 عضو دیگر اعضای شورای امنیت همه رأی به نفع ایران دادند و مسئله ایران را از دستور کار شورای امنیت خارج کردند. در حالی که انگلیسیها میخواستند در شورای امنیت حل بشود. این رفتار باید سرمشق ما باشد. ما وقتی در جهانی قرار گرفتهایم که، بهحق یا نابهحق، همه علیه ما به هم تکیه کردهاند آنجا نمیتوانیم با گردنکلفتی حرف بزنیم که آقای احمدینژاد میگوید دستهای آنها را قطع میکنیم. باید یک مقداری با ملایمت و تواضع حرف زد تا در عوض عدهای بیطرف را جذب کرد.

 

پرسش: آقای مهندس ملی - مذهبیها معمولا به برخورد «تعاملی» با جهان واز جمله با آمریکا تأکید میکنند. آیا این زبان آقای اوباما را به نفع رویکرد «تعاملی» میدانید؟

 

پاسخ: این تهدید او را نه. ولیکن درباره کل رفتاراوباما بنده عرض میکنم ایشان پارسال به زبان فارسی عید را به ایرانیان تبریک گفت. سفری به خاورمیانه و مصر داشت. در آنجا هم به نفع اسلام حرف زد. برخلاف رئیس جمهور قبلیشان (بوش) بود که اسلام را به عنوان یک خطر و تروریسم جهانی معرفی میکرد. خیلی به اسلام احترام گذاشت و به سوابق خودش که پدرش مسلمان بوده کاری ندارم، ولی رفتارش را عرض میکنم. اوباما از راه مسالمت پیش آمد. ولی این حرفش خوب نبوده و باید تغییر کند.

 

پرسش: پس شما آقای اوباما را هم نصیحت میکنید!

 

پاسخ: بله من میگویم آقای اوباما، این تهدیدش خلاف آن رفتارش است. و باید با تأمل بیشتر درباره ایران حرف بزند و تسلیم جوسازیهای داخلی و رقابتهای درونی آمریکا در این باره نشود.

 

از این طرف هم ما ادعای اسلامی بودن داریم و راهنمای اصلی ما هم قرآن است. در قرآن سوره نساء آیه 94 میگوید یا ایهاالذین آمنوا اذا ضربتم فی سبیلالله فتبینوا و لاتقولوا لمن القی الیکم السلام لست مومنا. اگر کسی آمد و به شما ظاهرا سلام کرد شما به او نگویید تو دروغ میگویی، ریا میکنی و تو مومن نیستی. اگر سلام کرد شما جوابش را بدهید. در یک آیه دیگر هم میگوید شما از سلام هم بالاتر به او بگویید. در همان آیه هم هست که تبتغون عرض الحیوه حیاه الدنیا، شما به دنبال صورتهای ظاهری این دنیا هستید، در حالی که غنایم اصلی بسیاری نزد خداست. شما از اینکه با اوباما با احترام و ادب صحبت کنید نترسید. هیچی نمیبازید. آنهایی که از خودشان ضعف دارند میترسند که اگر او یک حرف تند زد آنها بالاتر از آن یک فحش به او بدهند... به نظر من این از ضعف آنهاست. اینها ضعف دارند. از خودشان میترسند والا رفتار عاقلانه و اسلامی و رفتاری که قرآن توصیه میکند این نیست که اگر کسی دستش را به طرف ما دراز کرد تا دست دوستی به ما بدهد آن را رد کنیم، به او فحش بدهیم و بگوییم تو دروغگویی (و اذا حیّیتم بتحیه فحیوا باحسن منها أوردّوها ان الله کان علی کل شیء حسیبا) (نساء، 86).

 

پرسش: آقای مهندس این زبانی که اوباما به کار برد و شما هم نقد کردید آیا تحت فشار جناحهای تندتر آمریکا و جمهوریخواهان است یا عکسالعمل برخورد ایران و ادبیات احمدینژاد؟

 

پاسخ: به نظر من اولا چون هم اکنون میگویند محبوبیت اوباما در آمریکا پایین آمده یعنی جمهوریخواهها زبانشان دراز شده و میگویند اوباما دارد با ایران مماشات میکند. اوباما برای اینکه دهان آنها را ببندد. ثانیا در آمریکا لابی اسرائیل بسیار قوی است.لابی اسرائیل در اعماق کنگره نفوذ دارد. آنها هم فشار میآورند و اوباما باید دهان آنها را هم ببندد. من تصورم این است.

 

پرسش: برخی معتقدند دولت احمدینژاد به ویژه در دوره دوم «عمل»ش برخلاف زبان تندش است که علیه امریکا یا غرب به کار میبرد و نوعی «منتکشی وارونه» است. مثلا نامه میدهد و در رابطه با انرژی هستهای هم در مذاکرات وین دولت احمدینژاد اعلام کرد که ما حاضریم 1200 کیلومواد 5/3 درصد غنیشده بدهیم و مواد 5/19 درصد غنیشده را بگیریم. آیا فکر نمیکنید مشابه مشکل اوباما را دولت احمدینژاد هم در داخل ایران دارد. یعنی جناحهای تندرویی در داخل ایران هستند که نمیخواهند بحث انرژی هستهای یا مشکل رابطه ایران و آمریکا که الان دولت احمدینژاد عملا دنبالش هست، حل شود؟

 

پاسخ: بله متأسفانه همان فضایی که در امریکا هست، در ایران هم هست و متأسفانه آنقدرها صراحت وجود ندارد که اگر ما عمل یا سیاستی را درست میدانیم اعلام کنیم و صریحا جلو برویم و خیلی هم به اطرافیان باج ندهیم. آقای احمدینژاد به نظر من غیر از عیبهایی که خودش دارد، یک مقدار هم باج میدهد. من در مورد سیاستهای مالی و اقتصادی خودش را مقصر میدانم ولیکن در مورد مسائل هستهای به نظر میخواهد دهان عدهای از مخالفین را هم ببندد.

 

پرسش: شما فکر میکنید موضع اپوزیسیون و منتقدینی که دلسوز ایران هستند در این رابطه چه باید باشد؟

 

پاسخ: نظر من تأکید شفاف بر همین توصیههاست که آقای احمدینژاد شما در رابطه با مسائل هستهای آنقدری که کشور ظرفیت دارد آنقدر فشار بیاور. زیرا که این تحریمها، سه تحریمی که تا به حال شده و تحریم چهارم هم فقط منتظر است که چین رضایت بدهد حتی روسیه هم موافقت کرده؛ این تحریمها و این تحریم چهارم به منافع ملی ما خیلی ضرر میزند و اگر تو راست میگویی باید اینجا زیاد فشار نیاوری.

 

من به هیچ وجه این را  نمیگویم که ایران حق غنیسازی را ندارد، به هیچ وجه، ولی میگویم فعلا طوری شده که دنیا به ایران و به تو بیاعتماد است. اعتماد ندارد. میگویند شما میخواهید از طریق غنیسازی برسید به سلاح هستهای. شما هم که قسم میخورید که نمیخواهید این کار را بکنید، حتی آقای خامنهای چند روز پیش گفت ما حرام میدانیم. شما که نمیخواهید چرا باید چوب یک عمل ناکرده یا خیال نداشته را بخورید؟ برای جلب اعتماد جهان یا اعتمادسازی شما بر سر مسئله غنیسازی کوتاه بیایید. در این صورت هیچ اتفاقی نمیافتد و ما هیچ چیز از منافع ملیمان را نمیفروشیم، نترسید. ولی میدانم سیاست مبادله سوخت هستهای زیر فشارهایی از طرف جناحهای دیگر مثل کیهان و رئیس مجلس و... است.

 

پرسش: آخرین سؤال، جنبش اعتراضی سبز و منتقدین و مخالفین دولت احمدینژاد و وضعیت موجود، با توجه به وقایع یکی – دو ماهه آخر سال 88 دچار یک تردیدها، نگرانیها و بعضا ناامیدیهایی شده‌‌اند، شما چه نظر یا نصیحت یا توصیهای در این رابطه دارید؟

 

پاسخ: درباره راهپیمایی 9 دی و 22 بهمن، دستگاه حاکمه خیلی تبلیغات کرد ولیکن هم خودمان دیدیم و هم آقای موسوی هم تأکید کرد که تظاهرات 22 بهمن مهندسی شده بود و یک تظاهرات خودجوش متن مردم نبود. این کارها به نظر من عاقبت ندارد. در رژیم شاه هم از این کارها خیلی میکردند. در سال 1340، اوایل حکومت امینی، سران جبهه ملی و نهضت آزادی و... همه در زندان بودند. شاه برای واکنش نسبت به اینها در روز 28 مرداد سال 1340 مراسم عظیمی در دوشان تپه برگزار کرد. او هم تا جایی که توانست در آنجا به مصدق بد گفت که کاسه گدایی دست گرفته بودند و یک کاسه نفت نمیتوانستند بفروشند. البته دروغ میگفت ... اما عاقبت او چه شد. نتیجه آن شد که در سال 57 با افتضاح بیشتری، مردم میلیونی علیه او به خیابانها آمدند. من میگویم اینکه شما آمدید روز 22 بهمن را مهندسی کردید و جمعیت به تهران آوردید و همه هم فهمیدند مصنوعی بود و خود به خودی نبود... این رویهها را تا کی میخواهید ادامه دهید. از آینده بترسید. بنده خاطرم هست که روز تاسوعا و عاشورا راهپیمایی بزرگی در تهران شد که میگفتند 3 تا 5 میلیون نفر در آن شرکت کردند. آقای اریک رولو (که روزنامهنگار قدیمی فرانسوی است در دولت میتران هم سفیر فرانسه در تونس بود) را من در دفتر مرحوم بازرگان دیدم و از او پرسیدم راجع به راهپیمایی دیروز نظر شما چیست و چه چیزی مشاهده کردید؟ او گفت من 30 سال است که در این جریانات هستم و تمام انقلابات کوبا، آمریکای لاتین، ویتنام، لائوس و... را دیدهام و چنین چیزی تا حالا ندیده بودم. این یک تظاهرات نبود، یک مدّ انسانی بود و بعد از چند روز هم در هفتهنامه لوموند دیپلماتیک مقالهای با همین عنوان منتشر کرد. این مد انسانی از کجا آمد؟ به نظر من این ناشی از نالهها و اعتراضاتی بود که 20-15 سال جمع شده بود. از سال 40 شاه نگذاشت مردم مطرح کنند و تظاهرات ساختگی دوشانتپه را درست کرد و عاقبت این شد که در سال 57 در راهپیمایی عاشورا دیدیم. حالا هم اینها از یک طرف از این لشکرکشیهای مهندسیشده میکنند و از طرفی میخواهند به ضرب و زور هر صدایی را قطع کنند. همین روزها شنیدم فرزند یکی از دوستان شهرستانی ما (آقای حاج احمد معصومی از اراک که از مبارزان مذهبی قدیمی هستند و بنده با ایشان در شیراز همزندان بودیم) را به بهانههای بیخودی گرفتهاند. پسر ایشان (آقا یاسر) را هم من میشناسم. ایشان در یک خانواده مذهبی و مبارز قدیمی بزرگ شده و به تبع پدر به ملی - مذهبیها هم علاقه مند است و گاه خدمات شخصی برای دوستان ما (در رابطه با تعمیر و سرویس کامپیوتر و این نحو کارها میکرد) حالا ایشان را گرفتهاند و گفتهاند با منافقین ]مجاهدین[  رابطه داری (چون یکی از اقواماش مجاهد است) در حالی که وی از دوستان ماست، اما میخواهند با این فشارها او را وادار به بریدن و گفتن حرفهای آقایان بکنند. اما تا کی این روشهای بیحاصل را میخواهند ادامه بدهند.

 

پرسش: چه توصیهای به این طرف، جنبش سبز میکنید؟

 

پاسخ: توصیهام به این طرف آن است که همان طور که قبلا هم گفتم شیب را کم کنند ابراز انتقادات و اعتراضات را آرامتر کنند و فکر پیروزی کوتاهمدت نباشند. ولی آنقدر روحیه داشته باشند که هر چه طرف مقابل ضربه میزند کوتاه نیایند و از طرف دیگر تندروی و عجله نکنند. تغییر در راه است. ولی چنانکه در پاسخ به سوالات قبلی گفتم هدف باید عقب نشینی حاکمیت غالب باشد برای اصلاح شدن مواضع و بینشها و روشها، نه براندازی. ما یک بار در یک نسل پیش، براندازی انقلابی کردیم، اما خیر و برکتی ندیدیم. یک ملت و یک کشور ظرفیت دو بار انقلاب در یک نسل را ندارد.

 

پرسش: شما به این تغییر چقدر امیدوارید؟

 

پاسخ: من میگویم 100% میشود. باور کنید. زیرا، کدام رژیم توانسته با ضرب زور دوام پیدا کند. این سیاست آنها چقدر میتواند دوام داشته باشد. من این را بارها گفتهام. مرحوم نهرو در کتاب «زندگانی من» در رابطه با دعواهایی که با انگلستان داشتند، میگوید یک ضربالمثل قدیمی هندی میگوید به سرنیزه میتوان تکیه داد اما روی سرنیزه نمیتوان نشست. یعنی اگر روی سرنیزه بنشینی خودت آرامش نداری، ثبات نداری و یک روزی میافتی.

 

با تشکر.

 

سایت جرس
 
 
 
=================
***************************

 

 


این ایمیل را برای دوستان خود نیز ارسال کنید. رسانه شمایید

جهت عضو شدن در گروه ايران ما. كافي است كه به آدرس زير يك ايميل ارسال کنید. لازم نيست كه هيچ چيزي در ايميل بنويسيد. سپس یک ایمیل از جانب گروه دریافت خواهید کرد و باید روی لینک داده شده در ایمیل کلیک کرده و درخواست خود را تایید نمایید.
OUR_IRAN+subscribe@googlegroups.com

چنانچه مایل به دریافت این ایمیلها نیستید برای لغو عضویت خود به آدرس زیر یک ایمیل ارسال کنید و لازم نیست که در ایمیل چیزی بنویسید:
OUR_IRAN-unsubscribe@googlegroups.com

--
---------------------------------------------------------------------------------------------------
You received this message because you are subscribed to the Google Groups "OurIran" group.
To post to this group, send email to OUR_IRAN@googlegroups.com
 
To unsubscribe from this group, send email to OUR_IRAN-unsubscribe@googlegroups.com
 
To subscribe to this group, send and email to OUR_IRAN+subscribe@googlegroups.com
 
For more options, visit this group at http://groups.google.com/group/OUR_IRAN?hl=fa

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر