MediaNews.ir |
- در این روزگار روزنامهنگاری چیزی شبیه معجزه است
- ریشهکن شدن دخالتهای امریکا در اینترنت
- بومي سازي يا فيلترينگ؟!
- تخریب ذائقه رسانهای مردم
- تغییر در روابط میان فردی
- کره جنوبی در صدر جدول سرعت اینترنت
- اپل موسیقی را غیرقابل کپی میکند
- نوبل آلترناتیو برای ادوارد اسنودن
- وعده رییس دانشگاه علامه طباطبایی برای تاسیس دانشکده علوم ارتباطات
- بررسی «کاربرد رسانهها و شبکههای اجتماعی در کسب و کار»
- جزئیات حمایت از محتواهای الکترونیکی با زبان فارسی
- نشریههای فارسی قدیمی و کمیاب در مرکز اسناد آستان قدس رضوی
- نیویورک تایمز 100 تن از اعضای تحریریه خود را اخراج می کند
- منشور اخلاقی فضای مجازی تدوین میشود
- تسهیلات مایکروسافت به دانشآموزان برای استفاده رایگان از آفیس ۳۶۵
در این روزگار روزنامهنگاری چیزی شبیه معجزه است Posted: 03 Oct 2014 07:47 AM PDT روزنامهنگاری در دنیا در راس هرم شغلی قرار دارد، اما در جامعه ما هنوز به این تعریف از روزنامهنگاری نرسیدهایم. دلیلش هم این است که هنوز کتاب و کتابخوانی در نظام آموزشی ما به جایگاه واقعی خود نرسیده تا وقتیکه سرانه مطالعه و سرانه کتاب پایین است، روزنامهنگاری و روزنامهنگار بودن چیزی شبیه معجزه است فريدون صديقي، استاد روزنامهنگاري، زاده سنندج، ديار بزرگمردان تاريخ موسيقي از جمله كامكارها، استاد مظهر خالقي، سيد علياصغر كردستاني و چهرههاي شهير تئاتري همچون دكتر قطب الدين صادقي و غريبپورهاست. شاگردان فضاي آكادميك و محفل كارگاههاي آموزشي به او لقب مرد «لبخند» دادهاند. روزنامهنگاري كه با شكر خنده واژههاي نرم ادبي، تكنيكهاي خبر و گزارش و مصاحبه را نرم نرمك دركاسه سر ميباراند. اين استاد ژانر گزارش گفتوگو، با لباني برآماسيده، چشماني عاشق و پرهياهو با موهاي مجعد فرفرياش، با اشتياق و صلابت قدم بر سنگفرش كلاس درس ميگذارد و با رقص انگشتان جوهرين خود روح «ژورناليسم» را در تكتك واژهها معنايي دوباره ميبخشد و با تبسم خاطرات و خطرات 40 ساله روزنامهنگاري را آنچنان زيبا به شاگردانش القا ميكند كه براي لحظهيي هلهله و شادي در درونت فروكش ميكند و ترس وجودت را فرا ميگيرد كه مبادا تاب تحمل مصايب عرصه «روزنامهنگاري» را نداشته باشيد. اهداي جايزه «فروغ فرخزاد» در سال 1356، جايزه جشنواره 30 سال ميراث فرهنگي به خاطر 30 سال تلاش صادقانه و مشفقانه و برگزيده نخستين جايزه روزنامهنگاري «نغمه» تنها بخشي از توفيقهاي اين چهره شاخص عرصه مطبوعات به شمار ميرود. در گفتوگويي كه در ادامه ميخوانيد، از نخستين روزهاي حيات استاد در سنندج تا روزهاي اوج روزنامهنگاري او در تهران، سخن به ميان رفته است و در كنار آن هم نگاهي شده است به مهمترين مسايل و دغدغههاي روزنامهنگاري ايران در روزگار معاصرمان. متن كامل اين گفتوگو را در ادامه ميخوانيد. كسي كه ميخواهد روزنامهنگار شود، بايد ذات و قريحه گوهرين داشته باشد، آموزش ببيند، تجربه كسب كند و در اين كلاسها و كارگاههاي آموزشي با تكنيك كار آشنا شود، اما پيش از آن بايد روزنامهنگار ذوق و قريحه داشته باشد. درست مثل خوانندگي كه ضمن خوشالحاني، بايد آموزش ديد و «شجريان» شد، «شهرام ناظري» شد، «سيد علي اصغر كردستاني» يا «حسن زيرك» شد. اما لازمه وجود همه آنها قريحه و استعداد گوهرين است استاد در همين ابتداي گفتوگو برگرديم به كردستان، سرزميني كه در آن متولد شدهايد و نخستين صاعقههاي نوشتن در ذهن كنجكاو شما جرقه زد. جايي كه ميل به كشف دنياي پيرامون و تجربه سفرهاي خيالانگيز حس نوشتن و ورود به دنياي روزنامهنگاري را براي شما به ارمغان آورد؟ فكر ميكنم حدود هزار سال پيش «هفت آذر 1328» در سنندج به دنيا آمدم. شهري كه تكيه داده به آبيدر سربلند و سرافراز، با كوچههاي خاكي گلي. همان جاها قد كشيدم و در هفت سالي سنجاق شدم به دبستان «بدر»، دبستان «هدايت». در همان سالها بود كه گره خوردم به مجلهيي به اسم «ترقي» كه از دوستي به عاريه گرفته بودم براي خواندن، و اين جرقهيي شد براي اينكه نوشتن را تمرين كنم، تجربه كنم و اين حس در من راه خودش را باز كند. در دوران دبيرستان يادم هست كه بيشترين انشاها را من مينوشتم، نحيف بودن من، نازك بودن من و خيالپردازيهاي من كمك كرد تا سفرهاي تخيلي زيادي را با خود تجربه كنم. كشف سينما براي من كشف بزرگ و عظيمي بود، هنوز فكر ميكنم كه انسانهاي اوليه كه به سينما نرسيدند بخش مهمي از زندگي را از دست دادهاند، چون انسانها با توليد فيلم و تصوير بر بوم روياهايشان رنگ واقعيت پاشيدهاند. اين نوع منظر و نگاه مرا به نوشتن واداشت. داستان مينوشتم، مدتي بعد شاعري ميكردم، سپس از طريق شاعري و داستاننويسي و از سراتفاق پرت شدم توي سيارهيي به اسم «روزنامهنگاري»، مثل همه زندگيهايي كه در آن عصر و دوران با اتفاق يا رخداد معنا پيدا ميكرد. يادم هست نخستين گزارشي كه نوشتم با عنوان «پهلوانان ميميرند» درباره تنها زورخانه سنندج، در صفحه 5 روزنامه كيهان چاپ شد و با انتشارش 300 تومان- معادل هزار سال پيش- پاداش گرفتم. خيلي خوشحال شدم! قدم بلندتر از خودم شد. بعد از چاپ نخستين گزارش چه مدت زماني طول كشيد تا رسما در سمت و نقش گزارشگر در كيهان مشغول به كار شويد؟ و اصولا جداي از شور و شعف وصفناپذيري كه چاپ نخستين گزارش براي شما به ارمغان آورد چه تغييري در روند زندگي روزمره شما به خصوص در مطالعه، فيلم ديدن و خيالپردازيهاي ابژهگرايانه ذهن عاشق پرهياهويتان ايجاد شد؟ بعد از چاپ اين گزارش چند تا گزارش عجيب غريب نوشتم از جمله گزارش «دختر باران» در پهنه گيلان سربلند. بعد از اين اتفاق مجله «زن روز» و روزنامه «كيهان» از اين تحفه نظنز يعني «من» دعوت بهكار كردند. ابتدازن روز را انتخاب كردم و مدتي آنجا قلم زدم، اما در دي ماه 1351 رسما در روزنامه كيهان مشغول به كار شدم. با شروع رسمي كار در رسانه انگيزه و شوق دانستن و آموختن در من تشديد شد و من همچنان ميخواندم، بسيار ميخواندم، كتابخواني، كتابخواني، كتابخواني، كتابخواني، فيلم ديدن، فيلم ديدن... روزنامهخواني... من هر روز همه را ميخواندم، اصلا با عشق و ولع ميبلعيدم، اگر ميگفتند فلان خبر كجاست؟ ميگفتم: «صفحه 24، ستون دوم، تاي دوم». همان سالها بود كه به اتفاق سيدعلي صالحي، شاعر و نويسنده معاصر و به اتفاق پرويز فنيزاده، تئاتري نامور، جايزه «فروغ فرخزاد» را برديم. من به پاس «جوانترين و خوشآتيهترين روزنامهنگار ايران» جايزه را برده بودم و دوره پيش از من «شاملو» آنرا گرفته بود. و بعد سالها كار ادبي ميكردم، نقد فيلم مينوشتم، روزنامهنگاري ميكردم. آميزهيي از ديدن، خواندن و تصوير كه در من و بر بوم روزنامهنگاري جاري بود، گريزي كه به باور من يك الزام قطعي و يقيني است. بعد انقلاب شد، من كارم را ادامه دادم، با سه جوان ديگر گروهي شديم كه بايد روزنامه بزرگي همچون كيهان را در بياريم، ترس و دلهره داشتيم كه چطور ميتوانيم چنين روزنامهيي را با يك ميليون خواننده، در بياريم. تيتر اول چي ميشه؟... و بعدها فهميديم كه در آن شش- هفت سال جواني چه خوب در فرآيند اين مكاني و اين زماني براي حيات روزنامه دويديم و اساتيد و بزرگترهاي ما با ما چه خوب كار كردهاند. همين دويدنها به ما انباشت وانباني از مهارتها، دانشها و اندوختهها بخشيده بود. به هر حال كار ما ادامه يافت و پس از آن در شكلگيري و تولد چندين روزنامه، مجله و ماهنامه و... سهيم و دخيل شدم. نخستين هفتهنامهيي را كه همزمان با كار در كيهان سردبيري كردم، هفتهنامه «حوادث» بود كه پرتيراژترين هفتهنامه وقت خودش بود. صدالبته من در «حوادث» با نام مستعار «خسرو فرامرزي» پاورقي مينوشتم. علاقه و اشتياق شما در انتقال تجارب و دانستههايتان در حوزه روزنامهنگاري به جوانان زبانزد است، به طوري كه بسياري از روزنامهنگاران سه دهه اخير از آموختههاي شمابه خوبي بهره بردهاند. از چه زماني آموزش فن شيرين روزنامهنگاري دغدغه ذهن عاشق شما شد و جداي از روزنامههاي مذكور، به قول خودتان در چه سياره ديگري از كهكشان روزنامهنگاري سير كردهايد؟ در همان سالها، سال 1370 كه هفتهنامه حوادث منتشر ميشد، تدريس را شروع كردم و تاكنون در شهرها و مناطق مختلف ايران، با هم نسلان خود كارگاههاي مختلف روزنامهنگاري برگزار كردهايم و اين سعادت نصيب من شد كه روزنامهنگاران بسياري در جوار من چيزي بياموزند. البته اگر چيزي براي گفتم و آموختن داشته باشم، چرا كه هنوز در اين وادي خود را معنا ميكنم و ميآموزم. بيشك خاستگاه روزنامهنگاري ادبيات داستاني است و روزنامهنگاري در واقع گونهيي درامنويسي است. اين شامل مقاله، گزارش، مصاحبه و خبر نيز ميشود، زيرا در تمامي اين حوزهها، شخصيتي اصلي با شخصيتهايي مكمل و پيشبرنده وجود دارد، گرهافكني و گرهگشايي هست. حتي با تصادف يك اتوبوس و افتادن يك برگ ميتوان يك درام ساخت. به همين دليل معتقدم كسي كه ميخواهد روزنامهنگار شود، بايد ذات و قريحه گوهرين داشته باشد، آموزش ببيند، تجربه كسب كند و در اين كلاسها و كارگاههاي آموزشي با تكنيك كار آشنا شود، اما پيش از آن بايد روزنامهنگار ذوق و قريحه داشته باشد. درست مثل خوانندگي كه ضمن خوشالحاني، بايد آموزش ديد و «شجريان» شد، آموزش ديد و «افتخاري» شد، «شهرام ناظري» شد، «سيد علي اصغر كردستاني» يا «حسن زيرك» شد. اما لازمه وجود همه آنها قريحه و استعداد گوهرين است. در آزمون و خطاي حوزههاي ديگري از دنياي ارتباطات قرار گرفتهام و جوايز مختلفي دريافت كردهام از جمله در سومين جشنواره سراسري مطبوعات عنوان برترين يادداشت را كسب كردم و در جشنواره 30 سال ميراث فرهنگي به پاس 30 سال كوشش بيدريغ و [به زعم دوستان] تلاش صادقانه و مشفقانه و پايمردي نسبت به روزنامهنگاري جايزه انجمن نويسندگان مطبوعات ايراني را كسب كردم. جوايز مختلف و متعدد ديگري كه به پاسداشتهاي مختلف سالها عضويت در هيات داوران جشنوارههاي مختلف سراسري، منطقهيي، روزنامهنگاري دانشجويي و... را بر طاقچه اتاقم دارم. همان طور كه خود مطلعيد روزنامهنگاري در جامعه ما آن طور كه بايد، جايگاه واقعي خودش را پيدا نكرده، كه يكي از دلايل آن به كمكاري و سستي روزنامهنگاران برميگردد. اصولا روزنامهنگار بايد چه خصوصياتي داشته باشدتا با رسالت خطير حرفهيياش جايگاه روزنامهنگاري را در جامعه ارتقا دهد؟ روزنامهنگاري در دنيا در راس هرم شغلي قرار دارد، اما در جامعه ما هنوز به اين تعريف از روزنامهنگاري نرسيدهايم. دليلش هم اين است كه هنوز كتاب و كتابخواني در نظام آموزشي ما به جايگاه واقعي خود نرسيده، تا وقتيكه سرانه مطالعه و سرانه كتاب پايين است، روزنامهنگاري و روزنامهنگار بودن چيزي شبيه معجزه است. البته روزنامهنگاري يك كار پرخطر و استرسزاست. آدم خنثي و بياعتنا به جهان پيرامونش و در وهله اول بياعتنا به خودش به نظر من نبايد وارد كار روزنامهنگاري شود (با خنده) روزنامهنگار يا سركاره يا بر داره البته منظورم «دار قاليه»! يعني اگر بيكار شدي بايد بتواني قالي ببافي يا مهارت انجام هركار ديگري را داشته باشيد. لذا توصيهام اين است كه دوستاني كه وارد اين حوزه ميشوند ابتدا به اين فكر كنند كه اين حرفه كار آسان، سهل و قابل دستيابي نيست بلكه حرفهيي پرتكاپو و پرمخاطره است. براي روزنامهنگار بودن بايد سختكوش بود، براي اينكه وظيفه روزنامهنگار طرح و اعاده مطالبات و خواستههاي مردم از مسوولان و انتقال اهداف و برنامههاي مسوولان به مردم است، رسالت روزنامهنگار و وظيفه روزنامهنگاري درونكاوي پوشيدهها و رازهاي نامكشوف است. به تعبير ديگر كار روزنامهنگاراطلاعرساني و سرگرمكردن است، همان طور كه كار روزنامهنگار دانشافزايي هم هست. بايد سرگرم كنيم، اطلاعرساني كنيم و بعد دانشافزايي. روزنامه براي تولدش ميميرد، مثل راديو و تلويزيون نيست كه هر لحظه خودش را شارژ كند. اما بدان معني نيست كسي كه وارد حوزه مكتوب روزنامهنگاري ميشود، نميتواند حوزههاي شنيداري و ديداري را تجربه كند. همان طور كه معتقدم روزنامهنگار يا سركار است يا بالاي دارالبته منظورم{دار قالي} است. درست كه ما امنيت شغلي نداريم اما امنيت حرفهيي داريم، اگر كار بلد باشيم كار روزنامه نكنيم، كار راديويي ميكنيم، كار راديويي نكنيم، كار تلويزيوني ميكنيم. حوزه رسانه حوزهيي وسيع و پرمعناست. اما قبل از هر چيز به نظر من لياقتها، شايستگيها، دردمنديها و سختكوشيهاست كه در روزنامهنگاري نمايان ميشود. استاد، شما درباره قريحه و شم روزنامهنگاري صحبت كرديد و در بيان خاطرات روزنامهنگاري به پديده شكاف نسلي درعرصه روزنامه اشاره كردهايد، اينكه همنسلان شما و كساني مثل استاد فرقاني در شروع كار در روزنامه تا شش ماه حتي صندلي براي نشستن نداشتهاند، اما امروز كم نيستند جواناني كه به محض فارغالتحصيلي در رشته ارتباطات يا ديگر رشتهها، تا جا و مكاني براي فعاليت در اين حرفه خطير فراهم ميشود، شروع ميكنند به نوشتن. با اين حال دلواپسيها، دغدغهها، صداقت و عشق دروني همنسلان شما را ندارند، ديدگاه شما در اين مورد چيست؟ ببينيد، بخشي از سختيها و دشواريهاي آن دوره اقتضاي زمانه خودش بود كه نبايد ناديده گرفته شود، آن زمان خبرنگار بايد در ميدان رويداد حضور مييافت، اما اكنون از طريق ايميل و تلفن همراه و شبكههاي اجتماعي اطلاعات كسب ميكنند. هر چند من قايل به اين نيستم، خبرنگاري كه پشت ميزنشين ميشود و وارد ميدان كارزار نميشود، به نظر من بيشتر در دايره بازتوليد توليد كسي ديگر اسير است و در واقع آمادهخور است. در آن دوره منظورم (هزار سال پيش) كه وارد دنياي مطبوعات شدم دو شيوه براي تست و آزمون روزنامهنگاران جوان وجود داشت مثلا روزنامه اطلاعات ميگفت: برو تجريش و آبهاي رواني را كه سرازير ميشوند به نظاره بنشين و ببين به كجا ميروند!؟يا مثلا روزنامه كيهان ميگفت: برو زير پل زيرگذر در ميدان امام حسين كنوني ببين سقف چند تا از خودروهايي كه از زير پل رد ميشوند به پل ميخورد يا اصابت ميكند. خيليها رفتند و دست خالي برگشتند و گفتند خبري نيست! اما كساني بودند ميرفتند، ميايستادند، تحمل ميكردند، گزارش از مكان و گزارش از شخص توليد ميكردند، چه متنهاي خواندنياي بودند. حضور و بودن آنها در آن مكان يعني اتفاق و مهم اين است كه آوردهات از آن اتفاق چي هست و چقدر تحمل درد، رفتن و بازگشتن و ديدن داريد؟ بله، آقاي فرقاني شش ماه صندلي نداشت و سرپا ايستاد اما آن سختكوشي خيلي بجا و بسزا بود. دختر بزرگ من مدتي در سمت مترجم پيش ما در روزنامه همشهري كار ميكرد، 80 هزارتومان به مترجمها ميداديم و من به او 60 هزار تومان، نميخواستم احساس كند چون پدرش سردبير است با بقيه فرق دارد. ميخواستم تبعيض را با من لمس كند، با من درد بكشد و بفهمد درد يعني چي؟ كه بتواند دنيايش را بسازد، او كه مهندس كامپيوتر بود، تغيير رشته داد و هماكنون فوق ليسانس روانشناسي باليني است. بايد آزمود، زياد بخواني، زياد بخواني و باز با عشق و ولع بخواني و بخوري، بايد توسري خورد. من بار اول كه گزارشم را دادم به «محمد بلوري»؛ يكي از اساتيدم، از ترس رفتم در اتاقكي قايم شدم و از پشت ديوارهاي سكوريت شيشهيي منتظر عكسالعمل استاد بودم و واكنش چهره او را نسبت به گزارشم ميپاييدم. آن روزها 11 نفر در روز گزارش روز مينوشتند و ميدادند استاد، 9 تا را ميانداخت دور، يكي را انتخاب و ديگري را براي اصلاح و كار مجدد به نگارنده عودت ميداد. انسان محصول رنج است، بايد رنج ببري تا به سرمستي برسي. انسانها دو دستهاند: دستهيي كه رنج ميبرند و دستهيي كه زجر ميكشند. انساني كه رنج ميبرد به مثابه كوهنوردي است كه بايد به قله برسد و در اين راه كفشش هم اگر پاره شود و پاهايش زخمي، باز به قله افتخار ميرسد. اما آدمهاي زجركش فقط دور خود ميچرخند. لذا بايد ياد بگيريم رنج بردن يك فضيلت است و تا رنج نبريم به سرمستي نميرسيم. اصلا مگر ميشود مفهوم رنج را ساده به دست آورد؟! آدمهايي كه به دنبال سادهخواهي، آسانخواهي و آسانيابياند، فقط به ظاهر زندهاند و زندگي نميكنند. ما بايد زندگي كنيم، به زندگي معنا بدهيم و معنادادن در رنجبردن است. استاد شما با بيش از 40 سال سابقه كار در حوزههاي مختلف روزنامهنگاري و تجربه تدريس در دانشگاه، كارگاهها و كلاسهاي آموزشي چرا تاكنون كتابي در حوزه روزنامهنگاري تاليف يا ترجمه نكردهايد؟ فكر كنم هر نوشتهيي بايد يك اتفاق باشد، اگر قرار بر تكرار تكرارها و مكررات باشد موافق تاليف و انتشار كتاب نيستم. در حوزه شعر و داستان كتاب من تا مرحله چاپ رفت، در حوزه روزنامهنگاري با وزارت علوم قرارداد دارم اما هنوز فرصت انتشار برايم فراهم نشده است. من حتي نظريهسازي كردم كه به صورت مقاله در كتابهاي «مركز مطالعات و گسترش رسانهها» چاپ شد، همچنين نظريههايي راجع به مصاحبه طرح كردم كه در آن مصاحبهكننده چيزي نيست جز بازيگر و كارگرداني در متن يك ميزانسن. در مورد تكنيك نيز مقالهيي با عنوان «ارتباطي براي تكميل پازل تيترنويسي در ايران» آماده كردهام، اما هنوز فرصت تدوين و تاليف كتاب را به معناي واقعي پيدا نكردهام، به دليل اينكه زندگي خيلي سخت است و اگر احساس مسووليت و وظيفه داشته باشيد براي اينكه ديگران را دوست بداريد اول بايد خودت را بداريد. خود را دوست داشتن يعني احترام به خود و من اعتراف ميكنم كه هنوز به جايي نرسيدهام كه به خودم احترام بگذارم. در واقع ميخواهم بگويم: دوست دارم كه ديگران را دوست داشته باشم اما نميدانم موفق شدهام يا نه!؟فكر ميكنم زماني معنا دارم كه ديگران در من به يك تعريف و معنا برسند و من نگران قضاوت ديگران نباشم كه دربارهام چي بگويند. در نتيجه چيزي را كه ميخواهم توليد كنم اگر تكرار گفتهها و تكرار مكررات باشد به نظر من مخدوش و لطمه ديده است. در كل فكر ميكنم كه بايد فرصتي را فراهم كنم، بنشينم و بنويسم، خيلي حرفها براي گفتن دارم: در مورد آشتي و وجوه مشترك تئاتر و ادبيات دراماتيك با مفهوم روزنامهنگاري سينما. يك پلان بلند ميتواند يك مقاله تلقي شود، يك پلان متوسط ميتواند يك يادداشت تلقي شود و از نظر من گزارشهاي تحقيقي داراي سكانسهاي بلندند. شخصيت فريدون صديقي را همه مثل شاعر، داستاننويس، منتقد سينما و يك روزنامهنگار حرفهيي كاركشته با زاويه ديد دراماتيك و سينمايي ميشناسند، روزنامهنگاري كه هميشه احساسي شاعرانه در وجودش موج ميزند، تلفيق چند هنر در فضا و ژانري متفاوت با روزنامهنگاري چگونه است؟ تلفيق اين موارد خيلي كار سختي است، به دليل اينكه روزنامهنگار رئالنويس است و فضاي حركتي شاعر و داستاننويس افزون بر عناصر رئاليستي مبني بر عناصر تخيلي هم هست و در واقع يك چيدمان تخيلي نيز در آن دخيل است. گرچه همراه با تخيل عناصر مشهود ديگري نيز وجود دارد، اما همان طور كه گفتم خاستگاه اوليه روزنامهنگاري داستاننويسي است، درامنويسي است، در نتيجه وقتي مينويسي نوشتههايت بايد جذاب باشد، بايد قلاب باشد و مخاطب را چون ماهي رها در اقيانوس اخبار و اطلاعات روز اسير كند. در فضا و موقعيتي كه زير بارش و رگبار اطلاعات واخبار سههزار شبكه تلويزيوني هستيم و در فضاي مجازي هفت ميليارد و 400 ميليون نفري كه در جهان زندگي ميكنند و هر كدام با اتصال به اينترنت ميتوانند يك روزنامهنگار باشند. در اين شرايط يك روزنامهنگار چقدر بايد مدعي باشد كه من جذابم، من قلابم، من رو ببينيد، من ويترينم، من افق نيستم من آفاقم. به نظر من بايد دنبال استفاده از واژگاني بود كه ضمن پايبندي به واقعيات، سحرآميز و مسحوركننده باشند. همان طور كه بهترين داستاننويسان دنيا بهترين روزنامهنگاران بودند، مثل: ماركز، اوريانا فالاچي، جك لندن، دينوبوتزاتي و... توصيه صديقي، استاد روزنامهنگاري كردزبان براي خبرنگاران و روزنامهنگاران كرد و كساني كه در مناطق كردنشين قلم ميزنند، چيست؟ براي دلبران ارجمندم، براي كردهاي شريف و فرزندان جوانم كه در كردستان كار ميكنند آرزوي توفيق بسزا، رستگاري شريف و مشفقانه دارم و ميگويم بايد كار كنند، تلاش كنند، بنويسند، بخوانند، بخوانند، بخوانند و بخوانند، زياد بخوانند و كم بنويسند و اصلا نااميد نشوند براي اينكه بخشي از روزنامهنگاري افزون بر تكنيك و تجربه، صبوري و بردباري و استقامت است. براي دوستان جوانم آرزو ميكنم كه حتما و قطعا دل به دريا بسپارند كه آن دريا اسمش اميد است و اميد يعني رستگاري و اميد يعني رسيدن به فردا، اما فردا همين لحظه هم هست، همين لحظه فرداست. ديروز هم فردا بود و اگر بخواهيد به فردا برسيد پس شروع كنيد كه امروز فرداست. بخوانيد و بخوانيد. تمرين كنيد و تجربه كنيد و فرصت بدهيد به خودتان كه در توليد خلاقانه ادبياتي سهيم باشيد كه اسمش «ادبيات »روزنامهنگاري است. منبع: روزنامه اعتماد |
ریشهکن شدن دخالتهای امریکا در اینترنت Posted: 03 Oct 2014 07:46 AM PDT مدیر عامل شرکت آیکان در مصاحبه ای گفت:"به دلایل مشکلات متعددی که امریکا برایمان به وجود آورده تا سال آینده از سلطه دولتمردان امریکایی خارج خواهیم شد و به صورت یک شرکت مستقل به فعالیت خواهیم پرداخت زیرا اینترنت قابل مصادره نیست." به گزارش خبرگزاری مهر، در ماه های گذشته، خبرهایی مبنی بر حکم دادگاهی برای ضبط دامنه های اینترنتی "دات.آی.ار" در ایران منتشر شده بود که با واکنش های داخلی و خارجی بسیاری پاسخ داده شد. آیکان، یکی از سازمان های بین المللی است که مدیریت شبکه جهانی وب یا "www" را برعهده دارد و تابع قوانین ایالت کالیفرنیا است. ضبط دامنه های ایرانی "دات.آی.آر" همانند یک زنگ هشدار در مجامع بین المللی به صدا درآمد زیرا از این پس اگر امریکا با هر کشوری دچار مشکل می شد، اقدام به ضبط دامنه آن کشور می کرد. در این صورت، کشورهای سراسر دنیا باید به دنبال راه حلی بودند تا دامنه های خود را از پوشش آیکان امریکا خارج ساخته تا به سرنوشت ضبط دامنه های ایرانی مبتلا نشوند. این موضوع در حالی در ماه های گذشته مطرح شد که بسیاری از کارشناسان این حوزه معتقد بودند که از لحاظ تکنیکی، آیکان قادر به ضبط دامنه های اینترنتی یک کشور نیست اما از سوی دیگر این سازمان تا سال 2015 با آمریکا قرارداد داشت. روز گذشته، فدی چیهید Fadi Chehadé مدیر عامل شرکت آیکان در مصاحبه ای با یک رسانه فرانسوی از مستقل شدن این شرکت تا اوایل سال 2015 میلادی به دلایل مشکلات متعددی که امریکا در مسیر فعالیت این شرکت قرار داده بود، خبر داد. آیکان از سپتامبر سال 2015 به طور مستقل به فعالیت خواهد پرداخت و برنامه های متفاوتی را از این تاریخ و بدون نفوذ دولتمردان امریکایی پیش خواهد برد. نشریه فرانسوی با تیتر" اینترنت قابل مصادره، فاجعه بار خواهد بود" به تشریح این گفتگو پرداخته که آن را می خوانیم.
- چیهید: برخی از دامنه ها به دلیل اینکه دامنه های خاص و گران قیمتی هستند، ترجیح می دهیم تا آنها را در یک مناقصه به فروش بگذاریم زیرا دامنه هایی که از آنها نام می برید درخواست کشورهای دیگری مانند ایتالیا، ایرلند و لهستان نیز بودند. آیکان مقامات تمامی کشورها را به گفتگو دعوت کرد تا تصمیم بهتری گرفته شود. - همانطور که در ابتدای صحبت هایتان نیز اشاره کردید، آیکان در کمتر از یک سال آینده از دولت امریکا مستقل خواهد شد، در این رابطه توضیحاتی را می فرمایید؟ - ما به دنبال تغییر استفاده از اینترنت هستیم تا بتوانیم خروجی های بسیاری را پیش روی کشورهای مختلف قرار دهیم. اما از علت جدایی می توان به موارد بسیاری اشاره کرد: در ابتدا، از لحاظ تکنیکی، قرار داد ما با امریکا تا سال 2015 خواهد بود و به دلایل مختلفی خواهان ادامه این همکاری نیستیم و ترجیح می دهیم این قرار داد برای ریشه کن شدن دخالت های امریکا ادامه پیدا نکند. مورد مهم بعدی را می توان در اختلاف نظرهای آیکان با مقامات امریکایی دانست و گاهی اوقات تصمیماتی اتخاذ می شدند که آیکان قادر به انجام هیچ عکس العملی در برابر آنها نبود. زمانی که این پاسخ را به مقامات کشورها اعلام می کردیم آنها در پاسخ می گفتند آیکان نیز سهمی در این تصمیم گیری دارد و بی گناه نیست! من کاملا صحبت های آنها را درک می کنم و با آنها موافق هستم به همین دلیل ترجیح می دهم تا آیکان به تنهایی در رابطه با تصمیماتی که گرفته می شود پاسخگو باشد. - اگر این استقلال را به دست آورید، می توان گفت که آیکان تبدیل به رگولاتور جهانی اینترنت خواهد شد؟ با فرا رسیدن چنین روزی، آیکان چه تصمیمی خواهد گرفت؟ بی طرف خواهد بود یا چه سیاست متفاوتی را پیش خواهد گرفت؟ - با قسمت اول صحبتتان موافق نیستم، تنها رگولاتور جهانی اینترنت نیستیم اما در رابطه با قسمت دوم سوال شما باید بگویم که آیکان همانند گذشته به دامنه های مختلف در کشورهای دنیا خواهد پرداخت و به دنبال گسترش فعالیت آیکان در زمینه دامنه های اینترنتی هستیم تا بتوانیم خدمات برتری را ارائه کنیم. برای مثال در مورد برخی از خدماتی که پیش بینی می کنیم پس از مستقل شدن ارائه دهیم، می توان به مواردی مانند: برنامه هایی برای حفاظت بچه های کم سن و سال از خطرات اینترنت، دسترسی ساده تر به دامنه ها، مالیات مشخص دولت ها و ... اشاره کرد. مقامات آیکان معتقدند که اکنون زمان آن فرا رسیده پس از هفده سال تغییر قابل توجهی در زمینه فعالیت های شرکت ایجاد شود. ما برای یک دامنه یا یک کشور کار نمی کنیم بلکه ما برای اینترنت جهانی در حال فعالیت هستیم. - به نظر شما کنترل اینترنت توسط دولت ها باید وجود داشته باشد؟ - دولتمردان سراسر دنیا به خاطر تدابیر سیاسی، امنیتی یا هر دلیل دیگری ترجیح می دهند تا کنترل و نظارت اینترنتی را در کشورشان اعمال کنند و این موضوع در تمامی کشورهای دنیا وجود دارد و با گسترش اینترنت تبدیل به امری رایج شده است. اما تصمیماتی که دولتمردان امریکا برای آیکان صادر می کردند، آیکانی که 17 سال از عمر آن می گذرد، فاجعه بار بود و اگر به درخواست آنها عمل نمی شد، برای شرکت جریمه های سنگینی را صادر می کردند و دلیل پرداخت جریمه را می توان تنها در سرپیچی یا عدم اجرای دستورات مقامات امریکایی دانست. |
Posted: 03 Oct 2014 07:43 AM PDT فرزانه قبادي - شايد براي نسلهاي قبل پذيرش اين حقيقت كمي سخت باشد، اما ما به اين گوشيهاي هوشمند و تبلتهاي 7 و 9 اينچي كه با تمام ظرافتشان جاهاي خالي زندگي را برايمان پر كردهاند، دل بسته ايم و از اين دل بستن راضي هم هستيم. اين روزها شايد مسنجر و وبلاگ و حتي فيسبوك ديگر رنگ باختهاند و به صندوق خاطرات رفتهاند تا براي هميشه همانجا بمانند، و آيكونهاي كوچك و كاربردي آپها جاي تمام آن تشكيلات را گرفتهاند. هر نسلي به فراخور امكانات موجود در زمانه خودش لحظاتش را ميسازد، همانطور كه يك نسل با كتابهايي كه مخفيانه و به دور از چشم پدر و مادر تهيهشان ميكرد لحظاتش را خاطره كرده، همانطور كه لحظات نسلي با اوركات و مسنجر عجين شده بود، حالا هم عجيب نيست كه لحظهها با تانگو و وايبر و اسكايپ گره بخورد. اين نسل، نسلي نيست كه بشود در يك محله و شهر و كشور محدودش كرد، او به يك ارتباط جهاني فكر ميكند و از هر طريقي هم كه شده راهها و ابزارهاي اين ارتباط را پيدا ميكند. اما اين ابزارهاي جذاب و دوستداشتني چطور متولد ميشوند و راز محبوبيتشان در چيست؟ اينها سوالاتي است كه از علي پرسيديم، يك طراح وب جوان كه در چند سال اخير طراحي اپليكيشن را هم به رزومه كارياش اضافه كرده است، به دلايلي كه به ما نگفت خواست تا تنها از اسم كوچكش استفاده كنيم. گپ ما را با علي بخوانيد.
عموما بسياري از مردم تفاوتي ميان اين دو قايل نميشوند و يا تفاوت ميان اين دو را در وسايلي ميدانند كه بر روي آنها اجرا ميشوند اما جدا از وسايلي كه بر روي آنها اجرا ميشوند آپها عموما با سرمايهگذاري اندك و با كارايي بسيار خاص توليد شده و عموما حساسيت روي آنها از نظر امنيت و تحملپذيري خطا نسبت به اپليكيشنها كمتر است. يك اپليكيشن چطور متولد ميشود؟ تمامي برنامهها از يك نياز و راهحلي براي رفع آن نيازمندي آغاز ميشود و در طول چرخه حيات آن با تحليل و طراحي به يك راهحل مطابق با كاربر نهايي تبديل ميشوند كه به دست مشتري خواهد رسيد. مراحل طراحي يك اپليكيشن چيست؟ قدم اول استخراج نيازمنديها و هدف اصلي برنامه است كه در بعضي برنامهها خصوصا در اپليكيشنها شايد در ابتدا بسيار مبهم بوده و در ادامه شفافتر ميشود پس از آن مطابق اين نيازها يك تحليل صورت گرفته و يك طراحي اوليه از يك برنامه در قالب يك مدل يا پروتوتايپ توليد ميشود پس از آنكه مورد تاييد قرار گرفت برنامه اصلي توليد ميشود از آن پس برنامه در يك چرخه قرار ميگيرد كه در آن خود را با نيازهاي جديد وقف داده و بالغ ميشود تا در نهايت فاسد شده و قابل استفاده نباشد. چند درصد آپها بر اساس يك نياز طراحي ميشوند و چند درصد براي تفريح و سرگرمي؟ تحقيق خاصي در اين مورد صورت نگرفته اما تفريح و سرگرمي نيز خود نياز كاربر ميباشند در حالت كلي ميتوان گفت اپليكيشنهايي كه به قصد درآمد زايي توليد ميشوند اصولا طبق نيازهاي كاربران طراحي ميشوند تا به حداكثر سوددهي برسند. اين در حالي است كه دستهيي از اپليكيشنها صرفا به جهت توليد و داشتن يك اپليكيشن توليد ميشوند كه اغلب بدون استفاده بوده و اتلاف سرمايه است براي طراحي يك اپليكيشن نيازهاي چه قشري معمولا در نظر گرفته ميشود؟ بسته به نوع برنامه و وسيلهيي كه قرار است بر روي آن اين اپليكيشن اجرا شود اين قشر متفاوت خواهد بود اما برنامههايي كه به صورت اصولي و تيمي طراحي ميشوند معمولا با استفاده از دادههاي آماري كه در اختيار دارند تمركز خود را بر روي جامع هدف اكثري قرار ميدهند. كه به طور خاص ميتوان جامع هدف اصلي اپليكيشنها را نسل جوان و نوجوان جامع در نظر گرفت. دليل محبوبيت يك اپليكيشن چيست؟ فاكتورهاي زيادي در محبوبيت يكي اپليكيشن نقش دارند اما از مهمترين آن ميتوان به سادگي در استفاده و سرعت انجام خواستههاي كاربر اشاره كرد. زماني يك اپليكيشن ماندگار خواهد شد كه علاوه بر دو فاكتور اشاره شده مدام خود را مطابق نيازهاي جديد كاربر بروز نگه دارد. اپليكيشنهاي پيامرسان در زندگي امروز چقدر نقش دارد؟ پيامرسانها اپليكيشنهاي جديدي نيستيد، سيستمهاي رايانامه و چت از سالهاي اوليه تولد اينترنت به وجود آمدند و اپليكيشنهاي پيامرسان امروزي نسل جديدي از آنها است كه علاوه بر اينكه سرعت و راحتي بيشتر به دنبال داشتهاند تواناييهايي بيشتر همچون امكان برقراري ارتباط تصويري را نيز فراهم آوردهاند. نظرتان در مورد فيلترينگ اين اپليكيشنها در ايران چيست؟ كشورهاي مختلف سياستهاي مختلفي را در برخورد با تكنولوژي و راههاي ارتباطي دارند. اپليكيشنهاي پيامرسان نظير وايبر چيزي فراتر از سيستمهاي رايانامهيي نيستند با اين تفاوت كه حجم دادهها و اطلاعاتي كه در كنترل دارند بسيار بيشتر است. نگراني در مورد استفاده از اين برنامهها كاملا به جا است همچنان كه استفاده از رايانامههاي خارجي براي ارتباط اطلاعات حساس خطرات بسياري دارند. در مجموع ارايه يك راهحل جايگزين بومي و آگاهي دادن به مردم بهترين راه براي رفع نگرانيها و فرهنگسازي استفاده از اين برنامهها است. دليل اينكه بيشترين كاربران وايبر را ايرانيها تشكيل ميدهند را چه فاكتوري ميدانيد؟ وايبر يك شبكه گستردهيي از كاربران دارند و چهارصد ميليون كاربر را تنها در عرض چهارسال به دست آورده است. وايبر برخلاف ساير رقبا خود سرويسهاي خود را رايگان قرار داده و امكان هماهنگ سازي آن را با ساير دستگاهها منجمله كامپيوترها را نيز فراهم كرده است كه باعث شده است به خوبي از ساير رقبا فاصله بگيرد اما مسائلي همچون حفظ حريم خصوصي كاربران باعث ضعف آن نسبت به ساير اپليكيشنها شده است براي مثال در يك تست آزمايشگاهي كه بر روي وايبر انجام دادهام موفق به استخراج اطلاعات كاربران بر اساس شمارههاي تصادفي و تطابق آن دادههاي آن شدهام. كپيرايت چقدر در طراحي اپليكيشنها در ايران رعايت ميشود؟ اصولا مساله كپيرايت در بخش نرم افزار در ايران بسيار ضعيف دنبال ميشود و اكثرا اثبات حق كپيرايت در ايران غيرممكن است بنابراين شركتها سعي ميكنند تا زماني كه از اجرايي شدن صددرصد طرح خود مطمئن نباشند ايده خود را بازگو نكنند. دليل ضعف اپليكيشنهاي ايراني را در چه ميبينيد؟ اپليكيشنها ايراني اصولا براي مقاصد سرگرمي نوشته شده و افرادي كه در اين زمينه كار ميكنند اصولا بدون تحصيلات آكادميك در مورد مهندسي نرمافزار بوده كه موجب شكست زودهنگام پروژه و افزايش ريسك پروژهها ميشود. همچنين اين نكته نيز حايز اهميت است كه سازمانها و ارگانهاي دولتي هنوز آگاهي كامل نسبت به بستر و فرصتهايي كه اپليكيشنها فراهم كردهاند ندارند و سرمايهگذاري اندكي در اين بخش انجام ميشود. چطور ميشود يك طراح اپليكيشن موبايل شد؟ اصولا طراحي و ساخت يك اپليكيشن به صورت ساختاريافته نيازمند يك تيم متخصص ميباشند كه هركدام تخصص خاصي در تحليل، طراحي، پيادهسازي و تست اپليكيشنها دارند. افرادي كه معمولا تازه وارد اين رشته ميشوند ابتدا مستقيم وارد بخش پياده سازي ميشوند تا اپليكيشنهاي مورد علاقه خود را توليد كنند اما اگر ميخواهند يك متخصص در اين زمينه شوند نيازمند تحصيلات آكادميك در اين زمينه ميباشند. بازار طراحي اپليكيشن در ايران را چطور ارزيابي ميكنيد ؟ صنعت توليد اپليكيشنهاي موبايل بسيار جوان است و فرصتهاي فراواني را براي علاقهمندان به اين بازار پديد آورده است. در حال حاضر شركتهاي نرمافزاري زيادي به طور تخصصي در اين بازار فعاليت ميكنند و اين صنعت در ايران مانند ساير كشورها با سرعت زيادي در حال رشد و توسعه است. آيا طراحي اپليكيشن را ميتوان به عنوان يك شغل خوب معرفي كرد؟ همانطور كه ميدانيد شغلهاي مرتبط با كامپيوتر و توليد نرمافزار جزو شغلهاي برتر دنيا ميباشند. در يك تيم تخصصي توليد نرمافزار افراد با تخصصهاي مختلف سطوح درآمدي مختلفي دارند. به طور كلي ميتوان گفت 70 درصد هزينههاي توليد يك نرمافزار در بخش تحليل و طراحي آن هزينه ميشود كه ناشي از دستمزد بالاي افراد شاغل در اين زمينه و اهميت آن نسبت به ساير بخشهاي توليد نرمافزار است. منبع: روزنامه اعتماد، پنج شنبه، 10 مهر 1393 - شماره 3074 |
Posted: 03 Oct 2014 07:43 AM PDT دکتر امیر سپنجی / سمانه خودچیانی - رسانه را اغلب به عنوان رکن چهارم دموکراسی و عامل تحولات کلان اجتماعی به شمار میآورند، اما وقتی به اثرات این پدیده اجتماعی کمی جزئیتر مینگریم درمییابیم که رسانه در زمینه فرهنگی آن هم در سطحی بسیار خرد و درون فردی در حال خزیدن به لایههای زیرین زندگی ما است. این امر آنچنان تدریجی و در بلند مدت صورت میگیرد که ناگاه خود را احاطه شده در جهانی رسانهای با ارزشها و باورهای خاصی مییابیم. از این رو بسیاری از متفکران برای رسانه در کنار کارکرد اطلاعرسانی و سرگرمی، کارکردهای آموزشی و بعضاً روانشناختی قائلند و معتقدند که رسانه این قابلیت را دارد تا باورها و ارزشهای یک جامعه رامتحول یا لااقل متأثر کند. به دنبال نگرانی از این مسأله بحثهایی پیرامون مدیریت این فضاها درگرفت. گروهی بر این باورند که رسانه را باید آزاد گذاشت چراکه به طور طبیعی خود را مدیریت میکند و گروهی معتقدند باید برای مدیریت این فضا، ساز و کارهایی تعریف کرد. از این رو بر آن شدیم تا عملی بودن این مدیریت و چند و چون آن و تدبیر مواجهه با رسانههای اجتماعی را با دکتر مهدی محسنیانراد، استاد ارتباطات و دانشیار دانشکده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع) به گفتوگو بنشینیم. او نخستین دانشجوی علوم ارتباطات در ایران و از دانشجویان مرحوم پروفسور کاظم معتمدنژاد، پدر علوم ارتباطات ایران است. دکتر محسنیانراد، مبدع مدل ارتباطی «منبع- معنی» و نظریه «بازار پیام» است. از وی کتب و مقالات متعدد و اثرگذاری در حوزه رسانه و ارتباطات منتشر شده است، آنچه میخوانید ماحصل این گپ و گفت است. حضور قابل توجه رسانهها در متن زندگی، کارکردهای بسیاری را برای این نهاد در عرصه اجتماعی ایجاد کرده است، تا آنجا که در میان کارکردهای آن اثرات «تربیتی و آموزشی» هم به چشم میخورد، شما این نقش را چقدر پررنگ میبینید؟
نکته مهم آن است که تمام تحقیقات 50 سال گذشته تأیید کردهاند که رسانهها دو نوع تأثیر دارند، تأثیرات کوتاه مدت و بلند مدت. کوتاه مدتها قابل اندازهگیری است و تأثیرات درازمدت اصلاً قابل اندازهگیری نیست. چراکه فرد در مقابل رسانهها بر اساس برخی تئوریها که بخشی از آن در روانشناسی هم آمده، تأثیر کوتاه مدت میپذیرد. حتی بزرگسالانی در سن و سال ما هم اگر فیلمی ببینند که 80 درصد از آن، ستمگری و 20 درصد جبران ستم را نشان دهد، مانند فیلم گلادیاتور، وقتی از سالن سینما بیرون میآیند، هنوز حس همذات پنداری برای انتقام از ستمگر را دارند، این دقیقاً همان تأثیر کوتاه مدت رسانهها است. برای مثال اگر یک کارتون خشونتآمیز به بچهها نشان دهید میبینید در مهد کودک تقلید میکنند؛ البته این مسأله به هیچ وجه به معنای آن نیست که این بچهها حتماً افرادی خشن تربیت شوند، این مربوط به آن سالها بود. اکنون تفاوت دیگری اتفاق افتاده و آن این است که جامعهای مانند جامعه ما، «دچار سرریز اطلاعات» میشود، به این معنا که اگر حجم اطلاعاتی که به سمت مخاطبان میآید خیلی فراتر از فرصتشان باشد، حل مسائلش پیچیدهتر خواهد شد. به عنوان مثال ممکن است در کانال یک سیمای جمهوری اسلامی که پوشش سراسری دارد، در ساعت 30:21 که نرخ آگهیاش از همه بیشتر است، یک پادشاه یا یک رئیس جمهوری سخنی بگوید ولی فردای آن روز با یک ایمیل کل صحبت شب گذشته بیاثر شود.
ما در 35 سال گذشته دو جهان درست کردهایم. یک جهان، جهان ایدهآل و آرمانی است و یک جهان واقعی که در زندگی روزمره مردم و رسانههای کشورهای دیگر دیده میشود. من 20 سال پیش در جایی گفتم که نهادهای دینی ما 20 سال از جهان عقب هستنتد و بعد به من خبر دادند که روزنامهای این مطلب را منتشر کرده و بسیار مورد استقبال طلاب حوزههای علمیه قرارگرفتهاست. آیا بیان این مطلب، بیحرمتی است؟ نه، این یک «اطلاع» بود. حتی اگر ماهواره اختراع نشده بود، کسی که مقابل تلویزیون قرار میگرفت دو جهان میدید، یکی آن جهانی که در رسانه ما ترسیم میشود، دیگری جهانی که در فیلمهای بیگانه و پس از آن در زندگی شخصی مردم در جریان است.
به نظر من، افرادی که بدون دانش کافی به سیاستگذاری رسانهای میپردازند، به جامعه خیانت میکنند که در تاریخ ثبت میشود. این خیانت از سر ناآگاهی است. از این رو بر این باورم که باید در جریان سیاستگذاریها از کارشناسان به صورتی افقی و نه عمودی
این امر را گردن جهان بیرون نیندازیم. به تعبیر مرحوم دکتر معتمدنژاد این موارد در یک پروسه اتفاق افتاده است. وقتی ماشین بخار اختراع شد یک پروسه آغاز شد، البته نمیشود گفت که انگلیسیها چون این ماشین را با کشتی به هند بردند، هند مستعمره شد. درست است که استعمار با ماشین بخار همبستگی دارد، ولی این یک پروسه است. همه جای دنیا به دلیل اختراع ماشین بخار مستعمره نشد، جایی مستعمره شد که زمینه هایش فراهم بود. به نظر من زمینههای این استعمار رسانهای را تلویزیون در ایران فراهم کرده است. مثلاً قبل از اینکه اسلام به مصر برود، مصریها زبانشان عربی نبود، اما اکنون مصریها عربی صحبت میکنند. در حالی که ما فارسی حرف میزنیم، با آنکه ایران نخستین کشوری بود که توسط اعراب مسلمانان فتح شد. مصر چون آماده بود، زمینه تغییر را داشت. ما در این 35 سال زمینه را برای مستعمره شدن رسانهای فراهم کردهایم. منظورم از مستعمره شدن رسانهای، یعنی رسانههای ما و بویژه تلویزیون به نحوی عمل کرد که بتدریج، مردم و جوانان سبک زندگی اسلامی و ایرانی خود را تغییر دادند. مثلاً در ادبیات باستانی ایران روزهایی برای اعلام عشق داریم، اما ما چون نگاه خاصی داشتیم، شیوه ایرانی به فراموشی سپرده شد و به جای آن «ولنتاین» جایگزین شد و بین مردم جا افتاد.
مثال دیگر، چند سال پیش در استرالیا یکی از دانشگاهها 600 فرد میانسال تا کهنسال را به طور تصادفی به دو گروه تقسیم میکند و همه شاخصهای حیاتی مانند فشار، قند خون و... را ثبت میکنند. بعد، گروه اول را در شرایطی قرار میدهند که ارتباط و گفتوگو بینشان برقرار باشد و برای گروه دوم، این شرایط فراهم نمیشود. بعد از یک سال و نیم مشاهده شد که در گروه دوم شاخصهای حیاتی و بیماریها افزایش یافته است. اما نکته دوم، همان «سواد رسانهای» است. اصطلاح سواد رسانهای را برای نخستین بار در کنفرانسی در کره جنوبی یک استاد بلژیکی مطرح کرد. او میگفت: لازم است کشورها بودجهای را برای آموزش و ارتقای سواد رسانهای در نظر بگیرند. چون حتی برخی از استادان دانشگاه هم نمیتوانند با رایانه کار کنند. پس بخشی از سواد رسانهای، آموزش کارکردن با رسانههای جدید است. اما بخش دیگر آن در مورد کودکان است مانند کاری که یونسکو انجام میدهد. یونسکو چند مانیفست برای توضیح سواد رسانهای دارد. ما این کارها را نکردیم، اگر باور کنند و این موضوع در جامعه نهادینه شود، جامعه خودش فیلترینگ را انجام میدهد. زمان جوانی ما سرکوچهها مشروب فروشی بود، اما امثال ما نرفتند و نخوردند. باید در کنار بحث تهاجم فرهنگی درباره بحث تداخل فرهنگی هم کار میکردیم، یعنی: ای مخاطب اگر میخواهی هر چیزی را تماشا کن، ولی بدان که این محتواهای رسانهای با هم تداخل دارد و برایت ایجاد مشکل میکند. البته در مورد موضوع آموزش سواد رسانهای، در کنار توجه کردن به بحث تداخل فرهنگی، اصلاً نباید از پا بیفتیم، باید ادامه دهیم تا نبازیم. اشکال اینجاست که ما نظاممند کار نمیکنیم. موضوع، با آموزش معلم فرزند شما حل نمیشود باید کار، سیستمی باشد. باید حمایت رسانهها باشد، حمایت سران نظام باشد. اگر سیستم به این سمت نرود، اگر نیازهای ارتباطی فرزند شما تأمین نشود، فیلترینگ جواب نمیدهد.
منبع: روزنامه ایران |
Posted: 03 Oct 2014 07:40 AM PDT مائورا کلر - وقتی به یک رستوران رفتهاید نگاهی به اطراف بیندازید، به ندرت میتوانید کسی را پیدا کنید که درحین غذا خوردن با دیگران سرش را در گوشیاش فرو نبرده باشد و از تلفنش برای پیامک یا ارسال پست در شبکههای اجتماعی استفاده نکند. تاثیر رسانههای اجتماعی بر قابلیت ایجاد ارتباط و تعامل در سطح کلان جامعه مشخص است اما کارکرد آن در سطح ارتباطات میان فردی چگونه است؟ به نظر پاول بوث ( Paul Booth) استادیار مطالعات رسانه و سینما در کالج ارتباطات دانشگاه دیپاول (Depaul) در شیکاگو رسانههای اجتماعی مشخصاً بر کیفیت تعامل ما با دیگری در هر سن و مکانی تاثیر میگذارد. تغییری در روش ارتباط برقرار کردن ما به وجود آمده است، به نحوی که امروز ارتباطات با واسطه را به ارتباط چهره به چهره و حضوری ترجیح میدهیم. او میگوید ترجیح میدهیم بیش از این که همدیگر را ملاقات کنیم، به هم ایمیل بزنیم و ارسال پیام کوتاه را به مکالمهی تلفنی اولویت میدهیم. به گفتهی بوث مطالعات نشان میدهد مردم واقعاً اجتماعیتر شدهاند و با یکدیگر تعامل بیشتری دارند اما شیوهی ارتباطات تغییر کرده است؛ یعنی این که به اندازهی قبل یکدیگر را نمیبینیم. او میگوید: تعاملات ما در رسانههای اجتماعی استحکام کافی را ندارد، یعنی آن گونه که در ارتباط چهره به چهره به صورت مشخص، انفرادی و جداگانه احساس میکنیم در تعامل با شخص مقابل هستیم در شبکههای اجتماعی چنین حسی را نداریم. بنابراین برقراری ارتباط و تعامل ما با دیگران در شبکههای اجتماعی لزوماً به ساختن ارتباطات پایدار و مستحکم منجر نمیشود. بوث یاد آور میشود سه نکتهی اساسی راجع به نقش رسانههای اجتماعی در سبکهای مختلف ارتباطی افراد وجود دارد: نخست، وقتی از طریق رسانههای اجتماعی ارتباط برقرار میکنیم، ترجیح میدهیم به طرف مقابل اعتماد کنیم بنابراین پیامهای ما واضحتر خواهند بود. دوم ارتباطات اجتماعی ما از طریق رسانههای اجتماعی چون چهره به چهره نیستند به اندازه کافی استحکام ندارد و ما نمیتوانیم آنها را عمق ببخشیم پس ترجیح میدهیم در همان حالت باقی بمانند و سوم، ما دوست داریم با افرادی در ارتباط باشیم که دارای دیدگاههای فکری یکسان یا مشابهی با ما هستند. دقیقاً با هر تکنولوژی جدید ارتباطی تغییراتی در شیوه و نوع ارتباطات میان فردی به وجود میآید. بوث میگوید: بدیهی است هر چه نفوذ تکنولوژی بیشتر شود شاهد تغییرات وسیع تری در سبکهای ارتباطی خواهیم بود. اثرات گسترده نیکولاس دیوید بوئمن (Nicholas David Bowman) استادیار در رشتهی مطالعات ارتباطی کالج ابرلی (Eberly) آرت اند ساینس (هنر و دانش) در دانشگاه ویرجینیا غربی میگوید: اقدامات و رفتارهای ایجاد کنندهی یک ارتباط آنلاین بد به احتمال زیاد شبیه همان عواملی است که در زندگی واقعی نیز منجر به یک رابطهی نامناسب میشوند و تنها روش آن متفاوت شده است. باومن میگوید مثلاً مزاحمت سایبری (سایبر بولینگ cyber bullying ) تا حد زیادی همان سابقه و پیامدهای رفتاری، و عاطفی را دارد که مزاحمت غیر سایبری نیز دارد. اما تفاوت در میزان بیشتر آن است یعنی رسانههای اجتماعی امکان برقراری ارتباط بیشتر و عمومیتر را میدهد. در مواقعی که مزاحمتی در فضای واقعی رخ میدهد، فرد مورد آزار قرار گرفته، میتواند حداقل موقتاً، خود را از محیط حذف کند. مثلاً یک بچه در مدرسه میتواند از محیط فرار کند، وقتی که به خانه میرود. باومن میگوید با این حال مزاحمت سایبری با تداومش مشخص شده است. پیام مزاحمت آمیز در یک فضای خاص فرد را در هر جایی دنبال میکند، اگر در نظر بگیریم که تاثیرات مزاحمت بر یک فرد میتواند در طول زمان ساخته و تکرار شود پس نگرانی واقعی دربارهی افزایش تماس میان افراد مزاحم و شکارشان وجود دارد و تعاملات دیجیتال ممکن است بحران را تشدید کنند. اضافه بار اطلاعاتی یک نگرانی بزرگ در خصوص تاثیر رسانههای اجتماعی اضافه بار اطلاعاتی است و یاد گرفتن این که چگونه اطلاعات خود را درک و مدیریت کنیم. همان طور که باومن توضیح میدهد ما بیش از گذشته دربارهی افراد اطلاعات کسب میکنیم. به تازگی دادههایی وجود دارد که حاکی از آن است نوجوانها تمایل دارند فیسبوک را ترک کنند چون رسیدگی و مدیریت آن برایشان بیش از حد دشوار است. یک نگرانی دیگر دربارهی اعتیاد به تکنولوژی است؛ یعنی وقتی افراد بیش از آن که با دیگران در پیرامونشان به تعامل بپردازند وقت خود را با تلفن هوشمندشان سپری میکنند؛ آنچه به زیان ارتباط رودرو منتهی میشود. مثل وقتی که پدر یا مادر ایملیش را موقع خوردن شام چک میکند یا فرزندان پستهای توییترشان را آپدیت میکنند. این دسته از افراد احتمالا در محیط آنلاین به شدت احساس هویت میکنند و به سختی میتوانند فعالیتهای مجازیشان را از فعالیتهای واقعیشان جدا کنند. در پنجمین و آخرین ویرایش DSM (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ) اعتیاد به اینترنت به عنوان بیماری روانی با علایمی چون بروز اختلال در سیستم عصبی، فقدان تمرکز و ... مشخص شده است و بنابراین بهتر است ما به لحاظ اجتماعی نیز به تحلیل و فهم روابط زیانبار انسان و تکنولوژی بپردازیم. باومن میگوید اگر رسانهی اجتماعی برای ایجاد ارتباط افراد با یکدیگر طراحی شده باشد، پس آنچه اکنون وجود دارد واقعاً رابطهی انسان با انسانی دیگر به واسطهی تکنولوژی است یا رابطهی تکنولوژی با انسان؟ حفاظت از حریم شخصی یک نتیجهی منفی بالقوهی رسانههای اجتماعی فقدان حریم خصوصی است. بوث میگوید به خاطر این که ارتباطات میان فردی در حال تغییر است، ما بیشتر آمادهی به اشتراکگذاری آن دسته از اطلاعات در شبکههای اجتماعی هستیم که پیش از این به صورت خصوصی و در تعاملات رودرروی خود در میان میگذاشتیم. ما ناچاریم همیشه به خاطر داشته باشیم که شبکههای اجتماعی قابلیت جستجو دارند. حتی زمانیکه تنظیمات حریم خصوصی ما به شدت محرمانه تنظیم شدهاند، ممکن است اطلاعات شخصی ما قابل دسترسی باشد. البته در کنار وجوه منفی رسانههای اجتماعی تاثیرات مثبت آن نیز لحاظ میگردد. از جمله قابلیت برقراری ارتباط با افراد بیشتر از فواصل گوناگون و با سرعت بیشتر. اکنون بیش از هر زمان دیگری در طول تاریخ پیام شما میتواند به اشتراک گذاشته شود و در دامنهی وسیعتری انتشار یابد، پس با این حساب میتوانیم از این طریق با پخش پیامهای مثبت کارهای مفید زیادی انجام دهیم. آیندهی رسانههای اجتماعی کارشناسان معتقدند متخصصین باید به این مساله واقف باشند که نحوهی برقراری ارتباط افراد با یکدیگر تغییر کرده است. ممکن است ما بر ارتباط ضعیف که در رسانههای اجتماعی ایجاد کردهایم بیش از ارتباطات قوی خود در حالت چهره به چهره تکیه کنیم. آینده رسانههای اجتماعی و تاثیرات دائمی بالقوهاش بر ارتباطات میان فردی در جامعه چه خواهد بود؟ باومن معتقد است رسانههای اجتماعی احتمالا مثل دیگر تکنولوژیهای پیش از خود گسترش مییابند تا آنجا که جزیی از تجربهی طبیعی زندگی انسان تبدیل شوند. آنها تا جایی به مسیر خود ادامه میدهند که فرآیند ارتباطات انسانی را افزایش دهند و ما باید نسبت به کاربردهای مثبت و منفی آن آگاهی داشته باشیم. بوث میگوید باید به یاد داشته باشیم که رسانهی اجتماعی فقط یک دهه سابقه دارد و در زمرهی تکنولوژیهای جوان به شمار میآید. از نفوذ بالایی برخوردار است اما هنوز تبدیل به بخشی از روتین زندگی نشده است. هر چه رسانههای اجتماعی عادیتر و طبیعیتر میشوند، دیگر به آنها به عنوان چیزهای در حال تغییر نگاه نخواهیم کرد و آنها را همان گونه خواهیم دید که هستند. ما همیشه خودمان را با تکنولوژی تطبیق دادهایم بنابراین چه یک رسانهی ارتباطاتی پوشیدنی باشد مثل عینک گوگل یا تکنولوژی رایانش ابری ما تغییر میکنیم و با آن منطبق خواهیم شد. ترجمه از الهه رضازاده میراب منبع: شفقنا رسانه از socialworktoday
|
کره جنوبی در صدر جدول سرعت اینترنت Posted: 03 Oct 2014 07:34 AM PDT گزارش تازه ای که در مورد وضعیت اینترنت توسط شرکت Akamai منتشر شده نشان میدهد که سرعت اینترنت بیشتر و در عین حال میزان حملات DOS هم کمتر شده است. به گزارش فارس به نقل از تک تایمز، در این گزارش که مربوط به سه ماهه دوم سال 2014 است، متوسط سرعت اینترنت در جهان از 4 مگابیت بر ثانیه به 4.6 مگابیت بر ثانیه رسیده است. علیرغم اینکه افزایش سرعت مذکور چندان زیاد نیست، برخی کشورها رشد سریعی را تجربه کرده اند. به عنوان مثال کره جنوبی در صدر کشورهایی است که به اینترنت پرسرعت دسترسی دارند. متوسط سرعت اینترنت در دو منطقه کلیدی در این کشور به 24.6 مگابیت در ثانیه رسیده است. کره جنوبی و بلغارستان دو کشوری هستند که از نظر میزان دسترسی عموم مردم به اینترنت هم در صدر هستند، زیرا 95 درصد از ساکنان آنها به اینترنت دسترسی دارند. متوسط سرعت اینترنت در هنگ کنگ هم با رشد 18 درصدی در فواصل سه ماهه به 15.7 مگابیت در ثانیه رسیده است. بعد از این دو کشور ژاپن و سوییس با سرعت دسترسی 14.9 مگابیت در ثانیه رتبه های بعدی را به خود اختصاص داده اند. آمریکا از نظر سرعت دسترسی به اینترنت حتی جز 10 کشور برتر جهان هم نیست و رتبه 14 را به خود اختصاص داده است. متوسط سرعت دسترسی به اینترنت در آمریکا با رشد 8.9 درصدی به 11.4 مگابیت بر ثانیه رسیده است. گفتنی است ایران، تمامی کشورهای آفریقایی و آمریکای جنوبی و همسایگان شرقی ایران از نظر سرعت دسترسی به اینترنت در وضعیت نامناسبی قرار دارند. در گزارش Akamai حملات اینترنتی DOS در 161 کشور بررسی شده و مشخص شده این حملات از کاهش برخوردار است. 43 درصد حملات مذکور مربوط به چین، 15 درصد مربوط به اندونزی و 13 درصد آنها از آمریکا نشات می گیرد. میزان حملات آمریکا در سه ماهه اول سال 2014 برابر با 11 درصد بود. این شرکت در مجموع 270 حمله Dos را شناسایی کرده که نسبت به 283 حمله سه ماهه اول سال 2014 کاهش مختصری نشان می دهد. مداوم بودن این روند کاهش موجب رضایت کارشناسان امنیتی شده است. |
اپل موسیقی را غیرقابل کپی میکند Posted: 03 Oct 2014 07:34 AM PDT گروه موسیقی U۲ پس از رونمایی از جدیدترین آلبوم موسیقی خود در مراسم رونمایی از محصولات اپل، با همکاری این شرکت در تلاش است قالبی برای موسیقی طراحی کند که غیرقابل سرقت باشد. براساس گزارش NBC، بونو، خواننده گروه U2 در مصاحبهاي اعلام كرد گروهش براي ايجاد قالب تعاملي سمعيبصري براي موسيقي كه سرقت و كپي غيرقانوني آن غيرممكن باشد، با اپل درحال همكاري است. به گفته وي، اين قالب جديد عناصر بصري موسيقي از قبيل اشعار و تصاوير مرتبط با آن را نمايش ميدهد و مخصوص نمايشگرهاي بزرگ طراحي خواهدشد. اين هنرمند با ابراز تاسف نسبت وضعيت صنعت موسيقي، درآمدزايي از توليد موسيقي را دشوارتر از هميشه توصيف كرد و اين ذهنيت رايج كه موسيقي بايد براي همه آزاد و يا تحت اشتراك باشد را رد كرد. بونو به جزئيات شيوهاي كه قرار است اين قالب جديد موسيقي را ايمن سازد صحبتي به ميان نياورد و تنها به اين نكته اشاره كرد كه اين قالب جديد تا 18 ماه آينده قابل استفاده خواهد بود. |
نوبل آلترناتیو برای ادوارد اسنودن Posted: 03 Oct 2014 07:34 AM PDT جایزه افتخاری زندگی درست (Right Livelihood) موسوم به نوبل آلترناتیو (Alternative Nobel Prize) امسال در زمینه آزادی بیان به ادوارد اسنودن تعلق گرفت. به گزارش يورونيوز ادوارد اسنودن پیمانکار سابق آژانس امنیت ملی آمریکا به پاس خدماتش برای آزادی مطبوعات به دریافت این جایزه نایل شد. بنياد نوبل آلترناتیو سالانه به فعالان حقوق بشر و محیط زیست، آموزش و بهداشت و صلح جايزه اهدا میكند. اسنودن افشاگر برنامه جاسوسی آژانس امنیت ملی آمریکا از مردم است که به خاطر این اقدام تحت تعقیب نیروهای پلیس فدرال آمریکا قرار گرفت و در نهايت به روسيه پناهنده شد. |
وعده رییس دانشگاه علامه طباطبایی برای تاسیس دانشکده علوم ارتباطات Posted: 03 Oct 2014 07:29 AM PDT رییس دانشگاه علامه طباطبایی میگوید: طی یکی - دو سال آینده زمینههای تأسیس واقعی دانشکده علوم ارتباطات در این دانشگاه فراهم میشود. حسین سلیمی، رییس دانشگاه علامه طباطبایی در گفتوگو با خبرنگار ایسنا، دربارهی امکان حضور مجدد استادانی که در سالهای گذشته از دانشکده علوم ارتباطات خارج شدهاند، اظهار کرد: ممکن است استادی خودش قهر کرده باشد، اما تا جایی که یادم میآید در دورههای گذشته هم هیچ استادی در حوزه علوم ارتباطات و روزنامهنگاری، به دلایل سیاسی حذف نشده است؛ بنابراین برای حضور استادان متخصص در علوم ارتباطات و روزنامهنگاری در این دانشگاه منعی وجود ندارد. او در ادامه درباره برنامه دانشگاه علامه طباطبایی برای تأسیس دانشکده علوم ارتباطات به صورت دانشکدهای مجزا از دانشکده علوم اجتماعی گفت: ما به طور جدی به دنبال این هستیم که دانشکده علوم ارتباطات واقعا تأسیس شود و وجود داشته باشد. چون در حال حاضر تابلوی دانشکده علوم ارتباطات وجود دارد، ولی تأسیس یک دانشکده به طور واقعی، سه لازمه اصلی دارد که ما امیدواریم ظرف یکی - دو سال بتوانیم آنها را فراهم کنیم. اول داشتن سه گروه آموزشی. یعنی وقتی دانشکده تأسیس میشود، باید سه گروه آموزشی متفاوت داشته باشد که چون الآن فقط یک گروه وجود دارد، عملا ایجاد یک دانشکده مشکل است. لازمه دوم این است که یک دانشکده مستقل باید یک ساختمان مجزا داشته باشد. سومین لازمه نیز این است که باید برای دانشکده ساختار اداری و تشکیلاتی مجزا شکل بگیرد. این سه اتفاق در دانشکده ارتباطات که رشتههایی مثل روزنامهنگاری زیر پوشش آن هستند، تا به حال نیفتاده است. سلیمی سپس اعلام کرد: ما فردی را برای راهاندازی دانشکده علوم ارتباطات منصوب میکنیم. به فکر ساختمان دانشکده و تأسیس گروههای جدیدش خواهیم بود. با جذب اعضای هیأت علمی دانشگاه که از طریق فراخوان وزارت علوم انجام میشود، تعدادی از استادان جدید به این گروه ملحق میشوند. تعدادی از استادانی که ارتقائاتشان باقی مانده بود، ارتقا پیدا میکنند. همچنین حتما از چهرههای برجسته علمی در حوزه علوم ارتباطات حتما در این حوزه استفاده میشود. فکر میکنم با تمهیداتی که فراهم شده، انشاءالله شاهد یک ارتقای کیفی در حوزههای مختلف روزنامهنگاری و علوم ارتباطات خواهیم بود. امیدوارم در همین دوره مدیریتی ما شرایط سختافزاری و نرمافزاری تأسیس واقعی دانشکده علوم ارتباطات فراهم میشود. رییس دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه در پاسخ به این سؤال که همکاری دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی با افرادی که از چهرههای برجسته حوزه روزنامهنگاری هستند، اما مدرک دکتری ندارند، به چه شکلی خواهد بود، گفت: در زمینه دعوت از استادان برای همکاری به صورت حقالتدریس، منعی وجود ندارد، اما برای استخدام، قوانین کشور به مسئولان دانشگاه اجازه نمیدهد که هر وقت اراده کردند هر کسی را با هر شرایطی، به عنوان استاد وارد کنند. او ادامه داد: هر کس بخواهد به عنوان استاد وارد دانشگاه علامه طباطبایی یا هر دانشگاه دیگری در کشور شود، اول باید فراخوان جذب هیات علمی را در وزارت علوم پر کند. اینها را از طریق هیات جذب مرکزی برای ما میفرستند، ما مصاحبههای علمی صورت میدهیم و بعد هیات اجراییِ جذب صلاحیتهای آنها را بررسی میکند و آنها استاد خواهند شد؛ البته استادانی که میخواهند وارد دانشگاه شوند، شرایطی دارند؛ مثلا سنشان نباید به 40 و سه - چهار سال رسیده باشد. قانون 45 سال است، ولی تا دورههای استخدامی طی شود به همان 45 سال میرسند. یا مثلا باید مدرک دکترای تخصصی داشته باشند. باید به تعداد کافی کتاب و مقاله تخصصی نوشته باشد. صلاحیت عمومیشان باید به تأیید هیات اجرایی برسد. هر استادی از این مراحل عبور کند و صلاحیتهای لازم را داشته باشد، مقدمش در دانشگاه علامه طباطبایی گرامی است. |
بررسی «کاربرد رسانهها و شبکههای اجتماعی در کسب و کار» Posted: 03 Oct 2014 07:29 AM PDT امیرحسین عسگری، دبیر و رییس شورای سیاستگذاری همایش ملیِ «کاربرد رسانهها و شبکههای اجتماعی در کسب و کار» از اعلام نتایج داوری چکیده مقالات و تغییر در زمان برگزاری همایش خبر داد. به گزارش بخش رسانه ایسنا، همایش ملیِ کاربرد رسانهها و شبکههای اجتماعی در کسب و کار، 27 بهمن ماه سال جاری در دانشگاه صنعتی شریف برگزار میشود. امیر حسین عسگری، با بیان اینکه مقالههای رسیده به دبیرخانه همایش بیشتر با موضوعاتی مانند: هوش کسب و کار در حوزههای روابط عمومی و بازاریابی، تحلیل شبکههای اجتماعی و هوش کسب وکار، کارکرد رسانههای اجتماعی در علوم ارتباطات و تاثیر رسانههای اجتماعی در بازدهی سازمان است، اظهار کرد: با توجه به اینکه زمان برگزاری همایش از 15مهر ماه به 27 بهمن ماه تغییر یافته است، نتایج نهایی داوری چکیده مقالاتی که تا کنون ارسال شده به زودی اعلام میشود. وی با اشاره به استقبال قابل توجه پژوهشگران و حجم بالای مقالات ارسالی و همچنین تغییر در زمان برگزاری همایش افزود: دانشجویان و اساتید میتوانند تا پایان آذرماه چکیده مقالات خود را به دبیرخانه ارسال کرده و برای حضور در همایش و کارگاه آموزشی که در حاشیه این همایش با حضور اساتید برجسته برگزار میشود اقدام کنند. علاقهمندان میتوانند چکیده و یا اصل مقالات خود را تا پایان آذرماه 1393 از طریق وبسایت همایش www.socialbi.ir ارسال کنند؛ همچنین برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانند با شماره تلفن 88507520-021 و یانشانی پست الکترونیکی info@socialbi.ir در ارتباط باشند. |
جزئیات حمایت از محتواهای الکترونیکی با زبان فارسی Posted: 03 Oct 2014 07:24 AM PDT جزئیات محتواهای الکترونیکی مورد حمایت وزارت ارتباطات در راستای کمک به رونق کسب و کار در حوزه محتوا و حمایت از طرحهای فناورانه و خدمات فضای مجازی با اولویت زبان فارسی اعلام شد. به گزارش خبرنگار مهر، وزارت ارتباطات در آخرین جلسه کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه رایانه ای، برنامه های خود برای توسعه و حمایت شبکه های اجتماعی مجازی و موبایلی بومی و داخلی را اعلام کرد که براساس اعلام نماینده این وزارتخانه در کارگروه تعیین مصادیق فیلترینگ، قرار است چند شبکه اجتماعی مبتنی بر موبایل که با تکیه بر توان بومی ایجاد شده اند توسعه یابد تا کاربران ایرانی برای رفع نیاز خود از این شبکه ها بهره ببرند. در همین حال با حمایت مدنظر وزارت ارتباطات، قرار است به طراحان و تولیدکنندگان شبکه های اجتماعی داخلی و بومی پهنای باند و اینترنت رایگان عرضه شود و کاربران این شبکه ها نیز به دلیل استفاده از شبکه اینترانت، مبلغی کمتر از یک دهم مبلغ فعلی اینترنت، بابت اتصال به شبکه پرداخت کنند. جزئیات محتواهای الکترونیکی مورد حمایت وزارت ارتباطات وزارت ارتباطات در راستای کمک به رونق کسب و کار در حوزه محتوا نسبت به گزینش و حمایت از طرحهای فناورانه و خدمات فضای مجازی با اولویت زبان فارسی اقدام و براساس آن فراخوان حمايت از توليد محتواي الكترونيكي را اعلام کرد. این اقدام با همکاری ستاد توسعه فناوری اطلاعات، ارتباطات و میکروالکترونیک معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و وزارت ارتباطات صورت می گیرد و از تمام شرکتها و فعالان این حوزه دعوت شده طرح های پیشنهادی خود را برای ارزیابی ارائه دهند. براساس این فراخوان زمینههای دارای اولویت محتواهای الکترونیکی شامل موارد زیر است: 1. حوزه خدمات (محتوايي و زيرساختي) که همه فعالیتهایی را شامل مي شود که به ارائه، ساماندهی و توزیع محتوا مي پردازند و داراي دو زمينه تولید خدمت در بخش نرمافزار کاربردی و تولید ابزارها و خدمات زیرساختی است. در این بخش تولید برنامههای کاربردی در افزارهای همراه (tablet و smart phone و اپلیکیشن های موبایلی)، بازیهای رایانهای (پس از اخذ مجوز ساخت از بنیاد ملی بازیهای رایانهای)، واقعیت افزوده (Augmented reality)، نرمافزار زندگی مجازی/ واقعیت مجازی (virtual reality / life)، ابزارهای هوش تجاری (BI) و ابزارهای هوش فرهنگی (CI) (نرمافزاری که وضعیت فرهنگی سازمان یا اجتماع را ارزیابی میکند و داشبوردهای فرهنگی دارد. وظیفه این ابزارها در حوزه فرهنگ مشابه وظایف ابزارهای هوش تجاری در حوزه کسب و کار است) مورد حمایت قرار می گیرد. در بخش تولید ابزارها و خدمات زیرساختی نیز نشر رقومی (ابزارهای پدید آوری یا Authoring tools )، سامانههای مدیریت یادگیری و محتوا (LMS و CMS)، موتور بازی و میانافزارهای مورد نیاز بازیهای رایانهای شامل میانافزارهای هوش مصنوعی در بازیهای رایانهای، میان افزارهاي محاسبات فیزیکي در بازیهای رایانهای، میانافزارهاي ارتباطات شبکهای و توزیع شده در بازیهای رایانهای، میان افزارهاي آزمون بازیهای رایانهای، موتور تصویرسازی برای بازیهای رایانهای و شبیه سازیهای بیدرنگ (real-time)، موتور شبیه ساز، نویسهخوان نوری ( OCR )، تبدیل صوت به متن و برعکس و پردازش متن (رسمی و محاوره ای) شامل تشابهیابی، خلاصهسازی، ترجمه ماشینی، سامانههای پرسش و پاسخ و غنیسازی متن (حاشیهنویسی، ارزش افزوده در متن) مورد حمایت واقع می شود. در همین حال تولید سیستم پالایش محتوا (در همه انواع مختلف شامل متنی و تصویری) (filtering)، بازیابی اطلاعات شامل موتور جستجو و استخراج اطلاعات، همچنین تولید و ارزیابی خودکار محتوا، تحلیل و کاوش كلان دادهها (Big Data)، تولید مشارکتی محتوای فارسی و نظرکاوی از جمله موارد مورد حمایت خواهد بود. 2. حوزه تولید محتوا با اولويت زبان فارسي که این حوزه فعالیتهایی را شامل مي شود که در رقومی کردن محتواها موثرند و مشتمل بر مواردی با رقومیسازی محتوای مستقل با ابعاد محتوای آموزشي، اطلاع رسانی و تبليغي به صورت شبیه سازهای آموزشی / آزمایشگاههای مجازی، درس افزارهاي آموزشي (Learning course wares)، وب نوشت ها (وبلاگ ها) و وبگاه هاي تعاملی، بانکهای اطلاعاتی، خبرگزاریهای تحت وب، منابع دیداری – شنیداری و منابع علمی الکترونیکی (به زبان فارسی و غیر فارسی) و همچنین رقومی سازی و طراحی بانکهای پشتیبان در زمینه های هستانشناسی، منابع زبانی فارسی و پیکره های متنی و صوتي خواهد بود. 3. حوزه تجمیع و توزیع محتوا که تمامی فعالیتهایی را شامل مي شود که به نوعی به تجمیع، یکپارچهسازی و توزیع محتوا و خدمات ارائه شده بر روی محتوا میپردازد و مشتمل بر مواردی چون تجمیع محتوا در راه اندازی کنسرسیومهای محتوایی، یکپارچه سازی و تجمیع بانکهای اطلاعاتی متنوع و پایگاههای تولید محتوای مشارکتی (ویکی ها wikis و شبکه های اجتماعی social networks)، توزیع محتوا و کلیه فعالیتهایی است که به تنهایی و یا با همکاری برخی از فعالیتهای قبلي به توزیع و ارائه محتوا به کاربران فضای وب می پردازد که به عنوان مثال می توان به شبکه توزیع محتوا (CDN) برای بازیهای رایانهای اشاره کرد. |
نشریههای فارسی قدیمی و کمیاب در مرکز اسناد آستان قدس رضوی Posted: 03 Oct 2014 07:24 AM PDT مجموعه منحصر به فردی از نخستین نشریههای فارسی دوره قاجار تاکنون در مدیریت امور اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی جذب شده است. رئیس سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی گفت: بیش از 580 هزار نسخه از این مجموعه برای استفاده مراجعان در تالارها، کتابخانههای تخصصی و همچنین برای مبادله با دیگر آرشیوهای مطبوعاتی ایران بهره برداری شده و بقیه برای تکمیل آرشیو و تأمین شمارههای کسری مورد استفاده قرار گرفته است . رئیس سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی گفت: جذب مجموعه مطبوعاتی استاد سید فرید قاسمی را که با هزار و 720 عنوان و شامل 36 هزار نسخه وقف مرکز اسناد آستان قدس رضوی شده است، میتوان از مهمترین اقدامات برای تکمیل آرشیو مطبوعات، نام برد. محمدهادی زاهدی افزود : 278هزار نسخه از این مجموعه به صورت خریداری از مجموعهداران و ناشران مطبوعاتی، 404هزار نسخه به صورت اهدایی و اجرای قانون واسپاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و 64هزار نسخه نیز از طریق مبادله نشریات تکراری جذب شده است. او گفت: گروه مطبوعات آستان قدس رضوی به لحاظ تعداد عنوان مطبوعات موجود در آرشیو، جایگاه نخست درکشور را دارد و هم اکنون عناوین نشریات آرشیو مطبوعات آستان قدس رضوی به 23 هزار عنوان ارتقا یافته است. زاهدی افزود : یک نسخه از اولین نشریه چاپ ایران با نام کاغذ ا خبار و یک نسخه از اولین نشریه ارمنی ایران با نام زاهر یرادی باهر و برخی نفایس دیگر نظیر آژنگ، آسیا، روز نو، زمان، سیاست ما، یزدان، آتش و خوشه از این مجموعه بسیار ارزشمند است. مدیریت امور اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی، در حوزه مطبوعات، با در اختیار داشتن یک میلیون و 500هزار نسخه از مطبوعات قدیمی و کمیاب، از غنیترین مجموعههای کشور در این حوزه به شمار میرود. |
نیویورک تایمز 100 تن از اعضای تحریریه خود را اخراج می کند Posted: 03 Oct 2014 07:24 AM PDT مسوولان روزنامه نیویورک تایمز آمریکا چهارشنبه اعلام کردند به منظور کاستن از هزینه ها، قصد دارند 100 تن از اعضای هیات تحریریه خود را اخراج کنند. به گزارش ایرنا به نقل از خبرگزاری فرانسه، «آرتور سالزبرگر» مالک روزنامه نیویورک تایمز و «ممارک تامپسون»، مدیرکل این نشریه با انتشار بیانیه ای مشترک اعلام کردند برای آنکه بتوانند هزینه ها را مهار و امکان سرمایه گذاری در نشریه دیجیتالی را فراهم سازند، تعداد کارکنان خود را کاهش خواهند داد. در صورتی که این 100 نفر اخراج شوند، نیویورک تایمز 7.5 درصد از کارکنان خود را از دست می دهد. براساس گزارش ها، تحریریه بخش تلفن همراه این روزنامه نیز به دلیل نبود استقبال کافی از سوی کاربران گوشی های هوشمند، بزودی منحل می شود. |
منشور اخلاقی فضای مجازی تدوین میشود Posted: 03 Oct 2014 07:24 AM PDT کارگروه فرهنگی اجتماعی مرکز ملی فضای مجازی در راستای ارتقاء بینش و منش اخلاقی فضای مجازی مرامنامه اخلاقی فضای مجازی را تدوین میکند. به گزارش خبرگزاری فارس، عزیز نجف پور دبیر کارگروه فرهنگی اجتماعی مرکز ملی فضای مجازی با اعلام این خبر گفت: علی رغم آن که اغلب مردم از ملاحظات اخلاقی به صورت عام آگاهی دارند اما در مواجهه با شرایط خاص و جدید در تشخیص اینکه در مصادیق خاص باید چگونه رفتار کرد، به کمک نیاز دارند. وی افزود: چالشهای ارزشی جدید، نیاز جدی به درک درستی از موضوعهای اخلاقی در قبال شرایط خاص ایجاب میکند که متاسفانه در فضای مجازی چندان واکاوی، تنظیم و تبیین نشده است. به این جهت به منشور اخلاقی یا مرامنامههای اخلاقی یا کدهای اخلاقی نیاز است که به عنوان مبنای عملکرد هنجاری در فضای مجازی به طور جزئی و به تفصیل برای افراد مختلف متناسب با نقش آنها و در موقعیتهای مختلف تهیه و اعلام شود. نجف پور در پاسخ به سوالی درخصوص چیستی کد اخلاقی اظهار کرد: کد اخلاقی بطور عام ترجمه code of ethics است که با دو کاربرد «منشور اخلاقی سازمان» و «عهدنامه اخلاقی صاحبان مشاغل» استفاده میشود. اصطلاح جدید دیگر، «سند اخلاقی» است که در وجهی از آن مسئولیتهای اخلاقی سازمان در قبال عناصر محیط مانند کارکنان، مشتریان، تأمینکنندگان، رقبا، رسانههای گروهی و در وجه دیگر آن منابع انسانی مانند مدیران، مهندسان، کارشناسان، کارگران مورد توجه قرار میگیرند. وی با تشریح کدهای اخلاقی تصریح کرد: کدهای اخلاقی با ارزشهای اخلاقی متفاوتند. به عبارت دیگر ارزشهای اخلاقی اصولی عام و کلی هستند که بروز آنها را در کدهای اخلاقی میتوان یافت. برای مثال، صداقت، امانتداری و رازداری که اصولی ارزشیاند، در کدهای اخلاقی به شکل امانتداری در قبال کارکنان یا رازداری مشتریان ظهور مییابد. به گفته وی، در ارزشهای اخلاقی نوعی کلیگویی دیده میشود، در حالی که کدهای اخلاقی قابل اجرا و قابل سنجش هستند. نجف پور در توصیف اهمیت این کار تاکید کرد: مسائل ارزشی بسیاری که به صورت آشکار و نهان در فضای مجازی و در کارکردهای مختلف آن وجود دارد نیاز به تهیه این کدهای اخلاقی را متناسب با شرایط فضای مجازی بسیار مهم ساخته است. این امر وقتی خود را در کشور ما بسیار جدی تر نشان میدهد که ارزش های اسلامی ستون اصلی نظام ارزشی ما به حساب می آید که بدون لحاظ آن رفتارهای هنجاری ما اعتبار خود را از دست می دهند. به همین جهت نیاز است که مرامنامهای متناسب با فرهنگ اسلامی- ایرانی تهیه شود تا مبنای رفتار ما را روشن کند. وی گفت: این طرح به واکاوی انواع فعالیت در فضای مجازی و دست اندرکاران هر نوع فعالیت و دستورالعمل های اخلاقی هر یک متناسب با شرایط مختلف میپردازد که خود میتواند به برطرف کردن ابهام های موجود در این زمینه کمک اساسی کند. نجف پور افزود: بدیهی است صرف تعیین مرامنامه های اخلاقی نیز کافی نیست بلکه ضرورت دارد برنامههایی برای بسط و تعمیق این ارزش ها در جامعه ارائه و راهکارهایی برای اجرایی شدن آن عرضه کرد که این طرح سعی دارد پشتوانه های حقوقی و جزایی برای اجرایی شدن آن نیز ارائه و راهکارهایی نیز برای بسط ارزش های اخلاقی در فضای مجازی پیشنهاد کند تا در فرآیند اجرایی شدن قرار گیرد. دبیر کارگروه فرهنگی اجتماعی مرکز ملی فضای مجازی با توجه به مطالبه جدی اخلاق در بین مردم، که خصوصا در سال های گذشته نمود بیشتری یافته است، ابراز امیدواری کرد که منشور اخلاقی فضای مجازی با استقبال کاربران این فضا مواجه خواهد شد. وی در پایان از صاحبنظران این حوزه در خواست کرد تا نظرات خود را در باب منشور اخلاقی فضای مجازی هم قبل از انتشار پیش نویس، و هم بعد از انتشار آن، در اختیار مرکز ملی فضای مجازی کشور قراردهند. |
تسهیلات مایکروسافت به دانشآموزان برای استفاده رایگان از آفیس ۳۶۵ Posted: 03 Oct 2014 07:15 AM PDT با توجه به هزینه بالای خرید نسخه کامل نرمافزار آفیس برای دانشآموزان و دانشجویان، مایکروسافت تصمیم گرفته دسترسی به نسخه آنلاین آفیس را با تخفیف فراوان برای این افراد ممکن کند. به گزارش فارس به نقل از وین بتا، برخی از این خدمات به رایگان در دسترس دانشجویان و دانش آموزان قرار خواهند گرفت تا آنها بتوانند نیازهای روزمره شان را برطرف نمایند. طرح یاد شده Student Advantage نام دارد و قرار است جزییات آن امروز اعلام شود. قبلا ارائه این خدمات با هماهنگی مدارس صورت می گرفت، اما از این پس خود دانش آموزان می توانند برای استفاده از آنها برنامه ریزی کنند. استفاده از این خدمات تنها برای دانش آموزان 13 سال به بالا ممکن است. همچنین کاربران باید یک آدرس ایمیل معتبر تحت دامنه سایت مدرسه داشته باشند. پس از این کار علاقمندان میتوانند از نسخه های تحت وب Word، Excel، PowerPoint، OneNote، Outlook، Access و Publisherبا هزینه کمتری استفاده کنند. خدمات مذکور فعلا محدود به آمریکاست ولی مایکروسافت امیدوار است در آینده آن را برای تمای دانش آموزان در سراسر جهان ارائه کند. |
You are subscribed to email updates from MediaNews.ir To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر