۱۳۹۱ فروردین ۹, چهارشنبه

{تفريح و سرگرمي}, [14938] گرگ درون





گفت دانائی که: گرگی خیره سر

هست پنهان در نهاد هر بشر

لاجرم جاری است پیکاری سترگ

روز و شب ، مابین این انسان و گرگ

زور بازو چاره ی این گرگ نیست

صاحب اندیشه ، داند چاره چیست

ای بسا انسان رنجور پریش

سخت پیچیده گلوی گرگ خویش

وی بسا زور آفرین  ، مرد دلیر

هست در چنگال گرگ خود، اسیر

هر که گرگش را در اندازد به خاک

رفته رفته ، می شود انسان پاک

وآن که از گرگش خورد هر دم شکست

گر چه انسان می نماید ، گرگ هست

و آن که با گرگش مدارا می کند

خلق و خوی گرگ پیدا می کند

در جوانی جان گرگت را بگیر

وای اگر این گرگ گردد با تو پیر

مردمان گر یکدگر را می درند

گرگ ها شان رهنما و رهبرند

اینکه انسان هست این سان دردمند

گرگ ها فرمانروائی می کنند

و آن ستمکاران که با هم محرم اند

گرگ ها شان آشنایان هم اند

گرگ ها همراه و انسان ها غریب

با که باید گفت این حال عجیب

                                         فریدون مشیری

--
اين ايميل را براي دوستان خود هم بفرستيد.
و به آنها بفرماييد، روي خط پايين كليك كنند تا براي آنها هم مطالب خوب و جالب بفرستيم
http://groups.google.com/group/taf_sar/subscribe
اين ايميل بدليل عضويت شما در گروه تفريح و سرگرمي است.
ايميل گروه اين است. taf_sar@googlegroups.com
اگر از دست ما ناراحت هستيد و نمي خواهيد مطالب ما بدست شما برسد پس خط پايين را كليك كنيد.
taf_sar+unsubscribe@googlegroups.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر