***
در ميانمار مسلمانان قلع و قمع ميشوند.
زنده زنده سوزانده ميشوند.
مسجدها و حوزههاي علميهشان تخريب ميشود.
به زنان مسلمان تجاوز ميشود.
جمهوري اسلامي هم محكوم ميكند.
جمهوري اسلامي هم فقط محكوم ميكند.
جمهوري اسلامي بنا ندارد در ميانمار دخالت كند.
جمهوري اسلامي بنا ندارد در بحرين دخالت كند.
جمهوري اسلامي بنا ندارد در بوسني دخالت جدي كند.
جمهوري اسلامي بنا ندارد خيلي كارها را بكند.
دليل؟!
دليلش خيلي واضح است.
چون جمهوري اسلامي كار دارد.
جمهوري اسلامي خيلي كارهاي مهمتري دارد.
جمهوري اسلامي ميخواهد برج ميلاد بسازد.
تا جوانان مسلمان سراسر جهان اسلام با ديدنش به وجد بيايند و خودشان تصميم قيام عليه حكومتهاي خود بگيرند.
البته اين مهم نيست كه برج ميلاد پاتوق كنسرت هاي حميد عسگري و محمدرضا گلزار و محسن يگانه و...است.
مهم اين است كه ما برج ميلاد بسازيم و پل جواديه.
مهم كميت است و نه كيفيت.
مهم اقتصاد است و نه دين.
مهم شكم است و زير شكم.
امروز جمهوري اسلامي انسان را حيوان ميداند.
حيواني كه گاهي هم نطق ميكند.
اخبار را گوش دادم.
انبارهاي مواد غذايي براي ماه رمضان با تلاشهاي دولت كريمه پر شدهاست و هيچ جاي نگراني نيست.
آهاي مردم!
حمله نكنيد.
و بخريد.
بخوريد.
و در حقيقت بچيرد.
مردم عزيز لطفاً وقتي سكه گران ميشود در صف طلافروشيها شب نخوابيد.
دعوا نكنيد.
به همه ميرسد.
دولت فقط حدود ده ميليون سكه ميفروشد.
الان وقت الگو شدن است.
ديگر وقت كله خر بازي نيست.
نبايد اجازه داد صادقدهقانيها و ديگر شيعيان عجول ظهور امام زمان را به تأخير بياندازند.
بايد اول از باب گذار تمام كثافات غرب را بخوريم.
بعداً وقتي سر تا پا كثافت شديم، تمدن اسلامي را بسازيم.
الان حتي همان استاد طاهرزاده هم كه قبلاً در زمينه اخذ تكنولوژي معتقد بود كه «اگر كسي دنبال «گه» خوردن رفت ما نبايد از ترس اينكه از او عقب بيافتيم دنبالش راه بيافتم»( ايشان عين اين لفظ را در تفسير سوره اسراء به كار بردند، دهه هفتاد) هم از آن نظر عدول كردهاست.
حتي دكتر داوري كه زماني ميگفت «انقلاب اسلامي براي رفع مشكلات دنياي كنوني است و نه دفع آنها»، از اكنون لزوم طي «راه دشوار تجدد»سخن ميگويد.
پس فعلاً بايد زنان سربرنيتساي بوسني صبر كنند.
مگر نه اينكه حتي امام صادق عليهالسلام هم در برابر كشتار سادات حسني سكوت پيشه كردند؟!
و مگر زنان ميانماري و بوسنيايي و بحريني از سادات حسني بالاترند؟!
الحمدلله حتي از حسن عباسي هم ديگر صدايي نشنيديم.
او كه براي تيراندازي سربازان ارتش امريكا به گنبد امير المومنين سخراني هاي آتشين ميكرد(خرداد هشتاد و سه) و به مسؤولان جمهوري اسلامي ميتاخت، اكنون در برابر جان مسلمانان چندان به نطق نميآيد.
اين كه در روايات آمده حرمت مؤمن از كعبه بالاتر است هم مال قبل است.
امروز حرمت گنبد نجف از زنان مسلمان بيشتر است.
پس براي گنبد نجف نطق آتشين ميكنيم.
ولي زنان مسلمان ميانمار چندان حرمتي ندارند كه بخواهيم خون خود را كثيف كنيم.
مهم «پيشرفت» است.
مهم فقط «پيشرفت» است.
البته اگر شد هم كمي «عدالت».
نشد هم اشكال ندارد.
اصل «پيشرفت» است.
ولي فعلاً بايد اولويت را به «پيشرفت» داد.
اين مسأله را حتي عدالتخواهان ديروز فهميدهاند.
عدالتخواهان ديروز، امروز «ديدهبان پيشرفت» كشور شدهاند.
آنها هم راه افتادهاند و در به در به دنبال ستاره ثريا ميگردند تا علم را در آن پيدا كنند.
چون «پيشرفت» از «عدالت» هم مهمتر است.
وگرنه چرا آنها نرفتند و براي بيعدالتي برنامه بسازند؟!
اين نشان ميدهد كه حتي آرمانخواهان ديروز هم امروز به عقلانيت «لزوم پيشرفت» ايمان آوردهاند.
مهم «پيشرفت» است.
مهم اثبات اين مطلب است، كه ميشود.
مهم اين است كه ثابت كنيم، ما هم ميتوانيم.
ما هم ميتوانيم از فرق سر تا نوك انگشت پا غربي شويم.
اما زنان ميانمار!
حقيقتش، آنها اهميتي ندارند.
مهم «پيشرفت» است.
البته «پيشرفت» ما كلي با «توسعه» مدرنيته فرق دارد!!
مال ما با پ شروع ميشود مال آنها با ت!!
مال ما يازده تا نقطه دارد مال آنها دو تا!!
ما پيشرفت ميخواهيم.
براي رسيدن به پيشرفت، مسلمانان بوسني بايد «تحمل» پيشه كنند.
درد سر بريده شدن.
درد رفتن سرهايشان بر تيرهاي تلفن.
زنان عراقي هم بايد تن به خواستههاي سربازان يو اس آرمي بدهند.
زنان ميانمار هم با مردان بودايي يك جوري كنار بيايند ديگر.
هر كاري بهايي دارد.
و بهاي پيشرفت ما را بايد زنان بوسنيايي و بحريني و ميانماري بپردازند.
ما نميتوانيم پا را از خط هايي كه استعمار گران در قرن بيستم كشيدهاند آن طرف تر بگذاريم.
انقلاب ما فقط محدود به ايران بود.
پس زنان ميانماري بايد خوب تحمل كنند.
هر وقت كه پيشرفت كرديم به دادشان خواهيم رسيد.
البته «پيشرفت» براي ما «طريقيت» دارد و نه «موضوعيت».
ولي گاهي اوقات طريق، خود اصالت مييابد.
پس فعلاً پيشرفت مهم است.
ما مشغول ساختن ساختمان پزشكان هستيم.
ما داريم آنتن ديجيتال ميسازيم.
ما بايد صد تا شبكه داشته باشيم.
تمام خانوادههاي ايراني هم بايد حتماً يك خودرو داشته باشند.
بايد با عقلانيت به جهان اسلام نگاه كرد.
البته در اين سالها كارهاي زيادي در جهان اسلام شده است.
متأسفانه خوب اطلاع رساني نشدهاست.
همه چيز آرومه!!
من چقدر خوشبختم!!
فعلاً مهم «پيشرفت» است.
چون ما از غرب عقب ماندهايم.
پس ما بايد پيشرفت كنيم.
نه تنها پيشرفت كنيم،
بلكه از غرب هم سبقت بگيريم.
با اين راههاي ميانبر قطعاً اين كار شدني است.من در جمهوري اسلامي زندگي ميكنم.
امروز ما در حال توسعه هستيم و قلب هاي كلنگي مان ميان آشپزخانهها اوپن و توالتهاي فرنگي جا مانده. امروز بحمدالله ديگر خميني نيست كه خواب ما را آشفته كند و بگويد:
« مسائل اقتصادي و مادي اگر لحظهاي مسؤولين را از وظيفهاي كه بر عهده دارند منصرف كند، خطري بزرگ و خيانتي سهمگين را به دنبال دارد. بايد دولت جمهوري اسلامي تمامي سعي و توان خود را در اداره هر چه بيشتر مردم بنمايد، ولي اين بدان معنا نيست كه آنها را از اهداف عظيم انقلاب كه ايجاد حكومت جهاني اسلام است منصرف كند.( صحيفه امام، جلد 21، ص 327)
امروز ديگر توجه بيش از حد به مسأله اقتصاد، نه تنها خيانت سهمگين و خطر بزرگ نيست، بلكه ما يك دهه براي آن تلاش خواهيم كرد.
نه تنها توجه ده ساله به اقتصاد خطرناك نيست، بلكه اين كار جهاد است.
به همين دليل اولويت اول ما در ده سال آينده عدالت و پيشرفت است.
امروز ديگر متوسليان نيست كه بگويد:
«هر وقت پرچم لا اله الا الله را بر افق كوبيديد، وقت خوابيدن است.»
امروز ما تنها شهيدي كه نياز داريم چمران است.
چون بقيه شهدا دكتراي فيزيك نداشتند.
برونسي كه پنجم دبستان را هم به زور داشت و اوستا بنا بود.
امروز ما به چمران نياز داريم.
البته نه چمران لبنان، كه شبها گرسنه كنار بچههاي گرسنه شيعه جنوب لبنان ميخوابيد.
سه روز غذا نخورده بود.
نه خودش و نه آن بچهها.
امروز ما به چمران دكتراي فيزيك پلاسما و آمريكا نياز داريم.
امروز الحمدالله حساب مناسبات ديني از سياسي جدا شده است.
اين را آن آقاي مسؤول جمهوري اسلامي گفت.
همين چند روز پيش.
خودم از راديو شنيدم.
با يكي از مسؤلان عربستان مذاكره كرده بود.
در مورد عمره.
ميگفت كه ما نبايد اجازه بدهيم اختلافات سياسي مانع از انجام مناسك ديني مردم بشود.
الحمدالله همه چيز خوب است.
ما انرژي هستهاي داريم.
نانو داريم.
سلولهاي بنيادي داريم.
سالي هفده هزار مقاله در آي اس آي ميدهيم.
ما ميخواهيم ژاپن اسلامي شويم.
هم سنتمان را حفظ كنيم. هم به توسعه برسيم.
البته با الگوي توسعه بوميخودمان.
هر چه رهبر معظم انقلاب بگويند هم بي كم و كاست درست است.
اصلاً درست آن چيزي است كه از زبان رهبري افاده ميشود.
«اگر فردا رهبر انقلاب بگويند ما با اسراييل مذاكره ميكنيم، ما مذاكره ميكنيم. »
اين جمله را يكي از سران انصار حزب الله اصفهان و نشريه عبرتهاي عاشورا به خود من گفت.(آدرس: روبروي مسجد امام اصفهان، مراسم نماز جمعه، فروردين هشتاد و چهار)
هر چه آقا بگويند درست است.
نه اين كه درستي در خارج وجود داشته باشد.
چون بنا به گفته آن استاد غربشناس اصفهاني، آقا با افق اشراقي امداد ميشوند.
غرب هم كلي نيست.
لو فرض هم كه كلي هم باشد، راه گذار فقط همين است كه ايشان در پيش گرفتهاند و لا غير.
تعارض سنت و مدرنيته هم كه حرف مفت است.
اين ها با هم قابل جمع هستند.
هر جا هم تعارض پيدا كرد، يكي را «ماده» ميكنيم و ديگري را «صورت».
حالا اگر بشود دين «صورت» باشد، چه بهتر.
نشد، «ماده» كه ميتواند باشد.
مهم اين است كه ما تعارض سنت و مدرنيته را رفع كنيم.
مهم شيئيت شيء نيست كه به «صورت» آن است.
ما در جمهوري اسلامي نيازي به امام زمان نداريم.
چون ما خودمان ميتوانيم به توسعه برسيم.
وقتي هدف توسعه است، ديگر كسي جاي خالي امام زمان را حس نميكند و نيازي به امام زمان هم نخواهد بود.
تازه از نظر معنوي هم از دهه شصت خيلي جلوتريم.
آمار اعتكاف اين را نشان ميدهد.
ما نبايد به سراغ كشورهاي جهان اسلام برويم.
ما بايد اينجا را آباد كنيم تا آنها خودشان به سمت ما بيايند.
بحمدالله مصر و تونس و ليبي و يمن و ... با همين استراتژي انقلاب كردند.
اين انقلابها قطعاً متأثر از انقلاب اسلامي است.
البته درست است كه اثر هم شامل اثر تكويني و تشريعي است.
ولي بالاخره اثر، اثر است ديگر.
حالا ما تشريعاً اثرمان كم و قطرهچكاني بوده، تكويناً كه داشتهايم.
جمهوري اسلامي به امام زمان هيچ نيازي ندارد.
اصلاً امام زمان بيايد كه چه بشود؟!
مگر خودمان نميتوانيم به توسعه برسيم؟!
به قول رييس جمهور محبوب مان، چهار تا پيچ و مهره است ديگر.
خودمان ميسازيمش.
رييس جمهور ما امروز شبكه انيمشين را افتتاح كرد.
جمهوري اسلامي براي مردم كارتون پخش ميكند.
تازه دوبلهاش هم ميكنيم. تازه قرار است، بيشترش هم بكنيم.
ريييس جمهور گفت.
چي گفت؟!
خودش گفت.
البته در گوش من نگفت.
در راديو گفت.
كه ما بايد صد تا شبكه داشته باشيم!
امروز ديگر عصر كلهخر بازي نيست.
ديگر گذشت آن دوران كه شبانه از زير اروند بروي و فاو را بگيري.
مسلماً رفتن از زيرآب كاري عقلايي نيست.
آن هم در شب ظلمات.
آن هم وقتي آن طرف گرگ هاي خونخوار كه به مردم خودشان هم رحم نميكنند.
امروز بايد عقلانيت داشت.
آب اروندرود هم خيلي خطرناك است.
بچههاي زيادي از ما را با خود برده است.
امروز ما به جاي عبور از اروند، ساحل اروند كنار را ميسازيم و آباد ميكنيم، عراق خودش ميآيد سمت ما.
من اين استراتژي را قبلاً امتحان كردهام.
از قضا پيروز هم شدهام.
يك بازي استراتژيك بود به نام «خير و شر».
شهرت را كه آباد ميكردي، مردم شهرهاي كناري جذبت مي شدند و به شهر تو ميآمدند و پول و چوب و گندمشان را هم ميآوردند.
ميگويند آمريكا هم در قرن نوزدهم اين استراتژي را داشتهاست كه پيشرفت كرده.
وقتي اين استراتژي در بازي، جواب داده و موفق بوده
حتماً در جهان خارج هم جواب ميدهد.
اف بر تندروها!
مرگ بر فرقان!!
مرگ بر ضد ولايت فقيه!!
درود بر هاشمي سردار سازندگي و پيشرفت!!
درود بر سلحشور آژانس شيشهاي!!
مرگ بر حاج كاظم و صادق!!
درود بر توسعه!!
سبوح قدوس توسعتنا و توسعه مملكتنا!!
درود بر امام صادق عليهالسلام!!
امام حسين ... !!
امام حسين را ول كنيد.
ما فقط به يك امام نياز داريم.
اصلاً «كلهم نور واحد».
امام صادق عليهالسلام را كه داشته باشي.
انگار همه ائمه عليهم السلام را داري.
ما بايد زمانه شناس باشيم.
آن هم فقط مطابق تقرير جزوه زمانهشناسي آن استاد غربشناسمان.
و تشخيص ما و ايشان هم از زمانه وحي است و غير قابل خدشه!
زمانه هميشه زمانه امام صادق عليهالسلام است!
و ما هم بايد ببينيم امام صادق عليه السلام با چه صبري نهضت را ادامه ميدادند؟
مگر از چهل و دو تا شصت و هشت قيام حسيني كافي نبود؟!
الان وقت صلح سبز حسني است.
و مگر صلح سبز حسني مقدمه قيام سرخ حسيني بود. فعلاً بايد مقدمه را به جا بياوريم.
وقت براي ذيالمقدمه زياد است.
دهه ما، دهه ثبات است.
دهه عدالت و پيشرفت.
دههات گذشته متوسليان!!
امروز ما به شهرياري نياز داريم.
ما بايد نيروگاه هستهاي بسازيم.
و مگر متوسليان چه كمكي به انرژي هستهاي مي كند؟!
خردادماه كه مسابقات يورو است مردم ميخواهند فوتبال تماشا كنند.
چرا مردم ما بايد از ديدن بازي زيباي اسپانيا محروم باشند؟!
مگر ما چيمان از اين كفار غربي كمتر است؟!
تازه چندين ميليون نفر ميخواهند نود ببينند تا بازي بسيار بسيار مهم تراكتور سازي فسا و ماشين سازي ساوه را ببينند و مطمئن شوند كه در دقيقه سي و سوم و ثانيه چهل و پنجم بازي، آيا توپ حقيقتاً از خط رد شده بوده و خدا ناكرده داور به اشتباه اوت نگرفته باشد.
ما بايد مطابق برنامه پنجم توسعه دوازده ميليون كاربر اينترنت داشته باشيم.
ما امروز جمعه سي تير ماه از از هفت داروي جديد پردهبرداري خواهيم كرد.
مهم نيست كه امروز پرده حياي چند زن مسلمان در بحرين و ميانمار دريده ميشود.
مهم توسعه است.
تندروها هم زياد نيستند.
ميشود برد در باغوحش نگهشان داشت كه مزاحم نشوند و لگد نزنند و گاز نكيرند.
يا در موزه نمايششان داد.
پول بليط گردشگراني هم كه براي ديدنشان ميآيند را خرج توسعه مي كنيم.
ميانمار، بازي است.
بحرين، تله است.
بوسني، تله بود.
فقط «برنامه نود» جدي است.
شك نكنيد.
فقط رفتن ما به جام جهاني مهم است.
در اين هم نبايد ترديد كرد.
ما بايد هشتصد ميليون تومان بدهيم كيروش تا ما را به جام جهاني ببرد.
انصافاً كدام يك مهمتر است؟!
بحرين يا جام جهاني؟!
خب معلوم است ديگر!
نميشود كه ما براي بحرين به اندازه دستمزد بازيكنان تيم پايتخت ام القراي جهان اسلام خرج كنيم.
ما بايد فوتبالمان را سامان بدهيم.
مربي خارجي بياوريم.
ما بايد اموال امام زمان عليه السلام را به فوتباليستها بدهيم.
قطعاً امام زمان از اين كار راضي هستند.
در اين قضيه هم شك نكنيد.
ما بايد حتي تا به آن سه تا باشگاه خصوصي شاهين بوشهر و ابومسلم خراسان و داماش گيلان هم بايد كمك دولتي كنيم.
امروز، مهم «پيشرفت» است.
تفكر «عدالت و پيشرفت» از برهان و انديشه و پشتوانه عقلي برهنه نيست.
اگر كسي هم آن را برهنه ميبيند، نطفه خودش مشكل دارد!
حال خود قضاوت كنيد!
با اين همه مسؤوليت سنگيني كه بر دوش جمهوري اسلامي هست، آيا ديگر اصلاً فرصتي براي دخالت در بحرين و بوسني و ميانمار ميماند.
ما همين حد كه وزارت خارجهمان هم محكوم ميكند، كلي زحمت برايمان دارد.
اصلاً شايد بهتر باشد، به جاي وزارتخانه عريض و طويل، يك بيانيه چند خطي بنويسيم كه ما ... را محكوم ميكنيم.
و هر وقت هر اتفاقي افتاد به جاي ... ، بنويسيم بحرين، ميانمار، بوسني و ... .
با اين تمهيد هزينههاي وزارت خارجه هم را خرج پيشرفت ميكنيم.
***
اينها كه نوشتم زبان حال جمهوري اسلامي است.
زبان حال طرفداران ادامه وضع موجود.
البته بعضي اين سخنان را با زبان قال هم ميگويند.
و مگر استاد طاهرزاده سال گذشته نميگفت بحرين تله است؟!
و نبايد دخالت كرد.
و مگر نه اين كه ايشان مي گفتند بوسني هم تله بوده؟!
آري بايد منتظر گذشت زمان بود.
اين سخنان زبان حال و قال طرفداران ادامه وضع موجود است.
خواه غرب شناس باشند.
خواه نباشند.
اعم از طرفدار تئوري سوم و نفي كلي غرب.
و يا خواه طرفدار طريقت مشهور خوب غرب را بگير، بدش را رها. فرقي نميكند.
مهم اين است كه عمده طرفداران هر دو تفكر بر طبل ادامه وضع موجود ميكوبند.
صدرايي و تفكيكي، غربشناس و غربنشناس، همه و همه به «تكنيك» و «توسعه» ميرسند، همه اختلافاتشان را كنار ميگذارند و با هم آشتي ميكنند!
يكي از باب «اثبات كارآمدي نظام» و ديگري از باب «گذار».
چنان كه چپ و راست، موقع خوردن، از يك آخور ميخوردند.
منتها اين يكي فسق عملي است و آن ديگري فجور فكري.
دعواها عمدتاً لفظي است.
البته ميان صدرايي حقيقي و تفكيكي ناب و تئوري دوم و سوم حقيقي امكان وحدت نيست.
ولي صدرا و تفكيك اكنون «ماده» تفكر ما مبدل شدهاند. اكنون «صورت» تفكر عموم افراد را «ثنويت دكارت» تشكيل ميدهد.
و البته در دستگاه «تباين دكارتي»، انديشه به كل ميتواند از عمل «متباين» باشد.
چون معيار حقانيت در عمل ، منتج شدن يا نشدن نسخهها به «توسعه» است.
و هر نسخهاي كه از آن «توسعه» در نيايد با اتهام انتزاعي و ذهني بودن، شيفت ديليت ميشود و مستقيماً و بدون رفتن به ريسايكل بين از عرصه تفكر حذف ميشود.
«... بشر جدید در هر چه شک کند، نمیتواند در تکنولوژی شک کند. و اگر میبینم که حتی در میان دینداران نیز فراتر از هر چیز، امکان تردید در باب حقّانیت تکنولوژی وجود ندارد، علت را باید در همین جا جست و جو کرد...»(فردايي ديگر،ص نود پنج)
اين سخن آويني در فردايي ديگر را بايد امروز اين گونه بازنويسي كرد:
«بشر جديد در هر چه شك كند، نميتواند در توسعه شك كند. و اگر ميبينيم كه حتي در ميان حزب الله فراتر از هر چيز، امكان ترديد در باب حقانيت توسعه وجود ندارد، علت را بايد در همين جا جست.»
***
مهم اين است كه آيا به ادامه وضع موجود معتقديم يا نه؟
غربشناسياي كه وضع موجود را براي ظهور مهدي موعود نقد نكند، را بايد دور ريخت.
ولو اين كه شنيدن اين كلام در خيلي از دوستان تلخ بيايد و مايه تكدر خاطرشان شود.
ولي مطمئناً تلخي شنيدن اين كلام در كام آنها، از تلخي ديدن سكوت و قعود و انفعال بيست ساله جمهوري اسلامي در كام ما بيشتر نيست.
زمانه زمانه عقلانيت است!
«شرط زنده ماندن در اين جهان، اين است كه « عاقلانه» رفتار كني و «عقل» نيز تعريف خاص خويش را دارد: عقل يعني تسليم... و «عاقل» كسي است كه به وضع موجود گردن بگذارد و از خلاف آمد عادت اجتناب ورزد ( شهيد آويني،آغازي بر يك پايان، ص 106)
به همين دليل هم برخي دوستان طاهرزادهاي اين سخنان را كلهخر بازي مي دانند.
چون خلاف آمد عادت است.
بگذريم از اين كه اگر معيار حقانيت، آراء عادات و مأنوسات ما باشد، اصل انقلاب اسلامي كلهخر بازي تلقي خواهد شد.
چون در چهار صد سال زمانه بيديني و سكولاريسم، سخن گفتن از حكومت خدا، خيلي لايتچسبك است.
از خلاف آمد بطلب كام كه من
كسب جمعيت از آن زلف پريشان كردم
***
يك كلام، ختم كلام:
استراتژي «عدالت و پيشرفت» قطعاً اين انفعالات بيست ساله را هم در پي دارد.
و مسلم مشكل از بخش اول نيست.
بخش دوم منشأ اين وضع كنوني است.
آنها كه طرفدار اين استراتژي هستند، روز قيامت بايد جواب زنان بحريني و ميانماري را بدهند.
اگر ميتوانند بدهند كه هيچ.
وگرنه بايد از دفاع از روند كنوني دست بردارند.
هر كس ميخواهد باشد.
اعم از استاد طاهرزاده تا برود بالاتر.
راه نجات زنان ميانمار در اين است كه تفكر الگو ساختن از جمهوري اسلامي را كه بيست سال است ما را دچار انفعال كرده، به نقد كشيد.
البته تفكر را و نه لزوماً اشخاص.
فرق اين دو هم كه واضح است.
مادامي كه اين تفكر استراتژي اصلي حركت جمهوري اسلامي است، همواره جهان اسلام يك مسأله دست دوم تلقي خواهد شد.
تلاشهاي فردي در زمينه جهان اسلام هم گرچه مغتنم است ولي اگر ظرفيت حكومتي براي نجات جهان اسلام به مدد نيايد، همين تلاشها هم ره به جايي نخواهدبرد.
هم چنان كه تلاشفردي در عدالت كافي نبود و بايد حكومت وادار به تحقق عدالت ميشد.
و اصلاً اگر قرار بود براي جهان اسلام تلاش فردي كنيم، چه نيازي به انقلاب اسلامي و تشكيل حكومت بود؟!
فليتأمل المتأملون
يا غياث المستغيثين
----
=>=>=>=>=>=>=>=> ما بايد عادت كنيم، براى خودمان فرهنگ كنيم، براى خودمان يك فريضه بدانيم كه هر كالائى كه مشابه داخلى آن وجود دارد و توليد داخلى متوجه به آن است، آن كالا را از توليد داخلى مصرف كنيم و از مصرف توليدات خارجى بجد پرهيز كنيم
امام خامنه ای حفظه الله <=<=<=<=<=<=<=<=
دریافت این پیام بدلیل ثبت نام شما در گروه است گروه Google Groups "لیمو
»« Lemon".
جهت ارسال به این گروه، ایمیل را ارسال کنید به lymoo@googlegroups.com
برای سایر گزینه ها، به این گروه مراجعه کنید در
http://groups.google.com/group/lymoo?hl=fa?hl=fa
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر