۱۳۹۱ مرداد ۴, چهارشنبه

سپیده دم


 
در سپیده دمی دیگر باز خواهی گشت

و زنگ خنده ی تو در این برهوت

همچون ریزش آبشاری بلند طنین خواهد افکند

روزی که همدیگر راغمگنانه کنار جاده یافتیم

سرنوشتم را به دستان منزه و پریده رنگ تو سپردم

مرا ره آوردی عظیم تر نبود برای تو

دلمیرا آگوستینی
اوروگویه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر