۱۳۹۱ تیر ۲۵, یکشنبه

{تفريح و سرگرمي}, [16465] بيمارستان عرفان ..صحت و سقمش به گردن راوی . میشه تحقیق کرد


 
 
 
داستان از اين قرار است که حدود دو سال پيش يکی از همکاران من   برای زايمان به بيمارستان عرفان رفت. و به سلامت نوزاد خود را به دنيا آورد. ولی قضيه به همين جا ختم نشد...
 
 
به قطعيت می توانم ادعا کنم که اکثر خانمهای باردار وسواس بسيار زيادی در انتخاب دکتر زنان خود دارند و آنقدر در اين خصوص جستجو می­کنند تا         در نهايت به يک پزشک اعتماد کرده و او را انتخاب کنند. اين امر موجب می­شود که به ميزان اهميت بيمارستانی که قرار است در آن زايمان کنند و از آن مهمتر پزشک کودکی که قرار است کودکشان را درست پس از تولد در آن بيمارستان معاينه کند خيلی توجه نکنند. در حقيقت از آنجاييکه سزارين در کشور ما بسيار رايج گرديده است ، بيشتر توجه خانواده­هايي که قرار است کودکی بدنيا بياورند بر روی اين نکته است که جراح متخصص زنان و زايمان ماهری  را پيدا کنند. دليل اين موضوع هم با يک جستجوی ساده در اينترنت پيداست :" سزارين يکی از 5 جراحی پر ريسک دنياست"
 
 
 
خب روی اين موضوع نمی خواهم خيلی تکيه کنم، بالاخر ه برخی از زايمانها مثل زايمان خودم به طبيعی ختم نمی­شود و مادر ناچار است برای نجات جان کودک و صد البته خودش،   تن به سزارين دهد. در اينجا می خواهم به موضوع اهميت انتخاب بيمارستان و از آن مهمتر پزشک کودک بپردازم. چيزی که ممکن است اين سوال را در ذهنتان ايجاد کند که "پزشک کودک چه اهميتی دارد؟؟؟؟"
 
حالا به ادامه داستان می­پردازم....
دوستم پس از زايمان کودک هفت ماهه خود با تشخيص پزشک کودک بيمارستان عرفان به نام خانم دکتر حاجی ابراهيم تهرانی، که خانمی با ظاهر چادری و محجبه است (منظورم ظاهری است که ما ايرانيها به عنوان مظهر مؤمن می­شناسيم)،   در ان آی سي يو بستری شد. مدت بستری اين کودک بيش از دو ماه طول کشيد و در طول اين مدت هر بار يک عيب و ايراد و مرض به بچه اضافه ميشد. البته قبل از بستری کردن کودک شغل پدر و نوع بيمه درمانی خانواده توسط پزشک کودک اين بيمارستان پرسيده می شد و بعد از آن سيل بيماريها بود که به نوزاد خانواده نسبت داده می­شد. و در شرايطی که پدر و مادر کمرشان از هزينه­ های بيمارستان شبی 1.5 ميليون ان آی سي يو خم می­شد و درخواست دريافت شرح حال کودکشان را از بيمارستان می­کردند تا او را به بيمارستان دولتی با شبی 15000 تومان انتقال دهند کودک به طور معجزه آسايي بهبود مي يافت و چند روز بعد از دستگاه خارج شده و سپس مرخص می­گشت. به گفته دوست من که نوزادش را اواخر سال بدنيا آورده بود و ناچار شده بود او را تا اواخر فروردين سال بعد در بيمارستان و زير دستگاه نگه دارد و سال نوی تلخی را گذرانده بود، اين پزشک هر روز تعداد نوزادانی که در دستگاه ان آی سي يو بستری بودند را چک می­کرد و با يک مقايسه تلفنی با ساير بيمارستانها به ساير همکاران زير دست خود خرده می­گرفت که چرا بايد بيمارستان­های ديگر نوزادان بيشتری در دستگاه داشته باشند ولی ما نه؟؟!!!!
و اين اخبار از دهان پرستارانی که ديگر تاب رفتارهای غير پزشکی بلکه پولدوستانه ايشان را نداشتند به گوش خانواده­ ها می­رسيد. البته تا آن موقع که وجدان زير خاکستر وجودی اين انسانها برانگيخته شود، چه هزينه ­های کلانی را خانواده­ها نپرداخته بودند و چقدر پول تو جيب بيمارستان نرفته بود.
 
واقعه دردناکی که باعث شد دست به قلم ببرم و اين متن را بنويسم اين بود که اين موضوع هنوز تمام نشده است. و بدون شک دليل آن اين است که اين خانواده­ های تيغ خورده همينکه کودکشان از بيمارستان مرخص شده فرار کرده­اند و ديگر پشت سرشان را نگاه نکرده­اند و آنقدر خدا را شکر کرده­اند که بچه­ شان سالم است که نگو و نپرس. همين امسال، دو ماه پيش  يکی ديگر از دوستان من دوقلوی خود را در اين بيمارستان بدنيا آورد و با تشخيص پزشک پولدوست خانم تهرانی در همين چاه افتادند.
بماندکه چقدر تن و بدن اين پدر و مادر لرزيد و چند تا بيماری برای بچه­ هايشان تشخيص داده شد. قبل از تمام اين تشخيصات هم اول شغل پدر و بعد نوع بيمه درمانی آنها بررسی شد. پدر اين خانواده برايمان تعريف می­کرد که چقدر از شنيدن اين سوال تعجب کرده است و در نهايت صداقت هم پاسخ داده است. جالب توجه اين است که همزمان با دوست من، خانم ديگری نيز در بيمارستان دوقلو بدنيا آورده بود که شغل پدرش بازاری بود (يعنی عجب طعمه­ ای!!!) ولی درايت اين خانواده آنها را از دام اين پزشک عنکبوت صفت نجات داد. درست هنگامی که پزشک برای اين دوقلوها تشخيص داد که مشکل آب مغزی دارند و بايد جراحی شوند، بلافاصله پدر خانواده درخواست شرح پزشکی کرده و بچه را از بيمارستان بيرون آورد، البته با تهديد بيمارستان برگه­ های رضايت شخصی را امضا کرد و همه چيز را بجان خريد و بلافاصله با پزشکان ديگر و بيمارستان های ديگر مشورت کرد و نتيجه آزمايشات جديد کاملاً مشخص بود، دوقلوها کاملاً سالم بودند.آنها به سلامت به خانه­ شان برگشتند و زندگی شيرين و جديدشان را شروع کردند.
ولی دوستان من که هنوز هم يکی از نوازادانشان در بيمارستان عرفان بستری است، در دام اين عنکبوت افتادند. البته آنها هم وقتی پزشک تشخيص داد که بايد قلب هر دو کودک جراحی شود، درخواست شرح پزشکی کردند تا بچه ­ها را به بيمارستان دولتی انتقال دهند و البته در اين مسير با مدير بيمارستان هم مشاجره کردند. و در کمال تعجب روز بعد مشاهده کردند که هر دو کودک از ان آی سي يو به بخش منتقل شده­اند و ميزان زردی شان که تا به آن روز از 12 پايين تر نيامده بود ناگهان به 3 رسيد. و درست همان روز يکی از نوزادان مرخص شد.
با اين بذر پاشی که هدفشان جلب اعتماد بود موفق شدند تا نوزاد ديگر را همچنان در بيمارستان نگه دارند و تا می توانند آنها را به اصطلاح تيغ بزنند. می­دانيد صحبت از چه مبلغی است 21ميليون تومان.... و آن هم فقط برای طمع اين پزشک و نه بخاطر اينکه واقعاً آنها مريض باشند. خانم تهرانی عنکبوت صفت که لياقت پيشوند دکتر را ندارد با استفاده از الفاظ و لغات سلنبه و قلنبه پزشکی خانواده ­ها را فريب می­دهد و ما هم که از علم پزشکی بي خبريم فکر می­ کنيم واقعاً خبری است.
درحاليکه پدر اين خانواده به ما می­ گفت که دليل بستری کردن کودکشان اين است که کودک شير بالا می­ آورد. من رشته­ ام پزشکی نيست بلکه فقط يک مادرم که خيلی در خصوص تشخيصهای پزشکی و داروهايی که برای خانواده­ام تجويز می­شود تحقيق و مطالعه می­کنم. و اين را می­ دانم که شير بالا آوردن يکی از مشکلات بسيار بسيار رايج در نوزادان است که به اين خاطر نوزادان را بستری نمی­کنند.
همسرم هربار پای درد و دل دوستانمان می­نشيند می گويد: " اميدوارم نتيجه اين خيانتش به اعتماد خانواده­ها را در همين دنيا ببيند و هرگز هم تمام نشود."
و البته من هم اميدوارم و بيشتر از اين اميدوارم که خانواده­هايی که از در دام اين عنکبوت افتاده­اند و يا از دام آن رهانيده ­اند تجربيات خود را به اين متن افزوده و به همه اطلاع رسانی کنند.
 
.
 
به همه اطلاع رسانیکنید
 
ممکن است کمی از وقت با ارزشتان را بگيرد ولی ارزشش را دارد:
 
 

--
اين ايميل را براي دوستان خود هم بفرستيد.
و به آنها بفرماييد، روي خط پايين كليك كنند تا براي آنها هم مطالب خوب و جالب بفرستيم
http://groups.google.com/group/taf_sar/subscribe
اين ايميل بدليل عضويت شما در گروه تفريح و سرگرمي است.
ايميل گروه اين است. taf_sar@googlegroups.com
اگر از دست ما ناراحت هستيد و نمي خواهيد مطالب ما بدست شما برسد پس خط پايين را كليك كنيد.
taf_sar+unsubscribe@googlegroups.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر