--
عارفی را دیدند مشعلی و جام آبی در دست پرسیدند: کجا میروی؟ گفت: می روم با آتش، بهشت را بسوزانم و با آب جهنم را خاموش کنم تا مردم خدا را فقط به
خاطر عشق به او بپرستند، نه به خاطر عیاشی در بهشت و ترس از جهنم
بهترین درودهایم نثار آنانی باد که کاستی هایم را میدانند و باز هم دوستم دارند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر