۱۳۸۹ مرداد ۲۶, سه‌شنبه

Re: كو آن بهار نيكو ؟

 ایران وطن من
 
ایران وطن من ای سرزمین اجدادی ام من تو را دوست دارم
مردان غیورت زنان پاک دامنت را دوست دارم
اگر اسمانت غبار الود است من این الودگی را دوست دارم
 اگر دشت هایت سبز نیست وشوره زار است من این شوره زار را دوست دارم
من ان سروده های ازاد سرداران بی سرت را دوست دارم
من مرغ مهاجرم در زیر اسمان هر کجا که باشم غریبم
ای وطنم از دریا ها گذشتم برای کسب ازادی
در کنار این اقیانوس ازاد ارزوی قطره ای اب کردم
ای وطن ای قشنگ خانه من ای سرزمین مادری من
ای ریشه اجدادی من ندیدم بهتر از اسمان وستاره  گانت جای دیگر
ای وطن اسمانت ابی است هنوز مردمانت ازاد
چون کوه هایت سر بلندند هنوز
تو چه می گویی از رنج وفقر ونکبت از کوه لعنت اباد
تو ندیده ای غروب افتاب دیار غربت را
تو نکشیده ای درد فراق ودوری را
تو ندیده ای تبعیض نزادی را
اگر من به اوج ثریا برسم باز یک مهاجرم
شیرازی در دیار خودرندی کن خوش باش هر چند مسکین وفقیری
به از پادشاهی در دیار غربت

شیرازی  استرالیا


From: setareh <seti.ch1@gmail.com>
Sent: Wed, August 18, 2010 1:50:37 PM
Subject: كو آن بهار نيكو ؟

Note: Forwarded message is attached.

seti.ch1@gmail.com is a contact of AFSHIN SHAFIEE
Approve sender | Boxbe

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر