«نام بردن وخجالت دادن» (Naming and shaming) به عنوان یکی از مکانیسمهایی که در بسیاری از کشورهای دیگر هم مورد استفاده قرارگرفته میتواند مورد استفاده قرار گیرد. نه تنها ناقضان بلکه مروجان و حامیان و کسانی که به اشکال مختلف از جمله قلم و تریبون خود برای ترویج خشونت و نقض حقوق انسانی شهروندان ایرانی استفاده میگیرند نیز باید دراین مجموعه قرارگیرند. فعالیتهای برخی سازمانهای حقوق بشری درآمریکا طی سال گذشته باعث شد که موضوع ناقضان حقوق بشر به بخشی از تحریمهایی که علیه ایران وضع شد تبدیل شود. استفاده از اهرمهای بینالمللی به همراه فعالیتهای مستمر حقوقی و حرفهای در خصوص مستندسازی چنین مواردی این امکان را دارد که بسیاری از کشورهای اروپایی نیز زیر فشارافکار عمومی تحریمهای ویژهای را علیه ناقضان حقوق بشر وضع کنند. به این ترتیب آنها که در ایران درمسیر نقض حقوق بشر گام برمیدارند، میدانند که دیر یا زود ممکن است درداخل ایران- درصورت تغییرات سیاسی دموکراتیک- و درخارج از کشور- درصورت سفرکردن- ممکن است دستگیر شوند و درنهایت باید پاسخگوی اعمال خود باشند. اگر چه به لحاظ فنی پاسخگو نگه داشتن ناقضان حقوق بشر در دادگاه جنایی بینالمللی لاهه امکان پذیر نیست - یا بسیار دشوار است - چنانکه درموردی خاص درمورد رییس جمهوری سودان عمرالبشیر رخ داد اما همان اتفاقی که برای ژنرال پینوشه دیکتاتور شیلی در انگلستان رخ داد میتواند برای بسیاری از ناقضان حقوق بشر نیز رخ بدهد. آنچه شنیده میشود در لیست تحریمهای ناقضان حقوق بشر، افرادی همچون فرمانده سپاه پاسداران، فرمانده سابق بسیج، وزیر وقت اطلاعات، برخی قضات دادگاه انقلاب همچون صلواتی و مقیسه، دادستان وقت تهران سعید مرتضوی، رییس صداوسیما، مدیر مسوول روزنامه کیهان، فرمانده پلیس و افرادی مانند سردار رادان در لیست یاد شده هستند. تصور اینکه برخی از این افراد نتوانند سفر کنند و درصورت سفر دستگیر و به دادگاه سپرده شوند شاید اقدام بازدارندهای باشد برای کسانی که همدست این افراد هستند و نخواهند احتمالا سرنوشت خود و خانواده خود را به جنایات علیه بشریت - درهرسطحی از آن- دست بزنند. این تحریمها تا آنجا ممکن است پیش برود که حتی اعضای خانواده این افراد نیز مجبور به سفر نشوند. برخی ممکن است بگویند بسیاری از این افراد با استفاده از پاسپورتهای دوم وسوم خود و با اسامی دیگر سفر میکنند. این اگرچه فعالیت سازمانهای حقوق بشری را دشوار تر میکند اما شناسایی این افراد غیر ممکن نیست. مادامی که پروندههای محکم، مستند و محکمه پسندی در مورد این افراد وجود داشته باشد، میتوان از ان برای پیگیری قضایی افراد یاد شده استفاده کرد. موضوعی که هوشیاری و پیگیری مداوم فعالان حقوق بشری را میطلبد. معرفی افراد یاد شده و قرارگرفتن در لیست سیاه کشورهای گوناگون عملا پیامدهای دیگری هم خواهد داشت. درواقع اگر چنین شخصیتهایی امکان این که بتوانند مشاغلی دردست بگیرند که نیازمند سفر است - مثل مشاغل دیپلماتیک- را از دست بدهند خود دستاورد بزرگی است. به خاطر داریم زمان معرفی برخی از وزرا در کابینه اول محمود احمدینژاد چگونه مساله احتمال دستگیری برخی وزرا در صورت سفر به خارج از جمله مصطفی پورمحمدی مطرح شد. وقتی به صورت رسمی افراد مختلفی در لیست قرار بگیرند عملا حیات سیاسی محدودی را برای خود در داخل کشور رقم خواهند زد. چنین افرادی درصورت شناساسی و طرح اسامیشان با دشواری بیشتری - مثلا- برای کاندیداتوری در مجلس روبرو خواهند بود. چرا که رایدهندگان هر چقدر هم محافظهکار باشند ممکن است وقتی اسامی خود را روی برگ رای مینویسند چنین ملاحظه ای را در نظر بگیرند. چنین اقداماتی دایره را در داخل وخارج کشور برای این افراد تنگتر و تنگتر میکند. سوال دیگر شایداین باشد که این افراد به این اقدامات خلاف قانون خود افتخار میکنند و چنین اقداماتی تاثیری در رفتارهای آنان نخواهد داشت. درپاسخ به این سوال باید گفت که حکومت ایران ترکیبی سیاه و سفید ندارد. بسیاری از قضات شریف در قوه قضاییه حضور دارند که زیر سایه یک بخش نزدیک به دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی دیده نمیشوند. یا ارعاب شدهاند یا عملا در دایره تاثیرگذاری روی پروندههای سیاسی و امنیتی نیستند. (جایی که نقض حقوق انسانی و شهروندی به صورت سیستماتیک اعمال میشود و جایی است که بخشی از قوه قضاییه با وزارت اطلاعات واطلاعات سپاه پاسداران همپوشانی دارد.) به همین خاطراست که بسیاری از وکلا اذعان میکنند پروندههای آنها در دادگاههای عمومی با احکام معقولانه تری روبرو میشود تا در دادگاه انقلاب. آن هم در رابطه با چندین قاضی که تعدادشان به انگشتان دو دست هم نمیرسد. همین وضعیت با شکل مشابهی در دیگر دستگاهها هم قابل مشاهده است. در واقع افراد عاقل و میانه رو در این مسیر صدای قویتری خواهند داشت و چنین وضعیتی ممکن است به فشار بر بخش رادیکال منجر شود تا دست از فعالیتهای هزینه زا (به تعبیرخودشان) و غیر انسانی بردارند. این شاید شروعی باشد برای خجالت دادن ناقضان حقوق بشر و نشان دادن عزم جدی جامعه حقوق بشر در پیگیری بی قانونیها و اعمال و تصمیمات غیرانسانی که جان و زندگی صدها وبلکه هزاران نفر را در ایران با مخاطره مواجه کرده و میکند. فعالیتها و اقدامات بسیاری است که میتواند چنین فشاری را بر حکومت جمهوری اسلامی برای احترام به قانون اساسی کشور و مراعات تن دادن به تعهدات بینالمللیاش وارد کند. استفاده از رسانههای بین المللی و دشوار کردن سفر مقامات جمهوری اسلامی و پرسشگری از آنان درخصوص موارد نقض حقوق بشر از جمله دیگر موارد دیگری دراین خصوص است. فراموش نکنیم سال گذشته که محمود احمدینژاد به سازمان ملل آمد او تقریبا تنها رییس جمهوری بود که به جای درب جلویی هتل اینترکنتینانتال باید به صورت مخفیانه از درپشتی وارد هتل میشد. همراهان اوهم برای وارد شدن به هتل باید دهها متر صدای اعتراض دهها و صدها ایرانی معترض را تحمل میکردند که آنها را جنایتکار میخواندند. قطعا سال گذشته برای آنها که نمیخواهند کارنامه خود را به یک کارنامه بسیار مساله دار در زمینه حقوق بشر - که با قتل و شکنجه و بازداشتهای خودسرانه و دادرسیهای غیرقانونی و فشارهای غیرقانونی برخانوادهها وکلا وغیره- دارد گره بزنند. یکی از همراهان هیات ایرانی که جزو تیم صداوسیما بود به من گفت که هیچ تصوری که جو خارج از کشور چنین باشد نداشته است. او گفت که دائما خودش را از انظار پنهان میکند. انچه طی بیش از یک سال گذشته رخ داده است، اگر چه از سالهای پیش از آن جدا نیست، شاید اهمیت این نکته را بیش از پیش آشکار ساخته باشد که موضوع حقوق بشر باید یکی از پروژههای ملی ایرانیانی باشد که برای آینده بهتر ایران تلاش میکنند. برای تغییر وضعیت در زمانی که نقض حقوق بشر با چنین وسعتی و عمقی در نهاد دستگاههای حکومتی جای میگیرد و خود به عنوان «حق» برای ناقضان جا میافتد، نیاز به عزمی جدی، دنبالهدار، هدفمند و ریشهای است و نباید فراموش کرد - چنانکه تجربه دیگر کشورها به ما میآموزد- این راهی است طولانی که نیازمند صبر و حوصله وکار مداوم است. حقوق بشر به مثابه یک پروژه ملی، فارغ از امید بستن به تغییرات سیاسی است. حتی اگر حکومت ایران دست به تغییرات گسترده دموکراتیک هم بزند- فرض محال که محال نیست؟ - موضوع بهبود وضعیت حقوق بشردر ساختارهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی همچنان یک اولویت است. چنانکه میبینیم در دموکراسیهای بزرگ جهان از اروپا تا آمریکا صدها سازمان و موسسه هنوز که هنوز است به صورت مداوم برای بهبود وضعیت و از بین بردن نواقص و کاستیهای سیستم سیاسی و درسطح دیگری باورهای فرهنگی تلاش میکنند و میبینیم که حتی با یک حکومت دموکراتیک هم این تلاش به پایان نمیرسد. ( چرا که چنین تلاشی تا قدرت وجود دارد و انسانی که از قدرت سوء استفاده میکند ادامه خواهد داشت.) فراموش نکنیم مساله نقض حقوق بشر مساله حکومت فعلی ایران و تنها دولت محموداحمدی نژاد نیست و ریشههای عمیقتری دارد که با توجه به پیگیریها و فعالیت مداوم و اصولی میتوان امیدوار بود نسل کنونی بتوانند با حکومتگرانی پاسخگوتر مواجه باشد و نسل بعدی زندگی آسوده تر وامنتری داشته باشد. رييس دولت دهم جمهوري اسلامي، در پاسخ به سوالي درباره پيشبيني خود از شكست قدرت نظامي آمريكا در آينده، با بيان اينكه مردم دنيا از سياستهاي سلطهطلبانه و ظالمانه دولت آمريكا بيزار هستند، اظهار داشت: «امروز ملتها از وجود پايگاههاي نظامي آمريكا در كشورشان به شدت ناراحت و خواهان برچيده شدن آن هستند. اين در حالي است كه ۴۰ سال قبل مردم متقاضي وجود پايگاههاي نظامي دركشورشان بودند و اين بدان معني است كه سلطه نظامي آمريكا به پايان رسيده است.» وي با بيان اينكه مرزهاي سياسي و جغرافيايي، مرزهاي انساني نيستند، خاطرنشان کرد: «اين مرزها مديريتي و براي اداره دنيا و تنظيم معادلات جهاني ايجاد شدهاند. همه انسانها جهاني و به هم پيوسته هستند و تنها تفاوت آنها در ميزان برخورداري از ارزشهاي انساني است بنابراين همه بايد براي عدالت، دوستي، صلح و همكاري تلاش كنند.» احمدينژاد در پاسخ به سوالي مبني بر اينکه غربيها از مواضع جمهوري اسلامي نگراني دارند، گفت: «موضعگيري برخي سياستمداران و سران غرب عليه ملت ايران، سابقهاي طولاني دارد. مخالفت دولتمردان آمريكايي و متحدان آنها با ملت ايران، محدود به سالهاي اخير نيست. بلکه سالهاست كه دولت آمريكا با ملت ايران دشمني ميكند. دولت آمريكا ۵۷ سال قبل در ايران کودتا کرد و خانم آلبرايت رسما مسووليت آن را هم برعهده گرفت. آمريکا از صدام در ۸ سال جنگ تحميلي عليه ايران حمايت كرد. به دنبال پيروزي انقلاب اسلامي هم كه انتخابات آزاد و دموكراسي را به ارمغان آورد دولت آمريكا در مقابل ملت ايران صفآرايي كرد و در سي سال گذشته ايران را مورد تحريم قرار داده است، امروز هم موضوع هستهاي ايران را به بهانه اقدامات خود تبديل كرده است، اين در حالي است که ايران معاهده NPT را پذيرفته و دوربينهاي آژانس بينالمللي اتمي فعاليتهاي ايران را کنترل ميکنند اما دولت آمريكا اين معاهده را نپذيرفته و بمبهاي هستهاي را در دنيا ذخيره كرده است.» وي با تأكيد بر ضرورت برپايي نظم عادلانه در جهان و مشاركت همه ملتها در مديريت جهاني اظهار داشت: اگر بناست صلح و عدالت پايدار در جهان برقرار شود بايد همه در ايجاد آن مشاركت كنند ، زيرا نتيجه اداره دنيا توسط عده معدودي مانند وضعيت موجود خواهد بود. احمدينژاد خاطرنشان كرد: «همه بايد براساس عدالت، قانون، دوستي و برادري در مديريت و برپايي نظم عادلانه در جهان مشاركت كنند.» وي در پاسخ به سوالي درباره ادعاهاي رژيم صهيونيستي مبني بر كمك ايران به گروههاي فلسطيني و عراقي، گفت: «طرح اينگونه ادعاها به دليل حاكم بودن نظم ناعادلانه در جهان است. ايران هيچگاه حمايت معنوي خود از مردم فلسطين، لبنان و عراق را پنهان نكرده است و با افتخار از آنها به عنوان يك عمل انساني حمايت ميکند. منطقه خاورميانه آمده و با اشغال سرزمينها، كشتن مردم و خراب كردن خانهها، يك رژيم جعلي را تاسيس و به منطقه تحميل کردند؟ البته پاسخ كاملاً روشن است زيرا قدرتهاي زورگو به دنبال تسلط بر منابع خاورميانه هستند اما امروز ديگر شرايط تغيير كرده و هيچ كس در دنيا تخريب خانهها، بمباران مردم و ترور شخصيتهاي روحاني و مذهبي را نميپذيرد.بي شك اگرملتها تحت فشار حكومتهايشان نباشند، مخالفت خود را با رژيم صهيونيستي اعلام خواهند کرد.» رييس قوه اجرايي با انتقاد از گره خوردن سرنوشت مردم آمريكا با صهيونيستها گفت: «در حالي كه آمريكا ميتواند با تمام ملتهاي منطقه خاورميانه روابطي دوستانه، اقتصادي و فرهنگي داشته باشد، بيش از ۹۷ درصد مردم منطقه به دليل حمايتهاي آمريکا از رژيم صهيونيستي با آنها مخالف هستند. دولت آمريكا ميتواند هزينههاي سنگين حمايت از صهيونيستها، لشكركشي به عراق و افغانستان را براي رفاه مردم آمريكا و توسعه سرمايه گذاري وآباداني در منطقه خاورميانه هزينه كند.» درباره راه حل موضوع فلسطين خاطرنشان کرد: «ملت فلسطين اعم از مسلمان، يهودي و مسيحي بايد سرنوشت خود را تعيين كنند و كساني كه از ساير نقاط جهان به اين سرزمين آمدهاند، تحت حكومت مشخص ملت فلسطين زندگي كنند. اگر هم اين افراد خواستند به سرزمين خود بازگردند، ميتوان هزينههايي را كه امروز براي تقويت رژيم صهيونيستي ميشود را در صندوقي قرار داد تا به بازگشت آنها كمك کرد. مطمئنا عده زيادي ميخواهند به همان مكاني كه آمدند، بازگردند و بايد اروپاييها تنفر خود را از آنان كنار گذاشته و اجازه دهند كه به وطن خود بازگردند.» وي با تأكيد بر اينكه اگر جنگ جهاني دوم در اروپا اتفاق افتاده چرا مردم فلسطين بايد تاوان آن را بدهند، خاطر نشان کرد: آنها ميتوانستند سرزميني را در آلاسكا، كانادا و يا در گوشهاي از آمريكا را به يهوديان بدهند در اين صورت هيچ درگيري و اختلافي هم به وجود نميآمد. احمدينژاد خاطر نشان کرد: «ملت فلسطين، انسان هستند و حق تعيين سرنوشت دارند آنها بايد از حقوق قانوني و اوليه خود برخوردار باشند به همين دليل اشغالگري را محكوم ميكنيم زيرا اشغالگري در نقطه مقابل حقوق انساني است و براي اجراي عدالت بايد در برابر اشغالگري مقاومت کرد.» وي كه به تازگي در سخنراني خود موقعيت جغرافيايي انگلستان را به اشتباه غرب آفريقا ناميد در پاسخ به سوالي درباره اوضاع داخلي ايران اظهار داشت: «يكي از مشكلات اصلي سردمدارن غرب كم اطلاعي آنها نسبت به مسايل ايران و جهان است. سال گذشته در ايران بالاترين تراز دموكراسي به نمايش گذاشته شد اين در حالي است كه در هيچ يك از كشورهاي غربي ۸۵ درصد مردم درانتخابات شركت نميكنند. ايران كشوري آزاد است که همه به راحتي از هم انتقاد ميکنند و امروز هم همه رقبا و مخالفين من آزاد هستند.» احمدي نژاد مدعي شد بدترين خفقان در آمريكا وجود دارد و پيشبيني كرد دو راه مقابل ايالت متحده آمريكا در ۵ سال آينده قرار خواهد گرفت؛ يا رفتارشان را تغيير ميدهند و يا بر اثر فشار ملتها نيروهاي نظامي خود از سراسر جهان را جمع ميكنند. احمدينژاد بيانيه تهران را شفاف، عادلانه، قانونمند و در جهت صلح، دوستي و همكاري دانست و اظهار داشت: «پاسخ آمريكا در برابر اين بيانيه، صدور قطعنامهاي عليه ايران بود و اين مسأله نشان دهنده عدم تغيير ديدگاههاي آمريكا است. آنها هنوز تصور ميكنند بايد براي گرفتن امتياز چماقي در دست بگيرند. استفاده از تهديد و چماق ،احترام و عدالت را از بين ميبرد ولي با اين حال گفتگوها را رد نكرديم و خواهان اصلاح رفتار آنها هستيم. متاسفانه آقاي اوباما در مسير شكست خورده قرار دارد وادامه اين مسير هيچ آينده اي ندارد زيرا اين مسير در گذشته توسط آقاي بوش تجربه شده است.» رييس دولت در پاسخ به ادعاي آمريكا و رژيم صهيونيستي مبني براينكه ايران تا دوسال ديگر به بمب هستهاي دست مييابد،گفت: «رسانهها و سياستمداران آمريكايي اصرار دارند اين نگراني را القا كنند در حاليكه پاسخ نميدهند اگر وجود يك بمب اتم تا اين حد خطرناك است پس داشتن ۵ هزار بمب اتم از سوي خودشان چقدر ميتواند خطرناك باشد؟ دولتمردان آمريكا در شوراي امنيت با امتياز وتو حكومت ميکنند و در شوراي حكام و آژانس بينالمللي اتمي با زورگويي سياستهاي خود را جلو ميبرند.» وي با اعلام آمادگي ايران براي كمك به آمريكا براي خروج از شرايط كنوني تصريح كرد: «ايران آمادگي دارد براساس عدالت و احترام به آنها كمك كند. اگر اين موضوع را بپذيرند ملت ايران راه خروج از اين بن بست را به آنها نشان ميدهد.» احمدینژاد افزود: «آمريكاييها مردم منطقه را نميشناسند و ادعا مي كنند براي نجات مردم عراق و افغانستان به منطقه آمدند كه در اين صورت به طور طبيعي بايد مردم عراق و افغانستان طرفدار آنها باشند اما اگر نظرخواهي كنند متوجه تنفر مردم اين كشورها از خودشان خواهند شد.» رييس دولت در پاسخ به اينكه آيا حاضر به كمك و همكاري با آمريكا هستيد، گفت: «من هر سال اعلام آمادگي كردم اما فكر نميكنم در بين سياستمداران آمريكايي گوش شنوايي باشد اماآنكه بايد بشنود مردم آمريكا هستند.اميدوارم سردمداران آمريكايي با درك اين موضوع مردم افغانستان و عراق و سربازان خود را بيش از اين به كشتن ندهند زيرا حتي اگر يك نفر هم كشته شود حل مساله مشكلتر ميشود.» به گزارش ایلنا، سيد هادي خامنهاي دبيركل مجمع نيروهاي خط امام در ديدار با تني چند از روزنامهنگاران اصلاحطلب اشاره به نحوه برخوردهای صورت گرفته با اصحاب رسانه اظهار داشت: «نحوه برخورد با جامعه مطبوعاتی و روزنامهنگاران نشان دهنده میزان نقشآفرینی و تاثیر کار این عده در سطح جامعه است. خبرنگاری و روزنامهنگاری در سالهای اخیر اهمیت زیادی پیدا کرده و همین اهمیت است که موجب میشود عدهای مدعی حمایت و همراهی با خبرنگاران شوند. کسانی که از یک سو اسباب و زمینههای فعالیت آزاد مطبوعات را کنار میزنند و از سوی دیگر مدعی حمایت از خبرنگاران ميشوند.» وی ضمن انتقاد از آنچه گسترش نفاق و دروغ در جامعه خواند، معتقد است: «به همان میزان که نفاق و دروغ رشد کرده، ما هم باید راستی و شفافیت را ترویج کنیم و در این راه از شیوهها و ادبیات متناسب با شرایط زمان بیش از پیش بهره ببریم تا مردم با حقایق امور بیشتر آشنا شوند.» دبیرکل مجمع نیروهای خط امام افزود: «همانگونه که جریان دروغ با استفاده از امکانات مختلف برای فریب افکار عمومی تلاش میکند، ما هم بايد از ابزارهای موجود بویژه رسانههای دیجیتال و گفتگوهای نزدیک با مردم به اطلاعرسانی و آگاهیبخشی بیشتر بپردازيم.» این نماینده سابق مجلس با اشاره به مشكلات جامعه ازعدم انعكاس اين مسائل در صدا و سيما انتقاد كرد. سیدهادی خامنهای با اشاره به آنچه یکی از مشکلات امروز ما تحریف اخبار و اطلاعرسانی انحرافی خواند تصريح كرد: «تحریف اخبار عمدتا همراه با دروغ و تهمت است و در فاز دیگرش میشود با برجستهسازی برخی مسائل را منحرف سازند. مثلا گاهی بیحجابی را چنان علم میکنند که تمام نگاهها متوجه آن شده و مسائل مهم دیگر فراموش شود. این درحالی است که موضوعی مانند بیحجابی هم ریشه در برخی معضلات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دارد که جریان مورد بحث حاضر نیست به آنها توجه کند و مسئولیتی در برابر آنها بهعهده بگیرد.» سالگرد بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی توسط آمریکای جهانخوار در ژاپن برگزار شد و ژاپنیها ناراحت شدند که چرا نماینده آمریکا در سالروز بمباران هیروشیما شرکت کرد ولی در سالروز بمباران ناکازاکی نه. چقدر آدم باید بیغیرت باشد که چنین انتظاری از امپریالیسم جهانی داشته باشد؟ یک هفته بعد از بمباران اتمی که صدها هزار ژاپنی در آن کشته شدند و هنوز هم تلفات میدهد، ژاپنیها تسلیم آمریکا شدند. آمریکاییها برایشان قانون اساسی نوشتند و توسط طرح مارشال به آنها کمک مالی کردند تا کشورشان را بازسازی کنند. پولی که ژاپنیها در آن روز از آمریکا گرفتند، بیشتر از پولی بود که آنها اخیرا به ایرانیها دادند و توسط آقای جنتی افشا شد. با کمک آمریکا، ژاپنیها که تا پیش از جنگ جهانی دوم ملتی پرخاشگر و همیشه در جنگ با بقیه کشورهای آسیایی و روسیه بودند، از ستیزهخویی دست برداشته و همت کردند تا کشورشان را بسازند. انصافا همتی بزرگ - و غیرقابل تصور برای ما ایرانیان - میطلبد تا فرهنگ ستیزهجوی سامورایی و خلبانی استشهادی را کنار بگذاری، و دست در دست بزرگترین دشمن گذشتهات، کشورت را بسازی. اکنون ژاپن چه دارد؟ بدون تردید یکی از با ثباتترین دموکراسیهای جهان با پیشرفت اقتصادی چشمگیر در یک جزیره بدون منابع و ثروت طبیعی. پس آمریکا به نفت ژاپن چشم ندوخته بود. بلکه این ژاپن بود که آمریکا را تبدیل به بزرگترین بازار برای تولیدات خود کرد و پول آمریکاییان را این بار نه در شکل طرح مارشال بلکه با خرید اجناس ژاپنی به جیب خود ریخت. آیا دموکراسی وارداتی آمریکا در ژاپن باعث شد که این کشور تحت سلطه آمریکا قرار بگیرد؟ آیا دموکراسی وارداتی آمریکا و سرمایه داری جهانی باعث شد که این کشور هویت، فرهنگ و تمدن غنی خود را واگذارد و غربزده شود؟ آیا آمریکا طمعی به منابع طبیعی ژاپن داشت؟ آیا حکومت ژاپن دست نشانده آمریکا شد؟ نه. رمز این موفقیت چه بود؟ احتمالا ژاپنیها مانند ما نیروهای چپ نداشتند که از یک سو با حکومت مخالف باشند و از سوی دیگر وقتی به موضوع آمریکا میرسد، کمتر تفاوتی میان دیدگاه آنان با آقای خامنهای و احمدینژاد در دشمنی با آمریکا ببینی. هنوز نمیفهمم چگونه عدهای با دیدگاه چپ آمریکا ستیز در آمریکا زندگی میکنند، ثروت اندوختهاند، و کماکان به نظام سرمایهداری لعن و نفرین میفرستند. چگونه از این تناقض میان زندگی و افکارشان احساس شرم نمیکنند؟ اگر از یکی دو مورد مانند نسلکشی در رواندا بگذریم، بمباران اتمی ژاپن بزرگترین جنایت علیه بشریت در تاریخ بوده است. بیاییم یکبار به این موضوع فکر کنیم که چگونه ژاپنیها توانستند در عین حال که همهساله سوگوار عزیزان خود باشند، کینهای از آمریکاییان به دل نگیرند و به آینده چشم بدوزند. چند روز پیش مهمان یکی از همین خانوادههای ایرانی چپگرا بودم. فرزند نوجوان آنها که در آمریکا بدنیا آمده و میدانست که کار من به سیاست مربوط است، جلو آمد و گفت که میخواهد رییس جمهور آمریکا بشود. به او گفتم مواظب باش، اگر رییس جمهور آمریکا بشوی، پدر و مادرت از تو توقع خواهند داشت که بابت کودتای بیست و هشت مرداد که پنجاه و هفت سال پیش به وقوع پیوست، از آنها عذرخواهی کنی. این فرمانده ارشد نظامی ظهر سهشنبه در نشست خبري با نماينده رسانهها به تشريح توانمنديها و تحولات اخير اين نيرو پرداخت و گفت: «در ۲۰ سال پس از جنگ نيروي دريايي همواره نسبت به سازماندهي آموزش و تجهيز متناسب با ماموريت توجه داشته و نسبت به ارتقاي آن اقدام كرده است.» به گزارش ايلنا، فرمانده نيروي دريايي سپاه با بيان اينكه امروز توان ما به هيچ وجه قابل مقايسه با ۲۰ سال گذشته نيست به دولتمردان غرب توسعه كرد به عملكرد نيروي دريايي سپاه بين سالهاي ۶۶ و۶۷ كه منجر به ايجاد شرايط بحراني در اقتصاد و تامين انرژي كه از تنگه هرمز ميگذرد رجوع كنند، زيرا توجه به شرايط به وجود آمده در آن سال براي اتخاذ تصميم عاقلانه و رفتار صحيح از سوي آنان موثر خواهد بود. وي افزود: «هر روز به نقش اين منطقه در خصوص تامين انرژي كشورهاي زيادي از جهان افزوده ميشود به نحوي كه امروز حدود ۴۵ درصد از صادرات نفت كل دنيا يعني چيزي در حدود بيست و اندي ميليون بشكه نفت از اين منطقه صورت ميگيرد كه طي سالهاي آينده اين رقم به بيش از ۴۰ ميليون بشكه در روز خواهد رسيد.» به گفته فدوي حتي تفكر اينكه خليج فارس موضوعيت و نقش خود را براي يك روز بازي نكند براي تمام دنيا وحشتناكترين تفكر است ما خليج فارس را در اختيار داريم كه آن بيشترين فشار را بر دشمن ما خواهد داشت. فرمانده نيروي دريايي سپاه همچنين با اشاره به قضيه انتقال يك فروند شناور تندرو از آفريقاي جنوبي به ايران كه توسط آمريكا به محاصره در آمده بود ياد كرد و گفت: «شناور "بليدرانر" با طراحي متفاوت ركوردار سرعت ميباشد كه در مسير انتقال به ايران توسط نيروي دريايي آمريكا محاصره شد، آنها از شش صبح تا ۱۰ شب كشتي حامل اين شناور را تعقيب ميكردند كه شناورها و بالگردهاي نيروي دريايي سپاه به منطقه رسيدند و نيروي دريايي آمريكا به ناچار آن را رها كرد.» وي اضافه كرد: «اين شناور صرفا يك شناور مسابقاتي بوده كه تسليح آن به سامانههاي موشك انداز و اژدر انداز توسط نيروي دريايي سپاه صورت گرفته است به نحوي كه يك فروند را از آن خريداري كرديم. اين شناور مجهز به سامانههاي موشك انداز و اژدر افكن امروز توليد خود را كنار گذاشته و تا سال ۱۳۹۰ به توليد انبوه رسيده و در اختيار يگانهاي نيروي دريايي قرار خواهد گرفت، البته هم اكنون نيز نمونههايي از آن در اختيار داريم.» فدوي ادامه داد: «اين شناور تندرو در مسابقات قايقراني و نه به مقاصد نظامي مورد استفاده قرار ميگيرد، اما در پي اقدام نيروي دريايي سپاه حتي رئيسجمهور آمريكا چندي پيش شخصا از اين موضوع اظهار نگراني كرده كه ميپرسد اين شناور چطور به ايران رفته است تا جايي كه برخي از كشورهاي اروپايي را تحت فشار قرار داده و شركتهايي نيز تحريم ميكند.» خبرنگاري از وي در خصوص انتقال فرماندهي نيروي دريايي سپاه از تهران به بندرعباس و اينكه آيا اين اقدام موجب هراس كشورهاي همسايه جنوبي نخواهد شد سوالي پرسيد كه فدوي گفت: «ما با كشورهاي همسايه از اوضاع هم اطلاع كامل داريم و در تعامل هميشگي با هم هستيم به نحوي كه در همين رزمايش اخير از نظاميان كشورهاي حاشيه خليج فارس نيز حضور داشتند. همچنين ما با وابستگان نظامي كشورهاي حوزه خليج فارس جلساتي مشتركي برگزار ميكنيم و آنها را از تغيير و تحول قرار ميدهيم من در جلسهاي به طور مفصل با وابستگان نظامي كشورهاي همسايه يادآوري كردند كه استقرار نيروي دريايي بندرعباس به جهت تامين امنيت منطقهاي بوده و پيام آن متوجه دشمنان ما است كه در منطقه حضور دارند نه كشورهاي همسايه.» علی توکلی، برادر مجید توکلی در گفتگو با خودنویس، گفت که بنا به شنیدهها از منابع مختلف و وکیل مجید، حال او بهتر است، اما خبر مستقیمی از او در دست نیست و امکان تماس مستقیم با این فعال دانشجویی میسر نشده است. توکلی در باره پایان اعتصاب غذا میگوید: «یکی از دلایلی که زندانیان اعتصابشان را شکستهاند، آزادی بابک بردبار و خواسته رهبران و مردم بوده است.» او همچنین گفت که شنیده است که دادستانی با خواستههای زندانیان موافقت کرده است، اما این مساله قطعی نیست چون با خود زندانیان نمیتوان مستقیما حرف زد. علی توکلی گفت که یکی از خواستههای زندانیان که تماس مستقیم با خانوادهها بوده که هنوز عملی نشده است. به گفته برادر مجید توکلی، زندانیانی که در اعتصاب بودهاند، هنوز در سلول انفرادی نگهداری میشوند. علی توکلی همچنین تاکید کرد که از طریق وکلای مجید از حال او خبر میگیرند، اما به آنها نیز خبر درستی داده نمیشود. پدر و مادر مجید توکلی به خاطر بیماریشان امکان سفر به تهران را ندارند و برادر مجید نیز معتقد است که وقتی به وکلای مجید امکان ارتباط نمیدهند، رفتن پدر و مادر و خود او به تهران از شیراز، عملا تاثیری نخواهد داشت. تاكيد علی نيكزاد بر معماري ايراني اسلامي در حالي صورت ميگيرد كه چندي پيش سايت رجانيوز در مقالهاي به قلم اكبر جباري كه استاد فلسفه دانشگاه معرفي شده بود، به «معماري جنسي» پرداخت و نوشت: آشپزخانهي «اُپن» نماد روسپیگری معماری مدرن است. دیگر عفت در معماری وجود ندارد. چنین معماری در ذات خود سکسشوآل است. توجه به معماری اصیل اسلامی ایران، بسیار در فهم ماهیت سکسشوآل معماری مدرن موثر خواهد بود. معماری اصیل ایرانیان، در ذات خود «عفیف» بود. عناصری مانند «اندرونی» و «بیرونی»، «مطبخ»، حتی کلون در که یکی برای اهل خانه که محرم بودند و دیگری برای بیگانه که نامحرم بود. همهي این عناصر در یک ساختار مناسب و محاسبه شده در خدمت «کلی» بود که نام این کل «خانه» بود. اين استاد فلسفه دريبل و لايي زدن در فوتبال را نيز موضوعي جنسي معرفي كرد. علي نيكزاد وزير مسكن و شهرسازي جمهوري اسلامي نيز ضمن تكرار بسياري از نكات همين مقاله در گفتوگو با خبرآنلاين گفت: «باید اندرونی وبیرونی در ساخت خانهها احیا شود. تاکید دارم مدل آشپزخانه اپن با فرهنگ ایرانی همخوانی ندارد. متاسفم برخی از افراد بجای آن که از ما تشکر کنند و همکاری داشته باشند با طرح مسائل غیر فنی در مقابلمان می ایستند. برای وزارت مسکن و شهرسازی با توجه به وظایف قانونی که در اختیار دارد این مسائل اصلا مهم نیست. هدف ما تامین مسکن جامعه و آسایش مردم است.» تشكر كردن از وزارت مسكن موضوعي است كه نيكزاد پيشتر نيز به آن اشاره و تاكيد كرده بود: «عدهای معتقد بودند از ابتدای فروردین امسال قیمت مسکن افزایش مییابد، اما چنین اتفاقی نیفتاد و کسی از ما تشکر نکرد. به عبارتی دیگر در شرایطی که روند بازار عادی است، کسی با ما کاری ندارد، اما در صورتی که قیمتها افزایش یابد باید جوابگو باشیم.» وزير مسكن در حالي انتظار دارد ديگران از او تشكر كنند كه در چند ماه اخير اجارهبها به شدت افزايش يافته است. نيكزاد در برابر اين پرسش كه به تازگی شما اعلام کردهاید شرکتهای اروپایی و آمریکایی علاقمند به سرمایهگذاری در پروژه مسکن مهر ایران هستند. این موضوع در چه مرحلهای قرار دارد و حضور سرمایهگذاران خارجی تا چه میزان در عرصه ساختمانسازی کشور جدی است؟ گفت: «تا کنون ۲۸ شرکت خارجی برای سرمایهگذاری در مسکن مهر اعلام آمادگی کردهاند. در بین آنها شرکتهای اروپایی از انگلیس و آلمان و حتی شرکتهای آمریکا هم وجود دارند. ما هم این عرصه را با توجه به نیازی که داریم باز گذاشتهایم تا سرمایهگذار خارجی جذب شود. شرکتهای خارجی توانمند در حوزه مسکن و شهرسازی درابعاد گسترده حاضرند وارد مسکن مهر شوند و به شرط تضمین دولت در یکسال قرار است ساختمانهای تعهد شده را تحویل دهند.» وي در ارتباط با نوع همكاري شركتهاي خارجي اظهار داشت: «در حال حاضر با توجه مذاکرات اولیه این شرکتها به دو شکل در زمینه ساخت و ساز مسکن مهر با جمهوری اسلامی همکاری ميکنند. برخی از آنها علاقمند هستند به صورت انبوه، ساختمانهای سه تا چهار طبقه بسازنند. برخی دیگر همه علاقهمند هستند مجتمعهای بزرگ ساختمانی یا بلند مرتبهسازی را الگو قرار دهند.» نيكزاد در اين ارتباط كه حضور شركتهاي خارجي ممكن است سبب عدم موفقيت رقباي داخلي شود گفت: «هرگز قصد نداریم فرصتی ویژه در اختیار شرکتهای خارجی قرار دهیم. شرکتهای ایرانی توانایی لازم را دارند اما با توجه اینکه تامین برای پروژههای ساختمانی اهمیت بسیاری دارد به همین خاطر پیشنهادی کردهایم تا شرکتهای خارجی با شرکتهای ایرانی شریک شوند. یعنی اگر قرار شرکت خارجی پروژهای در مسکن ایران اجرا کند حتما باید به همراه یک شرکت ساختمان سازی داخلی مشارکت داشته باشد.» از وزير مسكن سوال شد چندی پیش رئیس جمهور اعلام کرد؛ مردم ما باید در خانههای ویلایی زندگی کنند و آپارتمانسازی با فرهنگ ما همخوانی ندارد. آیا قرار است بلند مرتبهسازی و ساخت مجتمعهای بزرگ را کنار بگذارید؟ وي در پاسخ اظهار كرد: «در مسکن مهر بیشتر هدفمان ساخت خانههای سه تا چهار طبقه است بدنبال بلند مرتبهسازی نیستیم. با توجه اینکه خانههای مهر در شهرهای جدید برای مردم کلانشهرها ساخته میشود بیشتر به ساختمانهای سه تا چهار طبقه رفتهایم . البته به این معنی نیست که بلند مرتبهسازی نداشته باشیم. درجاهایی که هم این امکان وجود دارد حتما بلندمرتبهسازی را در دستور کار قرار میدهیم.» | | |
--
دریافت این پیام بدلیل تمایل شما به شنیدن صدای خس وخاشاک است
خواهشمند است برای اطلاع دوستانتان، این ایمیل رابرای ایشان فوروارد کنید
برای عضویت جدید در این گروه، یک ایمیل ارسال کنید به
sedayekhasokhashak+subscribe@googlegroups.com
برای لغو عضویت در این گروه، یک ایمیل ارسال کنید به
sedayekhasokhashak+unsubscribe@googlegroups.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر