" تو تاوان میدهی؟ "
احمد نیکبخت - امريكا
|
" شاخه نبات "
برآینه ، رشک میبرم
به باران ، غبطه میخورم
و از باد ، لجم میگیرد
چرا که
آینه ، آزادانه در تو خیره میشود
باران ، بر گونههایت دست میکشد
و باد ، در پیراهن تو میرقصد
دیشب خواب بنفشهای را دیدم
که تو آنروز چیدی!
چقدر دلم میخواست
عطر لبانت را
با بوسهای در آن میریختی
و به من میدادی
راستی یادت هست؟
پیر مردی که فال حافظ میفروخت
تو را شاخه نبات صدا کرد
نمیدانم چرا؟
شاید از شوریدگی من ترا شناخت!
*****
احمد نیکبخت - امریکا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر