نمی دانم چرا ناخودآگاه یاد قطعه تصویریی افتادم که در مراسمی که استاد همایون خرم هم حضور داشتند، آقای مصطفی مداحی تار می نواخت و آهنگ بسیار بسیار زیبای "طاقتم ده" (ساغرم شکست ای ساقی) از بانو مرضیه به آهنگسازی استاد همایون خرم را می خواند و استاد خرم آرام آرام اشک می ریخت، بی شک اگر در آن زمان بانو مرضیه و شادروان استاد یاحقی و استاد همایون خرم ذره ای از حال و روز امروز موسیقی دستگاهی اطلاع داشتند هیچگاه چنین مجادله هایی رخ نمی داد
باز هم سپاس و درود
پاینده و پیروز باشید
From: Ahmad Mokhtari Fard <ahmadmfard@gmail.com>
To: moghadam2030@yahoo.co.uk; friends-of-radio-golha@googlegroups.com
Sent: Thu, August 19, 2010 9:10:40 AM
Subject: Re: سروی و بیدی، بر لب جویی - بانو مرضیه
حسین قوامی در سال 1327 هـ ش با اشرف السادت مرتضایی در منزل حشمت دفتر-که ویلن می نواخت -آشنا شد و وی را برای خوانندگی به مجید وفا دار و همچنین دستگاه رادیو تهران معرفی و توصیه کرد.
او با بازخوانی تصنیف های شیدا معروف شد و در سال 1335 هـ ش به برنامه گلها را یافت و نام هنری را که می خواست تداعی کننده ی خواننده ای همعصر شیدا باشد برگزید.
به گفته خودش حدود پنجاه ، شصت اثر از شیدا را باز خوانی کرده است.
تصنیف های « عقرب زلف کجت» « امشب به بر من است» ، « نرگس مستی » و... ازجمله کارهای شیداست که توسط او در صحنه و بعضی برتامه گلهای رادیو باز خوانی شده است.
اولین کنسرت اشرف السادات مرتضایی به دعوت ملک الشعرای بهار بود که ابولحسن صبا و حسین تهرانی در آن شرکت داشتند و در شهرستان های رشت ، گرگان هم کنسرت های انجام داد.
وی مدتی در ارکستر شماره ی سه رادیو تهران، خواننده بود. رهبران اولیه این ارکستر جواد و بزرگ لشکری و همایون خرم بوده اند.
از اهنگسازان پرویز یاحقی، حسین یاحقی، انوشیروان روحانی، علی تجویدی، همایون خرم و.... و از ترانه سرایان معینی کرمانشاهی، دکتر نیرسینا، بیژن ترقی، رهی معیری و.... با اشرف السادت مرتضایی همکاری کرده اند.
سروی و بیدی، بر لب جویی، گرم سخن بودند
بی خبر از خود، هر چه تو گویی، چون دل من بودند
سرو خود آرا، مست و طرب زا، بر سر ناز آمد
بیـد كـهـن را، دیـد و بـگفـتا، كـز تـو چـه بـاز آمد
من كه تو بینی سركش و سبزم،
شاهد گـلشـن ایجـادم، مـسـت غـرورم و آزادم من
كـرده به قـامـت شـور قیامت،
پیكـر خـرم و آزادم، غرق سرورم و دل شـادم من
آسیب خزان هرگز، كی برگ و برم ریزد
گـر برف زمستان ها، یكجا به سـرم ریزد
چون پیری، كه دهد پندی، به سخن بید آمد
من آشفته سر ای جوان جهان دیده ام
ز من بشنو كه دلسردی خزان دیده ام
ز گشت زمان چه دانی
تـو را هرگز كسی سایه ای نبیند به بـر
كه بگذارد خسی یا گلی در آن سایه سر
چه حاصل ز سرگرانی
اگـر افـتاده حـالـم
وگـر بشكسته بالم
هـمـیـن بــس مرا
كـه هـركـس مرا
بخواند به سایبانی
سـروی و بیـدی بـر لب جویی گـرم سـخـن بودند
بی خبر از خود هر چه تو گویی چون دل من بودند
بانو مرضیه
حجم: 2.4 مگابایت دانلود
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر